پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

نگاهی به دو نظریه در باب نیازهای انسان


نگاهی به دو نظریه در باب نیازهای انسان

در این مقاله کوتاه نگاهی می اندازیم به دو نظریه راجع به نیازهای انسان

در این مقاله کوتاه نگاهی می اندازیم به دو نظریه راجع به نیازهای انسان .

از نظریه هایی که در خصوص نیازهای آدمی مطرح است ، نظریه آبراهام مزلو (۱۹۰۸ ۱۹۷۰) روانشناس امریکایی است . در واقع باید نظریه سلسله مراتب نیازها که توسط وی ارائه شده را یکی از معتبرترین نظریه های مطرح در مورد نیازهای انسانی دانست. طبق این نظریه، نیازهای اساسی انسان عبارتند از:

نیازهای جسمانی اولیه (نیاز به غذا، پوشاک، مسکن و ... )

نیازهای ایمنی (نیاز به ثبات و رهایی از ترس و نگرانی )

نیاز به احترام (حرمت و مقام و موقعیت )

نیاز به خودشکوفایی.

نیاز به دانستن و فهمیدن (شناخت و درک پدیده ها )

نیازهای زیبایی شناختی (نیاز به زیبایی و نظم )

اگر نیازهای فیزیولوژیک و جسمانی به طور نسبتاً خوبی ارضا شوند، مجموعه جدیدی از نیازها پدید می آیند که به طور کلی در زمره نیازهای ایمنی طبقه بندی می شوند. به همین ترتیب با ارضای نسبی هر سطح از نیازهای مذکور، نیازهای سطح دیگر مطرح می شوند؛ یعنی پس از ارضای نیازهای جسمانی و ایمنی، نیاز به عشق و محبت و تعلق پدیدار می شود و پس از ارضای این نیازها، نیاز به عزت نفس و احترام مطرح می شود. حتی اگر همه این نیازها ارضا شوند، باز هم اغلب می توان انتظار داشت که نارضایتی و بی قراری تازه ای به وجود آید، مگر آنکه فرد به انجام کاری مشغول باشد که آن کار برای شخص او مناسب است؛ برای مثال، اگر ذوق شعری دارد باید اشعار خوب بسراید و استعدادهای خود را شکوفا سازد. این نیاز به خود شکوفایی است که به «تمایل فرد به شکوفا کردن آنچه به صورت بالقوه در خویشتن دارد» و «تمایل وی به تکوین تدریجی و شدن هرآنچه شایسته شدنش را دارد»، اشاره می کند. در این سطح، بیشترین میزان تفاوت فردی، در میان افراد مشاهده می شود.

مزلو همچنین بر این باور است که ما باید در مقابل گرایش ساده لوحانه به جداسازی نیازهای شناختی و نیازهای کنشی مقاومت کنیم. در واقع به نظر مزلو، تمایل انسان به دانستن و فهمیدن نیز تمایلی کنشی به شمار می رود و در زمره نیازهای شخصیتی انگیزاننده قرار می گیرد. درباره نیازهای زیبایی شناختی در مقایسه با نیازهای دیگر، اطلاع کمتری در دست داریم. برخی از افراد با دیدن زشتی ها بیمار می شوند و با قرار گرفتن در محیطی زیبا بهبود می یابند و اشتیاق نشان می دهند؛ به طوری که اشتیاق آنها را فقط زیبایی ارضا می کند. طبق برخی شواهد این حالت از دوران غارنشینی تاکنون ادامه داشته است. تداخل پیچیده این نیازها با نیازهای کنشی و شناختی، تفکیک کردن دقیق آنها از یکدیگر را ناممکن می سازد. یکی دیگر از ضعف های نظریه مزلو بی توجهی به جایگاه خاص نیازهای جنسی در انسان و تأثیر آن در نوع جهتگیری های آدمی در زندگی فردی و اجتماعی و فکری اوست.

در خصوص چندی و چونی نیازهای انسان نظریات مختلفی در تمدن اسلامی و متفکران مسلمان وجود دارد که در این مجال ، به یکی از آنها می پردازیم .

ابتدا باید به این نکته توجه داشت که از این منظر نیاز و میل دو روی یک سکه اند انسان به چیزی که نیاز داشته باشد میل نیز پیدا می کند و به چیزی که مایل شده قطعا نیاز داشته است .

در این نظریه ،که تا حدودی صبغه فلسفی نیز دارد ، نیازهای انسان به قرار ذیل تقسیم بندی می شوند :

الف) نیاز به زیستن: که شامل حداقل چیزهایی می شود که انسان برای زنده ماندن بدان محتاج است از قبیل آب و نان و جان پناهی از گزند باد و باران و دیو و دد. به عبارت دیگر ، نیازهای طبقه اول و دوم هرم آبراهام مزلو ، یعنی فیزیولوژیک و امنیت ، در این مرحله قرار می گیرند.

ب) نیاز به هستن : که عبارتند از:

۱- نیازهای زیستی مرحله قبل ، یعنی فیزیولوژیک و امنیت ، ولی با این تفاوت که سطح آن از مرحله پیشین که شامل حداقل لوازم و مسایل ابتدایی برای زنده ماندن است، فراتر آمده و زیادخواهانه تر و جاه طلبانه ترو تجملاتی تر، اعم از کیفی و کمی، شده است. ( مثل غذای آن ، سرپناه آن و... ).

۲. نیاز به روابط متقابل با دیگر انسانها .

۳. نیاز به احترام و آبرو

۴. نیاز به آرمان و آرزو و هدف .

۵. نیاز به خودشکوفایی و بروز استعادادها به منظور منشا اثر شدن

۶. نیاز به درک واقعیتها و کشف حقایق و کنجکاوی کردن .

۷. نیاز به لذایذ جنسی

۸. نیاز به تفریح و سرگرمی .

۹. نیاز به عصیان و سرکشی و طاغی شدن

۱۰. نیاز به بازگشت و اعتذار و توبه .

۱۱. نیاز به داشتن الگو و ایده آل بشری

۱۲. نیاز به داشتن اعتقاد به نیرویی فرابشری و بن بست شکن .

۱۳. نیاز به باور جاودانه ماندن و همیشه ماندگار بودن

ج) نیاز به «چیستن»: که این نیاز از سنخ نیازهای قبلی نیست بلکه نوع رویکرد انسان ها در راستای تأمین نیاز به هستن را شامل می شود. در واقع در این مرحله انسان ها در جهتگیری خود برای تأمین نیاز به هستن ، که نیازهاس سیزده گانه بودند که بر شمردیم ، می کوشند به گونه ای این نیازها را برآورد که او را در برابر دیگران متشخص سازد؛ به عبارت دیگر این نیاز را می توان " نیاز به تشخص" نامید که بر نیازهای سیزده گانه دو مرحله قبل حکومت دارد و حاکم است .

رضا مهریزی