جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فاجعه اقتصادی در غزه


فاجعه اقتصادی در غزه

نگاه ها از سرتاسر جهان تنش ها و آشوب های خاورمیانه را زیر ذره بین دارند و این منطقه از جهان را به عنوان کانون بحران می شناسند بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این باورند که بحران های منطقه به خصوص پدیده شوم تروریسم ریشه در مشکلات اشغال فلسطین دارد و تا وقتی این مشکلات به صورت اصولی و ریشه یی اصلاح و برطرف نشود بحران در منطقه فروکش نخواهد کرد

نگاه ها از سرتاسر جهان تنش ها و آشوب های خاورمیانه را زیر ذره بین دارند و این منطقه از جهان را به عنوان کانون بحران می شناسند. بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این باورند که بحران های منطقه به خصوص پدیده شوم تروریسم ریشه در مشکلات اشغال فلسطین دارد و تا وقتی این مشکلات به صورت اصولی و ریشه یی اصلاح و برطرف نشود بحران در منطقه فروکش نخواهد کرد. برخلاف تلاش سران قطب های صنعتی و سیاسی و سران کشورهای عرب، بحران در این سرزمین رشدی چشمگیر دارد و موفقیت اجلاس های اصلاحی سرزمین فلسطین را هرچه بیشتر در هاله یی از ابهام فرو می برد.

در نشستی که این اواخر به میزبانی ایالات متحده و با حضور بسیاری از سران کشورها و شخصیت ها در آناپولیس مریلند برگزار شد صلح در سرزمین های فلسطینی محور اصلی گفت وگوها بود. در این کنفرانس رایزنی های بسیاری انجام گرفت و سران کشورهای فلسطین و اسرائیل به توافق هایی دست یافتند. اما پایان آن نشست مصادف بود با درگیری میان ارتش اسرائیل و نیروهای مسلح حماس، که کماکان این درگیری ها ادامه دارد. روزانه درگیری های خونین میان نیروهای مسلح مستقر در باریکه غزه و ارتش اسرائیل به وجود می آید. در این کشاکش و درگیری ها مردم ساکن غزه بیش از سایر نقاط این سرزمین دچار مصائب و بحران هستند و این درگیری ها این واقعیت را گوشزد می کند که در نشست ها و اجلاس ها برای اصلاح اوضاع سرزمین فلسطین، بخشی از این سرزمین و قسمتی از مردم این سرزمین و نیروهای سیاسی و نظامی این سرزمین نادیده گرفته می شوند. هرچند بر اثر درگیری های نظامی افرادی از فعالان سیاسی و نظامی و نیز مردم غیرسیاسی و نظامی کشته و مجروح می شوند اما بزرگترین مشکلی که باریکه غزه به آن دچار شده و مردم این منطقه با آن دست و پنجه نرم می کنند بحران اقتصادی غزه است. بحران اقتصادی ناشی از تحریم های اقتصادی اسرائیل مردم آن باریکه را هرچه بیشتر در زیر فشار قرار داده است.

غزه هرچند قسمتی از خاک کشور فلسطین محسوب می شود اما اتکای اقتصادی آن بیشتر متوجه اسرائیل است. به همین خاطر اسرائیل با ابزار تحریم اقتصادی از یک طرف و از طرفی دیگر با اعمال روش بلوکاد دریایی رابطه باریکه غزه را از راه دریا با جهان خارج مسدود می سازد.در بحران و معادلات سیاسی سرزمین فلسطین خواهی نخواهی حماس یک طرف قضایا است. اگر بحران این سرزمین را یک مثلث فرض کنیم، فتح، اسرائیل و حماس سه ضلع این مثلث هستند. البته اگر حماس سیاست و روش خود را در باریکه غزه تعدیل نکند و فتح سیاست و روش خود را در کرانه باختری ارتقا نبخشد ممکن است این مثلث به یک مربع یا یک شکل هندسی با اضلاع بیشتر تبدیل شود که در آن وضعیت بحران شدیدتر و بسیار همه گیرتر خواهد شد و اصلاح وضعیت بسیار پیچیده تر خواهد بود و همچنین برای سرزمین فلسطین و جامعه جهانی هزینه زیادی در بر خواهد داشت.

از طرف کشورهای قدرتمند اقتصادی با محوریت غرب اروپا یک وعده اقتصادی هفت میلیارد دلاری برای دوباره سازی کشور فلسطین و تقویت محمود عباس و رفرم حکومت خودگردان داده شده است. اسرائیل نیز کمک های متفاوتی برای تقویت موقعیت محمود عباس در نظر گرفته و در همین راستا تعداد بسیاری از اسرای فلسطینی را آزاد کرده است.

همچنین در جهت این تقویت سازی ها اسرائیل کمک های مالی و اقتصادی خود را به سازمان خودگردان و کرانه باختری محل استقرار محمود عباس از سر گرفته است. تمامی این رویکردها یک طرفه و به سمت محمود عباس و کرانه باختری است، پس بر همین اساس نمی تواند رفرمی در سرزمین فلسطین به وجود آورد و اگر رفرمی نیز به وجود آورد اصولی نیست و سطحی خواهد بود و مشکلات را وارد فاز تازه یی خواهد کرد، هرچند برای این رفرم پول بسیار زیادی هزینه شود. ابومازن و سازمان فتح به هر اندازه از لحاظ مالی و پولی تامین و نیرومند شوند، دیگر نخواهند توانست بر گروه حماس تسلط یابند و زعامت باریکه غزه را به دست گیرند. حماس برتری نظامی خود را بر فتح ثابت کرده و درست یا نادرست با تکیه بر نیروی نظامی سرزمین غزه را از دست آنها بیرون آورده است.

البته این جدایی در سرزمین فلسطین در درازمدت یا کوتاه مدت به وقوع می پیوست. به فرض اگر سازمان فتح و ابومازن بتوانند دوباره بر باریکه غزه تسلط یابند در زمانی دیگر این جدایی به وقوع خواهد پیوست و ممکن است عوارض بسیار وخیم تری به بار آورد. حماس با این اقدام مرزهای اقلیمی، سیاسی و ایدئولوژیک خود را با سازمان فتح و کرانه باختری روشن ساخته است، هرچند این اقدام حماس از طرف محمود عباس و سازمان فتح یک کودتا نامیده می شود، اما غزه با این حال و با همه موانع و گرفتاری ها دارای دولت، نیروی مسلح، پرچم و مرزهای مشخص و به طور کامل منفک از کرانه باختری رود اردن است.

با مرگ یاسر عرفات مشخص بود دو سرزمین مجزای مرزی فلسطینی از لحاظ ایدئولوژیک نیز از هم جدا خواهند شد. یاسر عرفات به عنوان یک رهبر کاریزماتیک و با اعمال روش «پاترنالیسم» (پدرسالاری) این دو سرزمین منفک را از لحاظ عقیدتی به هم وصل می ساخت. اما بعد از ایشان این گره اتصال از هم باز شد و حماس و فتح و به عبارتی کرانه باختری و باریکه غزه در برابر هم صف آرایی نظامی و جبهه گیری ایدئولوژیک کردند.

محمود عباس تا چندی پیش چشم انتظار نیروهای مسلح بین الملل و اتحادیه اروپا برای مداخله و بازپس گیری باریکه غزه از دست حماس و ضمیمه دوباره آن باریکه به سرزمین فلسطین بود و شاید هنوز ایشان امید مداخله نیروهای مسلح بین المللی را یکی از گزینه های خود بداند. پیاده کردن نیروی نظامی توسط سازمان ملل و جامعه جهانی در باریکه غزه نمی تواند راه چاره باشد، بلکه به ناآرامی ها ابعاد گسترده تری خواهد بخشید و این بحران را از سطح منطقه به سطح بین الملل می گستراند، همچنان که ادراک می شود جهان به خصوص منطقه خاورمیانه مستعد پذیرش بحران بیشتر و گسترده تر است.

جامعه جهانی توانسته حساسیت ها و چگونگی جناح بندی های سرزمین غزه را درک کند. از این رو سران ایالات متحده به خصوص جرج بوش و کاندولیزا رایس معتقد هستند برای پیشبرد پروسه صلح، گروه حماس باید در نشست های صلح اعراب و اسرائیل شرکت داشته باشد. تونی بلر به نمایندگی از طرف گروه چهارگانه همین رای و نظر را دارد و حضور حماس را در اجلاس های صلح الزامی دانسته است. اما حضور حماس به خودی خود دردی را درمان و این بحران تنیده را برطرف نخواهد کرد. حماس نه فقط با اسرائیل بلکه با فتح و کرانه باختری نیز دارای مشکل و دشمنی است. اگر حماس در نشست ها شرکت داشته باشد باید با کدام یک از طرف های میز مذاکره صلح کند؛ فتح یا اسرائیل؟ به فرض اگر صلحی برقرار شد، آیا حماس و باریکه غزه زعامت و پیشوایی ابومازن، فتح و کرانه باختری را بر خود خواهد پذیرفت؟

شرکت و حضور حماس در اجلاس های صلح برای برطرف کردن آشوب و بحران از کانون بحران خیز منطقه خاورمیانه راه حل رفع بحران از سرزمین فلسطین نیست. راه حل در استقلال و خودمختاری غزه است. در حال حاضر یک حالت شبه دمینیون و نیمه خودمختار بر باریکه غزه حاکم است. اما دمینیون نیز راه حل این معضل نیست و حتی نمی توان یک دمینیون رسمی و اعلام شده را بر غزه حاکم کرد. بهترین راه حل و رفرم سیاسی در سرزمین های فلسطینی پذیرفتن خودمختاری و به رسمیت شناختن کشور غزه است.

در حال حاضر مهم ترین عاملی که باعث رنجش مردم باریکه غزه است و یک فاجعه انسانی را درون خود به حالت بالقوه دارد، عامل و بحران اقتصادی است. براساس اتکای اقتصادی غزه به اسرائیل، اسرائیل در واکنش به درگیری های جدید نیروهای نظامی و سیاسی مستقر در غزه از تحریم اقتصادی به عنوان یک سلاح مطمئن استفاده می کند که بیشترین ضربه را ساکنان غیرسیاسی و نظامی آن منطقه که در اکثریت هستند، می خورند. این دست تحریم ها آنچنان خطرناک می نمود که جامعه جهانی و سازمان های مدنی از آن به عنوان زمینه ساز فاجعه انسانی یاد کردند. با اینکه برای رفع نیازهای اولیه مردمان ساکن غزه بعد از اعمال تحریم ها، اسرائیل سوخت و مواد خوراکی در اختیار آنها گذاشته است، مردم آن باریکه فقط از تهدید فاجعه انسانی رهانیده شده اند والا هنوز بحران و فاجعه اقتصادی مردم آن منطقه را تحت فشار شدید قرار می دهد.

قیصر کللی