دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
دسته بندی ریسک های سرمایه گذاری
یکی از عوامل مهمی که عملکرد مدیریت را تحتالشعاع قرار میدهد ریسک است. ریسک عبارت است از عدم اطمینان در میزان بازده حاصل از سرمایهگذاری. ریسکها میتواند شامل انواع مختلفی مانند ریسک نقدشوندگی، ریسک تقلب، ریسک شهرت، ریسک رقابت و... باشد.
از سوی دیگر در یک تقسیمبندی ریسک کل در یک سرمایهگذاری را میتوان به دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تقسیم کرد.
الف- ریسک سیستماتیک:
ریسک سیستماتیک، بخشی از تغییرات در نرخ بازده سرمایهگذاری است که به دلیل عواملی غیرقابل کنترل (خارجی) نظیر شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم به وجود میآید. این شرایط صرفا روی یک نوع سرمایهگذاری خاص تاثیر ندارد بلکه انواع مختلف سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهند و لذا سرمایهگذار نقشی در کنترل یا هدایت آن نداشته و ناگزیر از رویارویی با آن میباشد. ریسک سیستماتیک خود دارای اجزایی است که مهمترین آنها عبارتند از: ریسک بازار، ریسک نرخ بهره، ریسک قدرت خرید و ریسک نرخ برابری ارزها که در ادامه هرکدام از این موارد به اختصار تشریح میشود.
ریسک بازار: این ریسک به تغییر قیمت سهام به دلیل تغییر دیدگاه سرمایهگذاران اطلاق میشود. تغییر در توقع سرمایهگذاران عمدتا ناشی از وقوع حوادث سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. گاه مسائل روانی نیز موجب این تغییر میشود. مثلا فروش دفعی سهام توسط یک سرمایهگذار عمده موجب میشود تا بقیه سرمایهگذاران نیز احساس خطر کنند و این روند فروش سهام تشدید شده و نهایتا به کاهش عمومی قیمتها بینجامد.
ریسک نرخ بهره: این ریسک به تغییر سطح عمومی نرخ بهره گفته میشود. علت اصلی تغییر نرخ بهره تغییر در نرخ بهره اوراق قرضه دولتی، که تقریبا بدون ریسک هستند، میباشد. با افزایش نرخ بهره اوراق قرضه دولتی، از آنجا که سرمایهگذاری بدون ریسک با نرخ بالاتری میسر میشود، مطلوبیت بیشتری را برای سرمایهگذاران در این اوراق به وجود میآورد و متعاقبا بخشی از سرمایههایی که قبلا در زمینههای دیگر، مثلا سهام یا اوراق قرضه شرکتها که سرمایهگذاری شده است به خرید این اوراق اختصاص مییابد و موجب میشود تا ارزش سهام یا اوراق قرضه شرکتها کاهش یابد.
ریسک قدرت خرید: ریسک بازار و ریسک نرخ بهره بهطور مستقیم معرف عدم اطمینان در دریافت پول مورد انتظار و در نتیجه عدم اطمینان در نرخ بازگشت سرمایه هستند. ریسک قدرت خرید عدم اطمینان از قدرت خرید متناظر با پول دریافتی است. به عبارت دیگر، با فرض اینکه نرخ بازگشت سرمایه مورد انتظار محقق شود تا چه حد این نرخ میتواند کاهش قدرت خرید حاصل از تورم در جامعه را بپوشاند.
ریسک نرخ برابری ارزها: شرایط اقتصادی کشورها از طریق نرخ برابری ارز بر یکدیگر تاثیر میگذارد. بازده سرمایهگذارانی که متاثر از نرخ برابری ارز است، همواره با تغییر این نرخ برابری، تغییر خواهد کرد. بهعنوان مثال فرض کنید یک سرمایهگذار ایرانی سهام یک شرکت خارجی را خریداری کند. در آن صورت ابتدا وی با تبدیل ریال به دلار وجه مورد نیاز برای خرید سهم مذکور را تهیه میکند که بهطور مستقیم وابسته به نرخ برابری بین ریال و دلار آمریکا است. به هنگام فروش سهم یا دریافت سود سهمی نیز وی مبلغ مذکور را به دلار دریافت کرده و با لحاظ نرخ برابری دلار به ریال عایدی و نرخ بازده سرمایهگذاری وی حساب میشود. به این ترتیب دیده میشود که نرخ بازده متاثر از تغییرات نرخ برابری ارز خواهد بود.
ب- ریسک غیرسیستماتیک:
ریسک غیرسیستماتیک بخش دیگری از ریسک کل است که صرفا یک صنعت یا یک شرکت خاص را در بر میگیرد. بهعنوان مثال توان مدیریت و انعطافپذیری در یک شرکت صرفا در بازده سرمایهگذاری سهام آن شرکت تاثیر دارد یا اینکه اعتصابات کارگری در یک صنعت صرفا آن صنعت خاص را تحت تاثیر قرار میدهد. اینگونه عوامل، از نظر سرمایهگذار، قابل کنترل است؛ چراکه سرمایهگذار قادر است با تشخیص آنها سرمایه خویش را از یک شرکت به شرکت دیگر یا از یک صنعت به صنعت دیگر منتقل کند یا اینکه با توزیع سرمایه خویش در صنایع مختلف ریسک مذکور را به حداقل برساند. در حالی که در مقابله با عوامل ریسک سیستماتیک، از آنجا که این عوامل بازده انواع مختلف سرمایهگذاریها را تحت تاثیر قرار میدهند، سرمایهگذار به راحتی نمیتواند از آن اجتناب ورزد. ریسک غیرسیستماتیک خود به دو بخش ریسک تجاری و ریسک مالی تقسیم میشود که در ادامه بهصورت خلاصه به هر کدام از این ریسکها اشاره میشود.
ریسک تجاری: این ریسک به تاثیرات شرایط عملیاتی، که یک شرکت با آن مواجه است، در میزان درآمد (عایدی قبل از بهره و مالیات) شرکت اطلاق میشود. عدم استقبال مشتریان از یک محصول، ورود رقبای جدید، تولید محصولات مشابه، ورود تکنولوژیهای جدید در تولید محصول، تغییر قیمت فروش و تغییر هزینه مواد اولیه از جمله شرایطی هستند که بر درآمد و به تبع آن ریسک تجاری شرکت تاثیر میگذارند. به این ترتیب همواره شرکتها برحسب شرایط عملیاتی که با آن مواجهند، نوعی عدم اطمینان در عایدی خود خواهند داشت. اینکه یک شرکت تا چه حد از اینگونه شرایط متاثر است بستگی زیادی به ساختار مدیریتی و عملیاتی شرکت دارد.
ریسک مالی: این ریسک به تاثیرات بافت سرمایه یک شرکت در میزان عایدی هر سهم اطلاق میشود. منظور از بافت سرمایه چگونگی ترکیب سرمایه صاحبان سهام و حجم بدهیها است. گفته شد ریسک تجاری تغییرات عایدی قبل از بهره و مالیات در اثر شرایط عملیاتی است. با کسر مالیات و بهره بدهیها، سود قابل تقسیم مشخص و نهایتا عایدی هر سهم تعیین میشود. در صورتی که حجم بدهی در بافت سرمایه زیاد باشد، مبلغ عایدی هر سهم به شرایط عملیاتی حساستر میشود. به عبارت دیگر وجود بدهی عاملی تشدیدکننده در نوسانات عایدی هر سهم است. در صورتی که شرایط عملیاتی مطلوب باشد وجود بدهی افزایش مضاعفی در عایدی هر سهم به وجود میآورد و اگر شرایط عملیاتی نامطلوب باشد وجود بدهی کاهش عایدی هر سهم را تشدید میکند. باید توجه داشت که تفکیک انواع ریسک به آن معنا نیست که هریک از انواع ریسک، بهطور مستقل از دیگر ریسکها، قابل اندازهگیری است. در حقیقت ریسک کل تابعی از انواع ریسکهای مطرح شده در توضیحات فوق است.
منبع: کتاب مدیرعامل چند ساحتی
نویسنده: مجید باقری - انتشارات سازمان
مدیریت صنعتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست