دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

تأثیرات روانی زلزله


تأثیرات روانی زلزله

خسارات روحی زلزله به مراتب بیشتر از خسارات مالی و جانی آن است . زلزله یکی از مخرب ترین و خانمان سوزترین حوادث طبیعی است ، که تنها در قرن بیستم بیش از ۳ میلیون انسان را به کام مرگ …

خسارات روحی زلزله به مراتب بیشتر از خسارات مالی و جانی آن است . زلزله یکی از مخرب ترین و خانمان سوزترین حوادث طبیعی است ، که تنها در قرن بیستم بیش از ۳ میلیون انسان را به کام مرگ فرو برده است . زلزله خسارات روحی جبران ناپذیری را بر پیکره بشریت وارد می سازد ، اغلب انسان ها در اثر شوک روحی حاصل از زلزله دقیقاً نمی دانند که چه اتفاقی برای آنها رخ داده است و مدام علت آن را از افراد دیگر جویا می شوند . انسان ها در اثر وقوع زلزله خانه و خانواده و دوستان و بستگان یا به عبارتی منابع مالی و عاطفی خود را از دست می دهند ، زلزله زدگان با از دست دادن خانه و کاشانه خود تمام این مفاهیم و معانی را به یک باره از دست می دهند . آنها بعد از وقوع زلزله نیاز به مراقبت ، حمایت و آگاهی دارند . اما شدت این واکنش های روحی در برخی افراد بسته به نوع شخصیت آنها و عمق مصیبت وارده بیشتر است .

شوک زلزله:

در ابتدا باید گفت که چنین حوادثی شوک بزرگی به روان وارد می آورد و کارکرد نرمال و عادی آن را به کل مختل کرده و کنترل فرد را بر رفتار خود ، دیگران و محیط اطراف به طرز چشمگیری کاهش می دهد . چنین حالتی در فرد به چند دلیل ایجاد می شود :

* زلزله ای که موجب از دست دادن بستگان و ویرانی محل زندگی فرد می شود ، در حقیقت واقعه ای با شدت و عواقب وخیم بسیار است که در مدتی بسیار کوتاه رخ می دهد . مسئله زمان کوتاه و شدت واقعه تأثیری کاری بر کارکرد روان دارد .

* نکته مهم دیگر این است که چنین پیشامدی به شکل ناگهانی و غیرقابل پیش بینی رخ می دهد و فرد را به شدت غافلگیر می کند .

* چنین اتفاقاتی تأثیر خود را بر تمامی سیستم ( روحی و بدنی ) بر جای می گذارد .

مراحل شوک به این ترتیب است که زلزله زده ها ابتدا دچار شوک روحی می شوند ، ترس تمام وجود آنها را فرا می گیرد و با ناباوری به محیط اطراف خود نگاه می کنند برخی از آنها دچار اختلالات مربوط به خواب و کابوس های شبانه می شوند برخی دیگر مدام وقایع گذشته را در ذهن خود مرور ، می کنند و برخی به گذشته برمی گردند و احساس می کنند زلزله همچنان ادامه دارد . این افراد برای رسیدن به یک تعادل نسبی سعی می کنند از چیزهائی که یادآور آن لحظات است دوری کنند . در مورد زلزله مطلقاً صحبت نمی کنند . از قرار گرفتن در معرض بوها و صداهای موجود در فضای حادثه خودداری می کنند و از مصاحبت با افرادی که آنها را به یاد روزهای تلخ زلزله می اندازند ، امتناع می ورزند .

همچنین مشاهده می شود که این افراد از انواع دردهای فیزیکی هم شکایت می کنند . اما زمانی که به پزشکان مراجعه می کنند هیچ علائم و نشانه ای در بدن آنها مشاهده نمی شود . با وقوع زلزله رفتار کودکان نیز تغییر میکند نسبت به روزهای عادی بی قرارتر ، زودرنج تر و پرخاشگرتر و ساکت تر می شوند . در تمام لحظات دوست دارند د رکنار والدین باشند . از بی خوابی رنج می برند و در برخی موارد نیز عادت های کودکی مانند شب ادراری و مکیدن انگشتان مجدداً در آنها نمود پیدا می کند .

کودکان زلزله زده ممکن است در آینده دچار ترس های متعددی از قبیل ترس از مدرسه ، حیوانات ، تاریکی واماکن محصور شوند البته این واکنش ها در هنگام وقوع زلزله کاملاً طبیعی هستند و اکثر افراد با گذشت یک ماه به حالت طبیعی بازمی گردند . اما با وجود طبیعی بودن این حالات افراد آسیب دیده ناخودآگاه نگران می شوند و احساس می کنند دیوانه شده اند . در این موارد این افراد حتماً باید با یک روانپزشک مشورت کرده تا اقدامات لازم جهت آنها انجام گیرد .