چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نمونه هایی از دعاهای موجود در قرآن


نمونه هایی از دعاهای موجود در قرآن

وقتی سیر و سیاحتی به این کره خاکی می کنیم و با ملتهای مختلف و ادیان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو می شویم, می بینیم که هر کدام برای خود اوراد و اذکار و دعاهای مخصوصی دارند و هیچ جای دنیا را نمی یابیم که مردمش از دعا جدا و بی نیاز باشند

وقتی سیر و سیاحتی به این کره خاکی می‌کنیم و با ملتهای مختلف و ادیان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو می‌شویم، می‌بینیم که هر کدام برای خود اوراد و اذکار و دعاهای مخصوصی دارند و هیچ جای دنیا را نمی‌یابیم که مردمش از دعا جدا و بی‌نیاز باشند. حتی آنها که بت می‌پرستند در معابدشان با تمام قد به خاک می‌افتند و دعا می‌خوانند.

یکی از راه هایی که می تواند به ما در رسیدن به فهم صحیح در چگونگی خواستن هایمان از خداوند کمک کند این است که ببینیم بزرگانی که در قرآن کریم از آنان نام برده شده، در لحظات سخت و طاقت فرسا این مهم را فراموش نکرده و در تمام احوال در حال دعا با خداوند خود بوده اند .

● دعای همسر فرعون در قرآن

در سوره تحریم به ناسازگاری بعضی از همسران پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) اشاره شده است و در پایان سوره چند نمونه مثبت و منفی از زنان خوشبخت و بدبخت یاد می‌شود. دو نمونه منفی و بدعاقبت، همسران نوح و لوط هستند. آن دو با این که با دو پیامبر الهی در زیر یک سقف زندگی می‌کردند، از چنین زمینه‏ای بهره نگرفتند تا به کمال معنوی برسند بلکه به آن دو پیامبر خیانت کردند و اهل آتش شدند. در مقابل، از دو نمونه مثبت یاد می‌شود؛ یکی مریم، و دیگری آسیه همسر فرعون.

آسیه در خانه فرعون بود و با او زندگی می‌کرد، اما ادّعای خدایی او را باور نداشت، بلکه یک انسان موحّد بود که خداوند در قرآن کریم از او به عنوان نمونه و مَثَل برای مؤمنان یاد می‌کند. گویند وقتی فرعون دانست که همسرش خداپرست است به دستور او شکنجه‏اش کردند تا زیر شکنجه جان داد.

ملکه موحّد فرعون در زیر شکنجه اینگونه خدا را می‌خواند و دعا می‌کرد:

« رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ(۱)؛ بارالها، برای من نزد خودت در بهشت خانه‏ای بساز، و مرا از فرعون و کردارش نجات ‏ده، و مرا از قوم ستمکار رهایی بخش.

رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «سه نفر، یک چشم بر هم زدن به وحی کافر نشدند، مؤمن آل یاسین، علی بن أبی طالب، آسیه همسر فرعون.» (۲)

در حدیث دیگری رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، آسیه همسر فرعون را یکی از چهار زن برترِ بهشتیان شمرد.

در این هنگام، آدم و حوا توبه کردند و دست به دعا برداشتند و گفتند: « رَبّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ(۳)؛ بارالها، ما به خود ستم کردیم ـ که نافرمانی تو کردیم ـ اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی ما از زیانکاران خواهیم بود. »

● دعای آدم و حوا در قرآن

آدم و حوا داستان پر رمز و رازی دارند. خداوند آنان را در بهشت جای داد و دستور داد تا از فلان میوه یا دانه نخورند. اما شیطان آنان را وسوسه کرد و آنان از آن خوردند و گرفتار شدند. خداوند به آنان گفت: «آیا من شما را از آن نهی نکردم و نگفتم که شیطان دشمن آشکار شماست؟»

در این هنگام، آدم و حوا توبه کردند و دست به دعا برداشتند و گفتند:

« رَبّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ(۳)؛ بارالها، ما به خود ستم کردیم ـ که نافرمانی تو کردیم ـ اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی ما از زیانکاران خواهیم بود. »

● دعای حضرت ایّوب (ع) در قرآن

ایوب یکی از پیامبران الهی است که به خاطر صبرش زبانزد همگان است. خداوند به ایوب نعمت بسیار داده و او هم به طاعت الهی کمر بسته و شکرگزار نعمت‏های الهی بود. شیطان به بندگی ایوب حسد برد و گفت: خداوندا، اگر ایوب فرمانبر است؛ به خاطر نعمت‏هایی است که به او داده‏ای، وگرنه فرمان نمی‌برد.

سرانجام، زمینه و زمان آزمایش ایوب فرا رسید و گرفتار امتحان الهی شد.

ایوب ثروت و مکنت و فرزندان را یکی پس از دیگری از دست داد. در تمام مراحل این آزمایش بزرگ، صبر ایوب بر حوادث و پیشامدهای تلخ چیره شد و آنگاه که نیمه‏جانی بیش برایش نمانده بود دست به دعا برداشت و چنین گفت:

أَنّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ(۴)؛ بارالها، ضرر و زیان به جان من رسید و تو ارحم الراحمین هستی.

در آیه دیگر آمده است که ایوب چنین گفت:

أَنّی مَسَّنِی الشَیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ(۵)؛ پروردگارا، شیطان با سختی و رنج و عذاب به سراغ من آمد.

به هر حال، دعای ایوب مستجاب شد و از این امتحان بزرگ سربلند برآمد و بر شیطان و پیروانش روشن شد که ایوب در شادی و غم، دارایی و نداری، تندرستی و بیماری خداپرست و خدادوست است.

ندا رسید: «با پایت زمین را بخراش، چشمه‏ای بر می‌آید که آبش بیماری‌های تو را مداوا می‌کند و هم نوشیدنی گوارا برای تو است.»

خداوند سلامتی را به او برگرداند و از فرزندان و خاندان دو چندان به او عنایت کرد. ثروت و مکنت رفته باز آمد و زندگی او بیش از پیش رونق یافت.

درباره تفسیر «فرزندان دوچندان به او عنایت کرد» از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند، آن حضرت فرمود: «علاوه بر فرزندانی که در این امتحان بزرگ از دنیا رفته بودند، فرزندانی که پیش از آن هم از ایوب وفات یافته بودند، زنده شدند.»(۶)

● دعای حضرت سلیمان در قرآن

سلیمان و پدرش داود از پیامبران الهی بودند که خداوند در قرآن کریم از آنان به نیکی یاد می‌کند. از آن ‏جا که سلیمان (علیه السلام) شیفته اسب بود، لشکریان او مسابقه اسب دوانی ترتیب داده بودند تا برای نبرد با دشمن آماده باشند و سلیمان از آن، سان می‌دید. مسابقه به درازا کشید و وقت فضیلت نماز سپری شد. خداوند که خواست سلیمان را بیازماید جنازه‏ای بر تخت او افکند. سلیمان به درگاه الهی رو کرد و دست به دعا برداشت و گفت:

رَبِّ اغْفِرْلی وَ هَبْ لی مُلْکاً لا یَنْبَغی لأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّکَ أَنْتَ الوَهّابُ(۷)؛ خداوندا، مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که شایسته هیچ کس پس از من نباشد، همانا تو بسیار عطا کننده‏ای.

خداوند متعال هم خواسته او را برآورد و حکومتی بی‌نظیر به او عطا کرد. پس از گذشت هزاران سال هنوز هم داستان مُلک سلیمان بر سر زبان‏هاست و از آن به بزرگی و عظمت یاد می‌شود.

● دعاهای حضرت یوسف (ع)

- یکی از پیامبران الهی یوسف است. داستان حضرت یوسف در قرآن کریم، بلند و پر نکته است. حسد، برادران را وادار می‌کند که او را به چاه بیندازند. قافله‏ای سر می‌رسد و دلو را در چاه می‌افکنند تا آب بکشند و استفاده کنند. ناباورانه می‌نگرند به جای آب، نوجوانی زیبا از چاه سر برآورد. او را به بردگی می‌گیرند و در مصر به فروش می‌رسانند. یوسف به عنوان برده به کاخ عزیز مصر راه می‌یابد و زلیخا همسر عزیز، شیفته یوسف می‌شود و می‌خواهد از او کام گیرد.

یوسف پاکدامنِ پیغمبرزاده، به گناه تن نمی‌دهد. او را تهدید به زندان می‌کنند. یوسف دست به دعا برمی‌دارد و می‌گوید:

رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمّا یَدْعُونَنی إِلَیْهِ وَ إِلاّ تَصْرِفْ عَنّی کَیْدهُنَّ أصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ(۸)؛ بارالها، زندان برای من دوست داشتنی‌تر است از گناهی که مرا به سوی آن فرا می‌خوانند، اگر مکر زنان را از من مگردانی با آنان درآمیزم و از جاهلان خواهم بود.

حضرت یوسف: بارالها، تو به من ریاست دادی، و تعبیر خواب را تو به من آموختی، ای آفریننده آسمان‏ها و زمین، تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران و به نیکوکارانم بپیوند

خداوند هم دعای او را مستجاب فرمود و مکر زنان دربار را از او بگرداند. پس یوسف را زندانی کردند.

- یوسف مدتی را در زندان می‌گذراند. سال‏ها و حکایت‏ها می‌گذرد تا آن که برای تعبیر خواب پادشاه مصر در زندان به نزد او می‌آیند. یوسف از موقعیت استفاده می‌کند، از بی‌گناهی خود می‌گوید، و از سبب زندانی شدن خود جویا می‌شود.

پیام او را به پادشاه می‌رسانند. پادشاه زنان را احضار می‌کند. همه زنان، به‏ ویژه زلیخا همسر پادشاه، بر گناهکاری خود و بی‌گناهی یوسف گواهی می‌دهند. یوسف از زندان آزاد، مقرّب دربار و وزیر دارایی و اقتصاد می‌شود.

در کنعان مردم دچار قحطی می‌شوند و برای تهیّه آذوقه به سوی مصر رو می‌آورند. مصر که با تدبیر یوسف دارای انبارهای بزرگ غلّه شده است پذیرای فرزندان یعقوب می‌شود.

باز هم حکایت‏ها می‌گذرد تا آنگاه که خبر یوسف به یعقوب می‌رسد و یعقوب و خاندانش راهی مصر و بر سرای بزرگ یوسف وارد می‌شوند.

یوسف، پدر و مادرش را احترام می‌کند و بر تخت می‌نشاند و برادرانش در برابر او به خاک در می‌افتند و برای خداوند سجده می‌گزارند. با پدید آمدن چنین صحنه‏ای، خوابی که یوسف در نوجوانی دیده بود و به پدرش بازگو کرده بود تعبیر می‌شود. در چنین شرایطی یوسف دست به دعا بر می‌دارد و با خداوند چنین مناجات می‌کند:

رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ المُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الأَحادِیثِ فاطِرَ السَّمـواتِ وَالأَرضِ أَنْتَ وَلِیّی فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصّالِحینَ(۹)؛ بارالها، تو به من ریاست دادی، و تعبیر خواب را تو به من آموختی، ای آفریننده آسمان‏ها و زمین، تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران و به نیکوکارانم بپیوند.

پی نوشت ها :

۱- تحریم/ آیه ۱۱.

۲- نورالثقلین، ج۵، ص۳۷۷.

۳- اعراف، آیه ۲۳.

۴- انبیاء/ آیه ۸۳.

۵- ص/ آیه ۴۱.

۷- صافی، ج۳، ص۳۵۱.۹

۸- یوسف/ آیه ۳۳.

۹- یوسف، آیه ۱۰۱.