پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رپرتاژ داکیومنتری


رپرتاژ داکیومنتری

مازیار بهاری مستندساز ایرانی مقیم کانادا که فیلمهای مستند او طرفداران زیادی در کانالهای غربی کسب کرده , دارای یک سبک شخصی در گزارش رویدادهای جهان است چنانکه همواره آثار گزارشی او هم با عنوان فیلمی از مازیار بهاری به نمایش درمی آید

مازیار بهاری مستندساز ایرانی مقیم کانادا که فیلمهای مستند او طرفداران زیادی در کانالهای غربی کسب کرده ، دارای یک سبک شخصی در گزارش رویدادهای جهان است چنانکه همواره آثار گزارشی او هم با عنوان فیلمی از مازیار بهاری به نمایش درمی آید.

فیلم های او درباره قاتل عنکبوتی ، " عنکبوت آمد " فوتبال زنان به نام فوتبال ایرانی ، هدف خبرنگار در مورد کشتار خبرنگاران و موانع اطلاع رسانی در عراق ، فیلمی درباره آیت الله سیستانی ،فیلمی درباره ارتش رجو ی به عنوان ابزاری در دست سیاست های بیگانه در عراق علیه ایران با نام عجیب ترین ارتش دنیا و فیلم های کوتاه بسیاری درباره بحران عراق ، از ناموری و محبوبیت برخوردار بوده است.

هدف خبرنگار تراژدی قربانی شدن خبرنگاران در عراق است . فیلم دارای محدودیت های بسیاری در خصوص بیان بی پرده واقعیات پشت پرده است لیکن علیرغم این محدودیت از سطح گزارش فرا می رود و نشان می دهد قدرت سلطه جو ارتش رجو ی ، جریانات افراطی و تروریست و خود شبکه رسانه ها ، هریک به طریقی علیه فعالیت آزاد و آگاهی بخش خبرنگاران عمل می کنندو می کوشند آنها را به چنگ گیرند و آنها را وادارند تحت منافع خود و از زاویه دید خود گزارش ارائه دهند و از آنان به عنوان یک قربانی جهت فراهم آوردن کالای پرطرفدار مستند گزارشی بهره گیرند و این فضا ما را شدیداً به یاد آرای بودریار و مجازی سازی تصویری بوسیله رسانه های امروزی می اندازد و نیز درباره ی جهان موحشی که در آن زندگی می کنیم و شغل خطرناک خبرنگار مستند تلویزیونی. نکته زیبای فیلم بهاری آن است که گزارش او نه یک توصیف خشک و بی روح بلکه روایت یک خبرنگار یعنی خود او در متن مرگ و کشتار و تهدید و تجربه ملموس است.

این امر به فیلم او قدرت ، تپش و هیجان درونی مؤثری می دهد بدون آنکه بخواهد از شگردهای فریب آمیز برای جذب تماشاگر سود جوید. فیلم جذاب او از این بابت نمونه وار است. در این نوشته قصد نقد هدف خبرنگار نیست بلکه مایلم به بهانه آثار او درباره اهمیت مستند گزارشی بگویم که بین ما از سوء تفاهم فراوانی برخورداراست. در حقیقت آنچه در پی می آید فشرده ای از سخنرانی من در فرهنگسرای هنر درباره واقعیت عینی و گزارش مستند است . در آن سخنرانی تلاشم نشان دادن وجوه قابل پرسش فراوان از عینیت یک فیلم مستند گزارشی و تحلیل این محدودیت از منظر اغتشاش فلسفی و اساساً پرسش عینیت و عدم عینیت یک گزارش بصری است مازیار بهاری هفته گذشته در سفری به لاهیجان درباره فعالیت مستندسازی اش سخنرانی کرده است.

برایم بسیار شادی آور است که پس از حدود سی و پنج سال باردیگر فرصتی پیش آمده است تا این بار در ارتباط با سینمای مستند به بحث شیرین خبر و گزارش و نسبتشان با واقعیت برگردیم در آغاز دهه پنجاه دانشجوی رشته علوم ارتباطات اجتماعی بودم در درس واحد رسانه ها مطبوعات و رادیو و تلویزیون بحث داغ رابطه خبر و واقعیت و نظام های قدرت همیشه کلاسها را به اغتشاش و جنجال می کشاند آن سالها ما دانشجویان سیاسی چپ و رادیکال و طرفدار مشی چریکی بودیم و با یکی از متین ترین آدم هایی که می شناسم دکتر تعهدنژاد که ما را دوست داشت همیشه در حال جدال.

مثل همیشه ما در برخورد با گزارش خبری هنری یا خلاق یا مؤلف هم با وضعیت تعریف / نقض تعریف و پارادوکس هایی روبرو هستیم که محصول برداشت قالبی ، منجمد ، کتابی و روخوانی آثار موجود است.

یعنی اگر ما در مقام منتقد ملانقطه ای و بی ابتکار و تفکر قرار گیریم خیلی سریع به تناقض برمی خوریم و سپس به سبب دانش سطحی مان ، یک حالت نفی گرایی کور و سرخورده به ما دست می دهد که به پاره ای فیلمسازان و منتقدان تازه کار دست می دهد و نقطه مقابل آن حالت تقلید و جستجوی صرف در تعاریف کتابی و اینترنتی و گیج زدن حاصل از اغتشاش است .

یعنی فکر می کنیم اصلاً تئوری طبقه بندی تعریف به طورکلی بی فایده است و بعد از خودمان نظرات آنارشیستی حاصل از سطحی نگری صادر می کنیم و مثلاً می گوئیم اصلاً مستند گزارشگر وجود ندارد و فرضاً باله مکانیکی هم مستند گزارشی است !

اما اگر ما مسلط به وجه تئوریک سینما ، سینمای مستند و مستند گزارشگر باشیم و بدانیم خود نظرها و نظریه ها محصول بررسی موارد مشخص بعضی فیلم های مستند تولید شده باضافه قدرت تحلیل و تفسیر نظریه پرداز است در نتیجه از حالت خودبیگانه و فتی شیستی نسبت به تعریف ها رها می شویم و ضمن تفکر و تعمق بر روی تعاریف موجود با تکیه به آگاهی ها و ذخایر فکری و اطلاعات نسبتاً جامع خود به تجربه های نوی مستندهای گزارشگر و دستاوردهای جدیدتر این ژانر از یک سو و نیز به تحولات فکری / فلسفی درباره مفهوم واقعیت و گزارش از واقعیت و رابطه تصویر گزارشی با خود پدیده های واقعی و مجازی سازی تصویر یعنی به مجموعه مباحث نو که به تصویر مستند و گزارشگر ربط دارد ، توجه می نماییم و سعی می کنیم در سطح تغییر و تحولات فکری و تجربی نوتر و تحلیل و مرتبط ساختن مفاهیم و تجربه های جدید جهان امروزی به برداشت های تازه تر که دارای هماهنگی بیشتری با دستاوردهای عملی و نظری است نائل آئیم.

مثلاً هیچکس نمی تواند درباره تصویر مستند درجهان حاضر به صورت نو بیندیشد بدون آنکه تاثیر ثبت ها و پخش های ماهواره ای و دیجیتالی و فیلم هایی که تلفن های همراه می گیرند از یک سو و شبکه پیچیده رسانه ای، نقش سرمایه داری متأخر و گفتمان قدرت و نیز نظریه مجازی سازی را نادیده بگیرد یعنی همزمان دستاوردهای فوکو ،آگامبن ، بوردیو ، بودریار، جیسون و رویدادهای فنی تکنولوژیک دو دهه اخیر و ساختار رسانه ای را ندیده گیرد.

با این احاطه و شیوه تعمق در پراکسیس و تئوری حالا ما ضمن مسلط بودن به تعریف های گذشته تا امروز اتفاقاً به موارد معینی برمی خوریم که دلیل نقض قالب خشک تعریف گذشته اند و آدم مبتکر بجای آن که سر و دم واقعیت را ببرد تا به دلخواه و اندازه و قالب مورد پسند خود درآورد شروع می کند به نقض تعریف کهنه و بازکردن و توسعه مفاهیم سپری شده و نوکردن آن ها . من قائل به آن نیستم که مازیار بهاری در کار فیلم گزارشگر مکتب تازه ای بنا نهاده است . اما آثار او از جمله آثار با خلاقیت ها و تشخص و کاراکتر متفرد یعنی در رده آثار مؤلف است. البته این گونه آثار که به سبب شگردهای آفرینشگرانه و هنرمندانه جایگاهی گاه فراموش نشدنی می یابند منحصر به بهاری نیست. من اعتقاد دارم مستندهای گزارشگر ورتوف از انقلاب جنگ داخلی و جبهه های جنگ بین الملل اول در روسیه و بعد از اکتبر ۱۹۱۷ علیرغم بار غلیظ ایدئولوژیک ، دارای همین شاخصه های هنری بوده تا جایی که به یک جریان ماندگار در سینمای مستند یعنی سینما چشم و سینما حقیقت ، همان تجربه های گزارشی خدمات شایانی کرده است.

در گام دوم می خواهیم ببینیم ویژگی های مستندهای گزارشگر مازیار بهاری چیست ؟

پس نخست خود را از اغتشاش هایی که بر گرد این سینما دامن زده می شود برهانیم و با رجوع به مباحث علمی در این زمینه فضا را برای درک کار بهاری آماده کنیم.

اولین اغتشاش آن است که ما روشن نمی کنیم کارهای گزارشگری مثل بهاری اساساً و کلاً تاکنون چه مشخصاتی داشته اند و چه طبقه بندی و مفاهیم و ویژگیهایی را شامل می شوند. مهمتر از آن ابهام زایی در مفهوم مستند گزارشی است.مثلاً دوست عزیزی در کارگاه مستندگزارشی می گوید : " تا آنجا که می دانم در استراتژی ها یا شیوه های بیل نیکولز و سایر نظریه پردازان متأخر چیزی تحت عنوان مستند گزارشی وجود ندارد ."

گذشته از عدم دقت در مترادف قرار دادن استراتژی و شیوه، ادعای بیل نیکولز و سایر نظریه پردازان متأخر واقعاً مبهم است. آن پژوهشی که کار نظریه پردازان متأخر را بررسی کرده کجاست؟

اشتباه بعد اساساً روش و اسلوب نادرست و مغشوشی است که استفاده شده است ایشان از یاد می برند که اساس نظریه پردازی نیکولز و قرارداد او طبقه بندی و بحث برمبنای ساختار فیلم های مستند است یعنی آیا روایت براساس دانای کل صورت گرفته یا دوربین نقش مشاهده گر را دارد یا بین واقعیت دوربین و پشت صحنه و رویداد تعاملی در می گیردکه به ساختار مستند بدل می شود یا فیلمساز مداخله جویانه عمل می نماید و الی آخر .بدیهی است در اینجا اساساً پایه واساس و مبنای بحث ندیده گرفتن طبقه بندی تماتیک مثلاً تقسیم مستند به واقعه نگار ، گزارشگر، معترض ،شاعرانه و غیره است . درحالی که زمانی که قرار است ژانرهای مستند بنا به کارکردهای فیلمیک و مقاصد و نیز شیوه کار با هم بررسی شود بدیهی است واقعیتی به اسم مستند گزارشگر وجود دارد . اتفاقاً همایون امامی هم دچار خطای دیگری می شود و آن درهم ریختن مستند واقعه نگار با گزارشگر است و مستندگزارشی با مستند شاعرانه .مستند واقعه نگار در تقسیم بندی هایی از این دست مربوط به مستند های وقایع زندگی روزمره و معمولی است و مستند گزارشگر مربوط به رویدادهایی که اتفاقاً به سبب تمایز با روزمرگی به عنوان حادثه یا فاجعه منحصر به فرد اهمیت خبریافتن در مقیاس وسیع و جهانی را پیدا می کنند. مستند شاعرانه اساساً بر انتزاع و انگیزش احساسی استوار است نکته شیرین خود نام کارگاهی است که دوستان آن را اداره می کردند و این متن ها متعلق به آن بوده نام آن کارگاه ، کارگاه مستند گزارشی بود. باید پرسید اگر اساساً مستند گزارشی وجود ندارد اصلاً چرا مردم را سرکار گذاشته ایم ؟!!! و برای مستندسازان کارگاه تشکیل داده ایم ؟

بعد می خوانیم که ولی " این اصطلاح (Reportage Documentary) درباره فیلمهای گزارش هنری که ردپای سازنده فیلم در آنها آشکار است به کار رفته است."

رپرتاژ داکیومنتری یعنی همین مستند گزارشی " اگر چیزی تحت عنوان مستند گزارشی وجود ندارد که دارد ، پس این Reportage Documentary از کجا آمده است ؟ و بالاخره کی و چرا می توان گفت Reportage Documentary” درباره فیلمهای گزارش هنری که ردپای سازنده فیلم در آنها آشکار است به کار رفته است” در کجا این بحث گزارش هنری آمده است و چرا می اندیشیم در مستند گزارشی ، "هنری" وجود ندارد؟ یا لااقل گونه های مختلفی از مستندگزارشی هست که بنا به درجات مختلف و البته گاه صفر در آنها شگردهای هنری و خلاقه وجود دارد؟

ـ واقعیت آن است که از اولین سالی که سینمای مستند پدید آمد ، مستند گزارشی درست با همین مفهوم و کاملاً آگاهانه پدیدار شد . کتابهای تاریخ مستند هم پر است از مثال این فیلمها ، تصمیمات و سازماندهی برای مستند گزارشی . خود لومی یر در جریان تاجگذاری نیکلای دوم یک گروه از فیلمسازان را با دوربین ساخت خود به روسیه گسیل کرد تا گزارشی از تاجگذاری تهیه کنند. اتفاقاتی که طی تهیه این مستند گزارشی رخ داد در تمام طول عمر مستند ادامه یافت .

مستندهای جنگ روس و ژاپن، مستند گزارشی که از جنگ بوئرها و جنگ در آفریقا از انقلاب اکتبر و جنگ جهانی اول و دوم و جنگ ویتنام و کامبوج و کودتای شیلی ساخته شد همواره سینمای مستند را در رابطه با گزارش فجایع بشری قرار داد. کارهای مازیار بهاری میراث دار و فرزند خلف همین فرآیند واقعی است و البته همه تحولات مستندسازی گزارشی که پشت سر نهاده شده و به دستاوردهای تازه ای رسیده در آثارش بازتاب یافته است . امروز مستندهای گزارشگر ابعاد غریب و وسیعی یافته است و از زوایای گوناگون و گفتمان های نو قابل بررسی است . خواهم گفت که پدیده شناسی ، زبان شناسی ، ساختار گرایی و شالوده شکنی چهار جریان مهم اند که همراه بحث هرمنوتیک مدرن زیربنای مباحث نظری مؤثر و تازه را در زمینه مستندسازی فراهم می آورند. قبلاً برای اینکه از اغتشاش رها شویم بگویم که در وهله اول ضرورتی ندارد مستند گزارشی یا رپرتاژهای تصویری خلاق را بیهوده پیچیده کنیم.

ما طی صدسال اخیر مدام فیلمهایی از رویدادهای غیر روزمره و سرنوشت ساز، فاجعه ها و جنگها دیده ایم که محصول علاقه گروههای وسیعی از مردم برای خبریافتن از جریان زنده و هرچه سریعترش بوده است و ما با دوربین در معرض این خبررسانی سطحی یا عمقی ، متعارف و قراردادی یا خلاق و مبتکرانه بوده ایم. پس ژانر مستند گزارشی باید مشخصاتی فراگیر داشته باشد که قابل تعریف است. این مشخصات هم عجیب و غریب نیست و در وهله اول باید مؤلفه های خبر و گزارش از رویداد جاری را داشته باشد.

من یادم است در کلاس روزنامه نگاری همیشه می گفتند : اگر سگی پای صاحبش را گاز بگیرد این رویداد خبر نیست ارزش خبری و اطلاع رسانی همگانی ندارد اما اگر صاحب سگی از خشم پای سگش را گاز بگیرد حتماً این رویداد ارزش ثبت خبری دارد.

به فیلمهای گزارشی که نگاه می کنیم خیلی اوقات ماجرای همین گازگرفتنهای هار و سگی انسان ها در مقیاس جهانی است و خبرهای داغ تصویری را می سازد که به سبب ارزش خبررسانی و اطلاع، ارزش کالایی ، سودآوری ، ارزش نفوذ و حتی نتایج سیاسی و ایدئولوژیکش مورد توجه رسانه های متنفذ جهانی است و برای آن پول خرج می کنند.

از اینجا به اولین ویژگی این ژانر می رسیم :

ارزش خبر و اطلاع رسانی چون یک شاهد و سند

خوب حالا ما دوباره این ژانر اطلاعات بیشتری می توانیم داشته باشیم اولاً وجه news است . news ، ماهیتش ، اهمیتش و تعریفش همراهش است : تازه ها. شما هر کتاب روزنامه نگاری و خبرو گزارش نویسی حرفه ای و دانشگاهی را که پیدا کنید با انواع تعریفی از خبر روبرو می شوید که می خواهد بگوید خبر ، اطلاع رسانی از رویداد تازه است که به دلایل گوناگون گروه کثیری از مردم خواهان اطلاع یافتن از آن هستند . این رویداد یک فاجعه ، یک اتفاق خوش و نگران کننده می تواند باشد و وسعت خواستاران آن بنا به آنکه با سرنوشت و زندگی و عواطف یک شهر یا کشور یا مردم جهان تصادم برقرار می سازد می تواند اهمیت داخلی یا جهانی بیابد ، و همواره ممکن است یک خبر که در یک مزرعه اتفاق می افتد حتی برای همه جهان جذاب باشد مثلاً نشستن یک بشقاب پرنده در یک روستای دورافتاده استرالیا ! یا پیدا شدن یک غار با نقاشی های دیواری قدیمی تر از غار آلتامیرا اما جنگ دو طایفه لر و بختیاری با هم که سه کشته داده به عنوان خبر ،حداکثر برای مردم آن شهر و استان شنیدنی است لیکن سکته و مرگ یک فوتبالیست مشهور و حتی نه چندان مشهور حین بازی فوتبال می تواند ارزش یک فیلم گزارشی یک دقیقه ای برای مخابره به سراسر جهان را برای یک شب کسب کند. در حالیکه فیلمهای گزارشی مثلاً از جنگ ویتنام یا عراق می تواند سالها نو به نو تازگی اش را هربار با رویدادهای تازه در این جنگ حفظ کند .

دیگر ویژگی فیلم گزارشی باز منبعث از سرشت خبری آن است این فیلمها باید به پرسشهای طلایی یک خبر پاسخ دهند.

What-Who-When-Where-Why-Whome

شما در ژانر مستند هرگز با این ویژگی ها روبرو نیستید. درباره یک شهر بدون هیچ رویداد عجیب و غریب و نامتعارف و صرفاً براساس زندگی روزمره اش و فضا و آدمهایش می توانیم فیلم مستند شاعرانه ای بسازیم و هرگز هم ضرورتی ندارد که در فیلم به کی و کجا و کِی و .... چرا و چطورش جواب بدهیم.

گزارش گاهی فراتر از خبر می رود.

گزارش زنده دارای چهار ویژگی اساسی و متمایز با خبر است یعنی ضمن داشتن مختصات خبر تفاوتهایی با آن دارد.

۱) گزارش تفصیل خبر است و از نظر حجم با آن متفاوت است

۲) حاوی جست و جو و کنکاش پس از خبر است

۳) حاوی پرسش ها و جزئیات و پاسخهای تازه ای است

۴) از نظر سبک نگارش با شگردهای روایی گوناگون و تکنیکهای متفاوت گزارش نویسی در می آمیزد

در یک گزارش مستند شما از یک لید اول شخص ، سوم شخص ، قطعه ای از مصاحبه یا انشایی شاعرانه و غیره می توانید سود جوئید.

زبان تصویر و گزارش تصویری و فیلم گزارشی البته با زبان واژگان تفاوت دارد، اما از نظر مشخصه های کلی بسیاری از ویژگی های مشترک در آنها وجود دارد و بسیاری از مباحث مشترک است.

ظاهراً در فیلم گزارشی ما با تصویر واقعیت روبرو هستیم در حالی که در گزارش مکتوب یا شفاهی با کلمات . کلمات دال های انتزاعی از صدا و یا اشکال نوشتاری تشکیل شده اند و ظاهراً هرگز قدرت سندیت انکارناپذیر تصویر را ندارند اما به محض آنکه واقعیت تصویر مورد بحث قرار می گیرد دوباره با همان چون و چرا روبرو می شویم.

به یاد دارم در آن سالهای آغشتگی شدید هر چیز با ایدئولوژی ،در کلاس های گزارش نویسی و روزنامه نگاری دانشکده بحث شدیدی درباره خبر و گزارش و آثار مستند در جوامع بسته و توتالیتر و رسانه های کشورهای کمونیستی و نیز کشورهای غربی و لیبرال و نظام سرمایه داری در می گرفت.

بحث آنکه خبر باید از عینیت برخوردار باشد و تفسیر آزاد است خود مورد توافق نبود . بحث ها عبارت بود از :

۱) عینیت گرایی خبر و عدم امکان عینی بودن خبر از نظر ماهیت بشری آن

۲) تاثیر قدرت ( هر قدرتی : دولتها، صاحبان بنگاههای خبری و نیروهای پنهان )بر خبر

۳) اشکال پیچیده و ساده ، مستقیم و غیر مستقیم سمت دهی به خبر

۴) میزان استقلال یک خبرنگار در متن شبکه پیچیده و جهت دهنده رسانه ها و قدرتهای سفارش دهنده و خریدار خبر

۵) نتیجه تبدیل خبر به کالا و تاثیرش در حقیقت خبر

به نظرم همان مباحث با زبانی نوتر به نحو بغرنج تری امروز نیز مطرح است.

بحث بودریار درباره جنگ مجازی خلیج فارس ریشه در همان مباحث دارد و این مباحث در بررسی و سنجش آثار بهاری تاثیر دارد.

آیا با کمتر شدن فیلمهای گزارشی دولتی باید اندیشید مستند گزارشی مطلقاً از نفوذ خواست قدرت رها شده است ؟ کسانی که به شکل شیفته وار و ساده لوحانه ای به رابطه حقیقت و قدرت می اندیشند به اندازه کسانی که دچار مطلق اندیشی منفی و سیاه درباره عدم امکان ساخت مستندهای مستقل گزارشی هستند ، دچار خشک اندیشی هستند .

مستند گزارشی همانطور که گفتم می تواند از هر موضوع کوچک و بزرگ که دارای قدرت جلب توجه برای گروههای کوچک تر و یا بزرگتر در سطح دنیاست تهیه شود.

مسلماً مستندهای گزارشی با ثبت وقایع زنده ، سپس فرصت کار روی آنها ، تدوین و فرم دهی شان را پیدا می کنند و همین امر فضا و فرصت ظهور شگردهای گوناگون و درج ارزشهای زیبایی شناسانه ، آشنا زدایی ، شکل دادن به تاثیر عاطفی از طریق نوع ویژه روایت و افزودن قدرت اقناع بوسیله پژوهش یا آزاد نهادن مخاطب برای نتیجه گیری را در خود نهفته دارد.

احمد میراحسان