شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

روزهای کودکی


روزهای کودکی

گاهی دوست داریم به روزهای کودکی پرواز کنیم. با هر شیء، خاطره، بو یا تصویر ناخودآگاه به آن ایام سفر می‌کنیم. به روزهای پر از هیاهو، به روزهای پر از رنگ‌های شاد کودکی، با دیدن یک …

گاهی دوست داریم به روزهای کودکی پرواز کنیم. با هر شیء، خاطره، بو یا تصویر ناخودآگاه به آن ایام سفر می‌کنیم. به روزهای پر از هیاهو، به روزهای پر از رنگ‌های شاد کودکی، با دیدن یک تصویر یاد پدربزرگ و مادربزرگمان می‌افتیم و گاه با صدایی بلند نفسی گرم و با لبخندی از روی حسرت آهی سرد می‌کشیم.

شاید این روزها، بیشتر از روزهای قبل یاد ایام گذشته بیفتیم. نمایش کارتون‌ها و فیلم‌هایی از دوران کودکی ما را به چند سال قبل می‌برد و بازی فکری گسترده‌ای را در ذهن ما به راه می‌اندازد. هنوز وقتی آهنگش آغاز می‌شود، ما را به روزهای کودکی می‌برد. به روزهایی که ما نیز حوضی کوچک در خانه داشتیم و باغچه‌ای و مادربزرگی مهربان.

هنوز وقتی چهره کودکانه، شور و شوق و کنجکاوی‌های بچگانه‌اش را می‌بینم، یاد کودکی‌های خود می‌افتیم. گویا او به جای همه ما در فیلم بازی کرده بود و این کودکی‌های خود ما بود که ثبت می‌شد و نه کودکی‌های «مجید». هنوز وقتی صدای موسیقی و قدم‌های مجید را از «قصه‌های مجید» می‌شنویم، شوقی کودکانه در ما به پرواز درمی‌آید و برای دقایقی ما را به ایام خوش گذشته می‌برد.

ایامی که یادآوری‌اش، جز لطافت روح و گاه لبخندی از روی رضایت چیز دیگری را در ذهن ما جاری نمی‌سازد.

اما گاه دلمان می‌گیرد، دلمان می‌گیرد از گذر آن روزهای خوش، دلمان می‌گیرد از حوضی پر از خاک شده خانه کودکی‌هایمان و باغچه‌ای که دیگر نیست، دلمان می‌گیرد از مادربزرگی که آن روزها بود و امروز دیگر نیست. دل کودک درونت را صاف و زلال نگه‌دار و همه این روزها را

غنیمت بدار.