یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

روابط عمومی سیاسی


روابط عمومی سیاسی

نقش مشاوران سیاسی یكی از حساس ترین نقش های حرفه روابط عمومی است, نتیجه ای كاملاً قانونی و ضروری برای نظام های سیاسی جدید

(( برین مك نیر)) می گوید :

نقش مشاوران سیاسی یكی از حساس ترین نقش های حرفه روابط عمومی است، نتیجه ای كاملاً قانونی و ضروری برای نظام های سیاسی جدید.

رییس جمهور ویلسون با تشكیل كمیته اطلاع رسانی در جنگ جهانی اول افكار عمومی را هدایت می كند و در سال ۱۹۲۸ دموكرات ها دفتر دایمی روابط عمومی را تشكیل دادند. در سال ۱۹۳۲ این كار توسط جمهوری خواهان صورت گرفت و در سال ۱۹۳۳ صنعت روابط عمومی آمریكا همراه با نظام سرمایه داری به شكل گسترده به وجود آمد و روابط عمومی سیاسی امروز نقش و جایگاه وی‍ژه ای دارد. در تغییر و هدایت افكار عمومی، در واكنش ها و كنش ها، در انتخاب و فعالیت ها در حرفه روزنامه نگاری، در حوادث و رخدادها و یا در ممانعت از حوادث و اطلاعاتی كه به صلاح نیست، در طراحی سخنرانی ها، در نظر سنجی های سیاسی، تشكیل بانك های اطلاعاتی و رایانه ای و ساماندهی فوری در واقع می توان گفت روابط عمومی سیاسی تنها نقش رسانه ای ندارد. نقش انحصاری، هم نباید داشته باشد. چرا كه نقش بالا و مشاوره ای خود را از دست می دهد. روابط عمومی سیاسی باید باز عمل كند تا عملكردها ارزیابی و اصلاح شود ورنه خود روابط عمومی انحصاری باز تولیدی به جز انحصار نخواهد داشت. به هر حال آنچه امروز در ایران به كار می رود رسانه ای است و روابط عمومی ها بهترین وسیله برای مدیریت افكار هستند.

با طرح مسایل بالا دیگر شكی برای ضرورت روابط عمومی ها باقی نمی ماند، اما آن چه مهم است درك ضرورت و مركزیت روابط عمومی ها در مدیریت افكار در رسانه های گروهی است و حتی كاربردی كه به شكل موثر در مشاركت و فرآیند دموكراتیك دارد. (( یورگن هابـراس )) می گوید : سیاست مداران به تدریج اهمیت افكار عمومی را باور كردند و حوزه افكار و اندیشه های عمومی پدیدار شد. در واقع از اوایل قرن بیستم دولت ها برای اولین بار خود را با توده ای مردم یا گروه های اجتماعی مواجه دیدند كه در یك قلمرو گسترش یافته عمومی دیدگاه ها و افكار مشترك خود را شكل داده و ابتدا توسط مطبوعات و سپس رادیو و در نهایت توسط تلویزیون به انتشار و ارایه آن پرداخته است.

(( هامبراس)) معتقد است: هنگامی كه رسانه های گروهی در قرن های نوزدهم و بیستم توسعه و گسترش یافتند، از موسساتی نشات گرفتند كه برای انتقال بحث منطقی در خصوص موضوعات و مسایل سیاسی به درون سازمان هایی كه از انگیزه خصوصی برخوردار بوده و به شكل خصوص كنترل می شدند‌، پدید می آمدند. لذا مطبوعات به یك حرفه تبدیل شدند روزنامه ها دروازه ای شدند كه از میان منافع خصوصی به قلمرو منافع عمومی حمله ور شدند.

هابرماس در این زمینه می گوید: در همین زمان روابط عمومی به ابزاری تبدیل شد كه توسط آن امكان معرفی سیاست مداران در حوزه یا قلمرو عمومی و دسترسی به گروه اجتماعی گرداننده انتخابات وجود داشت. اما دیدگاهی دیگر معتقد است، ظهور روابط عمومی سیاسی نتیجه اجتناب ناپذیر فرآیندی است كه به كمك آن رسانه های گروهی بیشتر بر شكل گیری افكار و تصمیم گیری سیاسی متمركز شده اند. به عبارتی حضور و مشاركت عموم در مسایل سیاسی تنها از طریق رسانه های گروهی ممكن و میسر است، زیرا حتی در بهترین شكل نظام كه فعالیت های مشترك، سخنرانی ها و راهپیمائی ها وجود دارد، هرگز این توانانی را ندارند كه ارتباط بین شهروند و سیاست مداران را مانند روزنامه ها و روابط عمومی ها شكل دهند. نكته قطعی این است كه روابط عمومی ها، كمیت گفتگوی سیاسی را به شكل عمیقی در قلمرو و عمومی افزایش داده است و افزون بر مدیریت ارتباطات سازمان و همیاری و ارایه مشاوره به مدیریت می تواند تاثیری شگرف بر فرآند تصمیم گیری و چگونگی تاثیرگذاری و متاثر ساختن تصمیمات رسانه بر گروه های مخاطب بپردازد. روابط عمومی می تواند همواره از طریق رسانه در پی تولید و انتقال پیام به شكل دو جانبه باشد.

به همین جهت در پایان می توان گفت : كارشناسان روابط عمومی بازی گران سیاسی هستند كه باید در انتخاب این بازی گران دقت كرد. زیرا یكی از نقش های استراتژیك روابط عمومی، تاثیر گذاری بر تصمیمات سازمان پیش از اتخاذ آن است.