یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

Resident Evil از دیروز تا فردا


Resident Evil از دیروز تا فردا

در یک مکان مخوف و ترسناک گیر افتاده اید

در یک مکان مخوف و ترسناک گیر افتاده اید. زامبی ها به دنبال شما هستند. به نبال راهی برای فرار می گردید. هدف شما نجات جان خود و خروج ازاین منطقه ی بسته می باشد. این ماموریتی بود که شما در سه شماره اول بازی Resident Evil آن را دنبال میکردید.

شاید اگر کس دیگری بجز شینجی میکامی مسئولیت ساخت این بازی ها را بر عهده می گرفت این عنوان به محبوبیتی که امروز دارد دست نمیافت. شخصی که در سال ۱۹۶۵ در ژاپن متولد شد و موفق شد سبکی جدید از بازیها را ارائه دهد.کسی که به غیر از Resident Evil عناوین دیگری چون Dino Crisis و Onimusha و Killer ۷ و Devil May Cry و P.N. ۰۳ و Viewtiful Joe و God Hand را در کارنامه ی خود دارد. البته در تمام این بازی ها به عنوان کارگردان کار نکرده است ولی این افتخار را داشته است که به عنوان کارگردان تمام عناوین رزیدنت اویل تا کنون فعالیت داشته باشد. اگر بخواهیم میکامی را در یک جمله تعریف کنیم باید بگوییم : سرشار از ایده های نو.

Resident Evil جزو اولین و موفق ترین بازیهاییست که توانسته است سوژه ی ترس و وحشت را به بازیهایش القا کند.اولین عنوان از سری رزیدنت اویل در سال ۱۹۹۶ به بازار آمد و موفق شد خود را به یکی از بهترین بازیهای زمان خودش مبدل سازد. تا آن زمان هیچ بازی دیگری با چنین گرافیک و گیم پلی و به خصوص داستان فوق العاده ای طراحی نشده بود . شاید در آن زمان تنها رقیب Resident Evil بازی Alone In The Dark بود که مدتی قبل عرضه شده بود.از همان موقع بود که رزیدنت اویل اولین طرفداران خود را بدست آورد و موفق شد خود را به گیمرها تحمیل کند.

داستان بازی از این قرار بود که در سال ۱۹۹۸ و در حواشی شهر افسانه ای راکون سیتی اتفاقاتی عجیب و وحشتناک افتاده بود. کشته و ناپدید شدن عده ای در اطراف شهر . اینجا بود که گروهی تحت عنوان Bravo جهت بررسی موضوع و کنکاش در جهت کشف حقیقت به محل حادثه فرستاده شدند. گروه Bravo زیرمجموعه گروه بزرگتری به نام گروه S.T.A.R.S بود. پس از اینکه گروه Bravo به محل حادثه اعزام شد ارتباط آنها با مرکز قطع شد و هیچ خبری از آنها نشد. به همین دلیل گروه دومی تحت عنوان گروه Alpha جهت پیدا کردن افراد گروه Bravo به این محیط اسرار آمیز اعزام شدند. تیم آلفا موفق شد که هواپیمای سقوط کرده تیم براوو را پیدا کند . اما هیچ اثری از کسی که زنده مانده باشد نبود. تنها چیزی که توانستند پیدا کنند یک دست بریده شده بود که مشخص بود به یکی از افراد گروه براوو تعلق دارد.وقتی که گروه آلفا جستجوی خود را جهت بدست آوردن سرنخ در منطقه آغاز کرد افراد مرد حمله ی گروهی سگ وحشی قرار گرفتند. در این حال یکی از اعضای گروه به نام Joseph Forst به شدت زخمی شد و خلبان هلی کوپتر هم که شخصی به نام Brad Vicker بود به دلیل ترس به همراه هلی کوپتر فرار کرد و گروه را ترک نمود.پس از اینکه افراد بوسیله ی سگ ها تعقیب شدند به یک عمارت نسبتا یزرگ که در آن نزدیکی بود پناه بردند. عمارتی متروکه و به ظاهر بدون هیچ گونه سکنه ای از نوع انسان.چهار نفر از اعضای گروه با نام های Chris Redfield و Jill Valentine و Barry Burton و Albert Wesker وارد عمارت شده بودند.همه ساکت بودند که ناگهان صدای شلیک گلوله ای توجه افراد گروه را به خود جلب کرد. اینجاست که شما به جستجوی صدا و عامل آن میروید. از این قسمت به بعد کنترل بازی به شما سپرده میشود و شما با هر کدام از کاراکتر های کریس یا جیل که بخواهید بازی را آغاز میکنید.اولین کسی که پیدا میکنید که احتمالا عامل صدای گلوله هم بوده یکی از اعضای گروه Bravo به نام Kenneth Sulivan میباشد که در حال خورده شدن توسط یک زامبی میباشد. پس از اینکه عمارت را به صورت کامل جستجو کردید اثراتی از دارویی وابسته به شرکت Umbrella پیدا میکنید که موجب تبدیل شدن افراد منطقه به زامبی شده است. ویروسی به نام T-Virus که باعث شده تمام کارکنان عمارت و حیوانات منطقه به موجوداتی خونخوار و وحشی شوند.پس از پیدا کردن یک راهروی مخفی و راه یافتن افراد گروه به آزمایشگاهی در زیرزمین عمارت آنها توانستند جزئیاتی ضبط شده از آزمایشاتی که شرکت آمبرلا در این محل انجام میداده است را پیدا کنند. در آزمایشگاه وسکر اغرار میکند که یک مامور دوجانبه است که برای شرکت آمبرلا کار میکند و یک هیولای شبیه انسان به نام Tyant که به ویروس T-Virus آلوده شده را آزاد کرده . در این هنگام هیولا به سمت آنها می آید و آنها ظاهرا هیولا را میکشند.پس از اینکه هیولا ظاهرا کشته شد یک برنامه تخریب راه اندازی میشود . افراد قصد دارند بوسیله ی هلی کوپتر محل راترک کنند که ناگهان Tyant باز هم به آنها حمله میکند و نهایتا زمانی کشته میشود که Vicker از داخل هلی کوپتر یک راکت لنچر برای شما می اندازند و شما Tyant را میکشید. همه ی افراد داخل هلی کوپتر فرار میکنند و در نهایت عمارت منفجر میشود.پایان بازی هم میتواند بسته به بعضی انتخاب های شما متفاوت باشد.

در این نسخه علاوه بر داستان حیرت برانگیز شاهد گرافیک هنری بسیار زیبا و گیم پلی بسیار متفاوت نسبت به بازیهای زمان خودش بودیم.در بازی امکانات زیادی دراختیار شما قرار میگرفت . تنوع اسلحه ها هم در این بازی قابل قبول بود و توانست گیمر ها را راضی کند. این بازی در ابتدا برای Play Station ساخته شد و سپس برای PC و Sega Saturn تبدیل شد. همچنین این بازی در سال ۲۰۰۲ و با سفارش شرکت نینتندو برای کنسول GameCube بازسازی شد . این نسخه ی بازسازی شده دارای گرافیک کاملا متحول شده و گیم پلی متفاوتی نسبت به نسخه PlayStation بود. علاوه بر این یک نسخه تبدیل (port) شده از این بازی در سال ۲۰۰۶ برای کنسول دستی Nintendo Ds با نام Deadly Silenceبه بازار آمد.

شخصیت های معروف موجود در این بازی عبارتند از "کریس ردفیلد" و " جیل ولنتاین" و "باری برتون" و "ربکا چامبرز" و "جوزف فورست" و "آلبرت وسکر" که هر کدام دارای خصوصیاتی کاملا متفاوت هستند.

چند نکته قابل توجه در این بازی این است که اگر سناریوی بازی را با کریس آغاز کنید باری برتون در ابتدای بازی ناپدید میشود و بعد ها توسط وسکر کشته میشود. در حالی که اگر بازی را با سناریوی جیل آغاز کنید باری در تمام طول بازی به شما کمک میکند و هر وقت که شما نیاز به کمک دارید پیدایش میشود و به شما کمک میکند در حالی که وسکر به او گفته است که در صورت عدم همکاری با او خانواده اش را میکشد.

نسخه بعدی بازی در سال ۱۹۹۸ و باز هم با کارگردانی شینجی میکامی برای کنسول PlayStation ساخته و عرضه شد.این بازی با عنوان Resident Evil ۲ موفق شد نسخه قبلی را از بسیاری از لحاظ ارتقا بخشد. بازی از لحاظ گرافیک رشد قابل توجهی کرده بود که باز هم نسبت به زمان خود جزو بهترین ها محسوب میشد. البته این نسخه و نسخه بعدی از لحاظ روند داستانی به هیچ وجه به پای Resident Evil ۱ نمی رسیدند و لی بدیهی است که از لحاظ جلوه های بصری و گیم پلی توانستند نسبت به نسخه قبلی خود انقلابی به پا کنند.

داستان بازی در ۲۹ سپتامبر ۱۹۹۸ آغاز می شود . جایی که تمام شهر راکون سیتی به زامبی تبدیل شده اند .دو نفر در حال ورود به شهر راکون سیتی هستند در حالی که از بلایی که قرار است بر سرشان بیاید غافل اند.یکی از آنها یک پلیس جوان و تازه کار به نام Leon S. Kennedy و دیگری یک دانشجوی دانشگاه به نام Claire Redfield میباشد که خواهر Chris Redfield (شخصیت Resident Evil۱ ) میباشد. لئون که میخواهد اولین روزش را در اداره پلیس راکون سیتی (RPD) تجربه کند و اتفاقا تیر انداز ماهری هم هست. Chris Redfield را به خاطر می آورید؟ Claire خواهر کوچکتر اوست که بزرگ شدن با چنین برادری از او دختری نیرومند و قوی ساخته است. لئون و کلایر همدیگر را پیدا میکنند و در راه هدف مشترکشان یعنی فرار از این مهلکه به هم کمک میکنند.

البته شخصیت های دیگری نیز در بازی وجود دارند که وجود آنها در داستان بازی تاثیر گذار است . از جمله این شخصیت ها میتوان "ایدا" و " بن برتالوسی" و "ویلیام برکین" و "آنت برکین" و "آیرون" و دختر کوچکی به نام "شرلی برکین" نام برد.شما میتوانستید بازی را با هر کدام از شخصیت های کلایر و لیون ادامه دهید.همچنین بازی در دو سناریوی A و B که کاملا با هم متفاوت بودند انجام میشد. اگر سناریوی A را با لیون میرفتید باید سناریوی B را با کلایر طی میکردید و اگر سناریوی A را با کلایر میرفتید سناریوی B را با لیون تجربه میکردید.

در کل این بازی توانست انتظارات طرفدارانش را به خوبی برآورده کند .این بازی بعد ها برای پلت فورم های PC و Nintendo۶۴ و Sega Saturn و GameCube منتشر شد.

چیزی نگذشت که Capcom نسخه بعدی بازی معروفش را ارائه داد. در سال ۱۹۹۹ و بر روی کنسول PlayStation .این نسخه هم موفق شد سیر تکاملی گرافیک و گیم پلی را طی کرده و یک بازی کاملا نو ارائه دهد. شاید این عنوان محبوب ترین عنوان Resident Evil در بین هوادارانش باشد. در بازی شما کنترل مامور سابق گروه Alpha و S.T.A.R.S یعنی Jill Valentine را بر عهده میگیرید. کسی که در تلاش است تا از شهر فرار کند و خودش را نجات دهد.

جیل در بازی و در طول فرارش با سه نفر رویارومیشود. سه نفر از افراد گارد شرکت Umbrella که موفق شده بودند زنده بمانند. این افراد عبارتند از : Carlos Oliviera و Mikhail Victor و Nicholai Ginovaef .میخاییل در طول بازی جان خود را برای نجات جیل از دست Nemesis از دست میدهد. نیکولای هم در طول بازی کشته میشود و در انتها جیل به کمک کارلوس موفق میشوند که از شهر فرار کنند.قبل از اینکه فرار کنید یک برنامه انفجار راه اندازی میشود و در آن ۱۶ دقیقه به شما فرصت داده میشود. هنگامی که با کارلوس فرار میکنید و وارد هلی کوپتر میشوید با صحنه جالب رو به رو میشوید. خلبان هلی کوپتر Burry (شخصیت موجود دربازی Resident Evil ۱ ) میباشد.

این بازی هم بعد ها برای Sega Dreamcast و PC و GameCube ارایه شد. میتوان گفت این بازی به گونه ای خداحافظی PlayStation از Resident Evil بود چون این آخرین رزیدنت اویلی بود که برای پلی استیشن ۱ساخته شد.

درست در شش سال بعد و در سال ۲۰۰۵ شرکت کپکام نسخه بعدی بازی رزیدنت اویل را برای کنسول گیم کیوب منتشرکرد. در ابتدا قرار بود که این عنوان انحصاری باشد ولی بعد ها بازی برای PlayStation۲ و PCو Wii ساخته شد. این بار بازی با عناوین قبلی این سری بسیار متفاوت بود. دوربین نسبت به قبل تغییرات زیادی داشت که بعدها این زاویه دوربین در بسیاری از بازیهای دیگر تقلید شد. این بازی را میتوان از لحاظ گیم پلی و روند بازی یکی از موفق ترین بازهای تاریخ نامید.

کاراکتر بازی Leon Kenedy میباشد که همه ی شما او را از زمان Resident Evil ۲ میشناسید. این بار دیگر لئون آن پلیس تازه کار و بی تجربه نیست. این بار لئون عضوی از سازمان سیا آمریکاست که بسیار پخته تر شده.داستان بازی از اینجا سرچشمه میگیرد که Ashley Graham دختر رئیس جمهور آمریکا هنگام بازگشت از دانشگاه به خانه توسط فردی ناشناس ربوده میشود. پس از بررسی ها از سوی نیروهای دولتی مشخص میشود که اشلی در نقطه ای از اروپا میباشد. اینجاست که لئون کندی به آنجا فرستاده میشود تا اشلی را پیدا کند و او را برگرداند.

مکانی که لئون به آنجا فرستاده میشود جایی است در کشور اسپانیا. هنگامی که لئون به آنجا می رود با ایدا ( شخصیت موجود در رزیدنت اویل ۲) روبرو میشود . شخصیتی مرموز که در این بازی برای سازمانی خصوصی کار میکند و دارای وظایفی خصوصی( بدست آوردن نمونه)میباشد. ایدا در بازی در نقش فرشته نجات لئون ظاهر میشود و در بسیاری از جاهایی که حتی خود لئون هم خبر ندارد به او کمک میکند. همچنین لئون با جک کروزر که (یکی از کماندو های دولتی که لئون با او آشنایی دارد) ملاقات میکند و بعد ها با او دشمن میشود و در بازی او را میکشد. کروزر کسی است که اشلی را دزدیده و به این منطقه آورده است. او برای "سادلر" کارمیکندو سادلر کسی است که تمام این وقایع وقایع زیر سرش است. شخصیت دیگری که در بازی وجود دارد لوئیس است که در بازی به لئون کمک میکند. دلیل دزدیده شدن اشلی اجرای مراسمات مذهبی و زنده کردن دوباره فرقه ی "لوس ایلومینادوز" میباشد. افرادی که این هدف را دارند عبارتند از مندز و سالازار و سادلر. هدف نهایی این افراد نفوذ در دولت مردان آمریکا و بدست آوردن حکومت ایالات متحده و در نهایت فتح دنیا میباشد. در یکی از فایل های موجود در بازی ما از زبان "سادلر" میخوانیم: "قدرت حقیقی ایالات متحده در سه منطقه متمرکز شده است. ساختمان دادگستری، قوای مجریه و ارتش. برای این که بتوانیم کنترل این مناطق را در دست بگیریم باید ذهن و فکر افرادی را که مشاور رییس جمهور هستند تحت تاثیر قرار بدهیم. وقتی که این اقدام به عمل در آمد بقیه ی ادارات و بخش ها به سرعت تحت حکومت ما در می آیند . اگر هم به طور اتفاقی بعضی مردم متوجه نقشه ی ما بشوند خساراتی که ممکن است به ما وارد شود باید به حداقل برسد. البته حتی در این صورت هم ما هنوز می توانیم با استفاده از نقشه ی پشتیبانمان کشور را فتح کنیم و سپس از قدرت و نفوذ بین المللی آنها به نفع خودمان استفاده کنیم تا بقیه دنیا رو هم تحت کنترل در بیاوریم. همانطور که اشاره شد اگر برنامه ی اول ما بر طبق نقشه پیش نرود از نقشه دوم خودمان استفاده می کنیم. به این ترتیب که با نیروهای "ویژه" به کشور نفوذ می کنیم و ترس و وحشت و آشوب را مثل ویروس توی ایالت ها پخش و گسترده می کنیم. آن وقت دیگر فقط به مقداری زمان لازم است تا مقاومت کشور در هم بریزد و درست در لحظه ای که آنها کاملا آسیب پذیر شده اند ما حمله نهایی رو شروع می کنیم. برادران من شاد باشید: دنیا به زودی از مخالفان ما پاک خواهد شد". دلیلی که اشلی برای آن دزدیده شده است نیز همین میباشد. آنها بوسیله ی راه اندازی فرقه ی"لوس ایلومینادوز" در اشلی نفوذ میکنند و به این ترتیب باقی اهدافشان را تحقق میبخشند. پس از اینکه لئون اشلی را در کلیسا پیدا میکند قصد دارند که از این محل فرار کرده و جان خود را نجات دهند. اما پس از مدتی لئون که در سرفه اش خون میبیند خون میبیند متوجه میشود که تخم انگل وارد بدنش شده است. تخم انگلی به نام پلاگا که در صورتی که انگلش از تخم درآید خروجش از بدن غیر ممکن میشود. این تخم انگل همچنین وارد بدن اشلی نیز شده است. اگر انگل از تخم خارج شود کنترل فرد را در دست می گیرد. همان اتفاقی که برای همه ی مردم منطقه افتاده است. البته لئون و اشلی در اواخر بازی و قبل از کشتن "سادلر" (غول پایانی بازی) موفق میشوند انگل را از بدن خود خارج نمایند. همچنین در این بازی فرار لئون و اشلی بوسیله ی یک قایق موتوری صورت میگیرد.

در این بازی بسیاری از کلیشه های رزیدنت اویلی برداشته شدند. از جمله اینکه برای اولین بار در یک رزیدنت اویل زامبی وجود نداشت. از جمله دیگر زیبایی های بازی وجود غول های متعدد در بازی بود که لذت بازی را بسیار زیاد کرده بودند. این بازی در سال ۲۰۰۵ برای GameCube به طور رسمی منتشر شد و سپس در همان سال برای PS۲ منتشر شد و بعد از ۲ سال یعنی در سال ۲۰۰۷ برای PC و Wii منتشر شد. این بازی موفق شد عنوان بهترین بازی سال پلی استیشن ۲ را بدست آورد و به عقیده ی خیلی ها بهترین بازی تاریخ پلی استیشن ۲ بود.

۱۳مارس۲۰۰۹ تاریخی است که تمام طرفداران رزیدنت اویل برای رسیدنش لحظه شماری میکنند. پس از گذشت ۱۳ سال از انتشار نخستین نسخه رزیدنت اویل اکنون طرفداران این بازی انتظار پنجمین نسخه بازی را میکشند. رزیدنت اویل ۵ باز هم توسط شرکت کپکام ساخته خواهد شد. بازی برا دو پلتفورم PS۳ و Xbox۳۶۰ منتشر خواهد شد.

کاراکتر بازی کریس ردفیلد خواهد بود و بازی ۱۰ سال پس از اتفاقات رزیدنت اویل ۱ خواهد بود. در بازی کریس یکی از اعضای گروه B.S.A.A میباشد که برای رسیدگی کردن به یک اتفاق به منطقه ای گرم و کویری در افریقا فرستاده میشود.این اتفاق چیزی نیست جز شیوع یک ویروس جدید و خطرناک به نام Progenitox و ابتلای مردم این منطقه به این ویروس خطرناک. علاوه بر کریس یک کاراکتر دیگر به نام Alomar Sheva در بازی وجود دارد که او نیز یکی از اعضای گروه B.S.A.A میباشد و توانایی بالایی در مسایل نظامی دارد. دشمنان بازی نسبت به نسخه های قبلی رشد قابل توجهی داشته و میتوانند خیلی سریع شما را از پا درآورند. کنترل رزیدنت اویل ۵ شبیه به رزیدنت اویل ۴ است و دوربین در همان دید سوم شخص و روی شانه والبته به طور شناور قضایا را نشان می دهد. در بسیاری از زمانهای بازی شیوا با شماست و باید مواظب سلامتی او نیز باشید و در صورت نیاز سریعا باید به کمک او بروید. البته این کمک یک طرفه نیست و در بسیاری از مواقع او نیز به شما کمک می کند.مبارزه های بازی به نظر بسیار نفس گیر و هیجانی میباشند و به راحتی نمی توانید دشمنان خود را از پا در آورید.گرافیک بازی هم که بسیار بالا میباشد و دلیل آن هم استفاده از موتور گرافیکی MT Framework میباشد که قبلا در بازی هایی نظیر دویل می کرای ۴ استفاده شده است.

خیلی ها معتقدند که رزیدنت اویل ۵ بهترین بازی سال و بهترین رقیب عناوین مشابه خواهد بود. آیا باز هم شاهد انقلابی از کپکام خواهیم بود؟ این سوالی است که برای جواب دادن به آن باید تا زمستان صبر کنیم.

به غیر از این تعداد بازی که بررسی شد عناوین مجزای دیگری نیز عرضه شدند که میتوان از آنها Outbreak یا Code Veronica را نام برد.

در کل میتوان گفت که رزیدنت اویل یکی از پر طرف دار ترین بازی های دنباله دار در طول بازی های رایانه ای می باشد.

نویسنده : شهاب سبزی عضو هیئت تحریریه ویدئو گیمز