چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

راه های مقابله با تهدید امنیت اجتماعی


راه های مقابله با تهدید امنیت اجتماعی

بی گمان امنیت از مهم ترین دغدغه بشر است از این رو در همه بخش های زندگی, امنیت را به شکلی تعریف و از آن دفاع می کند تا جایی که آن را مولفه ای از دو مولفه اصلی خوشبختی می شناسد و برای دست یابی به آن به عنوان هدف اصلی, برنامه ریزی های دقیقی انجام می دهد

بی گمان امنیت از مهم ترین دغدغه بشر است. از این رو در همه بخش های زندگی، امنیت را به شکلی تعریف و از آن دفاع می کند تا جایی که آن را مولفه ای از دو مولفه اصلی خوشبختی می شناسد و برای دست یابی به آن به عنوان هدف اصلی، برنامه ریزی های دقیقی انجام می دهد.

امنیت جان و امنیت غذایی و امنیت شخصی تا امنیت جمعی را می توان به عنوان مهم ترین انگیزه بشر و هدف از حرکت ها و کنش ها برشمرد. این گونه است که بهشت کامل انسانی جایی است که انسان در آن از همه نوع امنیت و آرامش برخوردار باشد. اگر دغدغه آرامش روحی و روانی برای هر فردی، دغدغه و هدف اصلی است، آرامش و امنیت جمعی نمی تواند از این دایره بیرون باشد و لذا امنیت و آرامش به شکل لایه های در هم تنیده خودنمایی می کند. بنابراین تلاش انسان دست یابی به همه انواع و اقسام آرامش و امنیت و حفظ و نگهداشت آن است.

امنیت اجتماعی و امنیت ملی نیز شاخه ای از شاخه های این درخت عظیم است که به نظر می رسد به عللی یکی از شاخه های مهم واساسی آن می باشد. از این رو هر کسی که بخواهد امنیت و آرامش شخصی و فردی خویش را تامین کند به امنیت اجتماعی و ملی نیز توجه و اهتمام ویژه ای پیدا می کند، زیرا بی تامین امنیت اجتماعی و ملی شاید حداقل در جوامع امروزی سخن گفتن از امنیت و آرامش شخصی لغو و بیهوده باشد.

برپایه این نظریه و رویکرد به امنیت ملی و اجتماعی است که هر کسی حتی برای تامین امنیت و آرامش شخصی، به امنیت اجتماعی و ملی توجه پیدا می کند و در مقابل تهدیدات می ایستد تا امنیت جامعه و کشور به هر شکلی حفظ شود و در سایه سار آن از امنیت شخصی بهره مند شود.

نویسنده در این مطلب درصدد است تا راهکارهای قرآنی مقابله و برخورد با انواع تهدیدات نسبت به امنیت ملی و جمعی را تبیین کند و مردم را به عمل بدان دعوت نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● امنیت شخصی در سایه امنیت جمعی

شاید در دوران بسیار قدیم که تاریخ از آن چیزی حکایت و گزارش نمی کند، اشخاص، امنیت و آرامش را در امنیت و آرامش شخصی تعریف می کردند، ولی دیگر در جهان معاصر نمی توان از امنیت شخصی سخن گفت و از امنیت اجتماعی، امنیت جمعی، امنیت جامعه و یا امنیت ملی سخنی به میان نیاورد؛ زیرا امنیت و آرامش شخصی چنان با امنیت ملی در هم تنیده شده که اگر این دومین تامین نشود سخن گفتن از امنیت شخصی و آرامش حتی روحی و روانی فردی، امری گزاف و لغو خواهد بود.

کسانی که در کشوری چون عراق و افغانستان زندگی می کنند، ازهیچ آرامشی برخوردار نیستند؛ زیرا هر آن در انتظار وقوع رخدادی چون تجاوز به حریم خصوصی، غارت اموال و هتک حرمت، عرض و آبرو و از دست دادن جان به شکلی از اشکال چون حملات انتحاری هستند.

در چنین فضایی امکان سرمایه گذاری بلندمدت برای افراد و یا شرکت ها نیست. از این رو تنها در اندیشه گذران زندگی و عبور از فاجعه امروز می باشند. آنان تنها برای حفظ جان و کمی سرمایه و توشه برای فردا زندگی می کنند و هیچ گونه سرمایه گذاری فکری و مالی و بدنی حتی برای میان مدت انجام نمی دهند، چه رسد به آن که برای آینده ای طولانی و بلندمدت برنامه ریزی کنند.

حضور مهاجمان بیگانه و عناصر تخریب گری که همه بنیاد جامعه و ملت را هدف قرار داده و بی توجه به کرامت و شرافت انسانی تنها در اندیشه قتل و غارت و تجاوز به نوامیس می باشند، نمی تواند مجالی برای فکر و برنامه و آینده و سرمایه به جا گذارد. وضعیت زیست در جوامع بی دولتی چون سومالی یا دولت های نیم بندی چون عراق و افغانستان، بسیار فاجعه بار است به گونه ای که نمی توان حتی آن را با جنگل و جانوران آن مقایسه کرد، زیرا در جنگل، جانورانی زیست می کنند که دست کم قوانین تکوینی طبیعت را رعایت می کنند و حدود و ثغوری برای رفتارهای خویش دارند. و لذا در هنگام سیری متعرض کسی نمی شوند. اما انسانهایی که از مقام انسانیت سقوط کرده و در مقام «بل هم اضل» نشسته اند از جانوران جنگل نیز خطرناک تر و بی باک تر هستند. درنده خویی انسان به سبب همان وجود کمالات خاص و ویژه انسان به وی این امکان را می دهد که بسیار زشت تر و پست تر عمل کند. از این رو قتل و کشتار انسان های بی گناه به شکل میلیونی و بمب های خوشه ای، اتمی و حملات کورکورانه و بی هدف، نه تنها داستان روزانه مردم است که بدان عادت کرده اند بلکه بازیچه کودکان است تا در بازی های رایانه آن را تمرین کنند و در یک فرآیند عادی سازی بدان عادت نمایند.

در چنین فضا و موقعیتی سخن گفتن از امنیت روانی، یا امنیت شخصی، سخن گفتن از افسانه هاست. بنابراین اگر کسی در اندیشه امنیت شخصی و روانی و روحی برای خود است می بایست نخست به امنیت جمعی و اجتماعی و ملی توجه و در تأمین آن اقدام کند.

● ضرورت جهاد از نگاه علی(ع)

امیرمؤمنان علی(ع) در نامه های بسیار و متعددی که برای مردم فرستاده و در سخنرانی های زیاد خود به ایشان گوشزد می کند که اگر بخواهند امنیت شخصی خود را تأمین کنند نمی توانند با بی توجهی به مسئله جهاد و تأمین امنیت جمعی، آن را تأمین نمایند. ایشان در نامه سرگشاده که در آن عموم مردم را مخاطب خویش می سازد می فرماید برای تأمین امنیت شخصی و عدم تجاوز به عرض و مال و ناموس خویش می بایست از خانه و شهرها بیرون رفت و به مقابله با دشمن در بیرون مرزها برخاست؛ زیرا هر قومی که دست از اسلحه بشوید و جامه رزم بر کناری نهد و در خانه خویش سکونت یابد مورد تجاوز قرار می گیرد و هستی اش بر باد می رود. ایشان حتی تبیین می کند که برای تأمین امنیت خانه و شخص می باید به امنیت عمومی و جمعی اندیشید، زیرا دشمن اجازه نمی دهد که شخصی ولو بی گناه از امنیت برخوردار باشد. به این معنا که اگر شخص بخواهد با کنار کشیدن خود از مسایل و موضوعات اجتماعی جامعه، خود را در دژ امنیت و آرامش قرار دهد، خیالی باطل کرده است؛ زیرا دشمن در هنگام حمله، به جداسازی نمی پردازد و با حملات کورکورانه و یورش های بی امان همگان را به تیغ می کشد و جان و مال را می برد.

آن حضرت(ع) در نامه ای می نویسد: گزارش ها نشان می دهد که دشمنان وارد خانه زنان مسلمان و زنان اهل کتاب و هم پیمان وارد شده و خلخال از پا و گوشواره از گوش کنده و بی هیچ مزاحمتی رفته اند حضرت در همان نامه در جایی دیگر می نویسد: ملتی در خانه هایشان مورد هجوم دشمن قرار نگرفتند مگر آن که خوار و ذیل شدند.

به نظر امام(ع) اگر ملتی برای مقابله با هجوم و یورش های دشمنان، خود یورش پیشگیرانه نداشته باشد، دشمنان خود را از مرزها می گذرانند و به داخل شهرها و خانه های شما می آیند و با غارت و تجاوز و تعدی، شما را خوار و ذلیل می کنند و کشور را اشغال کرده و مالک جان و مال و عرض شما می شوند.

در حقیقت امام(ع) به این مهم توجه می دهد که امنیت و آرامش شخصی در خانه و کاشانه زمانی تأمین می شود که امنیت ملی و جمعی تأمین شده باشد. بنابراین هیچ کسی نمی تواند خود را از تعرضات مصون بداند، چه این شخص طرفدار این گروه باشد یا آن گروه، چه از اهل ایمان و اسلام باشد یا اهل پیمان و اهل کتاب، همه در هنگام یورش های دشمن به شهرها و درون کشور از امنیت بی بهره خواهند بود و آثار و تبعات آن گریبانگیر همه خواهد شد.

● راهکارهای مقابله با تهدیدات

بی گمان علت اصلی گستاخی دشمنان را می بایست در تفرقه و اختلاف امت و ملت دانست و تا زمانی که مردم از اتحاد و وحدت برخوردار و بهره مند هستند دشمن نمی تواند در ملتی نفوذ کند و از راه حملات و یورش های بیرونی آسیب جدی بر ایشان وارد سازد.

خداوند در آیاتی چند تبیین می کند که اختلاف های کوچک و بزرگی که در امت پدید می آید موجب می شود تا دشمن از رخنه پدید آمده استفاده کند و با بزرگ نمایی و یا بزرگ کردن رخنه برای خود راهی فراهم آورد و به اهداف خود دست یابد.

این سنت و قانون الهی است که هر ملتی که در دام اختلاف افتاد، از درون و بیرون تحت فشار قرار گرفته و از میان رفته و جز نام و نشانی از آن ها باقی نمانده است. در برخی از آیات از برباد رفتن سخن می گوید و می فرماید که اختلافات موجب می شود تا «یذهب ریحکم». این بدترین تعبیر درباره از میان رفتن و نیست شدن است که در فرهنگ قرآن و ادبیات عربی گفته شده است.

بنابراین مهم ترین عامل نه تنها در مقابله با تهدیدات بلکه عامل بازدارنده از حملات، حفظ وحدت اجتماعی و انسجام ملی است. از این رو دشمن می کوشد پیش از هر حمله فیزیکی نخست این سد استوار را بشکند و با ایجاد اختلافات و تفرقه در صفوف ملت و امت آنان را به خود سرگرم سازد.

از دیگر راهکارهای قرآنی برای مقابله با تهدیدات، آمادگی کامل نظامی و روحی و معنوی از سوی ملت است، لذا فرمان می دهد تا از نظر منابع انسانی و مالی و تدارکاتی خود را تجهیز کنید به اندازه ای که در دل دشمن ترس و وحشت بیفتد: واعدوا لهم ما استطعتم من قوه... ترهبون به عدوالله و عدوکم.

شاید بسیاری از تجهیزات هرگز به کار گرفته نشود ولی هر عامل ارعابی که بتواند ترس و رعب در دل دشمن افکند می بایست از عامل انسانی و غیرانسانی فراهم آید تا در نقش عامل پیشگیرانه عمل کند. به سخن دیگر، آمادگی کامل و درحد نهایی می بایست همواره به گونه ای باشد که دشمن از هر نظر در وضعیت پایین تر و پست تر باشد تا وسوسه حمله را به دل راه ندهد و همواره از شما در ترس و وحشت به سر برد.

در حقیقت سیاست های تهاجمی دولت اسلامی و ملت و امت اسلام می بایست به عنوان یک راهبرد اساسی در برنامه ها وجود داشته باشد. دشمن نباید فرصت این را بیابد که ترس و وحشت از وی دور شود و احساس امنیت کند. بنابراین ایجاد ناامنی روحی و روانی در دشمن باید به عنوان سیاست اصلی مورد توجه امت و دولت اسلامی باشد تا دشمن به خود اجازه ندهد در اندیشه تجاوز باشد چه رسد که آن را عملی سازد و یا حتی به درون شهرها و خانه های مسلمانان وارد شود؛ زیرا چنان که دیدیم و امیر مومنان علی(ع) نیز گوشزد کرده هرگاه دشمن به شهرها و خانه های شما به هر شکلی وارد شده باشد، امنیت و آرامش و آسایش را از شما سلب می کند.

● اصول اساسی وحدت

در جهان معاصر، دشمن خود را از نظر تجهیزات و نفرات در آمادگی بالاتری قرار داده است و بلکه با ابزارهای پیشرفته مخابراتی حتی در خانه های مسلمانان آشیانه کرده و حضور بیست و چهار ساعته دارد. رسانه های آنان تفرقه و اختلاف را دامن می زنند و وحشت و هراس در دل مسلمانان می افکنند تا مالکیت و تسلط آنان را بپذیرند.

برای تامین اتحاد و وحدت می بایست نخست به اصول اساسی وحدت امت یعنی توحید و یکتاپرستی بازگشت و در سایه رهبری و امامت امام گام برداشت. از این رو خداوند بازگشت به اصول اساسی دین و پیروی و اطاعت از آن و هم چنین رهبری را به عنوان مهم ترین عامل وحدت مورد تاکید و توجه قرار می دهد و در آیاتی بسیار بر اطاعت و پیروی از خدا و رسول پافشاری می کند.

البته مومنان برای این که وحدت را در میان خویش تقویت کنند می بایست رفتارهای ملایم و ملاطفت آمیز را درپیش گیرند و نسبت به یکدیگر سخت گیری نکنند، زیرا نرمی و ملاطفت بین مردم موجب می شود تا انسجام و وحدت تقویت شود و کینه ها و کدورت ها از میان برود.

از آن جایی که دشمن در درون دل ها لانه می کند و با وسوسه های خویش مردم را می هراساند و دل هایشان را خالی می کند، لازم است تا با این پدیده با استفاده از ذکرالله و یادکرد دایم او مبارزه شود. در جهان امروز دشمن با استفاده از ابزار رسانه به طور شبانه روز در درون خانه ها ترس و واهمه را تلقین می کند. بنابراین تنها با ذکرالله و نام اوست که آدمی می تواند طمأنینه به دست آورد و قدرت مقاومت و دفاع را بیابد.

در آیات ۳۲ و ۳۳ سوره یوسف، خداوند از ذکرالله به عنوان یکی از مهم ترین علل و عوامل مقابله با هرگونه تهدیدی یاد می کند و به مردم گوشزد می کند که چگونه می توان با دشمن که از راه وسوسه درونی وارد می شود مقابله کرد و تهدیدات او را از میان برداشت.

در شرایط سخت و دشوار که امید هر کسی بریده می شود لازم است که انسان یاد خدا را بر زبان و دل داشته باشد و با توکل به خدا به مقابله با دشمن برخیزد. (آل عمران آیه ۱۷۲)

بی گمان هر کسی بر این باور باشد که اگر کشته شوم و یا پیروز در هر دو حالت پیروز میدان است نمی توان چنین کسی را هرگز شکست داد. انسان مسلمان و مومن به سبب باور به وظیفه و تکلیف می داند که اگر به وظیفه خویش به عنوان تقرب الی الله عمل کند، در هر دو حالت پیروزی و شکست، اوست که پیروز می باشد، زیرا به وظیفه و تکلیف خود عمل کرده و در صورت پیروزی، از نعمت های بزرگ و کمال بخش دنیا چون آرامش و آسایش بهره مند می شود و اگر شهید شود نیز در بهشت رضوان الهی جای می گیرد و از آسایش و آرامش ابدی برخوردار می شود. بر این اساس هرگز ترسی به نام شکست او را نمی آزارد و نمی هراساند. این درحالی است که دشمن تنها به پیروزی در دنیا می اندیشد و اگر احتمال شکست دهد هرگز به جنگ نمی آید، زیرا کشته شدن را عین نابودی و هلاکت می داند و به جهان آخرت و پاداش باور و اعتقادی ندارد.

بنابراین برای مقابله با تهدیدات دشمن می بایست روحیه و باور مردم را افزایش داد و به آنان فهماند که آن چه وظیفه بشر است انجام تکلیف و مسئولیت است و این که انسان مأمور به وظیفه می باشد نه مأمور به نتیجه. بنابراین چه کشته شود و چه پیروز گردد او قطعا پیروز واقعی است.

گاه لازم است که انسان نسبت به تهدیدات دشمن بی اعتنایی کند و آن را در دایره جنگ روانی قرار دهد؛ زیرا دشمن تنها به خالی کردن دل ملت توجه دارد و با ابزارهای روانی می کوشد تا دل ها را بهراسند. در این جا است که مومنان می بایست تنها از خداوند هراسناک باشند و از غیر او ترسی به خود راه ندهند و تهدیدات دشمن را به عنوان جنگ روانی ارزیابی کرده و به آن بی توجهی کنند؛ زیرا توجه کردن به این گونه تهدیدات ممکن است دشمن را به این فکر بیندازد که در کار خویش می تواند موفقیت کسب کند. اما هرگاه تهدیدات وی با بی اعتنایی مواجه شود دشمن در می یابد که اصولا ملت در یک فضا و موقعیت برتری قرار دارد که برای تهدیدات وی پشیزی ارزش قایل نیست. این روش را پیامبرانی چون ابراهیم(ع) در برابر دشمنان خویش به کار می بست که آیات ۸۰ و ۸۱ گزارشی از این سازوکار به دست می دهد.

در شرایط کنونی که تمام کفر در برابر تمام ایمان و اسلام ایستاده و در تمامی سرزمین های اسلامی مومنان را تهدید می کند می بایست با حفظ وحدت و توکل به خدا و فراهم آوری عوامل بازدارنده، دشمن را نه تنها به بیرون مرزها برانیم بلکه می بایست کاری کنیم که دیگر وسوسه حمله به خود راه ندهد.

سیدمحمدرضا علیزاده