شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

قداست مادر در فرهنگ اسلامی


قداست مادر در فرهنگ اسلامی

واژه «اُم» به معنای مادر در قاموس فرهنگ اسلامی و فرهنگهای مربوط به نهاد خانواده و جامعه, بخصوص جوامع مشرق زمین که بعضاً با فرهنگ غنی اسلام توسعه یافته اند بسیار شاخص و ارزشمند است

واژه «اُم» به معنای مادر در قاموس فرهنگ اسلامی و فرهنگهای مربوط به نهاد خانواده و جامعه، بخصوص جوامع مشرق زمین که بعضاً با فرهنگ غنی اسلام توسعه یافته‏اند بسیار شاخص و ارزشمند است. این واژه به معنای مولد، سرمنشأ و اصل و ریشه هر چیز بکار برده می‏شود. در «منتهی الارب» به معنای «والده» بکار رفته است و در «غیاث اللغات» به معنای اصل، عماد و ستون کلمه بکار می‏رود که در آغاز کلمات دیگر آمده و با هر عبارتی که به آن اضافه شود بکار برده خواهد شد.(۱)

واژه «ام» به لحاظ دربرداشتن بار معنایی خاصی که دارد شاخص بعضی از سمبل‏ها و نمادها و سایر ترکیبات وصفی جهت شناسایی بهتر بکار برده می‏شود از قبیل ترکیباتی نظیر «ام القری» که به معنای سرزمین امن و امان مکه است که مادر همه قریه‏ها شمرده می‏شود. «ام غیلان» خارهای بزرگ که بسان درختی عظیم در بیابانهای وسیع و سایر صحراها و فلات می‏رویند.

«ام المؤمنین» لقب زنان و همسران پیامبر به ویژه حضرت خدیجه (س)می‏باشد و «ام الائمه» مادر امامان که لقب حضرت فاطمه زهرا(س) بشمار می‏رود. نیز واژه «ام» به معنای اصل و منشأ پلیدی و شر بکار برده می‏شود مثل «ام الخبائث» کنایه از شراب که مایه شر و فساد اخلاق انسانهاست و «ام الفساد» کنایه از ابر قدرتی همچون آمریکاست که سر منشأ جنگ افروزیها، نابسامانیها و خونریزی ملتهای بیگناه و مظلوم می‏باشد.

بدین لحاظ غالب منابع و متون عرفانی و اسلامی هرجا که سخن از احترام و ارزشمند شمردن انسانهاست خصوصاً بر روی واژه زیبای «مادر» تکیه می‏شود.

در «رساله حقوق» به نقل از فرمایش امام زین العابدین(ع) این چنین روایت شده که: و اما حق مادرت این است که بدانی او ترا از جایی برداشته که کسی، کس دیگر را برنمی‏دارد و از میوه دل خود به تو داده که کسی به کس دیگر نمی‏دهد و ترا با تمامی اعضای وجود خویش نگهبان بوده است و باکی نداشته که خود گرسنه ماند اما در عوض ترا سیر گرداند و خود تشنه ماند تا ترا سیراب سازد و خود برهنه باشد و ترا بپوشاند و خود در آفتاب باشد و ترا در سایه نگاه دارد و به خاطر تو بیداری می‏کشد و ترا از گزند گرما و سرما دور دارد پس جز به یاری خدا و توفیق او از عهده سپاس برنخواهی آمد.»(۲)

در روایات آمده که روزی رسول اللّه(ص) در مسجد نشسته بود جبرئیل فرود آمد و سلام کرد و عرضه داشت: یا رسول‏اللّه! قدم به قبرستان بقیع گذارید تا شاید به برکت حضور شما رحمت شما شامل حال برخی از اموات گردد. پیامبر(ص) به بلال دستور داد تا در مدینه ندا کند که مردم به قبرستان آیند. آن حضرت از درون قبری صدای ناله و زفیر استماع نمود تا اینکه زنی به حضور پیامبر(ص) شرفیاب شد و در حالی که بر آن قبر اشاره کرده بود عرضه داشت: یا رسول اللّه(ص) من مادر صاحب این قبر هستم فرمان چیست؟ آن حضرت فرمود: او را حلال کن، زیرا فرزندت در عذاب است. آن زن عرضه داشت یا رسول اللّه (ص) من او را حلال نمی‏کنم...زیرا من او را از شیره جان پرورده‏ام و مشقات و سختیهای فراوانی را به جان خریده‏ام، او را بسیار دوست داشتم تا روزی رسد که پشتیبان و حامی و پناهگاه من باشد ولی به هنگام بزرگسالی به آزار من پرداخت. سپس حضرت دست به دعا برداشت که: خدایا به حق خمسه النجباء...صدای این فرزند را به گوش مادرش برسان تا شاید به فرزندش رحم کند. و به مادر دستور داد تا گوش به خاک قبر پسر گذارد و ناله‏های او را استماع کند. مادر ناله جانسوزی شنید که می‏گوید: ای مادر... بالای سرم و پائین پایم از چپ و راست همه در آتش عذاب است از من درگذر و گرنه تا قیامت به همین درد و محنت مبتلا خواهم بود. مادر به حال پسر رقّت کردو گفت: خداوندا از سر تقصیر او گذشتم. در حال خداوند بر آن جوان معذّب لباس رحمت پوشانید.(۳)

شیخ اجل سعدی شیرازی(ره) خود به دوران جوانی بخاطر یک اهانت به مادر این چنین اذعان می‏دارد که: وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت، مگر خردی فراموش کرده‏ای که درشتی می‏کنی؟!

چه خوش گفت زالی به فرزند خویش‏

چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن‏

گر از عهد خردیت یاد آمدی‏

که بیچاره بودی در آغوش من‏

نکردی در این روز بر من جفا

که تو شیرمردی و من پیر زن(۴)

● فلسفه احترام و تکریم نسبت به والدین

خداوند متعال در قرآن کریم شیوه‏ها و الگوهای مختلف در راستای احترام به مقام والدین به ویژه مادر برای ما معرفی فرموده است یعنی علاوه بر اینکه به دوران سرشار از رنج و درد بارداری اشاره می‏فرماید، نحوه تکریم و تجلیل را نسبت به مقام مادر برای ما اثبات می‏فرماید آیه زیر از سوره احقاف گواه بارزی بر این مدعاست:

«و وصّینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امّه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهراً حتی اذا بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنةً قال ربّ اوزعنی ان اشکر نعمتک الّتی انعمت علیّ و علی والدیّ...؛(۵) و ما انسان را به احسان و نکوداشت در حق مادر خویش سفارش کردیم که چگونه مادر با رنج و زحمت بار حمل را تحمل نمود و با درد و رنج توصیف‏ناپذیر وضع حمل کرد چه در طول این سی ماه بزرگترین ایثار و فداکاری را در مورد فرزندش انجام می‏دهد.»

بعد از دوران زایمان که یکی از سخت‏ترین لحظات زندگی مادر است دوران حساس و سخت دیگری در پیش است. دوران مراقبت شبانه روزی از فرزند، دورانی که فرزند کوچک بیمار قادر به بیان محل درد نیست و در صورت گرسنگی و تشنگی و یا گرم و سرد بودن محیط زندگی قادر به بیان آنها نیست. مادر باید یک یک این نیازها را تشخیص داده و برآورده سازد. لذا آیه می‏فرماید هنگامی که طفل به حد رشد و تکامل رسید آنگاه سزاوار است که عرضه دارد خدایا، مرا بر نعمتی که عطا فرمودی توانایی بخش و نحوه تشکر کردن از والدین را به من بیاموز.

در پاره‏ای از احادیث آمده است که ام سلمه خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: همه افتخارات نصیب مردان شده، زنان بیچاره چه سهمی از این افتخارات دارند؟ پیامبر(ص) فرمود: «بلی اذا حملت المرئة کانت بمنزلة الصائم القائم المجاهد بنفسه و ماله فی سبیل اللّه فاذا وضعت کان لها من الاجر مالایدری احدٌ ما هو لعظمة، فاذا ارضعت کان لها بکلّ مصة کعدل عتق محررٍ من ولد اسماعیل، فاذا فرغت من رضاعه ضرب ملکٌ کریم و علی جنبها و قال استأنفی العمل فقد غفرلک...؛(۶) هنگامی که زن باردار می‏شود در تمام طول مدت حمل به منزله روزه دار و شب زنده دار و مجاهد در راه خدا با جان و مال است و هنگامی که وضع حمل می‏کند آنقدر خدا به او پاداش می‏دهد که هیچکس حد آنرا از عظمت نمی‏داند و هنگامی که فرزندش را شیر می‏دهد در برابر هر مکیدنی از سوی کودک خداوند پاداش آزاد کردن برده‏ای از فرزندان اسماعیل را به او می‏دهد و هنگامی که دوران شیرخوارگی کودک تمام شد یکی از فرشتگان بزرگوار بر پهلوی او می‏زند و می‏گوید: برنامه اعمال خود را از نوآغاز کن چرا که خداوند همه گناهان ترا بخشید.»

نکته بسیار مهم که از محتوای آیه سوره احقاف برمی‏آید مسئله مهلت شکرگزاری فرزند نسبت به خداوند که نعمت وجود والدین را به او افاضه فرموده و تکریم مقام والدین در سن چهل سالگی «اربعین سنه» می‏باشد. آدمی در این سن به اوج بلوغ حکمت و دانش عقلانی نایل می‏شود و غالب انسانهایی که در سنین پختگی و نضج افکار قرار می‏گیرند و عمر ارزشمند را صرف کارهای ناشایست و لغو و باطل نمی‏کنند چنین سنینی به منزله شکوفایی قوه تفکر و تعقل بشر تا به سر حد کمال می‏باشد. همانگونه که پیامبر اسلام(ص) در چهل سالگی به مقام شامخ رسالت مبعوث گردید.

همچنین نص آیه شریفه «حتی اذا بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنه» دلالت بر این موضوع دارد که گاه فرزند در اوج دوران حیات از شور و حال نشاط و چالاکی خاص خویش برخوردار است و گاهی در حین غرور جوانی اسباب نگرانی و زحمت و دردسر را برای والدین فراهم می‏سازد. لذا رسیدن به مرحله «بلغ اشدّه» زمان آرامش روح و تعادل عقل انسان کمال یافته و شاید آخرین مهلت شکرگزاری نسبت به والدین باشد. اما جای سؤال باقی است که آیا تشکر و قدردانی از زحمات والدین به مدت زمان خاصی مربوط است تا انسان قادر به انجام این تکلیف بزرگ بوده فرصت مطلوب این نعمت عظیم را از دست ندهد و در هنگام مرگ از بابت کوتاهی تقصیر، شرمنده از دنیا نرود؟!

بدین لحاظ حضرت سجاد(ع) در مناجات خویش از پروردگار متعال درخواست توفیق در ادای حقوق والدین فرموده و از خداوند مسئلت می‏نماید که آن جناب را نسبت به دانش و ادراک وظایفی که درباره ایشان واجب است توفیق بخشد از دیدگاه سید الساجدین حقوق والدین و ادای حسن وظیفه نسبت به زحمات آنان بقدری ارزشمند شمرده می‏شود که حتی بعد از مرگ آنها، انسان قادر به دریافت کنه این عظمت نمی‏باشد و نمی‏تواند ذرّه‏ای از آنهمه محبت را جبران سازد.

آن حضرت در این راستا خطاب به درگاه کبریائی و آستان ربوبی این چنین بیان می‏فرماید: «... و الهمنی علم ما یجب لهما علیّ الهاماً واجمع لی علم ذلک کلّه تماماً، ثمّ استعملنی بما تلهمنی منه و وفقنی للنّفوذ فیما تبصرنی من علمه حتّی لایفوتنی استعمال شی‏ء علمتنیه ولا تثقل ارکانی عن الحفوف فیما الهمتنیه...؛(۷) خدایا... دانستن آنچه درباره والدین بر من واجب است الهام نما و آموختن همه آن واجبات را بی‏کم و کاست برایم فراهم آور. سپس مرا به آنچه که به من الهام می‏فرمایی وادار کن و برای انجام در آنچه به دانستن آن بینایم می‏سازی توفیقم ده تا بجا آوردن چیزی از آن‏چه مرا به آن دانا گردانیده‏ای از من فوت نگردد و اندام و اعضاء من از خدمت در آنچه به من الهام نموده‏ای سنگین نشود.»

همچنین خداوند متعال در ارتباط با زحمات طاقت فرسا و رنجهای بیشمار مادر چه در حین بارداری و چه در ایام پرورش فرزندان وصیت یا توصیه‏ای مشابه در سوره لقمان فرموده است: «و وصّینا الانسان بوالدیه وهناً علی وهنٍ و فصاله فی عامین ان اشکرلی و لوالدیک الیّ المصیر..؛(۸) و ما به هر انسانی سفارش کردیم که در حق مادر خویش نیکی کند که از روی «وهن» (سنگینی و ضعف) بار حمل فرزند را برداشته تا مدت دو سال که طفل را از شیر باز می‏گیرد. هر انسانی بایستی در ابتدا مرا شکر گوید و آنگاه مادر را تشکر و سپاس گوید و بازگشت خلق بسوی خداست.»

حال چرا کلمه «وهن» در این آیه ذکر شده؟ خداوند در این آیه به مستدل‏ترین دلایل علمی اشاره کرده می‏فرماید: «مادر، فرزند خویش را حمل می‏کند در حالی که هر روز ضعف و سستی او افزون می‏شود.» این مسئله از نظر علمی هم ثابت شده و تجربه نیز نشان داده که مادران در دوران بارداری گرفتار وهن و سستی می‏شوند. زیرا شیره جان خویش را به پرورش طفل اختصاص داده و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترین عناصر حیات بخش را تقدیم او می‏دارند.(۹)

● مادران اولیاء و پیامبران‏

خداوند متعال در قرآن کریم از زنانی همچون ساره همسر ابراهیم و یا همسر زکریا و قابلیت و استعداد مادرشدن در آنها یاد می‏کند. اگرچه این قبیل زنان سالهای زیادی از عمر خود را سپری نمودند لکن خداوند آنان را مستعد مادری و بروز عواطف مادرانه فرمود. نظیر همسر زکریا که با وجود نازایی و کبر سن، خداوند به او یحیی را مرحمت فرمود همانگونه که در آیات زیر به زکریا تولد یحیی بشارت داده شده است:

«یا زکریا انّا نبشرک بغلامٍ اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیّا؛ ای زکریا ما ترا به پسری بنام یحیی بشارت می‏دهیم که قبل از او چنین نامی را برای کسی قرار ندادیم.»

زکریا که در محراب عبادت بسر می‏برده است سخت از این ندا مدهوش شده و با شگفتی هرچه تمام عرضه می‏دارد که:

«قال ربّ انّی یکون لی غلامٌ و کانت امرأتی عاقراً و قد بلغت من الکبر عتیاً...؛ خدایا... چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که زنم نازاست و من به نهایت کهنسالی و پیری رسیده‏ام.»

«عاقر» در اصل از واژه «عقر» به معنی ریشه و اساس یا به معنی «حبس» است و این که به زنان نازا عاقر می‏گویند به خاطر آن است که کار آنها از نظر پیدایش فرزند به پایان رسیده یا این که تولد فرزند در آنها محبوس شده است.(۱۰)

اما به رغم این ابهامات آنگونه که علم امروزه و عقاید عامه ثابت می‏کند که بارداری برای زن در سنین بالا خطرناک و مشکل آفرین می‏باشد خداوند قادر و توانا بر اینگونه عقاید پوچ خط بطلان کشیده و می‏فرماید:

«قال کذلک قال ربّک هو علیّ هین و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئاً...؛ فرمود: اینگونه پروردگارت گفته و اراده کرده است که این کار بر من آسان است من قبلاً ترا آفریدم و چیزی نبوده‏ای!»

همین بشارت را خداوند به «ساره» همسر ابراهیم در سن نودسالگی می‏بخشد.

«فبشّرناها باسحق و من وراء اسحق یعقوب، قالت یا ویلتی أالدوانا عجوزٌ و هذا بعلی شیخاً انّ هذا لشی‏ء عجیبٌ...؛ پس او را بشارت دادیم به اسحاق و از پس اسحاق به یعقوب. گفت ای وای بر من آیا فرزند آورم در حالی که من زنی پیر بیش نیستم و شوهرم پیرمردی بیش نیست بدرستیکه هر آینه این چیزی است عجیب.»(۱۱)

حتی خداوند بدون دخالت اسباب و وسایط مربوط به زناشویی و نکاح قادر است که از زنی بی‏شوهر، فرزندی در حد و مرتبه پیامبر خلق نماید نظیر مریم(س) دختر عمران که در نهایت پاکدامنی و زهد در میان قوم و عشیره خود می‏زیست و به نیکوترین وجهی خدا را عبادت می‏نمود هنگامی که جبرئیل در هیئت انسانی نیکو بر مریم جلوه کرده و عرضه می‏دارد که: «انا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً؛من فرستاده خدا بسوی تو هستم تا پسری پاکیزه به تو ببخشم.»

مریم(س) که دست هیچ مردی به او نرسیده بود با بیم و هراس سؤال می‏کند: «انّی یکون لی غلامٌ و لم یمسسنی بشرٌ و لم اک بغیّا...؛ چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که مرا هیچ انسانی لمس نکرده و بدکاره و شقی نبودم.»(۱۲)

مریم(س) در چنین حالاتی تنها به اسباب ظاهری می‏اندیشید و تصورش همچون سایر انسانها بر این بود، برای اینکه زنی صاحب فرزند شود دو راه بیشتر ندارد یا ازدواج و انتخاب همسر و یا آلودگی و انحراف...

خداوند همان جمله‏ای را که به ساره فرمود به مریم فرمود. «هو علیّ هیّن» چه بسا زنانی که با طی مراحل و مقدمات ظاهری و شرعی از طریق عقد نکاح با مردان محرم می‏شوند لکن از نحوه تربیت صحیح فرزندان در ناآگاهی بسر می‏برند و غالباً فرزندانی مجرم و مفسد به جامعه بشری تحویل می‏دهند!! همچنین جای سؤال و ابهام باقی است که در صورت نیافتن شوهری زاهد و پارسا یک زن دیندار چگونه می‏تواند فرزندی پدید آورد؟!.

این امر برای خداوند بسیار آسان است اما برای انسانها این باور و یقین که خداوند می‏تواند از یک زن بکر فرزندی پیامبرگونه پدیدآورد بسیار غیرممکن می‏نماید، حال هدف از پیدایش مولودی بدون پدر چه بوده؟ استاد محقق آیت اللّه مکارم شیرازی می‏فرماید که: «ما می‏خواهیم او را آیه و اعجازی برای مردم قرار دهیم «و لنجعله آیة للنّاس». ما می‏خواهیم او را رحمتی از سوی خود برای بندگان بنمائیم. «و رحمةً منّا» این امری است پایان یافته و جای گفتگو ندارد. «و کان امراً مقضیا».(۱۳)

● تساوی تکریم والدین از دیدگاه قرآن کریم‏

اگر چنانچه از آلام و متاعب عدیده مادران در دوران بارداری و وضع حمل و پرورش فرزند در قرآن کریم سخن به میان آمده است و بطور اندک از زحمات پدر اشاره رفته است این مسئله دلیل بر بی اهمیت شمردن مقام پدران نمی‏باشد. خداوند در مقام تساوی تکریم والدین خطاب به فرزندان جهت حمایت و دستگیری می‏فرماید: «و احفض لهما جناح الذلّ من الرحمة و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیرا؛(۱۴) و بالهای خود را از روی فروتنی و مهربانی و رحمت بر سر هر دو آنها بگشای و بگو خدایا به آنها رحم کن همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند.»

از دیدگاه خداوند منّان بحدی رحمت و رأفت ارجمند و مقدس شمرده می‏شود که عطوفت فرزند به منزله دوبال پرنده قلمداد شده که از روی ذلّ و فروتنی بر سر پدر و مادر گشاده می‏گردد این تشبیه زیبا در اصطلاح علم بیان به استعاره مکنیه تعبیر شده است. چون هنگام حذف ادات تشبیه عبارتی که مفهوم می‏گردد همانا فروتنی،رأفت و عطوفت سرشار از عشق و عاطفه فرزندان می‏باشد.(۱۵)

در این آیه به ظرافت‏های حساس و نکته‏های پرمعنا در رابطه با احترام به پدر و مادر و نیز آزمایش فرزندان در ارتباط با نحوه نگاهداری صحیح و ایثارگرانه آنها اشاره شده است:

۱) توجه به حالات پیری پدر و مادر که در زمان کهولت و بیماری بیشتر به حمایت و محبت نیازمند می‏باشند چه آنها ممکن است که بر اثر ناتوانی نتوانند از جای برخیزند یا در امر نظافت شخصی کوشا باشند لذا فرزندان مورد آزمایش قرار می‏گیرند که آیا از صبر و حوصله کافی برای نگهداری مهربانانه و مؤدبانه برخوردار هستند یا خیر؟

۲) ایجاد انگیزه تواضع و فروتنی «خفض جناح».

۳) هنگامی که فرزند سر برآستان الهی می‏ساید و پروردگار خویش را حمد و سپاس می‏گوید پدر و مادر را در حال حیات و ممات فراموش نکند و از خداوند برای آنها تقاضای رحمت کند و به خدا عرضه دارد که: بارالها! همانگونه که آنها در کودکی مرا تربیت کردند و از نشاط و جوانی به لحاظ بالندگی و تکامل فرزند خویش ایثار نمودند هم اکنون آنها را مشمول عنایت و رحمت خود قرار بده.

پروین داودی فرد

پی‏نوشت‏ها: -

۱- لغت نامه دهخدا، ج ۳، ص ۳۲۹۸ - ۳۲۹۷.

۲- ارزش پدر و مادر، سید اسماعیل گوهری، ص ۲۱ - ۲۰.

۳- حقوق والدین، حدیث مهر مادر، محمد حسین قاسمی، ص ۳۱ - ۳۰، نشر: روح.

۴- کلیات سعدی، باب ششم در ضعف و پیری، دکتر محمد علی فروغی، ص ۱۵۱.

۵- سوره احقاف، آیات، ۱۶ - ۱۵.

۶- تفسیر نمونه، ج ۱۳، جزء شانزدهم، ص ۵۸ - ۵۷، آیت اللّه مکارم شیرازی.

۷- صحیفه کامله سجادیه، فیض الاسلام، دعای حضرت برای پدر و مادر، ص ۱۵۹.

۸- سوره لقمان، آیه ۱۴.

۹- تفسیر نمونه - ج ۱۷ - ص ۴۰ - ۳۹.

۱۰- همان منبع، جزء شانزدهم، سوره مریم، ص ۱۷ - ۱۶.

۱۱- سوره هود، آیات ۷۱ - ۷۲.

۱۲- سوره مریم، آیه ۲۰.

۱۳- تفسیر نمونه - جزء شانزدهم - ص ۳۵.

۱۴- سوره اسراءِ، آیه ۲۴.

۱۵- جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع - احمد هاشمی - ص ۲۷۴- نشر الهام.

۱۶- مقام پدر و مادر در فرهنگ اسلامی، ص ۹، محمدرضا صالحیان - نشر: مهر قائم.

۱۷- سوره عنکبوت، آیه ۸.

۱۸- تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۴۶ - ۴۴۵.

۱۹- سوره کهف، آیات ۸۱ - ۸۰.

۲۰- سوره کهف، آیه ۴۸.

۲۱- اخلاق ناصری، خواجه نصیر الدین طوسی، باب سیاست و تدبیر اولاد.

۲۲- تاریخ جامع ادیان، جان مایرناس ، کنفوسیانیزم و مکتب اصولی چین - ترجمه دکتر علی اصغر حکمت.

۲۳- شعر از دیوان پروین اعتصامی، «مادر».

۲۴- روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی. تألیف مصطفی هادوی ص ۶۷ - ۶۶.

۲۵- اخلاق ناصری ، سیاست و تدبیر اولاد.

۲۶- شعر از مؤید ، حدیث مهر مادر، محمد حسین قاسمی ، ص ۴۹ ، نشر روح.

۲۷- فرهنگ فاطمیه، الفبای شخصیتی حضرت زهرا (س)، مهدی نیلی پور - ص ۲۶۸، نشر: رزمندگان اسلام.

۲۸- همان منبع ، ص ۱۰۶ - ۱۰۵.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.