جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

نوسازی اجتماعی و صنعتی شدن


نوسازی اجتماعی و صنعتی شدن

مفهوم نوسازی بیشتر از هرچیز, معرف پذیرش چندگانگی و تقسیم بندی جامعه به نیروهای اجتماعی گوناگون است و تفاوت عمده میان جوامع سنتی و مدرن به همین پذیرش و یا عدم پذیرش چندگانگی بازمی گردد

مفهوم نوسازی بیشتر از هرچیز، معرف پذیرش چندگانگی و تقسیم‌بندی جامعه به نیروهای اجتماعی گوناگون است و تفاوت عمده میان جوامع سنتی و مدرن به همین پذیرش و یا عدم پذیرش چندگانگی بازمی‌گردد. به دلایلی چون نفوذ نوعی فرهنگ سلطه‌پذیری از سوی قدرت‌های جهانی، در دوران استعمارزدایی پس از جنگ جهانی دوم، گمان بر این بود که کشورهای تازه استقلال‌یافته برای نوسازی، صرفا دنباله‌رو غرب خواهند بود و تبلیغ فرهنگ کشورهای غالب از طریق وسایل ارتباط جمعی نیز موجب تحقق این مساله شد و الگوی فکری نوسازی خطی (Linear) را در حوزه سیاست تطبیقی پدیدار کرد. در فاصله سال‌های ۱۹۴۵-۱۹۴۰ نظریات لیبرالی دموکراسی غربی در حوزه تحقیقات علمی یکه‌‌تازه بود؛ اما با آغاز دهه ۱۹۶۰، نظریه‌های رادیکال و مارکسیستی ضمن مخالفت با نظریات مزبور، صاحب جایگاهی ویژه برای تبیین‌های خود در حوزه نظریه‌های سیاسی شدند.

از سوی نظریه‌پردازان، مراحل و مشخصاتی برای نوسازی به تعریف درآمده است که از آن جمله: سریل ادوین بلک، جهت تحقق نوسازی، ابتدا ظهور نوگرایی و جنگ با سنت، سپس پیروزی نوگرایی و ایجاد رهبری طرفدار نوگرایی - که به تحول عظیم اجتماعی – اقتصادی می‌انجامد و نهایتا یکپارچگی جامعه را در برخواهد داشت - مطرح می‌کند.

نیل اسملسر، نوسازی را به عنوان حرکت جوامع از فنون ساده به کار برد دانش عملی و از کشاورزی معیشتی به کشاورزی تجاری و از کاربرد نیروی بازوی انسان به کاربرد ماشین و از زندگی روستایی به زندگی شهری تعریف کرد. دیوید مک کللند پیدایش انگیزه پیشرفت و دانیل لرنر پیدایش همدلی و روح مشارکت جمعی را در میان افراد یک جامعه، عامل و زمینه مناسب برای آن جامعه می‌داند. سرینیواز، نوسازی را براساس پیدایش فرآیند غربی‌شدن تعریف می‌کند. جرالد بریز، فرآیند شهری شدن را اساس نوسازی می‌داند و ویلبر مور، بر فرآیند صنعتی شدن تاکید می‌کند. در جوامع معاصر نوسازی مرتبط می‌شود با توسعه اقتصادی و توسعه اقتصادی خود از جریان صنعتی شدن مایه می‌گیرد که این امر نیز نتیجه پیشرفت تکنیکی است. در واقع در روند نوسازی است که صنعتی شدن به عنوان وسیله کاربردی یا حتی هدف اساسی شناخته می‌شود که انگیزه‌ها و نیروها به گرد آن می‌آیند و به نام آن مسوولیت سیاسی، کنترل‌ها و مقررات قضایی وضع می‌شود و به همین ترتیب در جهت پاسخ به نیازها، جابه‌جایی جمعیتی صورت گرفته و شکل زندگی و سازمان اجتماعی دگرگون می‌شود.

به اعتقاد مارتین لیسپت، توسعه اقتصادی که باعث افزایش درآمد می‌شود، خود امنیت بیشتر اقتصادی و افزایش میزان تحصیلات را در پی دارد که می‌تواند اساس دموکراسی را پی‌ریزی کند.

بنا بر اندیشه مایکل تودارو زمانی می‌توان مدعی وقوع توسعه در یک کشور شد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی به سوی وضعیتی بهتر از نظر مادی و معنوی تغییر یافته باشد که سه ارزش اصلی: تامین معاش، افزایش اعتماد به نفس و آزادی افراد جامعه، معرف تحقق وضعیت بهترند.

طبیعتا برای کاربردی‌شدن جمله اندیشه‌ها پیرامون نوسازی – توسعه اجتماعی و... قرار گرفتن جامعه در جاده پویایی و تحولات مثبت، ابتدا به ساکن شرط اساسی این است که افراد جامعه با ذهنیتی نوین [و به دور از مشارکت منفعلانه و موضع‌گیری‌های توده‌وار]، خواسته‌های جمع‌‌گرایانه و مترقی را همراه با رفتارهای اجتماعی منطقی‌تر ارایه‌ کنند که مشخصا مبحث ذهنیت نوین در ارتباط مستقیم و بی‌واسطه با انسان مدرن قرار می‌گیرد. پیرامون ویژگی‌های انسان مدرن، آلکس اینکلس، به آمادگی برای کسب تجارب جدید، استقلال روزافزون از چهره‌های اقتدار، اعتقاد به علم، تحرک‌پذیری، برنامه‌ریزی بلندمدت و فعالیت در سیاست‌های مدنی اشاره می‌کند و دانیل لرنر نیز شاخصه بارز انسان نوگرا را در خردمندی وی و علاقه بسیارش به مشارکت در امور اجتماعی برشمرد و البته هنگامی که مختصات یادشده را با وضعیت عمومی منتج از روحیات اجتماعی دیرپای جامعه ایران و در صدرشان نوعی نیاز مستمر به اسطوره‌سازی و نیازمندی به قهرمان و قهرمان‌سازی جهت حل و فصل یکباره حماسی!! عقده‌های فردی و معضلات اجتماعی که در طی قرون و ادوار نهادینه شده‌اند، قیاس می‌کنیم به فاصله عظیم موجود میان مفهوم و کار ویژه‌های نوسازی با واقعیات اجتماعی‌مان معترف خواهیم شد و کوتاه سخن آنکه در نسبت‌سنجی میان واقعیات جامعه سراپا شبه‌سنتی – شبه‌مدرن ایران با تئوری‌های جهان‌شمول و اثبات‌شده نوسازی، خلأ موجود، همانا عدم تطابق سرمایه ذهنی مردم با نوع و جنس موضع‌گیری‌های اجتماعی‌شان است که هم‌پوشانی نداشته و عمدتا بازتابشگر رفتارها و محتوای توده‌وار و سردرگمی است صرفا در قالب‌های مدرن و معرف جامعه انسانی چندشخصیتی و تک‌بعدی و نه جامعه انسانی تک‌شخصیتی و چندبعدی....

سروش ملت‌پرست