یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

آیزاک برلین و مقوله آزادی منفی


آیزاک برلین و مقوله آزادی منفی

موری روتبارد برلین با مفاهیم ابتدایی علم اقتصاد آشنا نیست

یکی از مباحث مهم و متنفذ امروز درخصوص آزادی از سوی سر آیزاک برلین پردازش شده است. برلین آزادی را با دو مفهوم آزادی منفی۳ یعنی نبود حصر و مانع بر حوزه عمل فرد در مقابل آزادی مثبت۴ یا قدرت و توان تاثیرگذاری فرد بر خود و محیطش (که چندان به آزادی ربطی ندارد) به تحلیل می‌کشد.

تحلیل سطحی برلین از آزادی منفی چندان تفاوتی با نظریات کنونی در خصوص آزادی ندارد؛ چنانچه اکنون نیز برخی آزادی را فقدان الزام فیزیکی یا تعرض به اشخاص و مالکیت تلقی می‌کنند. متاسفانه این ابهام نزد برلین موجب نوعی سردرگمی و فقدان باوری منسجم به آزادی شده است.

یکی از مغالطات برلین به رویکرد و تعریفش از آزادی تحت لوای این دو مفهوم برمی‌گردد؛ چنانچه در یکی از نوشته‌هایش می‌نویسد: «معمولا تعریف من از آزادی این بوده که انسان تا درجه‌ای آزاد باشد که آزادی‌اش بر آزادی دیگران مانعی ایجاد نکند، معنی سیاسی چنین رویکردی این خواهد بود که ما آزادیم که هر چه آرزو داریم انجام دهیم» یا برلین در یک جای دیگر می‌آورد که: «من در نسخه اصلی دو مفهوم از آزادی آورده‌ام که آزادی به معنی فقدان موانع و حصرها بر سر اجرایی کردن امیال و آرزوهای انسان است» اما چنانکه برلین خود بعدها متوجه شد تعریف آزادی بر اساس ارضای امیال و آرزوها می‌تواند با سرکوب و خاموش کردن این امیال به وسیله عوامل خارجی نیز همچنان مصداق داشته باشد چنانچه در اصلاحیه‌اش می‌نویسد:

«چنانچه کارکرد آزادی، ارضای امیال و آرزوها باشد،‌ در آن صورت من می‌توانم با زدودن این آرزوها و امیال شخصی، میزان آرزوهایم را افزایش دهم؛ یعنی با زدودن امیال و آرزوهایی که انسان را ناراضی و معترض می‌کند خود به خود آزادی افزایش می‌یابد.»

در نسخه تصحیح شده برلین (۱۹۶۹) عبارت مغالطه آمیز حذف شده و آزادی سیاسی این‌گونه تعریف شده: آزادی به معنی آن است که کسی مانعی بر سر راه تو ایجاد نکند.

ولی همچنان تعریف برلین از آزادی خالی از اشکال نیست چنانکه اگر بنا به تعریف برلین آزادی به معنی نبود موانع بر سر انتخاب‌ها و عملکردهای انسان باشد در آن صورت به تعبیر پروفسور پارنت۵ می‌توان گفت که برلین آزادی را با مفهوم فرصت انجام عمل، یکی گرفته و مفهوم آزادی منفی را وجهه نامشروع آزادی مثبت جابه‌جا کرده است. برای مثال اگر شخص الف نخواهد خانه‌اش را به شخص ب اجاره دهد تنها به این دلیل که شخص ب رنگین پوست است در این‌صورت با اطمینان می‌توان گفت شخص الف فرصت‌های انتخاب را تقلیل داده ولی این به آن معنی نیست که آزادی او را سلب کرده باشد. پارنت به ابهام در تعریف برلین و هم معنی گرفتن فرصت و آزادی اشاره می‌کند؛ چنانچه برلین می‌گوید: «آزادی بیان فرصتی برای عمل کردن است.» یا اینکه یکی از شاخصه‌های آزادی بیشتر را بیشینه کردن فرصت می‌داند. از این روی پارنت تاکید بر تمایز معنایی این دو مفهوم دارد؛ چنانکه به تعبیر پارنت ممکن است ما فرصت تهیه بلیت یک کنسرت را به دلایلی از دست دهیم؛ ولی همچنان امکان خرید بلیت برای برنامه‌ای دیگر را داریم.

تعریف آزادی منفی به عنوان عدم حصر و ممانعت فیزیکی بر اشخاص و دارایی فردی و محدودیت‌های خاصی که برلین برای حقوق مالکیت قائل است عملا آزادی مورد نظر او را به آزادی مثبت تقلیل می‌دهد. اشکال برلین در بازتعریف آزادی منفی به عنوان عدم ممانعت فیزیکی بر اشخاص و دارایی شان است.

همچنین خشم و عصبانیت برلین نسبت به بازار آزاد به طریقی خود موجب نوعی تعارض و آسیب رساندن به تعریف او از آزادی منفی شده است چنانچه به باور برلین هیولای افسار گسیخته بازار آزاد، آزادی‌های منفی از قبیل آزادی بیان و اجتماعات را تهدید می‌کند.

از این رو با تعریف بازار آزاد به عنوان آزادی کامل اشخاص و دارایی و همچنین آزادی بیان و اجتماعات (چرا که این قبیل آزادی‌ها نیز زیر مجموعه حقوق و دارایی‌های اشخاص محسوب می‌شوند) برلین دچار چالش بزرگی خواهد شد.

در یک عبارت شعارگرایانه و بی‌پایه، برلین می‌نویسد:

«در دوران حاکمیت لجام گسیخته اقتصاد فردگرایانه، آزادی‌های فردی به سمت و سویی گام برداشت که عموم جامعه را متضرر کرد مخصوصا در مناطق شهری به گونه‌ای که بچه‌ها در معادن به کار گماشته می‌شدند و والدین شان در میان فقر و بیماری رها شده بودند چنین شرایطی که فقر و بدبختی را به عنوان حقی مشروع قلمداد می‌کرد،‌ رقت انگیز است.»

جای تعجب ندارد که برلین به آزادیخواهان تمام عیاری چون اسپنسر۶ و کوبدین۷ حمله ور شده و از مواضع ناپایدار و مبهم لیبرال کلاسیک‌هایی چون میل۸ و آلکسی دوتوکویل۹ جانبداری کند.

در اینجا باز چند چالش بزرگ پیش روی فحاشی‌های برلین وجود دارد چنانچه او تاریخ صنایع مدرن و انقلاب صنعتی را به کل نادیده می‌گیرد در حالی که به تعبیر هایک۱۰، اشتون۱۱، ‌هات۱۲ و هارتویل۱۳ صنایع مدرن باعث بهبود اوضاع کارگران و فراغت بیشتر و حل مشکل کار کودکان شده است.

اما برلین از لحاظ مفهومی در توضیح مقوله آزادی منفی دچار مساله است چنانچه اشاره کردیم در درجه نخست او بازار آزاد را یک عامل مخرب برای آزادی‌های فردی قلمداد می‌کند و در ثانی او آزادی منفی را بیشتر در تقابل با مفاهیمی چون قدرت مثبت و رفاه قرار می‌دهد.

در نهایت برلین به نقطه اوج حمله خود به آزادی منفی می‌رسد به گونه‌ای که به تعبیر او: تقویت قدرتمندان و عدم مسوولیت در برابر انسانیت و ضعفا است و آزادی برای گرگان به معنی مرگ برای گوسفندان است، ماجرای خونبار اقتصاد فردی و اقتصاد رقابتی سرمایه‌داری امروز دیگر نیازی به تاکید ندارد.

مغالطه بنیادی برلین در اینجا این است که او آزادی و اقتصاد بازار آزاد را با ضدش یعنی زور و تجاوز تعریف می‌کند. اگر دقت کنید او از واژگانی چون گوسفندان، ‌گرگ‌ها، تجاوز و خونبار استفاده کرده در حالی‌که همه این موارد مصداق تجاوز و اجبارند و تنها از سوی دولت‌ها صورت گرفته است.۱۴

اگرچه برلین تجاوز و اجبار را با ضدش یعنی اقتصاد بازار آزادی می‌شناساند، ولی بازار آزاد بر خلاف ادعای او به نفع ضعفا و گوسفندان تمام خواهد شد همان کسانی که در زیر سیطره دولت توان بقا نخواهند داشت. در این خصوص یک اقتصاددان مبتدی آشنا با قاعده ریکاردو۱۵ می‌تواند درخصوص مزایای اقتصاد رقابتی برلین را بیشتر راهنمایی کند.

آیزاک برلین و مقوله آزادی منفی۱

موری روتبارد ۲

ترجمه: سلیمان عبدی

پاورقی:

۱- Isaiah Berlin on Negative Freedom

۲- Murray N. Rothbard

۳- negative liberty

۴- positive liberty

۵- Parent

۶- Spencer

۷- Cobden

۸- Mill

۹- de Tocqueville

۱۰- Hayek

۱۱- Ashton

۱۲- Hutt

۱۳- Hartwell

۱۴ - و دولت همان نهادی است که برلین می‌خواهد داوری در مورد حدود آزادی به آن بسپارد. (مترجم)

۱۵- Ricardian Law