جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
حجاب
حجاب در لغت به معنای پوشش، پرده، وسیله پوشش، حایل و... است. فرهنگ معین و فرهنگ عمید برای واژه حجاب، معانی زیر را آوردهاند: پرده، ستر، نقابی که زنان، چهره خود را بدان پوشانند و رویبند و چادری که زنان سرتا پای خود را بدان پوشانند. این واژه در اصطلاح به معنای «پوشش مخصوص زنان» است.
● فطری بودن پوشش
تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند. تلاش همیشگی بشر برای تهیه پوشاک، از آن جهت که با آموزش خاصی همراه نبوده است، نشان میدهد که تکاپوی انسان برای یافتن پوشش، از فطرت درونیاش سرچشمه میگیرد. حجاب زنان، پیشینهای طولانی دارد. با مطالعه آثار تمدنهای گوناگون، چنین به نظر میرسد که حجاب زنان، از عادتهای کهن تمدنهای بشری بوده است. برای مثال، بر اساس نوشته دایرة المعارف لاروس، زنان یونانی در دورههای گذشته، صورتها و اندامشان را تا روی پا میپوشاندند.
● مصونیت، نه محدودیت!
حجاب در باورها و ارزشهای ما ریشه دارد و رعایت پوشش به ویژه در میان بانوان، ایجاد مصونیت برای جلوگیری از عوارض منفی، مفاسد و ابتذال است. از دیدگاه اسلام، زن، شخصیتی شایسته دارد و میتواند مدارج کمال را بپیماید و به مراتب عالی انسانیت بار یابد. دامن زن، مدرسه بشر است و والایی مردان، بدون زنان ممکن نیست. اصلاح جامعه در گرو پارسایی، حیا و حجاب بانوان خواهد بود. جایگاه والای این گوهر گرانبهای آفرینش، میطلبد که در صدف پوشش قرار گیرد تا ارزشهایش حفظ گردد. خانم فاطمه دولان، استاد مسلمان انگلیسیزبان گفته است: «حجاب باعث میشود که زن، ارزش خود را از حد یک کالای تجارتی یا وسیلهای برای بهرهدهی بالا ببرد و هم خود برای خویش ارزش قائل شود و هم جامعه را وادار به احترام کند».
● سابقه پوشش در ایران
پوشش در ایران، به قبل از اسلام و صدور حکم حجاب بر میگردد. در تاریخ چنین آمده است: هنگامی که سه تن از دختران کسرا، شاه ساسانی را اسیر کردند و نزد خلیفه دوم بردند، آن سه با پوشش و نقاب، سیمای خود را پوشانیده بودند. خلیفه دستور داد حجاب از چهره برگیرند تا بدینگونه خریداران، آنان را ببینند و پول بیشتری به پایشان بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن سر و صورت خودداری کردند و نماینده خلیفه را با مشتی که بر سینهاش زدند، از خود دور ساختند. خلیفه با مشاهده این وضع، عصبانی شد و خواست با تازیانه آنان را آزار دهد. در آن حال، حضرت علی علیهالسلام به خلیفه فرمود: «در رفتارت با دشمن مدارا کن. از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میفرمود: بزرگ و شریف هر قومی را که خوار گردیده است، گرامی دارید».
● حجاب کامل بعد از فرمان الهی
رعایت پوشش در میان اقوام و قبیلهها، پیش از اسلام نیز وجود داشته، ولی فراگیر نبوده است. از برخی روایات برمیآید که رواج پوشش کامل، پس از فرمان الهی و کلام وحی بوده است. در روایتی از یکی از همسران رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میخوانیم که وی گفته است: «من برتر از زنان انصار ندیدم. همین که آیههای سوره نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که همچون گذشته بیرون آید و آنها سر خود را با روسریهای مشکی میپوشانیدند.» از آیههای قرآن کریم هم برمیآید که وجوب حجاب برای بانوان، بر اساس صراحت قطعی وحی است و اینکه برخی از تحلیلگران پنداشتهاند پوشش، از عادتها و رسمهای دوره عباسی است، پذیرفتنی نیست.
● نشانهای از دیانت
اسلام، حجاب را لطف و عنایتی از سوی خداوند متعالی میداند و مسئله تحمیل، محدودیت و خشونت در آن مطرح نیست. زن با رعایت حجاب، افزون بر آنکه نشانهای از دیانت، ایمان و تقوا با خود دارد، نوعی ابهت در خویشتن به وجود میآورد و از این راه در مسائل اجتماعی و سیاسی مشارکت میکند. در ارزش و قدرت تأثیر حجاب همین بس که استعمارگران هرگاه خواستهاند بر اختناق خود در جامعه بیفزایند و به حیلههای خود دست یابند، کوشیدهاند این دژ استوار را که ضامن ایمان و عفاف و عامل گسترش فضیلت در جامعه اسلامی است، از میان بردارند یا آن را کماهمیت جلوه دهند.
● تلاش استعمارگران
در فرهنگ کشورهای اسلامی و به ویژه ایران، حجاب از جایگاه بلندی برخوردار است و دشمنان همواره تلاش کردهاند میان حجاب و اصل دین جدایی به وجود آورند. بر همین اساس، استعمارگران در ایران، رضاخان، در افغانستان، امان اللّه خان و در ترکیه، کمال آتاتورک را برگزیدند تا در این کشورها به اسلامزدایی بپردازند و فرهنگ وارداتی غرب را جایگزین کنند. رضاخان با حمایت بریتانیا، در هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ خورشیدی، کشف حجاب را رسمی و اجباری کرد و فرزندش این روز را جشن گرفت. این دو نماد استبداد، همه امکانات کشور را برای گسترش فرهنگ بیحجابی و ابتذال در ایران به کار گرفتند. قیام گوهرشاد با حضور اقشار مردم مشهد به رهبری عالمان و نیز اعتراض شیخ محمدتقی بافقی در قم، از جمله ایستادگیهای ملت در برابر این حرکت بود.
● توطئه کشف حجاب
بیتردید، از پلیدترین ترفندهای دشمنان اسلام، توطئه کشف حجاب است که در تاریخ معاصر میهن ما به شکل رسمی و قانونی اتفاق افتاد. رهبر کبیر انقلاب در این باره فرمود: «زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت که اسلام منت گذاشت بر انسان و زن را از آن مظلومیتی که داشت، بیرون کشید و یک موقع هم زن در ایران مظلوم شد و آن دوره شاه سابق بود».
واکنش امام خمینی رحمهالله به کشف حجاب
امام خمینی رحمهالله که در زمان کشف حجاب به حاج آقا روحاللّه خمینی معروف بود، به همراه تنی چند از فضلای حوزه علمیه قم، به رئیس حوزه علمیه قم، آیت اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی گفتند: «چارهای جز این نیست که در تلگراف رسمی به کشف حجاب اعتراض شود؛ چون حجاب از ضروریات دین اسلام است و ما باید از آن دفاع کنیم. اگر طاغوت قبول نکرد، دست کم از حوزه و مرجعیت شیعه رفع تکلیف میشود و این اعتراض در تاریخ میماند.» آیت اللّه حائرییزدی در تلگراف مختصری خطاب به رضاشاه نوشت: «حجاب از مسلّمات دین اسلام است و کشف آن برای زنان نباید اجباری و الزامی باشد» که با پاسخ اهانتآمیزمحمدعلی فروغی، نخستوزیر وقت و واکنش تند رضاخان روبهرو گردید.
● ضرورت حجاب
در احادیث و روایات گوناگون بر ضرورت حجاب تأکید شده است. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «در آخرالزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمانهاست، زنانی ظاهر میشوند که بیحجاب و نامناسب از خانه بیرون میآیند. آنان به احکام الهی و دستورهای اسلامی پایبند نیستند، بلکه داخل در فتنهها میگردند و زنانی خوشگذران و شهوتران هستند. اینگونه زنان برای همیشه در دوزخ خواهند سوخت».
● مظهر عفاف
فاطمه علیهاالسلام ، مظهر عفاف و پارسایی و سرمشق و سرور تمامی زنان عالم است. روزی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله از صحابه پرسید: چه چیزی برای زنان از همه بهتر است؟ یاران ندانستند. پس علی علیهالسلام از فاطمه علیهاالسلام پرسید و آن حضرت پاسخ داد: «از همه چیز بهتر این است که نه مردان بیگانه را ببینند و نه مردان بیگانه، آنها را».
اسوه عفت و پاکدامنی، اولین روز تولد را با پوششی بهشتی آغاز کرد. در روایاتی آمده است که هنگام تولد، لباسی از بهشت برای آن حضرت آورده شد و جسمش پوشش کامل یافت تا زمینه تعالی روحش باشد. زهرای پاک، این برترین الگوی زن و عالیترین چهره بشریت، گو اینکه فریادگری بر ضد ظلم را پیشه داشت و ستم بر امام خویش را برنمیتابید، از محدوده خانه پا بیرون نهاد و در اجتماع حضور یافت و با بلیغترین جملهها از حق و حقیقت دفاع کرد و این همه در نهایت آزرم، حیا و عفاف بود.
● ریشههای بیحجابی
هویت و شخصیت زن، در گرو منش و روش زندگی اوست و حجاب، پوشش والای زن مسلمان به شمار میآید. در این میان، بیحجابی، پدیدهای شوم است که برای یافتن عوامل و علل آن، باید با نگاهی جامعه شناختی، مسائل و زمینههای آن را بکاویم. از عوامل بدحجابی و بیحجابی میتوان تلاش استعمار در زدودن پوشش، دگرگونی ارزشها، الگوهای ناهنجار و خلأهای درونی را نام برد؛ زیرا فرهنگستیزان برای زدودن ارزشها در جوامع اسلامی، تلاشهای فراوانی به کار گرفتهاند. قهرمانسازی و الگوآفرینی کاذب برای زن در راه از بین بردن هویت او از برنامههای پردامنه استعمار به شمار میآید.
● حجاب و سلامت فردی و اجتماعی
▪ شناخت واژگانی حجاب
«حجاب» واژهای است عربی، به معنای پرده، پوشش، وسیله پوشش، حایل و... .
در زبان فارسی نیز برای کلمه حجاب، معانی ذیل را آوردهاند:
پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند، رویبند و چادری که زنان سر تا پای خود را بدان پوشانند. حجاب در معنای اصطلاحی« پوشش مخصوص زنان» است، ولی گاهی هم به معنای پرده و حاجز میآید.
● حجاب در قرآن
خدا ستوده به قرآن که زن بپوشد رخ
دری که بسته از او شد، که فتح باب کند؟
کسی که نام تمدن برد چرا شب و روز
برای رفع حجاب این قدر شتاب کند؟
کسی که پرده ندارد به فکر پرده دری است
هوای فتنه و آشوب و انقلاب کند
سیدمحمد نطنزی طباطبایی
مهمترین دلایل شرعی وجوب پوشش دینی، آیههای سوره نور و احزاب است؛ خدای تعالی در سوره نور، آیه ۳۱ فرموده است:
به مردان مؤمن بگو که چشمهای خود را فرو پوشند و دامان خویش را نگاه دارند، این عمل برای ایشان پاکیزهتر است؛ همانا خداوند به آنچه انجام میدهند آگاه است و به بانوان باایمان بگو چشمهای خود را فرو پوشند و عورتهای خود را از نگاه دیگران پوشیده دارند و زینتهای خود را جز آن مقداری که ظاهر است، ننمایند و زینتهای خود را آشکار نسازند، مگر برای محارم نسبی و سببی.
آشکار کردن زینتها در یکی دیگر از آیههای قرآن نهی شده است:
وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ اْلأُولی. (احزاب: ۳۳)
در خانههای خود قرار گیرید و همانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خودنمایی نکنید.
البته ناگفته نماند که نمایش آرایش و زیورهای زن، تنها در برابر نا محرم آثار ناگواری را در پی دارد و چنانچه برای همسر انجام شود، کار پسندیدهای خواهد بود.
آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
آن وسمه ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
فردوسی
● پایههای حجاب
▪ ایمان به خدا و آخرت
ایمان به خدا و ترس از آخرت، از مهمترین پایههای حجاب به شمار میرود؛ زیرا حجاب، لباس اهل ایمان است. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرموده است: « انسان به سبب ایمان، بر عملهای شایسته رهنمون میگردد».
ز پرده برون کس ندیده مرا
نه هرگز کس آوا شنیده مرا
فردوسی
▪ آگاهی
شناخت سیمای وجودی زن، حقیقت حجاب و فلسفه و آثار آن، از جمله پایههای مستحکم پوشش دینی است. وقتی یک زن به این پرسش درونی خود که چرا باید پوشیده باشم جواب دهد، پایه اعتقادی حجاب دینی در درون او شکل میگیرد و این آگاهی، به عمل او معنا و ارزش و دوام میبخشد.
برای مثال: اگر انسان به فواید باران آگاهی نداشته باشد، باریدن باران را جز گل شدن زمین و ایجاد مشکلات نمیپندارد که موجب رکود فعالیتها، محدودیت در بیرون رفتن از منزل و مانند آنها میشود، ولی وقتی بداند که نتیجه باران، سرسبزی و طراوت زمین، حیات جنگلها، رشد و تغذیه موجودات زنده و آثار فراوان دیگری است، به بارش باران مشتاق میشود.
حجاب زن ز کجا سد باب معرفتاست
ز رفع پرده چه معلومی اکتساب کند
ز رو گشادن زنها چه معرفت خیزد
به جز مبادی اخلاق را خراب کند
حجاب، بهر مسلمان و اهل ایمان است
کسی که این دو ندارد چه احتجاب کند
سید محمد نطنزی طباطبایی
▪ تقوی
پرهیزکاری، یکی دیگر از پایههای حجاب اسلامی است. تقوای آدمی ضامن اجرای احکام خداست و تا این پایه استوار در قلب انسان شکل نگیرد، لباس ایمان آراسته نخواهد شد.
در قرآن کریم آمده است:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ. (انفال: ۲۹)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر خدا ترس و باتقوا باشید، خدا برای شما تشخیص( حق از باطل و سعادت از شقاوت) را قرار میدهد و گناهان شما را میزداید و شما را میآمرزد و خداوند دارای فضل و رحمتی بزرگ است.
ای که هست از صدف عفت و عصمت گهرت
مفکن پرده عصمت ز رخ چون قمرت
آیت الله العظمی گلپایگانی(رحمت الله علیه)
حجاب، عاملی برای ازدواجهای مشروع
با رعایت حجاب ، ازدواج صورت مشروع به خود میگیرد. اینگونه ازدواجها پیوند زن و شوهر را محکم میسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر میشود که در نتیجه، کانون خانواده گرمتر میشود، در حالی که بدحجابی و بیحجابی و آزادی بدون قید و بند، به فرو پاشی کانون خانواده میانجامد؛ زیرا در این حالت اساس خانواده بر روی غریزه جنسی پایهگذاری میشود و پس از مدتی که این غریزه فروکش میکند، مسائلی دیگر از جمله عدم توافق اخلاقی، مشکلات خانوادگی و... بروز میکند و در نتیجه به طلاق و آوارگی فرزندان منجر میشود و اساسا این نوع زندگیها و روابط زناشویی دوامی نخواهد داشت.
حجاب، سدی در برابر امیال هوسبازان است و در نتیجه مشوق جوانان به ازدواج، در حالی که بیحجابی و بیعفتی، سبب گریز جوانان از ازدواج میشود که به شیوههای مختلف از زیر بار آن شانه خالی میکنند؛ زیرا مانعی برای رسیدن به خواستههای غیراخلاقی خود نمیبینند.
بر دانههای دام به حسرت مکن نظر
این دانه جز برای فریب و شکار نیست
پرهیز مکن که هر که در اینجا اسیر شد
او را امید چاره و راه فرار نیست
خانم همایون فیض ربانی، متخلص به هم
آمارهای قطعی و مستندی موجوداست که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از همگسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هر آنچه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل»؛ یعنی هوسهای سرکش بخواهد، به هر قیمتی که باشد به دنبال آن میرود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبری میبندد و با دیگری وداع میگوید.
در محیطی که حجاب و موازین دیگر اسلامی رعایت میشود، احساسات و عشق و عواطف همسران مخصوص یکدیگر است، ولی در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی برای تماشا درآمدهاند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد و خانوادهها، همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی میشوند و کودکان، بیسرپرست میمانند.
حجاب و عفت زنان، عامل استواری خانواده و اجتماع
بر اساس نظام تکوین، غریزه خودآرایی و جلوهنمایی برای استحکام خانواده در سرشت هر زن تعبیه شده است، آنگاه خداوند با الهام درونی و فرستادن پیامبران و نازل کردن کتب آسمانی، روش صحیح بهرهمندی از این دو غریزه را به او نشان داده و او را آگاه کرده است که مکان خودنمایی با آرایش، محیط داخلی خانواده و محل پوشش واحتجاب، خارج از خانه و در برابر بیگانگان است.
پوشش زن سبب میشود که استفادههای جنسی، محدود به محیط خانواده شود که در این صورت، حفظ اجتماع و استفاده کامل از نیروی فعال آنان را در پی دارد. در حالی که وجود زنان بیحجاب و بدحجاب که دل مردان سستاراده و کمایمان را میربایند و با حرکات و آرایش خود همه نظرها را متوجه خودشان میسازند، به رکود فعالیتهای اجتماعی و عدم موفقیت در مراحل گوناگون کمک میکند و در نهایت به پاشیدگی و تیرگی کانون خانواده میانجامد.
کاشکی پرده براندازد از آن منظر حسن
تا همه خلق ببینند نگارستان را
سعدی
● غیرت نسبت به ناموس
اما تسحیون و لا تغارون، نسائکم یخرجن الی الأسواق و یزاحمن العلوج.
آیا شما (مردان)، حیا نمیکنید و غیرت نمیورزید، زنانتان به بازارها میروند و مزاحم بیماردلان میگردند.
;ای پریروی بنه چادر عصمت به سرت
وی سیه موی، مران پرده عصمت ز برت
همچو گل باز مکن غنچهات، ای مایه ناز
که خزان آید و ریزد همه برگ و برت
حالیا بکری و پاکی و منزه چون گل
وای از آن روز، نمایند به نوع دگرت
کاظم لاکانی
● حجاب، مایه آرامش خانواده
حجاب، عاملی بسیار مهم و تأثیرگذار برای حفظ آرامش و صفا و صمیمیت در زندگی خانوادگی است. حجاب برای این است که زندگیها از هم نگسلد و مردان به زنان و دختران پاکدامن و عفیف، نگاه آلوده نکنند و اساس خانه و خانواده را ویران نسازند.
همچنین عاملی است در جهت حفظ پاکی نسل و اینکه فرزند، پدر و مادر معین و متعهدی داشته باشد و از تربیت و محبت پدر و مادر خود برخوردار باشد، از طرفی حجاب میتواند راهکاری باشد بر تسلط معنوی زن بر مرد.
● حجاب، وسیله حفاظت
در صورت حفظ ارزش حجاب، مردان فقط در محیط خانوادگی از همسران قانونی خود کامجویی میکنند؛ زیرا زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانواده کامیاب سازند، منع شدهاند.
این محدودیت و در واقع مصلحت خداوندی، به یقین نتایج خوبی را در بر خواهد داشت؛ همچون:
۱. تأمین بهداشت روانی: وقتی بین زن و مرد حریمی وجود نداشته باشد، به طور قطع هیجانها و التهابهای جنسی افزون میشود و تقاضای شهوی بهصورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمیآید.
۲. گرمی و دوام خانواده: اگر زن و شوهر از هرگونه کامجویی نامشروع جنسی چشم بپوشند و مرد چشم به زن دیگری نداشته باشد، زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد، کانون خانواده گرم و پرشکوه خواهد شد.
حجاب نشانه متانت و عفت
برای حفظ امنیت و صفا و پایداری خانواده، زن و شوهر هر یک وظایفی دارند:
زن وظیفه دارد جمال و زیبایی خود را از نامحرمان بپوشاند و طنازی و دلبری نکند و به این ترتیب، امانت و وفاداری و علاقه خود را نسبت به شوهرش اثبات کند.
مرد هم وظیفه دارد وفادار باشد و از زنان نامحرم و بیگانه به کلی چشم بپوشد و اگر هم ناخودآگاه و بیاختیار چشمش به زنی افتاد، فورا دیده بربندد و چشم فرو گیرد؛ زیرا پیگیری نگاه و نگاههای پی در پی آتش هوس و شهوت را برمیافروزد و همین موجب انحراف میشود.
نگاه پی در پی، زهرآلود است و چشمه زلال و باصفای زندگی خانوادگی را کدر و مسموم میکند. این نکته را نیز نباید از نظر دور نگه داریم که رعایت حجاب و متانت اسلامی در برابر خویشاوندان واجب و عدم رعایت آن گناه است و چه بسا موجب ناراحتی زن و شوهر از یکدیگر شود و از صفا و محبتی که بین آنهاست، بکاهد. پس چه خوب است که به این سخن از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله توجه کنیم که میفرماید: « هر لباسی که بدن زن را بپوشاند، باعث آمرزش و رحمت حقتعالی خواهد شد.» و چه زیبا در جایی دیگر فرمود: «زن، زیباروی و محبوب است، هر کس او را گرفت و با او ازدواج کرد، باید او را بپوشاند».
از عفت و شرف همه جا گفتوگو مکن
هر دامنی که لایق این افتخار نیست
با دامن ملوثِ آلوده خو مکن
آلوده را به نزد کسی اعتبار نیست
مفروش عفت و شرفت را به سیم و زر
پایان این معامله جز انتحار نیست
خانم همایون فیض ربانی، متخلص به هم
سعادت زن و شوهر در سایه حجاب
اسلام میخواهد زن برای شوهر و فرزندانش باشد، ولی دیگران میخواهند زن برای همگان باشد و هیچکس برای او نباشد. دنیای استعمار روز، اینهمه بدبختی را از آنجا برای زن شروع میکند که حجاب را از سر او بردارد و او را از محیط امن بیرون کشد و او را آرایشدوست و مدپسند سازد و در معرض دیدههای پلید قرار دهد.
اینان بانویی را که اسلام از او میخواهد احترام و شخصیت خود را نگاه دارد تا فردی برای خواستگاری خدمتش برسد، مجبور میسازند در مکانهایی چون اداره، خیابان و بازار خود را عرضه کند تا همسری برای خود بیابد.
اسلام میفرماید: زن در حالیکه جاذبه دارد یا باید از خانه امن خود بیرون نیاید، یا اگر برای صله رحم و معالجه و گرفتن حق خویش و دیگر کارهای ضروری از خانه خارج میشود، جذابیت خود را بپوشاند، بهگونهای که لباس و حالات و کردارش عادی باشد تا رفت و آمدش هیچ نظری را جلب نکند. «انّه قد اذن لکنّ أن تخرجن لحوائجهنّ؛ یعنی همانا او اجازه داده است به شما که اگر حاجتی دارید، بیرون روید».
در جای دیگر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به فرزندش امام حسن مجتبی علیهالسلام چنین توصیه میفرماید:
«تا میتوانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمیکند».
عصمتیان را به مقام جلال
جلوه حرام است مگر با حلال
دیده به هر روی نباید گشاد
پای به هر کوی نباید نهاد
این همه آفت که به تن میرسد
از نظر توبهشکن میرسد
روی فرو پوش، چو درّ در صدف
تا نشوی تیر بلا را هدف
عوامل و روشهای ترویج پوشش دینی
پوشش دینی یک فرهنگ است و از همین رو تحقق آن نیازمند حرکتهای فرهنگی سازندهای است که تعدادی از آنها را به صورت کوتاه بیان میکنیم:
۱. تشویق
تشویق همواره به عنوان اصل مهم در جهت تربیت اسلامی توصیه و استفاده شده است. یکی از دلایل ذکر نعمتهای بهشتی در آیهها و روایتها، بعد تشویقی آن است که تأثیر بهسزایی بر گرایش مردم به احکام دین و پرهیز از گناهان دارد. ماهیت تشویقها متنوع است، از جمله بار عاطفی، مالی، تشریفاتی، شغلی، سیاسی، علمی و مانند آن که از تمام این موارد میتوان در ترویج فرهنگ حجاب بهره گرفت. برای نمونه: سرپرست خانوادهای به همسر یا دخترش اظهار دارد که در صورت رعایت پوشش دینی، محبت من نسبت به تو بیشتر خواهد شد. یا معلمی به دانشآموزان خود وعده نمره انضباطی بالاتر بدهد و یا مدیری اعلام کند که همکاری لازم را با کارمندان و کادر آموزشی خواهد داشت؛ چنانچه پوشش اسلامی و حجاب را رعایت کنند.
البته تشویقهای مالی باید هماهنگ با خواست تشویق شونده و نیازهای منطقی و شرعی زندگی او باشد و اگر فردی نیازمند تشویق خاصی بود، به همان نوع او را باید تشویق کرد. اگر یک تقدیرنامه همراه با قابی زیبا به بانویی نمونه در زمینه پوشش دینی داده شود، اثری به مراتب قویتر از اعطای برخی هدیههای مادی دارد که پس از مدتی به مصرف میرسد یا کهنه میشود. همین طور است، اعطای یک جلد قرآن نفیس یا مفاتیح الجنان، نهج البلاغه و امثال آن که تأثیر عمیق و پایداری به دنبال خواهد داشت.
فرمان خدا، قول نبی، نص کتاب است
از بهر زنان افضل طاعات حجاب است
۲. فعالیتهای علمی، فرهنگی و هنری
عامل دیگر ترویج فرهنگ حجاب دینی، فعالیتهای گسترده علمی، فرهنگی و هنری مربوط به حجاب در تمام سطوح فکری جامعه است. ارائه پوستر، نشریه و به ویژه کتابهای مفید به افراد جامعه، از زن و مرد گرفته تا دختران و پسران میتواند سبب ارتقای سطح آگاهی آنها در این زمینه شود. البته باید از سخنان و نوشتههایی استفاده شود که افزون بر جنبههای علمی و نظری به تحقق عملی پوشش اسلامی پرداخته باشند. برگزاری میزگردها و فراخوانی مقالات، شعر، ادبیات و انشا، هنرهای تجسمی و تصویری، مسابقات فرهنگی و امثال آن با تعیین موضوع حجاب برای آنها نیز از حرکتهایی هستند که آثار مثبتی در این زمینه به همراه دارند. پخش برنامهها و فیلمهای مفید و آموزشی از رسانههای تصویری و شنیداری اثری فراگیر دارد. رعایت کامل پوشش دینی بانوانی که در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی ایفای نقش میکنند و یا با هر مسئولیتی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشوند نیز تأثیر مثبتی بر فرهنگ جامعه دارد.
دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ
دو ابرو بسان کمان طراز
بر او تور پوشیده از مشک تار
فردوسی
۳. ترویج فرهنگ غیرت
بدون شک، زن با هر تفکر و عقیدهای که باشد به نظر و سلیقه همسر خود در انتخابها توجه دارد که از جمله آنها انتخاب لباس و نوع وضع ظاهری است. با توجه به این واقعیت، ترویج فرهنگ غیرت در میان مردان به ترویج و تحقق پوشش دینی در جامعه کمک میکند و موجب استحکام و دوام پیوندهای خانوادگی میشود. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
« ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی که هیزمش از مردم و سنگ خاراست، حفظ کنید». (تحریم: ۶)
در روایتی از پیامبر آمده است: « خداوند بینی هر یک از مؤمنان را که غیرت نمیورزد، به خاک میمالد.» همچنین در حدیث دیگری میفرماید: « غیرت از ایمان است».
۴. توصیه به حجاب و نهی از بیحجابی و جلوهگری
یکی دیگر از راههای عمومی ترویج پوشش دینی در جهت استحکام خانواده و اجتماع، توصیه به حجاب و نهی از بیحجابی است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «پند ده که پند برای مؤمنان مفید است». (ذاریات: ۵۵)
۵. خانواده
محیط خانواده نقشی بسیار مهم در حجاب یا بیحجابی دختران دارد. ازاینرو، باید به آموزش خانوادهها در این باره توجه جدی شود. اگر پدر و مادر حجاب دینی و آثار مثبت و فایدهها و نقش آن را در سلامت و حفظ همه جانبه شخصیت دختران خود بدانند و اینکه حجاب یک حکم الهی است که در قرآن به آن اشاره شده است، به یقین، میکوشند تا فرزندان خود را هم با فرهنگ الهی حجاب همراه سازند.
حجب و عفت نعمت واهب بود
ستر موها و تنت واجب بود
۶ . شناخت و پیروی الگوهای الهی
شناخت ابعاد وجودی و اعتقادی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان الگوی صالح و شایسته زنان که خداوند نیز ایشان را برای هدایت آنان برگزید، یک اصل مهم است و باید به طرز جامع و حساب شدهای دانشآموزان را با این امر آشنا ساخت؛ زیرا وقتی دختران و زنان بدانند فاطمه، دختر رسول الله و حجت خداست و سخنان و اعمال او معیار الهی حرکتهای زندگی است و عفاف و حجاب از ویژگیهای بارز الهی او به شمار میرفت، طبعاً از او که جز به خواست خداوند عمل نمیکرد، پیروی خواهند کرد تا به عزت دنیا و سعادت آخرت دست یابند.
کلام گهربار فاطمه زهرا علیهاالسلام نشانگر لزوم حفظ جایگاه والای انسان است که میفرماید: «بهترین زنان، زنی است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند».
حجاب کامل زن، زهد و عصمت ناب است
که آبروی وی از روی باز، بر آب است
به روسری نرسد عفت زنان به کمال
حجاب چادر زهرا حجاب جلباب است
● حجاب صدفی که گوهر عفت دختران را حفظ می کند
حضرت زینب (س): ضمن اینکه مظهر شجاعت/علم/ادب/صبر/جهاد و سایر فضائل است.
در بعد عفاف در مرتبه بالایی قرار دارد.
یحیی مازنی می گوید:من مدت طولانی در همسایگی حضرت علی (ع) بودم به خدا قسم هرگز حضرت زینب (س) را ندیدم وصدایش رانشنیدم هرگاه ایشان می خواست به زیارت جدش پیامبر (ص) برود شبانه می رفت در حالی که امام حسن (ع) ازطرف راست وامام حسین (ع) ازطرف چپ و حضرت علی (ع) ازجلو او حرکت می کردند وچون به نزدیک قبر پیامبر(ص)نزدیک می شدند حضرت علی(ع) نور چراغ دستی را کم می کرد.
● بهترین فضیلت برای زن چیست؟
پیامبر (ص) پرسید:برای زنان بهترین ارزش چیست؟
حضرت زهرا (س) در پاسخ فرمود:
بهترین چیز برای زن این است که مردی را نبیند و مردی هم اورا نبیند.
+ نوشته شده در ;ساعت ; توسط فاطمه قهاری; | یک عاشق
● آثار و فواید حجاب در ابعاد مختلف
حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهمترین فواید آن عبارتاند از:
▪ فایده حجاب در بُعد فردی:
یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرتهای بیبندوبار میان زن و مرد، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد. غریزهی جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیشتر اطاعت شود بیشتر سرکش میگردد؛ همچون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعلهورتر میگردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بیحیایی و برهنگی، اطاعت از غریزهی جنسی بیشتر شده. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایلاند همهی گرفتاریهایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزهی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیتهاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین میرود.
البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش یافته است؟! پاسخ هر انسان واقعبین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکلهای جدیدتری از تمتّعات و بهرهبرداریهای جنسی در آنها رواج و رسمیت مییابد.
یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعهی غرب را در مواجهه با غریزهی جنسی اینگونه توصیف کرده است:
کسانی میگویند مسئلهی غریزهی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است؛ آری، اگر از زن رویگرداندن و به بچه و سگ و یا همجنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!!
▪ فایده حجاب در بُعد خانوادگی:
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی، به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قویتر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیشتر کانون خانواده میگردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است:
در جامعهای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسهی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشهی خانوده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهرهاش شکفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان میگذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوانتری از راه میرسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسهای میدهد؛ و این مقدمهای میشود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ و همهی خواهران جوان لابد میدانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد میدانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوتاند در فردای بیطراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانوادهی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانوادهها ایجاد میکنند.
▪ فایده حجاب در بُعد اجتماعی
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بیحجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذتهای جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه میگردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و همواره با قیافههای محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش مییابد. برخلاف نظامها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیتهای اجتماعی را با لذتجوییهای جنسی درهم میآمیزند،اسلام میخواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از اینگونه لذتها پاک شده، و لذتهای جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود.
▪ فایده حجاب در بعد اقتصادی
استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، میتواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط اینکه خود چادر مشکی دستخوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده میگردد، به گونهای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرحهای جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی میآورند.یکی از دانشجویان محجبه دربارهی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:
یادم میآید آن وقتها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانهی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمیشدم فردا بپوشم! احساس میکردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانمها سلب کرده بود. علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرستوار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش میتوان نام برد، که مهمترین آنها عبارتند از:
ـ حفظ ارزشهای انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی.
ـ هدایت،کنترل و بهرهمندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی.
ـ تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه
● نقش حجاب در حفظ نشاط جنسی
۱ . غریزه جنسی، قویترین غریزه انسانی است که زندگی انسانی را از نظر کمی و کیفی مورد تاثیر و تاثر قرار میدهد . این غریزه در کنار غریزه گرسنگی، بسترساز فرهنگهای انسانی در طول تاریخ شده و دین با ورود در این بستر، معنا بخش فرهنگ انسانی میشود; به همین دلیل در تاریخ ادیان کمتر دینی است که درباره مسئله جنسی سخن نگفته باشد .
۲ . غریزه جنسی در یک چارچوب، مورد توجه ادیان قرار میگیرد و در چارچوب جهانبینی آن دین، جایگاه مسئله جنسی را با توجه به انسانشناسی خود، و جهانشناسی و اخلاقیات مبتنی بر آن، تشریح و تفسیر میکند که اغلب دائر مدار آن، انسان واسطهای و متعالی دینی، مثل پیامبران و یا بنیانگزاران دین مثل بودا قرار میگیرد .
۳ . در غرب مسیحی قرون وسطی که انسان کامل مسیحی محور معرفتشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و سپس جامعهشناسی واقع شده بود، درباره مسئله جنسی، چه از بعد انسانشناسی و چه جامعهشناسی، به همان میزان قضاوت میشد و چون انسانهای کامل مسیحی، حضرت مسیح و حضرت مریم و حضرت یحیی (ع)، هر سه ازدواج نکرده، در مسیحیت دوری از عمل جنسی، یک شرط برای انسان کامل شمرده شد و کم کم ترک عمل جنسی به ترک کلی عمل جسمی کشانده میشود و در دوران قرون وسطی، انسانهایی اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگلها و کوهها و بیابان زندگی میکردند که به دور از لذتهای جسمی یک زندگی کاملا مجردانه داشتند . پس حجاب در همین جهت قلمداد میشد; یعنی دوری از لذتهای جسمانی بطور کامل .
۴ . با شروع رنسانس، تفسیری دیگر از انسان کامل ارائه شد که بر فرهنگ جنسی غرب به شدت اثر گذاشت; این تفسیر آن بود که چون خدا در جسم انسان (عیسی) تجلی یافته است، پس جسم انسان تقدس مییابد، به همین دلیل سعی در زیباشناسی جسم انسان است و با یک نوع آناتومی جسم انسان و بدست آوردن رگ، پی، ماهیچه، استخوان و ... به ترسیم جسمهای زیبا پرداخته شود که این مهم به وسیله «لئوناردو داوینچی» و «میکل آنژ» و «رافائل» ، بر روی دیوارههای کلیساهای روم و فلورانس انجام میشود . به طوری که جسمهای برهنه و بسیار موزون و هماهنگ بر روی دیوارها ترسیم و یا در مجسمهها تجسم مییابند . شرمگاه اناث حذف و ذکور بسیار کوچک ترسیم میشود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسی آن، ولی با همین ترسیم انسان برهنه، اولین قدم برهنگی در غرب، توسط نوعی تفسیر از انسان کامل رخ میدهد .
۵ . دو تفسیر حجابی و برهنگی از انسان کامل در غرب، با همان حالت تضادگونه در غرب ادامه یافت تا تفسیر یهودی دین مسیحیت در قالب پروتستانیزیم اتفاق افتاد و بر تفسیر برهنگی انسان کامل بصورت شدیدتر تاکید شده است و کفه به طرف برهنگی در جامعه غربی سنگینی کرد تا آنکه بر برهنگی انسان به شدت تاکید شد و این زمانی بود که انقلاب صنعتی رخ داد و ماشین به صحنه زندگی انسانها آمد .
۶ . این تاکید از سوی فروید صورت گرفت که بر فرهنگ یهودی در باب جنسیت تاکید میکرد و نمونههای آن در نامههای خصوصی او مشاهده میشود . فرهنگ یهودی یکی از جنسیترین فرهنگهای دینی است که بر رابطههای جنسی محارم مثل دختر و پدر، و پسر، و مادر، و برادر و خواهر با دیده اغماض نگریسته است و آنها را بیاشکال دانسته است . فروید با فرهنگ یهودی بر فرهنگ جنسی مسیحیت هجوم برد و سعی کرد که بر برهنگی جنسی، چه از نظر بدنی و چه از نظر روحی تاکید کند و ریشه تمامی عقدههای انسانی را در حجاب (به معنای عام) خلاصه کند که مانع عمل جنسی، بطور برهنه، در طول زندگی انسانی میشود .
۷ . انقلاب صنعتی در غرب و مهاجرت جغرافیایی انسانها از مکانهای کوچک به مکانهای بزرگ و تماسهای دو جنس در سطوح مختلفکاری، هنجارشکنی جنسی را افزایش داد . حال اگر این را به برهنگی اجباری زنان، به علت کار با دستگاههای خطرناک و کشانده شدن زنان به درون دستگاه، توسط لباسهای زنانه اضافه کنیم، به خوبی برهنگی زنان در محیط کار ترسیم میکند . تاثیر صنعت تا جایی رسید که همسران، چه زن و چه مرد، به روابط جنسی فراتر از ازدواج روی آوردند و این روابط جنسی خارج از عرف و قانون موجب شد که برهنگی زنان در قالب فحشا و فاحشههای برهنه افزایش یابد (رابطه صنعت و برهنگی در دائرهالمعارف غرب مثل بریتانیکا آمده است) .
۸ . ورود ماشین به زندگی عمومی انسانها در غرب، برهنگی را افزایش داد، چرا که ماشینها انسانها را از خانه و خانواده جدا میکرد و حتی ماشین به عنوان جایگزین خانه مطرح شد و خانههای متحرک در ماشین ترسیم شدند . پس ماشین رقیب خانه و انسانهای ماشین دار رقیب خانواده شدند . پس روابط جنسی غیر معمول و غیر عادی رواج یافت و روابط جنسی غیر معمول، برهنگی را بیشتر رواج داد; مثل نقاشیهای برهنه جنسی و تشویق برای برهنگی (فیلم تایتانیک و شکسپیر عاشق به خوبی این مسئله را نشان میدهد) .
۹ . ماشین و محیط کار صنعتی و نظریه مبتنی بر فرهنگ یهودی جنسی فروید، سه عاملی بودند که انقلاب جنسی در غرب را به وجود آوردند . و غرب را از دوران ملکه ویکتوریا به دوران برهنگی وارد کرد و بر همین اساس، گروههایی به وجود آمدند که سختبر برهنگی جمعی تاکید کرده و برهنگی را نیز معیار گروهی قرار دادند، این گروهها هیپیها، پانکها، رپها و ... بودند و سبب رواج برهنگی شدیدتر شدند که امروزه به Nake یا برهنههای مادرزاد مشهور شدهاند .
۱۰ . بنابراین، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، یعنی دوری شدید از عمل جنسی و غریزه جنسی (چه زن و مرد) و اگر برهنگی مطرح شده است، یعنی آزادی عمل جنسی و رفتن در آن . پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غریزه قرار گرفته است، بطوری که اگر کسی حجاب داشته باشد، علیه انسانیتخود قدم برداشته است و بیحجابی، یعنی برگشت و بازگشتبه خویشتن خویش .
۱۱ . ولی این برهنگی بهجای بازگشتبه خویشتن انسانی، موجب شد که انسانها از خودشان بیشتر دورتر شوند، اول آنکه برهنگی وسیلهای شد که بدن انسانی طعمه مطامع اقتصادی شود . بدن فروشی، به صورت فحشا و به صورت مانکن تبلیغاتی کالا و به صورت بازیگران فوتبال و ورزشهای دیگر و به صورت هنرمندان سینمایی و تلویزیونی و ... معمول شد; یعنی به جای کرامت انسانی، ذلت و رذالت انسانی نصیب او گردید .
۱۲ . انسانهای معمولیای که برهنه شدند نیز به عنوان محل مصرف مد و «ابزارهای اقتصادگردان سرمایه داری» در مصرف تعیین شدند و از لباس زیر تا لباس رو، همه تابع مد روز واقع شدند (لباس گشاد یا لباس تنگ و یا ترکیبی از آن دو و . .). ; در نتیجه مد به عنوان تنوعطلبی مطرح شد، ولی در واقع سبب غفلتزایی مداوم از خود و همنوع خود و جهان اطراف گردید; بنابراین برهنگی عمومی، از خودبیگانگی عمومی را برای انسان غربی به ارمغان آورد .
۱۳ . برهنگی در غرب، بیرغبتی جنسی را برای غربی به ارمغان آورد، چرا که برهنگی سبب تحریک اولیه انسان به طرف عمل جنسی در سنین اولیه بلوغ میشود، ولی در نهایتبه سرد مزاجی جنسی تبدیل میشود، چرا که اسراف جنسی در دوران بلوغ، به بیرغبتی جنسی در سنین بالاتر منتهی میشود، مگر آنکه کالاهای رغبت افزای جنسی به میدان بیاید، مثل الکل و یا قرصهای نشاط آور جنسی که باز در دراز مدت سبب بیرغبتی جنسی بیشتر خواهد بود و چون غریزه جنسی که نشاط آور زندگی است، به رکود کشانده شود، بنیاد خانواده رو به سستی میرود و فحشا جای آن را پر میکند و افسردگی فردی بر افراد حاکم میشود که به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگی بر افسردگی جنسی غرب، و رکود روحی و روانی افراد افزوده است .
۱۴ . حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک میکند و سبب میشود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بیمعنایی نگردد (مثل برهنگی) و چون اسلام بر طبیعت جنسی سخت تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت انسان کامل، بلکه در مسائل دنیوی و جنسی او میداند (چون نکاح و عمل جنسی از سنت انسان کامل در اسلام میباشد و هر کس از این سنت روی بر میگرداند، از او نیست) . پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل انسان در دنیا و آخرت و از جمله مسئله جنسی است که باید مورد تقلید قرار گیرد .
پس حجاب یک فرهنگ جنسی است که سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده میشود به همین دلیل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضای جنسی و حجاب، جنسیتر از غرب قرار داده شده است و تاریخ شرق و غرب نیز مؤید مسئله است و شاید به همین دلیل است که عرفان شرقی در هند و عالم اسلام به زبان جنسی بیان میشود; مثل شعر حافظ و ابن عربی که فص محمدیه را فص نکاحیه و جنسی نامیده است; به همین دلیل است که معنویت از جنسیت جدا نیست و حجاب علاوه بر حفظ کرامت انسانی، سبب رشد انگیزه جنسی در جامعه و نیز رشد نشاط جامعه اسلامی میشود، بدون آنکه به سستی و لهو و لعب دچار شود .
● زوایای مختلفی از پدیده کشف حجاب در تاریخ معاصر
چکیده: جامعهی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه میداشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمیپوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند که شئون اساسی را به زنان یادآوری میکردند. فقط پس از مسافرتهای فرهنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد.
بطور طبیعی ظهور زن در عرصهی حیات ملی ایرانیان همراه حضور مرد در این سامان است، از بدو آفرینش تا به امروز، پیوستگی و وابستگی این دو به یکدیگر هویدا است. (۱) صاحب نظرانی که دربارهی وضع زنان ایرانی و نحوه پوشش آنان در خلال تاریخ بررسی کردهاند بر این باورند که اقوام این مرز و بوم مردمی فکور، پر تلاش و اخلاقی بودهاند و گواه بارز بر حیات فکری آنان اعتقاد به وحدانیت خالق و روز رستاخیز میباشد. این امتیاز عظیم نشان دهندهی فضل الهی بر مردم این دیار است. «هردوت» و «گزنفوت» و دیگر بیگانگان در آثارشان به رغم دشمنیهای بین یونان و ایران اذعان داشتهاند که ایرانیان مردمی پایبند به مبانی دینی، سخت کوش ... بودهاند و از تقوی، کرامت و عزت انسانی برخوردار بودهاند. این گونه خصوصیات تا ظهور اسلام و پذیرش آن از سوی ایرانیان از وجوه تمایز جوامع ایرانی بود. در طی تاریخ هزار و چهارصد ساله به رغم همهی گرفتاری های مردم این مرز و بوم هیچ جهانگرد و مورخ روشن ضمیری نیست که از صفا و صمیمت ایرانیان سخن نرانده باشد، مرد و زن ایرانی به نجابت، حسن خلق، پاکدامنی و درستکاری ستوده شدهاند. (۲)
از نظر پوشش، در فرهنگ پوششی ایل نشینان ایران نه فقط زنان به حفظ حجاب و لباسهای بلند ملزم بودند بلکه مردان نیز البسهی گشاد به تن میکردند حتی بیکلاهی را عیب میشمردند. (۳)
درکل، جامعهی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه میداشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمیپوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند که شئون اساسی را به زنان یادآوری میکردند. فقط پس از مسافرتهای فرنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد. از این زمان است که میبینیم لباسهای رقاصگان اروپایی به ذائقه شاه خوش میآید و در میان گروهی از «عملهی طرب» مرسوم میشود. با وجود این تا زمان کشف حجاب رضا شاهی یک نمونه هم یافت نمیشود که تصویر زنان ایرانی حتی درباری سر برهنه و بیحجاب نشان داده شود. (۴)
اما رضا شاه در جهت تشدید وابستگی به نظام بینالمللی که نظام سنتی ایران بزرگترین رمز آن بود به تجددگرایی روی آورد و پدیدهی کشف حجاب با آهنگ تندتری پیگیری شد و اجرای آن با خشونت قرین گشت. (۵)
هدف استعمار تهاجم به ارزشهای دینی از جمله «حجاب» زن مسلمان بوده است اقدام رضا شاه علیه پوشیدگی زنان نشانهی عملی و خشن این تهاجم فرهنگی بود. حضور میسیونهای مذهبی، نشر مطبوعات متأثر از فرهنگ غربی، نهایتا فکر تشبه به غرب از جمله عواملی بود که به اجرای سیاست کشف حجاب کمک کرد. خواستههای نفسانی شهوترانانی چون تیمورتاش و همفکران او نیز به روند کشف حجاب کمک کرد. رضا شاه مدعی بود مردم وقتی لباس متحدالشکل بپوشند، کلاه پهلوی برسر گذارند و نسبت به تقیدات دینی مست شوند، متمدن خواهند شد. درک او از تمدن رفتار متجدد مآبانه بود، نه اختراع و اکتشاف. شاه مغرور دل خوش بود که با تغییر لباس و کنار گذشتن مذهب، جامعه متمدن خواهند شد. گرچه رضا شاه تجدد مآبی را از اوایل سلطنت در سر میپروراند، متحدالشکل کردن البسه در سال ۱۳۰۷، حضور خانوادهاش در حرم حضرت معصومه (س) و دیگر اقدامات او مؤید این مطلب بود، ولی سفر ترکیه این تلقی را تقویت کرد. مخبرالسلطنه مینویسد: «فکر تشبه به اروپایی از آنجا [ترکیه]به سر پهلوی آمد». (۶)
رضا شاه بعد از مسافرت ترکیه، از رفع حجاب زن ها صحبت میکرد و به هیأت دولت میگفت: «ما باید صورهو سنتا غربی بشویم و باید در قدم اول کلاهها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به رفع حجاب زنها نمود و چون برای عامهی مردم دفعتا مشکل است اقدام کنند، شما وزراء معاونین باید پیشقدم شوید... به حکمت، وزیر فرهنگ، دستور داد که در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن و دختری امتناع کرد او را در مدارس راه ندهند». (۷)
غالبا مطالبی که در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان مورد تأکید قرار میگرفت این بودکه وجود حجاب اولا، خلاف تمدن، ثانیا خلاف قانون طبیعت میباشد، ثالثا سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه کار میشود.
در خاطرات افراد متعدد که خود از دست اندرکاران حکومت رضا خانی بودند، تحمیلی بودن واقعهی کشف حجاب بیشتر مشهود میگردد. بدالملوک بامداد مینویسد: «... به اشاره اعلیحضرت رضا شاه ...، عدهای از زنان فرنگی انتخاب... و به آنها گفته شد که مأموریت دارند تا جمعیتی تشکیل بدهند... این جمعیت در جلسات بعد نام کانون آزادی را برای خود اختیار کرد».
این کانون به ریاست خانم دولتآبادی وظیفه داشت برای متجدد کردن بانوان تلاش کند، به دلیل مقاومت اجتماعی، کانون عملا کاری از پیش نبرد، قار شد در مدارس تدریجا مجالس جشن و سرور با روی باز و بدون حجاب برگزار گردد. (۸)
انتشار این خبر با واکنشهای اجتماعی مواجه گردید. نخستین واکنش را علمای شیراز بروز دادند.
در فروردین ۱۳۱۴ دختران مدرسهی «مهر آیین شیراز» را واداشته بودند که بدون حجاب در مراسمی حاضر شوند. در این رابطه علمای شیراز تلگرافی اعراض آمیز به شاه زدند و این در شرایطی بود که شاه آماده میشد تا بر برداشتن حجاب زنان دربار و ملکه و دخترانش آنان را با غافلهی تمدن غربی همراه سازد. جریان اجبار محصلین به کشف حجاب در تهران و شهرها ادامه یافت. در مقابل اجرای این سیاست بود که واقعهی خونین مسجد گوهرشاد پیش آمد. با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود. اما فقدان رهبری منسجم و خشونت عوامل شاه باعث شد نه تنها این اعتراض تبلور پیدا نکند بلکه شاه را مصمم به اجرای خشونت بار کشف حجاب نماید. مقدمات امر این گونه بودکه در هفده دی ماه ۱۳۱۴ ش. در دانشسرای عالی تهران مراسمی برگزار گردید. در این مراسم همسران صاحب منصبان، همسر و دختران شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و این روز به نام «روز آزادی زن» و «کشف حجاب» نامگذاری شد.
حکمت که خود در آفرینش کشف حجاب فعال بود در مورد تبعات این واقعه مینویسد:
«بلافاصله بعد از مراسم ۱۷ دی دو امر پیش آمد که یکی به حد افراط و دیگری به حد تفریط بود. از یک طرف بعضی از زنهای معلوم الحال به کافهها و رقاصخانهها هجوم آورده و همه در مرئی و منظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقصهای معمول فرنگستان مشغول دست افشانی و پایکوبی شدند و از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیسها در تهران و ... برحسب دستور وزارت کشور به زنان بیخبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب میکردند ....» (۹)
در کتاب «خاطرات صدر الاشراف» آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمیدادند ... بعضی از مأمورین زنهایی که پارچه روی سر انداخته بودند اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده [و]پاره پاره میکردند و اگر زن فرار میکرد او را تا توی خانهاش تعاقب میکردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، ... من این حرکات وحشیانهی مأمورین پست فطرت را در ولایات زیاد شنیده بودم ...» (۱۰)
در این باره هدایت مینویسد:
« پلیس دستور یافت روسری از سر زنها بکشد، روسریها پاره شد و اگر ارزش داشت تصاحب، مدتی زد و خورد بین پلیس و زنها دوام داشت». (۱۱)
وقتی منابع دولتی و عوامل مؤثر حکومت به این صراحت از مقاومت سخن میگویند معلوم است که این مقاومت ابعاد بسیار وسیعتری داشته است. درست پس از اعلام ضرورت کشف حجاب، مأمورین شهربانی تعرض وسیع را به حریم خانوادهها آغاز کردند. اگر ساده اندیشانه بپذیریم که کشف حجاب خود تمدن بود و یا راه را به سوی متمدن شدن جامعه میگشود، نمیتوانیم این حقیقت را نادیده بگیریم که هیچ رشد و تمدنی را نمیتوان و نباید به زور چماق حکومت به جامعه تحمیل کرد. آیا گسترش تمدن با عفت ناسازگار است؟ هدایت اجتماعی به سوی تمدن نه تنها نیاز به زور و فشار ندارد، بلکه به دلیل هماهنگی با طبیعت انسانی، بدون هیچ اجباری و فقط در پرتو مدیریت با شعور سیاسی جامعه به سرعت قابل حصول نیز هست. (۱۲)
رضا شاه اگر به راستی به رشد و اعتلای اجتماعی جامعه میاندیشد و سیاست فرهنگی او به معنی نابود کردن ارزشهای اسلامی ـ ملی نبود، میباید که زمینههای گسترش کار و تلاش و توسعهی اقتصادی را با توسعهی صنعت و فنآوری و انواع فعالیتهای شهری پدید میآورد. (۱۳)
*تهاجم فرهنگی و کشف حجاب
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که مقدمات تهاجم فرهنگی در دوران سلطهی قاجار آغاز میشد و مسئله «کشف حجاب» را در راستای تهاجم غرب باید بررسی کرد. این تهاجم در زمان رضا شاه با قلدری و در زمان محمدرضا شاه با خدعه، نیرنگ و تبلیغات مسموم کننده انجام گرفت. کشف حجاب نبایستی امری ساده تلقی گردد باید آن را بسان کلیدی دانست که در صورت قرار گرفتن در دست غرب به راحتی درهای بستهی ملت به روی اجنبی را باز کرد، فساد، فحشا و مواد مخدر را در جامعه رواج داد. منابع انسانی و ثروتهای این ملت به چپاول و غارت غربی ها رفت. آنها که در زمان ناصرالدین قرار داد فروش انحصاری توتون را نتوانستند تحمیل کنند اما در قضیهی کشف حجاب موفق میشودند، پس باید به خوبی آنها را شناخت و از انگیزههایشان آگاه شد. بیتردید در کشف حجاب برای استکبار منافع بسیاری وجود داشته، در هر کشور اسلامی که رفته از نخستین اقداماتش کشف حجاب بوده، چنانچه فرانسه در الجزایر به همین اقدام دست زد. مستر همفر، جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی، در بخشی از خاطرات خود آنجا که نقاط قوت مسلمانها را بر میشمارد به مورد حجاب اشاره میکند و میگوید: «زنان آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست». امروزه تهاجم فرهنگی ابعاد بسیار متنوع و سازمان یافتهای به خود گرفته که مسأله کشف حجاب در این تهاجم به طور مستقمی مطرح نمیشود. لکن یک نتیجهی کلی از آن گرفته میشود و آن شکستن حریم بین زن و مرد و نشاندن آنها به التذاد جنسی حرام و نامشروع است و امالفساد همین جاست. برداشتن حجاب بین زن و مرد و از بین بردن حیا و عفت مقدمهای است برای تباهی نیروهای انسانی و چپاول ملتها، لذا طرح مسئله کشف حجاب دو فایدهی بزرگ خواهد داشت: فایده اول عبرت گرفتن از تاریخ که به قول امام راحل (ره) [تاریخ]معلم انسانهاست. فایدهی دوم، فهم این نکته که این توطئه و این حلقه از تهاجم فرهنگی خاتمه نیافته و دشمن همچنان درصدد است تا با بهرهگیری از شیوه های جدید به نتایج کشف حجاب دست یابد. (۱۴)
● پیشینهی کشف حجاب در تاریخ معاصر
از فتنههای مهم بهاییت، فتنهی قرهالعین* بود. وی پس از جذب شدن به بهائیت هسمر خود را به سه فرزند رها کرد و به تبلیغ مرام ساختهی استعمار پرداخت. علت جذب وی به «باب» نه از جهت فکری بلکه به شهوتـپرستیاش بود. خاندان او خاندان عفت، زهد و قناعت بودند و در چنین محیطی وسایل عیش و عشرت برای او مهیا نبود، برای رهایی از این قید و بند به حزبی پیوست که به هیچ نظم و قاعدهای پایبند نبود. لذا قرهالعین به «بابیان» که دارای مرام اشتراک جنسی بودند پیوست و نخستین نغمههای شوم بیحجابی زنان را سر داد و خود را به عنوان نخستین زن بیحجاب در تاریخ معاصر مطرح کرد که نه تنها در مجامع بیحجاب ظاهر میشد و تبلیغ بهاییت میکرد، بلکه بدون هیچ واهمهای عقاید و پندارهای سخیف بهاییت را در مورد مرام اشتراک جنسی شرح میداد و به حضار بشارت میداد که از این پس نه تنها زنان آزاد و رها میتوانند در مجامع و اجتماعات حضور یابند بلکه یک زن میتواند با چند مرد زندگی زناشویی داشته باشد. بنابراین وی را باید از جملهی نخستین زنانی دانست که در تاریخ معاصر (در زمان زمامداری ناصرالدین شاه) پوشش از سر و تن برگرفت و سنگ بنای بیحجابی را در جامعه اسلامی ایران بر جا گذاشت. بعد از اعدام او، این قضیه خاتمه نیافت و در چهارچوب برنامهی ذکر شده، از طرف انجمنهای فراماسونری و غرب زدگان دنبال شد و رضا شاه مجری و تکمیل کنندهی آن گردید. در این راستا در کشورهای اسلامی چون مصر، الجزایر، ترکیه و افغانستان و... نیز حرکتهایی صورت گرفت. در مصر نخستین حرکتی که به عنوان آزادی زنان صورت گرفت در اواخر سلطنت «اسماعیل پاشا» بود. ولی برای اینکه بتواند ملت خود را به شاهراه تمدن برساند، متوسل به افکار غربیها شد و قلم بدستان مزوری در اطراف وی به نوشتن کتب و مقالات پرداختند از جملهی آنها «قاسم بیک امین» بود که جملهی « هر شرط تحولی رفع حجاب است» از اوست. در الجزایر، نیروهای اشغالگر فرانسه مبارزهی عظیمی علیه حجاب به ویژه چادر شروع کردند. مردم استمار زده مبارزهی منفی خود را بر علیه این اقدامات آغاز کردند. در ترکیه مصطفی کمال پاشا که بعدها به «آتاتورک» لقب یافت، پس از شکست پادشاه عثمانی دست به اسلامزدایی زد و دستور داد زنها کشف حجاب کنند و مردان تغییر کلاه به سبک اروپایی دهند.
در افغانستان نیز امانالله خاف پادشاه این کشو رپس از بازگشت از سفر اروپا به اقدامات خود بر علیه حجاب شدت بخشید و انجمن حمایت از نسوان تشکیل داد که تبلیغ بیحجابی را در سر لوحهی کارهایش قرار داده بود. امانالله با زنش از ایران دین کردند، بیحجابی ملکه در افکار عمومی ایران اثر بدی گذاشت که پس از بازگشت پادشاه به کشورش مردم بر سر تغییر کلاه و کشف حجاب علیه او قیام کرده و از سلطنت عزل شد.
در کشور ما نیز همچنان که گفته شد با حرکتهای سخیف قرهالعین جرقهی این پدیدهی شوم زده شد و به طور تدریخی ادامه پیدا کرد. فساد پادشاهان قاجار و گرایش آنها به مظاهرتمدن غربی موجب گسترش آن شد. ناصرالدین شاه با سفر به مسکو ضمن دیدار از نقاط دینی این شهر به تئاتر کارولین میرود، لباس بالرینها توجه وی را جلب میکند. در برگشت به ایران دستور میدهد زنان حرم از این نوع لباس بپوشند، این عمل موجب تغییراتی در لباس زنان جامعه شد ولی این تغییر و تحولات خیلی محدود بود. وضع به همین منوال ادامه داشت تا زمامداری رضا خان فرا رسید. وی که متعهد به اجرای سیاستهای استعمار بود، پس از تاجگذاری به حمایت از کانونها و انجمنها پرداخت. این مراکز محل مناسبی برای تبلیغ بیحجابی بود، در سالهای ۱۳۰۵ و ۱۳۱۴ «جمعیت بیداری نسوان» و «کانون بانوان» تأسیس شدند. ریاست کانون با صدیقه دولت آبادی بود، وی از جمله زنانی بود که چند سال قبل از کشف حجاب رسمی، بیحجاب از منزل خارج میشد. در این ایام جراید کشور در مراقبت شدید ادارهی سانسور شهربانی قرار داشتند و مدیران آنها وابسته به حکومت و فراماسونری بودند و با ارائهی مقالات و عکسهای زنان بیحجاب و گاه عریان زمینه های فساد را مهیا میکردند. (۱۵)
مهمترین زمینهی کشف حجاب تفسیر لباس مردان در سالهای ۱۳۰۴ و ۱۳۰۷ و ۱۳۱۴ ش بود. استعمار به خوبی میدانست که مردان نسبت به پوشش زنان خود اهمیت زیادی میدهند و یکباره به کشف حجاب تن نمیدهند و فشار بدون تهیهی مقدمات همان نتیجهای را خواهد داد که در افغانستان بر سر امانالله خان آمد، لذا بهتر آن دیدند که از تغییر لباس مردان شروع کنند تا از این رهگذر هم ذهن جامعه را نسبت به تغییرات عمده که جزء آداب و سنتهای اجتماعی به شمار میرفت آماده سازند، چرا که مردان بر سر وضع خود و نوع لباس و کلاه... کمتر حساسیت به خرج میدهند و این تغییر را بعد از کمی فشار خواهند پذیرفت و این نخستین رخنه در دگرگونی ارزشهای سنتی و ملی خواهد بود و هم چنین عکسالعمل مردم را بسنجند. با توجه به اینکه برای متخلفین از آن جریمهی نقدی و حبس مقرر کرده بودند. این خود نوعی فشار بود لذا ابتدا اجبار به تغییر لباس و کلاه را در ادارات اجرا و سپس به صورت عمومی آن را اجباری میکردند تا در فاصلهی بین دو اجبار عکسالعملها را ارزیابی کرده و نتایج حاصله را استخراج کننده بدیهی بود در صورتی که واکنشها عادی بود بیانگر تغییر تفکر و فرهنگ جامعه به شمار میآمد زیرا مسئلهلباس، شکل و نوع آن یک مسئله سطحی و ساده نیست بلکه کسی، لباس خود را تغییر میدهد که پیش از آن نوع تفکر و فرهنگ خود را تغییر داده باشد. بالاخره حکومت وابستهی پهلوی با تغییر کلاه پهلوی به شاپور (لگنی)، دگرگونی مورد نظرش را به اجرا گذاشت و زمینه را برای کشف حجاب فراهم نمود تا این که در ۱۷ دی ۱۳۱۴ رضا شاه به همراه تاج الملکوک، شمس و اشرف به دانشسرای مقدماتی رفتند. ملکه و دخترانش بدون حجاب در آنجا ظاهر شدند. از آن روز فجایع این اقدام ضد اسلامی و ملی در شکلهای مختلف آغاز شد و همه ی نیروهای امنیتی و نظامی برای اجرای آن بسیج شدند. (۱۶)
شاید برخی بر این باور باشند که تغییر لباس و کشف حجاب امری ساده و سطحی بوده است. این گمان ناشی از عدم شناخت عظمت وجودی زن و مردم و تفاوتهای آن دو میباشد. منتسکیو ضمن اشاره به این تفاوتها بر لزوم حفظ حیا و حجاب تأکید کرده و میگوید: «قوانین طبیعت حکم میکند زن خوددار باشد. زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیشتری دارد. بنابراین تضاد بین آنها را میتوان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معقتدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند». (۱۷)
همچنان که گفته شد تغییر لباس در زنان و مردان ناشی از تغییر فرهنگ و عقیدهی شخصی است، گرچه در ابتدای سیطرهی رضاخان این مورد با زور سر نیزه تا حدودی در جامعه پیاده شد ولی «خو» دادن مردم به آن و پذیرش تدریجی آن از سوی مردم موجب ایجاد نوعی تفکر در خصوص فرهنگ و عقیده گردید. آیا استعمار و عامل آن رضا شاه در این مبارزه پیروزگر شدند و با برگرفتن حجاب از سر و تن زنها و گذاشتن و پوشاندن کلاه و لابس اروپایی بر سر و تن مردمان توانستند نور عشق به اسلام را از تن و روح ملت بزدایند.
ملت و روحانیت در این مبارزهی بی امان حماسههایی خلق کردند که نمونههای آن را در مبارزه آنها با حکومت محمدرضا پهلوی میتوان سراغ گرفت، قیام مسجد گوهرشاد و کشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع کثیری از آنها نقطهی اوج این مبارزات بود. و از آن واقعهی جانگذاز تا سقوط پهلوی اول و دوم این مبارزه همچنان ادامه داشت تا اینکه خداوند متعال پاداش این مبارزات و از جان گذشتگیها را پیروزی انقلاب اسلامی که از بینظیرترین انقلابات تاریخ است، قرار داد و آن را مقدمه ای برای ظهور مهدی موعود (عج) قرار داد. (۱۸)
● کشف حجاب، اوج ابتذال زن ایرانی
درباره کشف حجاب در عصر پهلوی کتابهای متعددی به نگارش در آمده و از مفاد آنها چنین بر میآید که بین رضا شاه و آتاتورک رابطهای صمیمانه وجود داشت. رضا شاه در زمامداری هفده سالهی خود تنها یک بار به خارج از کشور سفر کرد. سفری که ثمرهی آن ابتذال زن ایرانی بود. او به ترکیه سفر کرد و آن قدر مجذوب ظواهر آنجا و مردم آن دیار شد که از همان جا تلگرافی به دولت ایران فرستاد و گفت: «اگر کشاورزان بخواهند هنگام کار زیر نور آفتاب از گناه تمام لبه استفاده کنند، اشکالی ندارد. (۱۹)
پیشتر گفته شد، تغییر پوشش و تفکر بینابین آن در دوران قاجار شکل گرفت. شاهان قاجار در مسافرتهای فرنگ مرعوب فرهنگ منحط آنجا شده و از پوشش زنان اروپایی خوششان آمده بود بدشان نمیآمد که زنان حرمسرایشان از آن نوع لباس بپوشند. در عکسهای برجای مانده از قاجار زنان بالاپوشی به کل سنتی دارند اما به جای شلوار، دامنی کوتاه با جوراب به تن دارند، نیمی قجری و نیمی اروپایی. ا لبته در هیچ یک از تصاویر زنان این دوره زنی بدون روسری دیده نمیشود. با وجود این، ابتذال زن ایرانی زمانی شروع شد که پای او به حرمسراها باز شد. این ابتذال در عصر پهلوی اول نیز بعد از سفر وی به ترکیه با تبلیغات دامنهدار و گسترده علیه حجاب شروع شد، این مسافرت در واقع زمینهی پذیرش کشف حجاب را فراهم نمود. رضا شاه به کشوری سفر کرده بود که پدیدهی پان ترکیسم آن با محوریت مصطفی کمال پاشا میرفت تا به سبک اروپا شکل بگیرد. درباره شیفتگی رضا خان به ترکیه و اقدامات آتاتورک حتی قبل از اینکه بر اریکه سلطنت ایران تکیه زند، مطالب فراوانی گفته شده است.روزنامهی «مورنینگ پست» در شمارهی ۱۲ خود مینویسد: «رضا خان به کارهای مصطفی کمال بسیار شیفته شده و در تقلید از برنامهی سیاسی او نیز تردیدی به خود راه نداده است». در شمارهی دیگر این نشریه، عدم تقلید کامل رضا خان از وی را در ابتدای تغییر سلطنت خطر بلشویزم میداند. آنچه در این سفر بیش از همه توجه رضا شاه را به خود جلب کرد، حضور زنان و دختران بیحجاب در مراکز علمی و آموزشی این کشور بود. به همین جهت پس از این بازدیدها خطاب به سفیر کبیر ایران اظهار میدارد: «هنوز عقب هستیم و فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم، خصوصا زنان اقدام کنیم». تأثیر این مسافرت در رضا شاه به حدی است که خطاب به رییس الوزراء میگوید: «نزدیک دو سال [است]که این موضوع ـکشف حجاب ـسخت مرا به خود مشغول داشته است. خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنجا را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته ... دیگر از هر چه چادری است بدم آمده است . اصلا چادر و «چاقچور» دشمن ترقی و پیشرفت مردم است». (۲۰) رضا شاه در دانشسرای عالی تهران گفت:« بسیار مسرورم از این که میبینم زنان به حقوق و مزایای خود نائل شدهاند». معلوم میشود ایشان «برهنگی» را حقوق و مزایای از دست رفتهی زنان میپنداشت. لازم به یادآوری است قبل از اعلام رسمی کشف حجاب، قانون متحدالشکل شدن البسه در سال ۱۳۰۷ ش. در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده بود، در این مدت هفت ساله رضا شاه کوشید تا کشف حجاب را موجه جلوه دهد اما به دلیل مقاومت روحانیت و مردم مسلمان ایران هرگز جرأت طرح آن را به عنوان یک قانون و تصویب آن در مجلس شورای ملی نیافت و در حد بخشنامهای بیش باقی نماند، دولت نیز تلاش نمود تا قیمت پارچه و البسه گران نشود. در بخشی از بخشنامهی دولت به تاریخ بهمن ماه ۱۳۱۴ چنین آمده بود: منظر به اینکه استقبال خانمها در تهیهی لباس تجدد باعث سوء استفادهی اصناف و کسبه واقع شده و قیمت اجناس زنانه... را ترقی داده، بلدیه تهران نرخ معتدلی جهت خیاطان و... وضع نموده و ترتیب خاصی هم جهت فروشندگان اجناس زنان داده... و متخلفین مورد تعقیب واقع میشوند». (۲۱)
موضوع کشف حجاب سایر مکاتبات اداری سالهای نخستین این دستور را تحت الشعاع قرار داده بود و استمرار مکاتبات و بخشنامهها حکایت از مقاومت مردم در قبال این واقعه بود.
قبلا اشاره شد بیشترین دلایل حجاب برداری در ظاهر امر به لحاظ عدم حضور فعال زنان در اجتماع و در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود ولی در واقع بیبند و باری و برهنگی کعبهی آمال متولیان عیاش و لجام گسیخته بود. با دقت در تاریخ این دوره معلوم میشود زن ایرانی مسلمان با حفظ حجاب در تمامی صحنهها حوری قدرتمند داشت، لکن میشود گفت به عمد این موضوع در تاریخ مورد غفلت واقع شده است. «مورگان شوستر» در این زمینه میگوید: «... در آن ایام تار ظلمانی [هنگام اتمام حجت روس به ایران]که اوهام مردم در تردید بود که آیا مجلسی باقی خواهد ماند یا منفصل میشود؟ زنان ایران با هیجان و حرارت قلبی برای محافظت [از] آزادی و محبت فوق العاده [به] وطن خود، آخرین اقدامی که آنان را بر مردمان تفوق و برتری دادند و دلیل بر شجاعتشان بود، به عرصهی ظهور رساندند. شهرت داشت که نمایندگان در چند جلسهی سری مجلس قرار داده بودند که مطالبات روسها را تسلیم نموده و راضی شوند. بازاریان و اهالی پایتخت فرقه فرقه شده بودند... در این موقع زنان ایران جوابی مهیا نموده و سیصد نفر از جنس ضغیف! از خانه و حرمسراهای محصور با افروختگی بشره که از عزم ثابت شان خبر میداد، بیرون آمده درحالتی که در چادرهای سیاه و نقابهای مشبک سفید مستور بوده و حرکت نظامی مینمودند، بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستینهای خود تپانچه پنهان داشتند یکسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رییس مجلس خواهش نمودند که تمام آنها را اجازهی دخول دهد. رییس مجلس به ملاقات نمایندگان ایشان راضی شده... آن هیبت مادران و زوجات و دختران محجوب ایرانی، تپانچههای خود را برای تهدید نمایش داده و نقابها را پاره کرده و دور انداخته و ارادهی عزم آخری خود را اظهار و اعتراف کردند که اگر وکلا مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقرار داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان و خودمان را کشته و اجسادمان را همین جا میاندازیم». (۲۲)
در بحثهای اقتصادی و فرهنگی نیز تاریخ گویای این مطلب است که زنان همیشه در معیشت، اقتصاد جامعه و تعلیم و تربیت نقش محوری داشتند.
پس از مشروطیت به دلیل امکان ضبط بیشتر حوادث تاریخی، حضور زنان در عرصههای فرهنگی، آموزشی، سیاسی، اقتصادی بیشتر عیان و آشکار شد. در تمامی این عرصهها زن ایرانی مسلمان، فرهیخته و روشنفکر با حفظ حجاب و پای فشردن به رعایت حریم جامعه مشارکتی فعال داشت. آنان از رواج بیبندوباری که بنیانهای اعتقادی، فکری و اخلاقی جامعه را متزلزل میکرد به شدت انتقاد میکردند. روزنامهی شکوفه، نخستین روزنامهی زنان در ایران، در این باره چنین نوشته است: «این چه رفتار و حرکاتی است که بعضی از زنها یا بعضی از مردها دارند... به چه طریقه و مذهب صحیح است که در معبر عام، فرق اسلامی را شکسته، پردهی اسلام را دریده، بدون پرده و حجاب، فتح هر باب کرده و بر ضد آیهی شریفهی "ولا یبدین زینتهن الا لبغو لتهن" (باید ظاهر نسازید زیور و زینتهای خودتان را مگر از برای شوهران خودتان) ... با آن حرکات و سکنات مخصوص و از اینها بدتر، آن جوانان بیغیرت و عصمت، لا مذهب میباشند که خودشان را مانند زنان میسازند و هیچ شرم و حیا از خدا نمیکنند و از مردم خجالت نمیکشند». (۲۳)
برای کشف حجاب اجهافات و بد رفتاریهای بسیاری بر مردم روا میشد، با فرا رسیدن شهریور ۱۳۲۰ و با خروج رضا خان از ایران، کشف حجاب وارد مرحلهی تازهای شد و در دورهی پهلوی دوم علیرغم اعلام ظاهری لغو اجباری آن، عملا این قانون پیگیری شده و با مخالفین به شدت برخورد میشد.
● حجاب زدایی در اندیشهی منورالفکران
واقعیت این است که در بسیاری موارد، زن ایرانی نقش چندانی در اجتماع نداشته و به دنبال روزنهای بود تا خود را مطرح نماید. این امر به دست اندیشهگران مشروطه که کم و بیش با تمدن و فرهنگ غرب آشنا شده بودند با شعار حجاب زدایی خود را نمایاند. اینان راه رهایی از عقب ماندگی زن ایرانی و گام نهادن وی را در مسیر ترقی، رفع حجاب فرض نموده و نخستین گام [را] که برداشتن روبند و نقات بود، عملی کردند. بدین وسیله قبل از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی زمینهی برداشتن چادر نیز فراهم گشت. اقدامات تجددگرایانه رضا شاه روند حجاب زدایی را سرعت بخشید تا جایی که به عنوان یکی از محورهای اساسی سیاست فرهنگی دولت وی جای گرفت. و همچنان که قبلا گفته شد در هفده دی ماه ۱۳۱۴ از سوی خانواده و شخص شاه کشف حجاب به طور رسمی اعلام شده و داشتن حجاب منع گردید. علی رغم این اقدام این رضا شاه نبود که اندیشهی کشف حجاب و حجاب زدایی و حرکت به سوی فرهنگ برهنگی را مطرح ساخت بلکه وی این اندیشه را در سطح گستردهای عملی ساخت. این منورالفکران جنبش مشروطه خواهی بودند که حجاب زدایی را مطرح ساختند. یکی از متقدمان، میرزا ملکم خان بود، وی اعتقاد داشت که نه تنها باید در حوزهی فنی و فنآوری از غرب تقلید کرد؛ که در حوزهی روابط اجتماعی نیز تقلید ضروری است. به ادعای وی:«غربیها به همان میزان که در صنایع پیشرفت کردهاند، به همان نسبت نیز در روابط اجتماعی پیشرفت نمودهاند». از منظر این افراد یکی از زمینهها «حقوق زنان» و تبدیل نقش سنتی آنها به نقش امروزی در اجتماع بود. یکی از شیفتگان تمدن جدید غربی که اصل حجاب را نیز مورد حمله قرار میدهد میرزا فتحعلی آخوندزاده است، وی در خصوص تمدن غرب معتقد است: «مردم آسیا حریت کامله را یکبارگی گم کردهاند و از لذت مساوات و نعمت حقوق بشریت کاملا محرومند. بر شما لازم است که بزرگ خود (غرب) را بشناسید، همیشه به امر و نهی او مطیع باشید و رسم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید». وی دربارهی حجاب میگفت: «کسانی که بعد از اخلاف ما در دین اسلام بانی پروتستاتیسم خواهند شد، آیهی حجاب را منسوخ خواهند کرد». وی درباره ی الگو گرفتن زنان ایرانی از غرب چنین اظهار نظر میکند: «امروز در بعضی از دول غرب زنان را به امور مملکت داخل میکنید، چنانچه این رسم قبل از غلبهی عربها در ایران جایز بود». از دیگر افراد این طرز تفکر میرزا آقاخان کرمانی است. وی بیشتر به باستان گرایی توجه دارد تا غربزدگی، نگاه باستان گرایانهی، وی به سلسلههای قبل از اسلام، به ویژه هخامنشیان و ساسانیان و ... است ... با تأسیس دولت ساسانی تاریخ ایران روشنی مخصوص یافت...»در خصوص اسلام و آیین زند و برتری قائل شدن برای آیین زرتشت میزرا آقاخان مینویسد: «در عالم دیانت، قانون زند استوارترین آییننامههای ازمندی سابق بود و مدارش بر پروگرام و نظام ترقی قرار داشت». در اندیشه وی انتساب حجاب به عربها نیز پیداست. این درحالی است که مخبرالسلطنه «چادر» را رسم ایرانی میداند:
«منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب»
سخن مشهور وی در ضدیت با حجاب چنین است:
«هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایران که دست میزنیم ریشهی او کاشته عرب و تخم او بذر مزروع آن تازیان است. یکی از آنها حجاب بیمروت زنان است. در ایران باستان، زنان با مردان شریک زندگانی بودند. حال هزار سال است زنان ایران مانند زنده بگوران تازیان در زیر پردهی حجاب و کفن جلباب مستور و در خانهها چون کور محجوب ، مهجور گشتهاند...»۲۴
علیرغم این که چنین اندیشهگرانی موضوع کشف حجاب را مطرح میکردند، اما اقدامات علمی حاکمیت در اواخر دورهی قاجار و مخصوصا رضاخان در تغییر پوشش زنان و مردان، بیش از نظرات ارائه شده مؤثر واقع شد. هر چند اندیشهی کشف حجاب، مقدمهای بر اقدامات عملی در این راستاست.
● فلسفه و ارزش حجاب فلسفه حجاب از مسائل مهمی است که آگاهی از آن می تواند یکی از پایه های تحقق فرهنگ پوشش اسلامی گردد و به آن عمق و معنا بخشد، زیرا به این سؤال مهم بانوان که « چرا باید با حجاب باشیم» پاسخ می دهد.
امروزه با وجود سوء استفاده هایی که دنیای غرب از وجود زن دارد، به خوبی می توان به رمز تأکیدات دین اسلام بر حجاب و فلسفه و فواید آن پی برد. آیا زن این حقیقت عریان و کالامنشی است که در دنیا به نمایش آمده است؟
با نگاهی به آموزه های اسلام می توان دریافت که زن از دیدگاه اسلام دارای شخصیتی شایسته و جایگاهی والا و الهی است که می تواند مدارج کمال را طی کرده و به مراتب عالی انسانیت بار یابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت یعنی خلیفه و جانشین خدا گردد.
وجود زن زینت بخش آفرینش انسان است و افق روح او تجلی گاه رحمت. دامن زن مدرسه بشر است و کمال مرد بدون او ممکن نیست. زن مظهر ظرافت و وجود جمال آفرینش است. اصلاح جامعه در گرو تقوای زن و محیط خانواده کلاس درس اوست. و بر همین اساس زن مربی بشر است و می تواند با تربیت فرزند صالح ، امتی را رهایی بخشد.
زن اگر موقعیت خود را در نظام آفرینش بیابد ، حقیقت و ارزش خود را درک کند ، بداند از کجا آمده است، در کجا قرار دارد و به کجا می رود از پوشش دینی به عنوان یک نیاز جدی بهره می گیرد و هرگز جامعه را صحنه نمایش تن و تحرکات جنسی خود قرار نمی دهد.(۱)
با همه وجود جای تأسف است که چرا هنوز برای بسیاری از زنان ، بخصوص در جوامع شهری ، خروج از عروسکی زیستن و ساختگی بودن، نیز پذیرش پوششی که بتواند جامعه و آنها را از فساد حفظ نماید مسئله ای است بس سنگین ؟ مگر نه این است که لباس باید برای انسان باشد و نه انسان ابزاری برای عرضه پوشاک؟ پس چرا ممانعت ازغربی بودن ، و جامعه را به بی بند و باری کشاندن برای بعضی موجب دلخوری و مخل آزادی است؟ چرا هنوز که هنوز است به کار گرفتن کلمات فرنگی و اصطلاحات سوغاتی غربی در محاورات روزمره و مقالات و سخنرانی ها نشانه کمال فرد و علامت رشد او تلقی می شود؟
مگر نه این است که برای مسلمان ، کافر و حرکاتش بی ارزش است و تشبیه به آنان زشت و گناه؟ پس چرا مسلمان گناه را صواب می شمرد ؟ چرا علی رغم همه ممنوعیت ها و محدودیت های ایجاد شده به وسیله دولت ، باز پاره ای از اصناف، توزیع گر و حتی تولید کننده پوشاک ، خوراک و وسایل غیر ضروری غربی و ناسازگار با شئونات اسلامی اند و بازارشان نیز چندان بی رونق نیست؟
حجاب به هر شکل و رنگ و نمود مقبول که باشد، از مهم ترین عواملی است که مانع نفوذ شعاع نظر نظر بازان و توجه آنها به اندام زن می باشد و در نتیجه زمینه ی ظهور و فعالیت انگیزه های عاطفی و فعالیت غریزه جنسی را در روابط اجتماعی از بین می برد و موجب کاهش تنش های حاصل از تحریک شهوت جنسی در مردان می شود.
به همین جهت در اسلام حجاب هم به عنوان دژ حفاظت زن و تأمین امنیت روانی و اجتماعی او مطرح است و هم برای حفاظت مردان از انحراف فکری و گرفتار شدن در توهمات حاصل از تحریک عاطفی غریزه جنسی می باشد.(۲)
● حجاب و فعالیت های اجتماعی
پوشش و حجاب زن به آن معنا نیست که از فعالیت های اجتماعی دست کشیده و در کنجی زندانی شود.
قرآن عفت دختران شعیب را در حال چوپانی و آب دادن به گوسفندان در جمع مردان بازگو می کند. عفت و پاکدامنی مریم را در معبدی که همگان چه زن و چه مرد به پرستش می آیند ، می ستاید و ...
پس حجاب و پوشش به معنی انزوا و گوشه گیری نسیت و اصلا با حضور اجتماعی منافاتی ندارد، بلکه همه ی زنان نمونه ی قرآن در متن فعالیت و پویایی جامعه هستند. در کشور عزیزمان پس از انقلاب اسلامی ، زنان با حجاب و پوشش اسلامی را می بینیم که در همه جا حاضرند ؛ در اداره ها ، کارگاهها ، راهپیمایی ها ، دانشگاه ها ، رادیو و تلویزیون ،سینما ، بیمارستان ها ، مراکز بهداشتی ، مخصوصا در مراقبت های پزشکی برای مجروحان جنگی و ....
کوتاه سخن اینکه وضع موجود در کشورمان پسخ دندان شکنی است بر همه ی ایراد ها ، چرا که فلاسه گفته اند بهترین دلیل بر امکان چیزی ، وقوع آن است.
● دو ویژگی مهم لباس
لباس و پوشش فواید خوب و بی همتایی دارد که از آن جمله است محفوظ ماندن از سرما و گرما ، عریان نبودن بدن در مقابل دیگران ، مزین بودن بدن به وسیله لباس به طرح ها و رنگ های مختلف و محفوظ بودن از خطرهای مختلف و عیوب جسمانی و ...
« یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سواتکم و ریشا؛(۳)
ای فرزندان آدم ! لباس برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه ی زینت شماست.»
قرآن دو ویژگی مهم لباس را مطرح می کند: یکی پوشش اندام که خود ثمرات زیادی دارد ، دوم لباس مایه ی زینت است برای بشر.
اما متأسفانه در عصر ما جنبه های فرعی و حتی نامطلوب و زننده ی لباس شیوع و گسترش یافته که فواید اصلی لباس را تحت الشعاع خود قرار داده است.
متأسفانه لباس که عاملی بود برای حفظ بشر از خطرهای مختلف ، امروز تبدیل شده به وسیله ای برای به خطر افتادن بشر ؛ و از این رو تجمل پرستی ، توسعه ی فساد ، تحریک شهوات ، خودنمایی و تکبر ، اسراف و ... را می توان مصداق چنین رویکرد جدیدی دانست؛ گاه بعضی از لباس ها به همه چیز شبیه است جز به لباس ، که اینان این گونه لباس را به هر عنوانی می پوشند جز به عنوان لباس پوشیدن و پوشش بدن.
● فطری بودن حجاب
حجاب و پوشش در ذات و فطرت بشر نهاده شده است. داستان آدم و حوا می تواند دلیلی روشن برای این مدعا باشد.
در قرآن آمده است:
« فدلاهما بغرور فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوأتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه و ناداهما ربهما الم انهکما عن تلکما الشجره و أقل لکما ان الشیطان لکما عدو مبین؛ (۴)
... چون از آن درخت تناول کردند زشتی هایشان ( مانند عورات و سایر زشتی های پنهان ) آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند ... »
قرآن کریم حجاب و پوشش را هدیه ای آسمانی می خواند:
« یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سواتکم و ریشا و لباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات الله لعلهم یذکرون ؛(۵)
ای فرزندان آدم ! ما لباسی را که ستر عورت شما کند و جامه های زیبا و نرم برای شما فرستادیم و لباس تقوا نیکوترین جامه است. این سخنان همه از آیات خداست باشد که خدا را یاد آرند.»
قرآن کریم ، برهنگی و کنار گذاشتن لباس را دامی می داند که شیطان در مسیر انسان قرار داده ، آن را مخالف با فطرت بشر می داند و انسان ها را از فرو افتادن در چنین دامی بر حذر می دارد. در سوره ی اعراف آمده است:
« یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما أخرج أبویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما لیریهما سواتهما انه یراکم هو و قبلیه من حیث لا ترونهم انا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لایؤمنون؛(۶)
ای فرزندان آدم ! مبادا شیطان شما را فریب دهد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و لباس شان را از تن شان بیرون آورد و قبایح آنان را در نظرشان پدید آورد . همانا شیطان ، خویشان و بستگانش شما را می بینند در صورتی که شما آنها را نمی بینید. ما شیطان را دوستدار آنان که به خدا ایمان نمی آورند، قرار داده ایم.»
با توجه به فطری بودن گرایش به پوشش و تناسب قوانین الهی با غرایز و فطریات بشر، حجاب در همه ادیان الهی تشریع شده است. تاریخ نگاران نیز وجود حجاب را در بین پیروان ادیان الهی گزارش کرده اند.
«ویل دورانت» مورخ مشهور ، در مورد حجاب زنان یهودی می نویسد:« در طول قرون وسطی یهودیان همچنان نسوان خویش را با البسه ی فاخر می آراستند لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت.»(۷)
او می نویسد: « اگر به نقص قانون یهود می پرداخت ، چنان که مثلا بی آنکه چیزی بر سرداشت به میان مردم می رفت ، و یا در شارع عام نخ می ریست یا با هر سنخی [ = گونه ای ] از مردان درد دل می کرد یا .... در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را اطلاق دهد.»(۸)
دکتر «مناخم برایر» (۹) استاد ادبیات کتاب مقدسی در دانشگاه یشیوه (Yeshiva ) در اثرش به نام « زنان یهودی» آورده است:
« زنان یهودی را رسم بر آن بوده است که بدون روسری از خانه بیرون نروند. آنها حتی گاهی اوقات جز یک چشم خود تمام صورت را می پوشاندند»(۱۰)
از سوی دیگر براساس گفته کتاب « زن به ظن تاریخ» زنان اشکانی را بر بالای لباس های خود چادر می پوشیده اند. ( ۱۱)
همچنین زنان عهد ساسانی ، گاه چادری گشاد و پرچین به سر می کردند که تا وسط ساق پا می رسید. نقش هایی که از بانوان ساسانی در بشقاب های نقره ساخته شده، نشان آن است که هر یک از این بانوان ، چادری به خود پیچیده دارند.(۱۲) در شاهنامه فردوسی نیز پوشش زن ایران باستان، توصیف شده است ،آنجا که شیرین ،همسر خسرو پرویز، در بارگاه « شیرویه» می گوید:
بدانگه که من جفت خسرو شدم
به پیوستگی در جهان نو شدم
بگفت این و بگشاد چادر ز روی
همه روی ماه و همه پشت ، موی
مرا از هنر موی بد در نهان
که آن را ندیدی کس اندر جهان
نمودم همه پیشت این جادویی
نه از تنبل و مکر و از بد خویی
نه کس موی او پیش این دیده بود
نه از مهتران نیز بشنیده بود(۱۳)
پوشیده چادر نه تنها در ایران که در دیگر مناطق نیز از دیر زمان رایج بوده است. «جرجی زیدان» دانشمند معروف مسیحی ، در مورد حجاب زنان اروپا می گوید:
« اگر مقصود از حجاب ،پوشاندن بدن به وسیله چادر و روسری و ... است ، این موضوع قبل از اسلام و حتی پیش از دین مسیح در اروپا معمول بوده و مسیحیت هم در آن تغییری نداده است»(۱۴)
نویسنده کتاب فرهنگ البسه مسلمانان نیز از بوکینگهام که مسافرت هایی به بین النهرین داشته ، نقل می کند: « زنان این دیار ، چادر بزرگی از ابریشم مشکی ، همان طور که در میان زنان توانگر قاهره موسوم است ، می پوشند.» (۱۵)
همین نویسنده با نقل اینکه در تصویرهای سفرنامه « ویت مان» ( سفرهایی به ترکیه آسیایی ، سوریه و مصر) یک حبر( چادر ابریشمی سفید رنگ) دیده می شود ، می نویسد:
« این مسافر در صفحه ۲۷۴ گوید : در اوقات دیگر ، زنان چادر یا روپوش فراخ سیاهی می پوشند که تقریبا تمام بدن را می پوشاند و تا پاشنه های پا پایین می آید.»(۱۶)
امروزه نیز این پوشش در بیشتر کشورهای عربی و از آن شمار عربستان ، سوریه ، الجزایر ، عراق و بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس معمول است.
تا پیش از سال پنجم هجری ، بر زنان مسلمان واجب نشده بود که حجاب داشته باشند. در این سال ، خداوند حکم حجاب را بر زنان رسول گرامی اسلام (ص) قرار داد و به مؤمنان دستور داد هر گاه از همسران پیامبر چیزی خواستند، از پشت پرده بخواهند:
« و اذا سألتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب؛ (۱۷)
هر گاه از زنان رسول متاعی می طلبید ، از پس پرده بخواهید .» (۱۸) سپس آنها را از تبرج و خودنمایی باز داشت.
اصولا روش قرآن کریم در بعضی از احکام ، تشریع تدریجی است. پس از این تاریخ حکم حجاب صادر می گردد و در مرحله بعد ، همه زن های مؤمن به پوشاندن زینت های خویش از چشم نامحرمان وظیفه می یابند:
« وقل للمؤمنات یغضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتنهن الا ما ظهر منها ؛(۱۹)
ای رسول ، به زنان مؤمن بگو تا چشم ها و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت) محفوظ دارند و زینت و آرایش خود را ، جز آنچه قهرا ظاهر می شود ، بر بیگانه آشکار مسازند.»
واژه «زینت» به طور مطلق از مفهومی عام برخوردار است که هم زینت طبیعی ( خلقی) و هم زینت اکتسابی (عارضی) را شامل می شود.
خلیل بن احمد فراهیدی می گوید :
«زیبایی ، نقیض زشتی است ... و زینت ، هر آنچه را به واسطه آن آراسته شود، در بر دارد.» (۲۰)
فخر رازی نیز در این باره می نویسد:
« بدان زینت نامی است بر زیبایی های مخلوق که خداوند آفریده و همین طور به آنچه انسان به وسیله آن آراسته و مزین می شود ، مثل لباس و ... اطلاق می شود.»(۲۱)
آیه شریفه بالا ، زن را مأمور می کند که زینت هایش را بپوشاند و آنها را در مقابل چشمان نامحرم ننهد. البته این حکم عام ، در ادامه آیه در دو بعد ، تخصیص خورده و شامل استقناهایی می گردد. عبارت « الا ما ظهر منها» اولین استثنا را بیان می کند. از این جمله نتیجه گرفته می شود که زینت زن به دو دسته زینت هایی که به طور طبیعی آشکار است و زینت هایی که به طور معمول پنهان است ، تقسیم می گردد. در اینکه غیر وجه و کفین ( دست ها از مچ به پایین) از زینت های پنهان زن به شمار آمده و پوشانیدن آنها واجب است، از لحاظ فقه اسلامی هیچ گونه تردیدی وجود ندارد. این قسمت ، جزء ضروریات و مسلمات است. نه از نظر قرآن و نه از نظر فتواها ، در این باره اختلاف و تشکیکی وجود ندارد. (۲۲)
فضیل بن یسار می گوید : از امام صادق (ع) پرسیدم : آیا ذراعین زن نیز از شمار زینت هایی است که خدا در مورد آن فرمود : « و لا یبدین زینتهن » ؟ ایشان فرمود: « بلی ، آنچه روسری آن را می پوشاند و بالاتر از دو دستبند ، از شمار زینت است.» (۲۳)
از مسعده بن زیاد نقل است که می گفت : « شنیدم کهاز حضرت صادق (ع) در مورد زینت های آشکار زن سؤال شد ، ایشان فرمود : صورت و کفین ( دست ها از مچ به پایین ).» (۲۴) همچنین عایشه نقل می کند که از خواهرش اسماء در حالی که لباس نازکی به تن داشت ، نزد رسول خدا (ص) آمد ، حضرت روی از وی برتافت و فرمود:
« یا اسماء ان المرأه اذا بلغت المحیض لم تصلح أن یری منها الا هذا و هذا و اشار الی وجهه و کفیه ؛ (۲۵) ای اسماء زن هنگامی که به بلوغ می رسد ، صحیح نیست که غیر از این قسمت واین قسمت از بدنش پیدا باشد و به صورت و کفین خویش اشاره کرد.»
در بخش اول آیه ، به زنان دستور داده شده زینت های خویش را آشکار نسازند. ظاهر این قسمت از آیه می نمایاند که گویی زن در مقابل جمیع افراد باید این دستور را اجرا کند ، ولی ادامه آیه که بیانگر دوین استثنا است ، با عبارت « و قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زیتنهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمر هن عالی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن أو آبائهن او آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بنی اخوانهن أو بنی أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعین غیر اولی الاربه من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا أیها المؤمنون لعلکم تفلحون» (۲۶) گروه دوازده گانه ای را از این عام ، خارج می سازدو این گروه عبارت است از : ۱- شوهران ؛ ۲- پدران ؛ ۳- پدر شوهران ؛ ۴- پسر شوهران ؛ ۵- پسران ؛ ۶- برادران ؛ ۷- پسر برادران ؛ ۸- پسر خواهران ؛ ۹- زنان ؛ ۱۰ - مملوکان ؛ ۱۱- خدمتکاران مردانی که از زن بی نیازند؛ ۱۲- کودکانی که از امور جنسی بی خبرند.(۲۷)
پس از اینکه تاریخچه پوشانیدن زینت زن در اسلام و استثناهای آن نیز مشخص گردید، اینک باید از چگونگی پوشش و پنهان ساختن زینت ، سخن به میان آورد.
پیامبر گرامی اسلان (ص) فرمود :
« للزوج ما تحت الدرع و للابن و للأخ ما فوق الدرع و لغیر ذی محرم أربعه أثواب : درع و خمار و جلباب و ازار؛(۲۸) شوهر حق دارد به بدن زن که زیر پیراهن قرار می گیرد نگاه کند و برادر و فرزند و مجازند از روی پیراهن به بدن زن نگاه کنند ، ولی در برابر نا محرم ، باید چهار لباس پوشید : پیراهن ، مقنعه ، چادر و شلوار.»
قرآن کرین نیز افزون بر صدور حکم پوشش زنان ، برای تأمین حجاب بیشتر بهتر آنها و همچنین پیشگیری از رواج سلیقه ها و مدل های نامطلوب لباس در مواجهه با نامحرم ، دو شکل پوشش خاص ، به نام « خمار » و « جلباب» را برای بانوان تعیین کرده است.(۲۹)
بر این اساس می توان ادعا کرد که همه ادیان الهی حجاب را بر زنان واجب دانسته اند. اسلام نیز که آخرین آئین الهی و کامل ترین ادیان است ، آن را تصدیق کرده و لباس را هدیه ای الهی معرفی کرده ، نه تنها پوشیدن موی سر ، بلکه پوشیدن تمام بدن جز صورت و دست ها را به زنان مؤمن سفارش کرده است.
در حجاب اسلامی افراط و تفریط وجود ندارد. حجاب اسلامی آن گونه که غرب تبلیغ می کند به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست ، بلکه بدین معناست که زن در ارتباطات خود با مردان بیگانه ، موی سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد.
قرآن کریم مردان و زنان مؤمن را سفارش می کند نگاههای خود را کنترل نمایند و حجاب خود را رعایت کنند ؛ آنگاه زنان مؤمن را تشویق و سفارش می کند علاوه بر پوشاندن موی سر، گردن و سینه ی خود را هم بپوشانند:
قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون و قل للمؤمنات یعضضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضر بن بخمر هن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن أو آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بنی اخوانهن أو بنی أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعن غیر أولی نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعین غیر أولی الاربه من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورت النساء و لا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیع أیها المؤمنون لعلکم تفلحون؛(۳۰)
ای رسول ما ! مردان مؤمن را بگو تا چشم ها را ( از نگاه ناروا ) بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند ... ای رسول ! زنان مؤمن را بگو تا چشم ها را بپوشند و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت ) محفوظ بدارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهرا ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند.
قرآن پوشش و حجاب را برای زنان لازم و ضروری می داند. حال شاید این سؤال مطرح شود که چرا حجاب و پوشش برای زنان الزامی است ؟ قرآن کریم جواب این پرسش را به روشنی داده فلسفه ی حکم حجاب را بیان کرده است . قرآن کریم می فرماید :
« یا أیها النبی قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین و کان غفورأ رحیما ؛ (۳۱) ای پیامبر ، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند که این کار برای آنکه شناخته شوند تا از تعرض و جسارت ( هوسرانان ) آزار نکشند ، بهتر است و خداوند ( در حق خلق ) بسیار آمرزنده و مهربان است.
حجاب زن مسلمان بر خلاف آنچه غربی ها می اندیشند ، نشان مظلومیت او نیست . حجاب در اسلام محدودیت نیست ، بلکه مصونیت است. حجاب اسلامی بر خلاف سنت مسیحی نشان و سمبل تسلط و اشراف مرد بر زن یا تبعیت زن از مرد نیست. حجاب اسلامی بر خلاف سنت یهودی سمبل تجمل گرایی و تبعیض و تمایز طبقه ای از طبقه ی دیگر نیست. حجاب در اسلام نشان تقوا ، پاکدامنی و خدا ترسی زن مسلمان است ، هدف و منظور از حجاب اسلامی مصونیت تمام زنان مسلمان است.
قرآن کریم به جسم و روح و پاکدامنی زنان توجه زیادی دارد. قرآن تا آنجا به آبرو و شرافت زن توجه دارد که حتی اگر کسی به ناروا به زنی نسبت زنا دهد ، شدیدا مجازات خواهد شد:
« و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم ثمانین جلده و لا تقبلوا لهم شهاده أبدا و اولئک هم الفاسقون ؛ (۳۲) و آنان که به زنان مؤمنه با عفت نسبت زنا دهند ، آنگاه چهار شاهد بر دعوی خود نیاورند آنان را به هشتاد ضربه تازیانه کیفر دهید و دیگر هرگز شهادت آنها را نپذیرید که مردمی فاسق و نادرستند.
سید محمد بابایی سرپرست اداره تبلیغات اسلامی بهشهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست