شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آزادی بیان در اسلام


آزادی بیان در اسلام

آزادی موهبتی است الهی كه خدای متعال به انسان عطا فرمود اما از آنجا كه انسان موجودی ضعیف است برای او هم حجت درونی عقل و هم حجت بیرونی پیامبران قرارداد تا انسان را به سوی كمال واهداف عالیه الهی رهنمون سازند

آزادی موهبتی است الهی كه خدای متعال به انسان عطا فرمود اما از آنجا كه انسان موجودی ضعیف است برای او هم حجت درونی( عقل ) و هم حجت بیرونی ( پیامبران) قرارداد تا انسان را به سوی كمال واهداف عالیه الهی رهنمون سازند. ولی در عین حال بشر در انتخاب راه صواب و خطا آزاداست . نویسنده با استفاده از آیات ، روایات ، سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) ثابت می کند اسلام نه تنها بر پیروان خود ، آزادی بیان حقایق را برای مردم واجب می داند ، بلکه برای غیرمسلمان قایل به آزادی بیان می باشد و دراین راستا دربرخورد با اندیشه های مخالف اسلام،دستور می دهد که با حکمت، موعظه حسنه وجدال احسن با آن ها مناظره شود.

اسلام علاوه بر آزادی نطق وبیان ، آزادی قلم را نیز دراین ردیف قرار داده است . که البته آزادی قلم آمیخته با آزادی نطق وبیان می باشد وهریک ملازم دیگری است .

باید توجه داشت که اسلام درعین حالی که آزادی بیان وقلم را برای همگان در جامعه اسلامی پذیرفته است ولی حدود ومقرراتی را برای آن مشخص کرد تا جامعه دچار هرج و مرج نگردد . دراین چشم انداز دو مبنا برای آزادی بیان متصور می باشد که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به آن اشاره شده است :

الف : آزادی بیان نباید با اندیشه های اسلامی تضاد داشته باشد .

ب : با حقوق عمومی در تضاد نباشد و سبب نابودی حقوق افراد و جمعیت ها و ... نگردد .

آزادی بیان از این منظر دارای چهارچوبی مشخص برای گفتمان و طرح و بحث مسایل مختلف وتوسعه بوده که یکی از لوازم و ضروریات احیای جنبش نرم افزاری در کشور می باشد .

●مقدمه:

تبیین موضوع

آزادی انسان در انتخاب عقیده امری است ضروری ، ‌تسخیر قلوب كه لازمه باور و ركن اعتقادات است با اكراه ممكن و میسر نمی‌گردد . از این رو اسلام ، آزادی انتخاب و ایمان آگاهانه را به عنوان اصلی از اصول اساسی مكتب ، پذیرفته و مردمان را از اكراه و اجبار بر دین بازداشته است . جدال و جنگ نیز ، ‌نه به خاطر دعوت و اجبار بر دین كه در راه رفع موانع دعوت و جلوگیری از فتنه و ستم تشریع و تجویز شده است .

آنچه به دنبال این موضوع ، باید مورد بحث قرار گیرد ، ‌آزادی بیان و انتشار عقیده می‌باشد ، كه آیا در اسلام انسانها از چنین حقی برخوردار هستند یا خیر ؟

تبیین واژه بیان

راغب اصفهانی درباره این واژه می‌نویسد :

«بین : یقال بان و استبان و تبین ... و البیان ، ‌الكشف عن الشیء و هو اعم من النطق ، ‌مختص بالانسان و یسمی‌ما بین به بیانا . »

همچنین بیان در لغت به معنای آشكار كردن و روشن ساختن ، هویدایی ، ظاهر كردگی وسخن رسا و فصیح كه از ما فی الضمیر خبر دهد ، ‌می‌باشد . (فرهنگ لاروس )

قاموس قرآن نیز می‌نویسد :

«بان :‌آشكار و ظاهر شد ، ‌گویند بان الشی بیانا ؛ یعنی آشكار و روشن شد . انظر كیف تبین لهم الایات ( مائده / ۷۵ ) ، ‌بیان به معنی كشف واز نطق اعم است و اسم مصدر نیز می‌آید : هذا بیان للناس و هدی ( آل عمران /۱۳۸ ) ، ‌خلق الانسان علمه البیان ( رحمن/۴ ) ، ‌ثم ان علینا بیانه ( قیامه/۱۹) ، ‌درمجمع البیان ، ‌تبیان و بیان هر دو یك معنی دارد . »

از مجموع معانی لغوی بر می‌آید كه ممكن است بیان ، ‌به وسیله نطق یا كتابت و یااشاره باشد كه در هر حال مطلبی را آشكار ساخته و پرده از روی آن بر می‌دارد . امروزه بیان در قالب سخنرانی ، مطبوعات ، ‌كتاب ، اعلامیه و رسانه ها و ... نمود می‌یابد .

●اهمیت و ضرورت آزادی بیان

بدون شك ، آزادی از بزرگترین نعمتهای زندگی واز گرانبهاترین سرمایه‌های سعادت مادی و معنوی انسان است . میل به آزادی و حریت با سرشت بشر آمیخته شده و از مطبوع ترین و گواراترین تمایلات طبیعی آدمی‌است . در‌اندیشه اسلامی‌ ، تكریم انسان كه آیات متعدد قرآن و روایات مآثوره ، ‌بیانگر آن است ، ‌مفهوم بسیار لطیف ودر عین حال وسیع و گسترده ای دارد كه همه ارزشها و خوبیها و كمالات انسانی ، ‌از جمله آزادی رادر خود جای داده و اصلی است محكم و متقن در معرفی و بیان مقام و منزلت انسان ؛ از این روی ، ‌حریت ، نه تنها یكی از حقوق مسلم انسان بلكه از مشخصات وحدود و موجودیت او به شمار آمده است . آفریدگار جهان با همه سلطه و سیطره ای كه بر همه موجودات دارد ، انسان را در حدود و اختیاراتی كه بدو بخشیده است ، ‌مطلقا، ملزم به عمل نساخته و فعالیت او را مانندحیوانات محدود به قوای طبیعی و غریزی ننموده ، ‌بلكه تنها به وسیله امر ، نهی و ارشاد به عواقب امور ، ‌افعال و حركات او راتحت انضباط و انتظام درآورده و سرنوشت انسان را به اراده و اختیار او دانسته است .

در مكتب اسلام ، بیدار ساختن و رهانیدن آنان از قید و بندهای گوناگون و بندگی انسانهایی همانند آنان ، از عالیترین هدفهای انبیا به شمار می‌رود .

«ویضع عنهم اصرهم و الاغلال كانت علیهم» (اعراف )

نیل به آزادی ونجات خویش از انواع بندگیهای پنهان و آشكار ، ‌از مهمترین مقاصد هر مسلمانی است كه می‌بایست همواره در تشویق باشد تا مبادا لحظه ای در یكتاپرستی وتوحید ، در تزلزل افتد و طوق بندگی و عبودیت غیرخدا را بر گردن نهد ودر نتیجه ، گوهر ارزشمند آزادی را به رایگان از دست بدهد .

با چنین تلقی و نگرشی كه اسلام به منزلت انسان و مرتبت او دارد ، ‌نسبت به خصوص آزادی بیان و اظهار عقیده ، ‌كه از مهمترین مظاهر آزادی انسانی است . دیدگاه اسلام بخوبی روشن می‌گردد زیرا اسلام ، ‌آن را جزء حقوق مسلم انسانی شمرده و به انسان ، ‌از آن جهت كه انسان می‌باشد این آزادی را داده است .

در همین راستا ، ‌بیان و قلم كه جلوه‌های این نوع آزادی است مورد تقدیس و تكریم قرار گرفته است و خداوندمتعال ، ‌نعمت بیان را در ردیف نعمت خلقت و آفرینش انسان برشمرده و به قلم و آنچه از آن می‌طراود سوگند یاد نموده است .

امام صادق (ع) محیطی را كه در آن ، ‌آزادی بیان عقیده باشد ، ‌تبلور زندگی خوب و انسانی می‌شمارد . اسماعیل بصیر می‌گوید : امام صادق (ع) فرمود :

آیا شما می‌توانید درمكانی گرد آیید و با یكدیگر به گفتگو بپردازد و آنچه را كه می‌خواهید اظهار دارید واز هر كس انتقاد كنید ( بیزاری جویید ) و به هر كس می‌خواهیدابراز دوستی و محبت كنید ؟ گفتم : آری ، فرمود :‌آیا زندگی و لذت مفهومی‌جز این دارد ؟

رمز ترقی‌اندیشه ها و بهره‌های ناشی از آن ، ‌در اظهار نظر و تضارت آراء‌ نهفته است ، ابتكار و خلاقیت ، ‌مرهون محیط آزاد اجتماعی می‌باشد . آزادی گفتار ، ‌وحدت و همبستگی را در جامعه گسترش می‌دهد و با كاهش حقد و كینه ها ، ‌نقاط ضعف ، ‌سستی و نارساییهای پنهان یك جامعه را آشكار می‌كند و در نهایت مانع از بروز استببداد ، ‌اختناق و طغیان اجتماعی می‌گردد .

در مقابل ، ‌جلوگیری از بروز افكار وعقاید موجب تنبلی مغزها وسلب قوه ابتكار می‌گردد . افراد ، ‌قالبی بار می‌آیند ، ‌جوانه‌های استعداد می‌خشكد ، حركت و تحول افول می‌كند . زمینه نفاق ، ‌اختلاف ، ‌پنهان كاری و نافرمانی به وجود می‌آید و موجبات انحراف و بدعت نیز پدیدار می‌گردد .

گذشته از این جهات دیگری نیز درباره آزادی بیان مطرح است كه اهمیت و حساسیت آن را آشكار می‌سازد:

۱- در طول تاریخ ،حكام جابر از دین استفاده‌های ناروایی كرده‌اند و استبداد دینی را به خدمت مقاصد شوم خود در آورده‌اند . در تاریخ مسیحیت سردمداران كلیسا به نام دفاع از دیانت چه بسیار زبانها را بریده و قلمها را شكسته‌اند و در تاریخ اسلام نیز ، ‌با آن همه توصیه ها و سیره روشن پیشوایان صدر اسلام ، ‌به آزادی بیان ، ‌در زمان تسلط و نفوذ بنی امیه و بنی عباس ، از دیانت سوء‌استفاده‌های بی شمار كردند و به اسم دین ، به قلع و قمع بسیاری از نام آوران و بزرگان دین پرداختند . این حركت پلید در دوران خفقان حكومتهای مستبد . از جمله معاویه . بنیان نهاده شد . در تحلیل تاریخ اسلام ، ‌فصلی را به «پایان آزادی ابراز عقیده » اختصاص داده‌اند و معاویه را سردمدار این جریان قلمداد كرده‌اند . در این رابطه قضایایی را همچون برخورد معاویه با حجربن عدی و یارانش و مروان بن حكم با سود بن مخرمه و تهدید حجاج به قتل عبدالله بن عمر در پاسخ اعتراض وی به طولانی شدن خطبه نماز جمعه ، ‌اعتراض شخصی نسبت به طولانی شدن خطبه عقبه بن ولید و كشته شدن وی به خاطر این اعتراض ونیز تهدید مردم مدینه توسط عبدالمك مروان به سبب سفارش وی به تقوا ، ‌نقل می‌كنند .

۲- در مقابل ، ‌همواره استعمارگران از دموكراسی و آزادی عقیده و بیان، سوء استفاده‌های بسیاری كرده‌اند ، ‌به نام آزادی بیان و عقیده شدیدترین ضربه ها رابر آزادی وارد آورده‌اند و در لوای آن ، بویژه در كشورهای جهان سوم و اسلامی‌ ، ‌به ایجادتفرقه و مسلك سازی پرداخته‌اند و ارزشهای والای دینی و انسانی را به بازی گرفته اند . جدید ترین ترفند دشمنان آزادی را هم اینك در دفاع همه جانبه آنان از سلمان رشدی ، ‌مشاهده می‌كنیم كه در لوای آزادی بیان و عقیده ، ‌به مقدسات میلیونها انسان توهین روا می‌دارد و این در حالی است كه به اسم دفاع از قانون ، مانع آزادیهای مشروع مسلمانان در انجام فرایض در بسیاری از سرزمینهای مدعی دموكراسی ، ‌می‌شوند .

۳- اكثرصاحبنظران اسلامی‌اصل آزادی بیان را قبول دارند ولی در ابعاد آن دچار نظرات اختلافی شده‌اند .

بنابراین ابعاد گوناگون موضوع ، ‌می‌بایست مورد دقت قرار بگیرد . از جمله ، ‌آیا آزادی حقی است مربوط به همه انسانها و یا ویژه گروهی خاص؟

باید مشخص گردد كه آیا در تمام مسائل اسلامی‌ ، ‌اعم از اصول و فروع ، ‌حق تحقیق و تفحص وجود دارد یااین كه به مسائل اجتماعی و سیاسی اختصاص پیدا می‌كند و مسلمانان ، ‌ازاظهار نظر در مسائل اعتقادی واصول دین محرومند ؟ نكته دیگر این كه حدود آزادی باید بر اساس متون دینی معتبر مشخص گردد وگرنه اصل وجود حد و مرز برای آزادی باید بر اساس متون دینی معتبر مشخص گردد و گرنه اصل وجود حدو مرز برای آزادی ، ‌از جمله آزادی بیان ، ‌امری است عقلایی و مورد پذیرش همگان .

در تمامی‌ابعاد یاد شده اختلاف نظر ، ‌تا مرز افراط و تفریط ، ‌وجود دارد . بر این اساس ، ‌ارائه نظر ، مبتنی بر منابع معتبر اسلامی‌ ، ‌با توجه به ابعاد مختلف ، ‌امری است لازم و ضروری كه ما در این نوشتار بر آنیم تا به قدر امكان ، ‌به این موضوع بپردازیم .

●آزادی بیان در قرآن

الف ) آزادی بیان برای مسلمانان

سوال این است كه آیا اسلام به پیروان خود حق آزادی اظهار عقیده ، ‌در تمامی‌عرصه‌های عقیدتی، ‌سیاسی و اجتماعی را اعطا نموده است یا خیر؟

در نصوص دینی وظایف و دستوراتی برای مسلمانان مقرر گردیده كه انجام هر كدام از آنها مستلزم وجود آزادی بیان برای پیروان دین است و بدون آزادی بیان در متن دین ، بویژه در قلمرو مسائل سیاسی و اجتماعی ، ‌انجام چنین وظایفی امكان پذیر نیست . از جمله :

۱- امر به معروف و نهی از منكر

جایگاه امر به معروف و نهی از منكر بر كسی پوشیده نیست . آیات متعدد قرآن و احادیث فراوان از ائمه معصومین (ع) نشانگر عظمت واهمیت این فریضه مهم دینی است . اسلام بر اساس این دستور، مسلمانان را موظف نموده تا با تشخیص «معروف» و «منكر»‌در راه گسترش معروف و زدودن منكر از پیكرجامعه با هر وسیله ممكن ، ‌تلاش نمایند و بدین وسیله از فساد مسلمانان و انحراف جامعه و نظام اسلامی‌جلوگیری كنند و سلامت نظام اسلامی‌را از انحرافات داخلی و خارجی تضمین نمایند . انجام این وظیفه مراتبی دارد كه زبان و قلم ( بیان ) از جمله مهمترین آنهاست .

منكر را ، ‌به دست و زبان و دل انكار می‌كنند . اینان تمام خصایل نیك را در خویش جمع نموده‌اند. بنابراین . وجود چنین دستورمهمی‌در پیكره دین مبتنی بر آن است كه اسلام آزادی بیان وابراز عقیده را ، ‌به عنوان اصل مسلم ، پذیرفته باشد وبه پیروان خود اجازه ابراز عقیده در برابر انحرافات فردی واجتماعی داده باشد ، ‌تا این كه زمینه مساعد برای اجرای این واجب فراهم گردد وگرنه این همه تاكید در مورد امر به معروف و نهی از منكر بی معنا و به دور از واقعیت خارجی خواهد بود .

●مشورت

مساله تشویق به مشورت ، ‌ریشه در قرآن ، ‌سنت و سفارشهای ائمه (ع) دارد كه انسانها را همواره در راستای حل معضلات ، ‌مشكلات و رهیابی به نظرات صائب به مشورت راهنمایی كرده‌اند .

« ... من شاور الرجال شاركهم فی عقولهم . » (نهج البلاغه)

در اهمیت مشورت ونظر خواهی از دیگران همین بس كه خداوند به پیامبر (ع) با این كه عقل كامل بوده و با وحی الهی ارتباط دارد ، ‌فرمان می‌دهد كه با اهل نظر مشورت كند .

« ... وشاورهم فی الامر ... » (آل عمران )

بر اساس این دستور الهی ، ‌پیامبر (ص) با یاران خود در موارد متعدد مانند ، ‌جنگ بدر ، احد ، ‌خندق و ... به رایزنی ومشورت می‌پرداخت و به آنان اجازه اظهار نظر و انتقاد می‌داد و گاهی از رای خویش ، ‌به منظور احترام به رای و نظر اكثریت صرف نظر می‌كرد .

اساسا در اسلام ، ‌افكاری هستند كه نیاز به بحث وبررسی دارند و باید در جایگاه خود طرح و یا بحث و گفتگو و شفاف سازی شوند چنانكه امیرالمومنین علی (ع) فرموده‌اند :

رای ها را برخی بر برخی دیگر عرضه كنید كه رای درست اینگونه پدید می‌آید . همچون شیری كه برای بیرون كردن كره آن ، ‌در میان مشك می‌ریزند ومی‌زنند .

یا در اهمیت بهره گیری از دیدگاههای دیگران و استقبال از افكار موافق و مخالف می‌فرمایند :

برای خردمند سزاوار است كه رای دیگران را به نظریات خود بیافزاید ودانسته‌های حكیمان را به دانستنیهایش اضافه كند .

نویسنده: سعید غفاری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید