یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ژنرال « غیره منتظره » تر از امپراتور


ژنرال « غیره منتظره » تر از امپراتور

آنچه قلعه نویی و قطبی کردند

نوشته خوب، موسیقی خوب، فیلم خوب و فوتبال خوب، زمانی ماندگار می شود که در متن و بطنش، صحنه ها و لحظه های «دور از ذهن» ثبت شده باشد، نه اینکه وسط یک فیلم یا موسیقی یا فوتبال، چیز عجیب و غریبی ببینیم که قبلاً ندیده بودیم. نه، «دور از ذهن» بودن یک محصول فکری، به مفهوم توجه به ریزه کاریهایی است که از فکر اول فاصله دارد. اینکه امیر قلعه نویی آرش برهانی را در فضای بین سپهر حیدری و محمد قرار می دهد، یکی از همین ریزه کاریهای جذاب و بکر است که سرمربی استقلال را ستاره نیمه اول دربی می کند.

قلعه نویی آن قدر روی کار درستش اصرار می کند که از همان راه به گل می رسد. یک ایرانی کلاسیک که تمایل شدید و ناخودآگاه به «غریزه»اش دارد. پس قلعه نویی و تک تک بازیکنان استقلال، به محض رسیدن به گل،«بی ایده» می شوند و غریزی دفاع می کنند. همان کاری که پرسپولیسی ها انجام می دهند: «تهاجم غریزی».

افشین قطبی اگر دی کارموی «بی خاصیت» را به زمین نمی فرستاد و ایده خوبش را در افزایش فشار به قلب دفاع استقلال، با نیکبخت عملی می کرد؛ هم می توانست زودتر به گل مساوی برسد و هم گرفتن سه امتیاز «شدنی» بود.

فرض کنید قطبی در دقیقه ۵۵ به جای تعویض دی کارمو که خیلی به «ماته» پهلو می زند، نیکبخت را به خط حمله می برد و پتروویچ را جانشین شیری می کرد تا از مرکز زمین و سمت چپ فشار روی دفاع استقلال را افزایش دهد. تعویضهای دوم و سوم قطبی هر دو شاخصه تعویض خوب و درست را داشت.یعنی هم «ایده» کار خوب بود و هم بازیکنان خروجی و ورودی. این دو تعویض نباید ما را جوگیر کند. با «بدبینیِ واقع بینانه» اگر نیمه دوم را بازبینی کنیم، دوباره به این نتیجه می رسیم که تعویض دی کارمو زور پرسپولیس را در محوطه جریمه استقلال به حداقل رسانده بود و تیمی که نیاز فوری به گل داشت، با یک مهره «غیر مؤثر» در خط حمله بازی می کرد. شاید نیکبخت هم پس از تعویضش به همین خطای بزرگ قطبی اعتراض داشت؛ خطایی که با دو تعویض خوب بعدی، غلظت نادرستی اش کم شد، اما یک ذهن ریزبین، از این خطا نمی گذرد چه اینکه استقلال را می شد شکست داد.

افشین قطبی تحت تأثیر چندین سال کار کردن با گاس هیدینگ تمایل شدید به طراحی حملات از کناره ها دارد. هیدینگ با کره جنوبی، استرالیا و روسیه بیشتر گلهایش را از کانالهای کناری طراحی می کرد، اما قطبی در اجرای ایده ای هیدینگی خودش، تنها با کلیات کلنجار می رود.

طرح این موضوع اما برای این است که از قطبی بپرسیم: وقتی کریمی یک تنه سازمان دفاعی استقلال را به هم ریخته و عمق دفاع را شکافته، چرا باید برای جبران گل، فقط توپ از چپ و راست روی دروازه ریخته شود؟ پرسپولیس از این راه به گل رسید و انتقاد از «برنامه ای که نتیجه داده»، همیشه سخت است. ما اما روی موضع انتقادیمان می مانیم.

فکر قلعه نویی برای پیروزی در دربی جذاب تر و دور از ذهن تر از افشین قطبی بود. قطبی با تعویضهای دوم و سوم، خوش سلیقگی فرمی و انعطاف فکری اش را نشان داد. تعویضهای پرسپولیس پست نوری و باقری و علی کریمی را تغییر داد تا انعطاف قطبی به چشم بیاید، اما محل انتقاد، خراب شدن کریمی است؛ ستاره ای که با استراتژی هجومی قطبی گل هم زد، اما اگر مثل نیمه اول از او بازی گرفته می شد و قطبی وسط زمین را از بازی تیمش حذف نمی کرد؛ می توانست پرسپولیس را به سه امتیاز برساند. ما فوتبالی دیدیم که چند روز و چند شماره می شود درباره اش حرف زد.

قلعه نویی با استراتژی هجومی ساده و مؤثرش، ستاره برنامه هجومی شد و با عقب نگه داشتن خط دفاعی که در صحنه گل پرسپولیس، دو نفرشان روی خط دروازه بودند، آن قدر زمین را برای حریف بزرگ کرد که اوج خطای یک مربی را در فوتبال مدرن نشان می دهد.

قطبی هم در طراحی حملات ضعیف بود، روی تعویض اول یک افتضاح بزرگ در کارنامه اش ثبت کرد و با دو تعویض دیگر خود را از متهم اصلی شکست، به یک جنگجوی موفق تبدیل کرد.

بهتر است بدون تعارف این را بنویسیم که پرسپولیس پس از تعویض دی کارمو، ۱۰ نفره بازی می کرد و ۱۰ نفره به گل مساوی رسید. ما بدون رودربایستی به انتخاب دی کارمو مشکوکیم و حق داریم از قطبی بپرسیم:«چرا»؟

جواد رستم زاده



همچنین مشاهده کنید