اس ام اس های رسیده در هفته چهارم آبان ماه

- من با زمان قرار همزیستی مسالمت آمیز گذاشته ام که نه او مرتبا مرا دنبال کند و نه من از او فرار کنم، چون بالاخره یه روزی بهم خواهیم رسید.
□□□
- آن زمان که باید دوست بداریم، کوتاهی …

- من با زمان قرار همزیستی مسالمت آمیز گذاشته ام که نه او مرتبا مرا دنبال کند و نه من از او فرار کنم، چون بالاخره یه روزی بهم خواهیم رسید.

□□□

- آن زمان که باید دوست بداریم، کوتاهی می کنیم. آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم و بعد برای آنچه از دست رفته آه می کشیم!

□□□

- برای هزارمین بار پرسید: تا حالا شده من دلت رو بشکنم؟ منم برای هزارمین بار به دروغ گفتم نه هیچ وقت، تا مبادا دلش بشکنه!

□□□

- صبح یا شب، می درخشی. پیر یا جوان، طلایی. کوچک یا بزرگ، کاملی. دور یا نزدیک، عزیزی.

□□□

- هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه، فرصت خوبی ست برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به راهی که پیش روست. گاهی برای رسیدن باید نرفت.

□□□

پرسیدم دوست بهتر است یا برادر؟ گفت: دوست، برادری ست که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند.

□□□

راستی میدونستی بزبزه قندی اولین بز دیابتی تاریخ است؟

□□□

نمیدونوم کجا این دل اسیره، به گیسوی دل انگیزه که گیره، نفهمیدند دردوم را طبیبان، بگین یانگوم بیاد نبظوم بگیره.(باباطاهر مینجانگو)

□□□

عاموزش علفبا» فارصی سد در سد تزمینی!

□□□

مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ اینه که مهم باشی. حتی برای یک نفر.

□□□

یه بنده خدایی با زن و بچش میره خونه می بینه بوی گاز میاد. برمی گرده میگه: هیچکی چراغ رو روشن نکنه من کبریت دارم!

□□□

به فکر ماندن نباش زیراکه همه ما می رویم و تنها خداست که می ماند.

□□□

پیری مانع از عشق نیست، اما عشق تا حدی مانع از پیریست.