جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

تعطیلات در ایران در ستایش بطالت


در روزهای آخر اسفند سال ۱۳۵۸, در میان غریو درودها و مرگ برها, در جاهائی دسته های دانش آموزان هنگام خروج از مدرسه داد می زدند ”تعطیلی پنج روزه ـ توطئه آمریکاست “ این شعار در پاسخ به تصمیم شورای انقلاب بود که تعطیلات عیدانه مدارس به پنج روز کاهش یابد در عمل, محصل ها تا روز چهاردهم فروردین سر کلاس حاضر نشدند و دیگر کسی درباره آن مصوبه حرفی نزد

در روزهای آخر اسفند سال ۱۳۵۸، در میان غریو درودها و مرگ‌برها، در جاهائی دسته‌های دانش‌آموزان هنگام خروج از مدرسه داد می‌زدند: ”تعطیلی پنج‌روزه ـ توطئه آمریکاست.“ این شعار در پاسخ به تصمیم شورای انقلاب بود که تعطیلات عیدانه مدارس به پنج روز کاهش یابد. در عمل، محصل‌ها تا روز چهاردهم فروردین سر کلاس حاضر نشدند و دیگر کسی درباره آن مصوبه حرفی نزد.

از جمله نکاتی که در چند سال گذشته موضوع بحث شده تعطیلات است. کسانی می‌گویند تقویم هیچ‌کشوری تا این اندازه پر از تعطیلات نیست. چنانچه چهارشنبه در ایران تعطیل باشد، طی نزدیک به دو هفته کاری، ارتباط ایران با جهان سیاست و بازرگانی به یک‌دوشنبه و سه‌شنبه محدود خواهد شد زیرا شنبه و یکشنبه‌ها در سراسر غرب و شرق تعطیل است. تعداد روزهای تعطیل ایران، سوای جمعه‌ها، به ۲۵ روز می‌رسد و اگر یکی از اینها نزدیک جمعه قرار گیرد بهمنی از تعطیلات سه و چهارروزه فرو خواهد ریخت (اصطلاح ”بین‌التعطیلین“ حاصل همین تقارن فرخنده است). منتقدان می‌گویند باید به این وضع پایان داد و فقط چند روز تعطیلات ملی و همزمان و سراسری، ترجیحاً در گرمترین روزهای تابستان، در نظر گرفت.

اما بحث که به تجدیدنظر در روزهای تعطیل می‌رسد، اختلاف‌های خرده فرهنگ‌ها عیان می‌شود. برخی می‌گویند تعطیلات نوروز که برای افرادی به بیست‌روز هم می‌کشد بیش از حد طولانی است و بین دو تا پنج روز کفایت می‌کند. در مقابل، کسانی نظر می‌دهند که باید یا تولد فرد را تعطیل اعلام کرد یا وفات او را، نه هر دو را. از این گذشته، ماه‌رمضان را که کشور نیمه‌تعطیل است می‌توان دست کم معادل پانزده روز تعطیلات به حساب آورد و قیمت‌ها پس از این ماه ناگهان صعود می‌کند تا رکود پیشین جبران شود. پس نوروزم به رمضانت در.

یکی از مواردی که بحثی کاملاً فنی خودش را نشان می‌دهد (یا در واقع خودش را نشان نمی‌دهد) در تعیین عیدفطر است. از آنجا که در ایران تقریباً هر موضوعی خودبه‌خود حاوی جنبه‌هائی سیاسی و اسرارآمیز است، این نکته بدیهی اغلب نادیده می‌ماند که در نخستین روز هر ماه‌قمری، هلال ماه‌نو در نیمه شمالی ایران مدتی بسیار کوتاه‌تر از آن دیده می‌شود که بتوان اسم آن را یک روز کامل گذاشت. همچنان که صبح هر روز در دهلی زودتر از تهران، و در تهران زودتر از پاریس شروع می‌شود، شروع ماه‌قمری در آستارا نسبت به بندرعباس تأخیر دارد.

با توجه به اینکه تقویم قمری (با ۱۱ روز اختلاف در سال) با تقویم خورشیدی هماهنگی‌پذیر نیست (و کسی که بنا به تقویم قمری ۹۱ سال سن دارد عرفاً ۸۸ ساله است) برای رفع مشکل تعطیل عیدفطر و بگومگوئی که هر سال کسالت‌آورتر از پیش می‌شود فقط یک راه وجود دارد: تعیین دو روز در تقویم رسمی به این مناسبت.

از دهه ۱۳۰۰ که ایران دارای تقویم اداری شد عیدفطر همواره روز دوم بود زیرا جایگاه قدرت و حکومت در نیمه شمالی ایران قرار دارد و می‌گذاشتند مردم نیمه جنوبی هر طور که دوست دارند در این‌باره عمل کنند. امروز که صدای بندرعباس هم به اندازه صدای آستارا شنیده می‌شود، در میان خلق اختلاف افتاده که عیدفطر کدام روز است. اما روز واحدی وجود ندارد و مدارها و موقعیت زمین و ماه اجازه نمی‌دهد چنین روزی وجود داشته باشد. می‌بینیم که برای تنظیم مناسبات در جهت برابری اجتماعی، در مواردی باید شمار تعطیلات را افزایش داد.

جامعه از تعطیلات استقبال می‌کند اما نه از نوع تعطیلی برای هر کس. در سال ۱۳۴۲ برنامه دبیرستان‌ها به این‌صورت درآمد که هر صبح به‌جای سه درس، چهار درس باشد و دو بعدازظهر به فوق برنامه اختصاص یابد. در عمل، چون فوق‌ برنامه‌ای وجود نداشت آن دو بعدازظهر دبیرستان‌ها تعطیل بود. و پدر و مادرها دوست ندارند بچه‌ها ول بگردند. مدرسه مسئول است چراغ علم و دانش را فروزان نگه‌دارد اما، پیش از این‌کار، موظف است بچه‌ها را در گوشه‌کناری جمع‌ کند تا به خودشان و به دیگران و به اموال خصوصی و عمومی آسیب نرسانند. برنامه آزمایشی در سال تحصیلی بعد رها شد. سی سال بعد وقتی برنامه ترمی واحدی راه انداختند باز هم فکر نکردند که بچه‌ها در ساعت‌های تعطیل بین دروس باید کجا بروند و چه بکنند.

چه کسی از تعطیلی بیزار است و این سروصداهای مخالف از کجاست؟ در ایران چندین گروه بزرگ و مؤثر، کاری به تعطیلات ندارند و راه خودشان را می‌روند. اول، کشاورزان، دوم کسانی‌که در کار ساخت و سازند. سوم، صنعت نفت که همه تعطیلات و بطالت و غیره ما از برکت آن است. یک رشته پولساز دیگر، صنعت خودروسازی، اگر لازم ببیند و بازار داشته باشد نصف شب هم خط تولیدش را روشن نگه خواهد داشت.

بسته بودن مغازه‌ها و تعطیل بودن اداره‌های دولتی نه تنها زیانی به جامعه نمی‌رساند بلکه ممکن است جزء الطاف خفیه باشد زیرا رفت‌وآمد در شهرهای بزرگ ایران بیش از آنکه سودی همگانی به همراه بیاورد باعث صدمه به جسم و جان افراد و به محیط زیست است. از معدود کسانی که شاید از کاهش رفت‌وآمد زیان ببینند دارندگان وسایل مسافرکش‌اند. خدمات این چهارچرخه‌های مستهلک امور بسیاری از شهروندان را راه می‌اندازد اما جای تردید است که، در مجموع و با توجه به هزینه بنزین وارداتی، برای اقتصاد ملی سودی دربرداشته باشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.