چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
روایتگر دغدغه های مرگ و جنون
هیچ نیازی به انتشار کتاب نیست. چشمهای یک نفر به تو میگویند، او نویسنده است. چشمهایی که از بس خندیدهاند از خنده به عنوان یک نشانه، بیهیچ برو برگردی به مرگ نقب میزنند. «ادبیات جستوجویی پایانناپذیر برای یافتن پاسخ این پرسش است که چرا زندگی همه انسانها به خودکشی ختم نمیشود.»
این را آلبرکامو میگوید، حالا که قصد داریم از ساعدی بنویسیم، از او نقل میکنیم: «کار اصلی من مبارزه با مرگ است.»
باری «غلامحسین ساعدی» با چشمهایش نویسنده بود و اینکه چشمهایش بیهیچ شایبهیی به تو، به دیگران و به مرگ میخندید. سال ۱۳۳۰ شانزده سال از زندگیاش میگذشت. برای او کافی بود تا اولین داستانش را در هفتهنامه دانشآموز منتشر کند و انتشار اولین داستان یعنی یک اعتراض «من میخواهم نویسنده شوم.»
تبریز سال ۱۳۱۴، تبریز دلزدگی بود. تبریز سال ۱۳۱۴، آرزوهای برباد رفته یک ملت بود. ملتی که در کش و گیری طولانی، برای اولین بار در تاریخ، تا دو قدمی حکومت دموکراسی رفت، اما همه چیز به یکباره درهم شکست. ستارخان کجا بود؟ کسی نمیدانست. دیگر هیچکس نمیخواست این چیزها را بداند و زمستان سرد تبریز، کودکی را به دنیا آورد که قرار بود با خنده همه چیز را حل کند. اما کودک به محض متولد شدن گریه میکند، اگر هم گریه نکند به زور به گریهاش میاندازند. این یک قانون و یک امر اجتنابناپذیر است. آدمها بیهیچ ترس و لرزی میخواهند به بچههاشان بفهمانند که این خنده که بر لب نشسته است در طول زندگی حتما به گریه بدل خواهد شد. پس از هماکنون با گریه آشنا شو!
«ساعدی» تحصیلات ابتدایی و دوران متوسطهاش را در تبریز گذراند. بعد از آن در سال ۱۳۳۴ درست در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد و در فضای بسته سیاسی آن زمان، وارد دانشکده پزشکی تبریز شد. تا سال ۱۳۴۰ که برای خدمت سربازی به تهران رفت، در تبریز اقامت داشت. ورود او به تهران مقارن با دیدار او با بزرگان شعر و ادب معاصر بود. ساعدی در تهران با «آل احمد»، «شاملو» و «سیمین دانشور» آشنا شد و دوره پرکار داستاننویسیاش را شروع کرد.
سالهای دهه چهل و پنجاه، زمان آفرینش آثار شکوهمندی توسط ساعدی بود که ادبیات فارسی را ذوقزده کرد. ساعدی یکی از پیشگامان نمایشنامهنویسی مدرن در ایران است. «لالبازی»، «آی بیکلاه، آی با کلاه» و «خانه روشن» از مشهورترین نمایشنامههای او هستند که بحق بخشی از تاریخ نمایشنامهنویسی مدرن ایران را شامل میشوند. این نمایشنامهها هم درونمایه سیاسی، اجتماعی و فلسفی دارند.
داستانهای ساعدی اما از جنس دیگری هستند. «شبنشینی باشکوه»، «عزاداران بیل»، «دندیل»، «واهمههای بینام و نشان»، «ترس و لرز»، «توپ»، «گور و گهواره» و «آشفته حالان بیدار بخت» مجموعههای داستانی ساعدی هستند که گونهیی خاص در داستان معاصر ایران به شمار میآیند. صدای ساعدی در داستانهایش صدای نسل سوختهیی است که در خفقان رضاشاهی، ظلم و ستم دولتهای متفق و بعد، استبداد محمدرضا پهلوی، روزگار به تلخی گذرانید. این زمانه او را به سمت خلق داستانهایی رهنمون ساخت که ضمن برخورداری از صبغه ملی و ویژگیهای بومی، بخشی از تاریخ ادبیات انسان جهانی معاصر محسوب میشوند. «احمد شاملو» با استناد به «عزاداران بیل» ساعدی را پیشگام «گابریل گارسیا مارکز» در رئالیسم جادویی میداند. توضیح آنکه از میان مکاتب هنری جهان مدرن، تنها مکتبی که تمام و کمال به کشورهای جهان سوم اختصاص دارد، رئالیسم جادویی است.
رئالیسم جادویی برآیند ذهنیت در انتظار ناجی بودن است. چه اینکه در این مکتب از داستاننویسی، داستان در بستر واقعیت اتفاق میافتد و در آن تنها یک عنصر غیرواقعی وجود دارد که آن را رئالیسم جادویی میکند. این درست همگون با ذهنیت ناجیخواهی انسان جهان سوم است. زندگی در بستر واقعیت جریان دارد و یک مرتبه یک ناجی عنصر فراواقعی میآید و زندگی را از این رو به آن رو میکند.
«ساعدی» پیش از «مارکز» این مکتب را ابداع کرده است، چنانکه ما در «عزاداران بیل» با داستانهایی از این سبک روبرو هستیم. داستان نمونهوار «گاو» و شماری از دیگر داستانهای ساعدی در این مکتب قرار دارند.
● توپ
نظریه موسوم به «نظریه زبان شناور» از دکتر شفیعی کدکنی ارایه شده که معتقد است، زبان آن هنگام که در دوران استبداد و دیکتاتوری بسر میبرد، به سمت چند پهلویی حرکت میکند یعنی واژهها را تنها در معنای آشکار خود به کار نمیبرند بلکه معناهایی نهانی را نیز مدنظر دارند. برعکس در زمان عدم ثبات سیاسی و نبود حکومت مرکزی مقتدر، زبان به سمت روشن شدن میرود و واژهها در معنای اصلی خود به کار میروند.
روح زمان در دوران نویسندگی ساعدی، چنین ایجاب میکرد که او به سمت زبان منشورگونه و چند پهلو حرکت کند. اینگونه است که بسیاری از داستانهای او صبغه نمادین پیدا میکند. رمان «توپ» نمونه یک داستان نمادین است. داستان ظاهرا جنگ میان ایلات و عشایر را نشان میدهد. در این جنگ ایلیاتیها از هم میترسند، روستاییان از ایلیاتیها و همه از قزاقهای روسی که جا به جا اردو زدهاند و منتظر فرصتی برای قتل عام همه هستند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست