جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ویژگی های اسلام ما


ویژگی های اسلام ما

با توجه به آداب و رسوم و اختلافات احوالات و گوناگونی اوضاع مردم و آنچه در اجتماعات بشری مشاهده می شود, دین ظاهراً اجتماعی است

۱) آیا دین پدیده‌ای اجتماعی است؟

با توجه به آداب و رسوم و اختلافات احوالات و گوناگونی اوضاع مردم و آنچه در اجتماعات بشری مشاهده می‌شود، دین ظاهراً اجتماعی است.

مردمان صحرانشین با این که چیزی از آداب و رسوم شهری نمی‌دانند، لیکن دارای اعتقاد و عبادات هستند و شهرنشینان که مقداری علم و آگاهی دارند، دارای ایمان به غیب و روش آیینی و آداب دینی هستند. طبق این دلائل آشکار و واضح، رأی دانشمندان بر آن است که هر اجتماعی دارای دینی می‌باشد، دیگر این دین هر جور و هرچه باشد و سند مصدر آن از هر منبع و مأخذی صادر شده باشد مورد بحث نمی‌باشد.

۲) جامعه‌ی بی‌دین

[بر ما] اعتراض وارد نسازید، به راستی که جامعه‌ی کمونیستی بر اساس اعتقادات خودشان دین را ساقط کردند و چنان می‌دانند که حیات ماده است و خدایی در کار نیست. در واقع این خواسته‌ی کل جامعه نیست، و روش و شعار آنان صحیح و درست نمی‌باشد و این تفکر انحرافِ دینی، تنها در ذهن بعضی از افراد آن جامعه ایجاد شده و قابل اعتبار نیست. این فکر الحادی واسطه‌ی فقر و تنگدستی و حرمان معنوی است که نبودن دین آسمانی موجب آن شده است، اگر دین می‌بود و عقل را منور می‌ساخت و قلب را مطمئن می‌نمود، این فجایع نمی‌شد. مشکل بیشتر جمعی متظاهر به دین و مختلف به قانون اسلام [که در بی‌ارزشی و ناقابلی ضرب المثل شده‌اند] آن است که حتی در باره‌ی محرومین و بی‌نوایان تنها یک روز هم همکاری نمی‌نمایند؛ بلکه همیشه همکار و دستیار خطاکاران و ستمگرانند.

پس این فکر الحادی نتیجه علم و دانش و فطرت انسانی نیست، بلکه تفکر غلط و بی‌اساسِ قلبِ قاسیِ (ناپاک) عده‌ای آن را به بار آورده و کینه‌توزی‌های طولانی که در قلب آن عده قرار گرفته، بر آن جامعه تحمیل شده که به اکراه و بدون رأی و اختیار آن را قبول کرده و در اول پیدایش آن تا حال به زور سلاح حمایت شده است.

معتقدم که فطرت انسانی بر تمام قدرت‌هایی که قصد نابودی آن را دارند، با کمال قدرت و توانایی چیره و پیروز شده و نابودشان می‌کند، هرچند زمان طولانی شود.

فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ [۱]

«پس کفِ بیرون افتاده از میان می‌رود، ولی آنچه به مردم سود می‌رساند، در زمین باقی می‌ماند».

وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَار[۲] «و مَثَل سخن ناپاک، چون درخت ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قرار ندارد».

۳) دین پایدار و ابدی است

اگر دین ریشه در درون انسان داشته باشد و انسان‌ها به اشتیاق آن را بپذیرند، دیگر تصور نمی‌شود روزی باشد که انسان بدون دین زندگی کند و چون نفس انسان به دین اشتیاق دارد و مشتاق چیزی است که خواسته اوست، همین که از آن خالی باشد دچار مشکل زیادی می‌شود. بنابراین، مشکل، مشکل دین نیست چون دینداری سرشتی و فطری است، چنانکه گفتیم و اسلام آن را روشن کرده است.

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ [۳]

«پس روی خود را با گرایش تمام به سوی این دین کن، همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرینش خدای تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند».

و در حدیث صحیح است:

«کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَة» هر نوزادی براساس فطرت راستین آفریده شده است.

۴) مشکل ‌نبودن تعلیمات دینی

مشکل و گرفتاری حقیقی‌نبودن تعلیمات دینی است، چرا که تعلیمات موجب نبوغ فکری و آشکار شدن، هنرهای نهفته و پنهان در نفس انسان و واسطه ترقی روحی و کمال مادی می‌باشد. انسان‌های گذشته‌ی دوران جاهلیت هرنوع عقایدی که به آنان تلقین می‌شد قبول می‌نمودند و توانایی بحث و مخارج درسی نداشتند، با این که آنچه که به آنان تلقین شده بود از خرافاتی باشد که عقل آن را قبول نداشته باشد و علم آن را مردود بداند، ولی الان آن مسئله گذشته و در نظر انسان‌های عصر حاضر که عصر علم و دانش است تغییر کرده، اگر کسی دین را بخواهد باید مورد قبول عقلش باشد، نظرش را راضی کند و در مسیر پیشرفتش باشد و او را از ثمره‌ی تلاش و لذت جسمانیش محروم نسازد.

گاهی نبودن دین انسان را به سوی ناهمواری‌ها می‌کشاند و واسطه‌ی انصراف علمایانی که آگاهی دینی دارند و می‌خواهند سهمی در ایجاد جامعه‌ی دینی داشته باشند، می‌شود. لذا چنین افرادی فقط متوجه عقل هستند و آن را داور قرار می‌دهند. مجال فرصت نیست برای آن جماعت که می‌خواهند بر مبادی اسلام عزیز و تعالیم صحیح آن اطلاع کامل پیدا کنند و از آداب و اخلاق و روش آن آگاه شوند، اگرچه بعضی از ایشان اسلام را به اعمال و کردار جمعی که به اسلام منسوبند، شناخته‌اند. و بنابراین، شیوه‌ی پرنور اسلام را کریهه و زشت نشان داده‌اند و عارضه زشت و ناهمواری را برای دستورات واقعی اسلام فراهم آورده و حکم اسلام را مانند ادیان دیگر تصور کرده‌اند، اینجاست که ضرورت تعلیمات دینی، ضرورت پیدا می‌کند.

۵) اسلام، دین تعلیمی است

انسان در این عصر به رغم غرور مادی که ظاهراً او را از دین منصرف می‌کند می‌بینیم که به سوی دینی مطمئن و محل اعتبار از جهتی و قادر بر کمال مادی و روحی از جهت دیگر تمایل دارد.

ما ثابت و استوار در ایمان و اعتماد مانده‌ایم، چرا که اسلام تنها دینی است که مورد اعتماد و مشخصات آن واضح و مبادی و مصادر آن ثابت است که از تغییرات و تحولات و تضعیف و تبدیل مصون و محفوظ است. وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ [۴] «قرآن کتاب ارزشمند و بی‌نظیری است، از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی‌آید، وحی نامه‌ای است از پروردگار ستوده صفات».

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۵] «بی‌تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کردیم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود».

اسلام ضامن ارتقاء رشد انسان، هرطور که بخواهد از کمال و معرفت و خوشبختی می‌باشد.

قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ [۶]

«قطعاً برای شما از جانب خدا روشنایی و کتابی روشنگر آمده است، خدا هرکه را از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن کتاب به راه‌هایی رهنمون می‌شود و به توفیق خویش آنان را از تاریکی به سوی روشنایی بیرون می‌برد و به راه راست هدایت‌شان می‌کند».

۶) اسلام برنامه‌ای کامل و دستوری مستقل است

اسلام برنامه‌ای کامل و تأمین‌کننده هدف حیات انسانیت می‌باشد که شامل عقل و معرفت و استقلال فکری است و هر انسانی را آگاه به وظایف و مقام و شخصیت خودش می‌نماید که در سایه‌ی آن هر فردی سیادت خود را می‌یابد و هیچ زورگویی و سلطانی بر او حق ندارد، الاّ سلطان حق نباشد که «الإِسْلاَمُ یَعْلُو وَلاَ یُعْلَی عَلَیْهِ» و عقل و معرفتی به انسان می‌دهد تا قدرت خداوند را در خلقت کائنات و حکمت طبیعت بشناسد.

أَوَلَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ[۷]

«آیا در ملکوت آسمان‌ها و زمین و هرچیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند».

اگر انسان در خلقت کائنات فکر نکند و درک و فهم خود را در باره‌ی آن به کار نیاندازد، از نظر اسلام جرمی دارد که در باره‌ی آن سؤال و محاسبه‌ی سخت خواهد شد.

إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا[۸]«قطعاً گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش قرار خواهند گرفت».

اسلام با عقاید پاک و عبادات و با مَثَل و قصه و داستان قرآنی، به عاطفه‌های خشک شده، حیات تازه‌ای بخشیده و بیداری را به دل‌های خوابیده و بی‌حرکت داده و محرک انگیزه‌های مثبت در انسان شده تا این که برای ارتباط شایسته و معاشرت اسلامی آماده باشد.

و از طرف دیگر کوبنده‌ی ظلم و ستم و بیدادگری، حافظ کرامات و شخصیت هر فرد است، هتک حرمت هیچ فردی را جایز نمی‌داند، ضعیفان را دست‌کم نمی‌گیرد و مال مردم را به ناحق نمی‌خورد.

اسلام‌خواهان آن است که مردم پاکترین و بهترین شیوه‌ی زندگی را در روی زمین داشته باشند. زندگی که شرک و بت‌پرستی در آن نباشد و در آن عبادات را تنها برای قصد رضای خدا انجام دهند.

زندگی بدون ظلم و ستم و بدون استبداد که در آن عدالت و آزادی و برادری رعایت شود.

زندگی دور از جهل و بی‌سوادی، بلکه دارای علم و معرفت و حکمت.

زندگی عاری از گناه و جدل و سراسر طهارت و پاکی و پاکدامنی.

زندگی بدون حسادت و کینه و بغض و پر از محبت و همکاری و همبستگی.

حیاتی بدون اسراف و تبذیر، بلکه دارای بخشش و کَرَم و ایثار.

مقصود اسلام، پاکی فرد، همکاری جمعی و تأسیس حکومتی که اساس آن شورای و غایت و هدف نهایی آن محافظت دین و سیاست دنیاست، می‌باشد.

اولین وظیفه حکومت اسلامی دعوت و راهنمایی به سوی دین مبین اسلام است تا اخوت و برادری انسانی در جامعه برقرار باشد و مردم با سلامتی و امن و امان در سایه‌ی آن زندگی کنند. و در حقیقت اسلام با این اوصاف را در این عصر که عصر اکتشاف اتم و تمدن و علم است شاید بتوانیم به مردم ارائه دهیم.

۷) ضرورت تشکیل دولتی برای دعوت به اسلام

ضرورت دارد دولتی فراهم شود برای دعوت اسلامی؛ و اکنون بهترین و مناسب‌ترین وقت جهت حرکت و قیام می‌باشد که به اجتماع آرا، در اروپا و آمریکا سرانجام به این نتیجه رسیده‌اند که دعوت به دین اسلام جنبه وجوب پیدا کرده و تحولات و تغییرات مادی ارزش و فایده‌ای دربر نداشته؛ الا خسارت و تباهی نباشد، طمع و شرّ و خودخواهی، انسان را خوار و ذلیل کرده و برای اصلاح نفس احتیاج به مودت و دل نرمی، محبت و همکاری، گذشت و ایثار است که البته این فضائل مخصوص دین و ایمان است، و هیچ دینی نیست غیر از دین اسلام که دارای این فضایل باشد، و این تنها رأی علمای ما نیست، بلکه رأی دانشمندان غربی است که اسلام را تدریس می‌کنند، و بر حقایق آن اطلاع کامل دارند.

گولد زیهر می‌گوید: اگر ما انصاف بدهیم باید معتقد باشیم، در روش اسلام نیروی سازنده‌ای وجود دارد که برای انسان خیر است.

زندگی موافق با تعالیم اسلامی جای هیچگونه نگرانی و غبار پشیمانی بر آن نیست، چرا که آن زندگی طالب رحمت برای تمام مخلوقات خدا می‌باشد. وفا به عهد، محبت، اخلاص، دوری از غرایز و خودخواهی، این فضایل جزء اخلاق حسنه اسلامی است.

«مسلمان صالح آن است که در زندگی اخلاق رذیله را تبدیل به روش شرعی و انسانی نماید».

برای این که هرچه سریعتر، در کوتاه‌ترین وقت و کمترین کوشش کارهایمان را اسلامی کنیم، لازم است دولتی قدرتمند و آماده برای دفاع از اسلام و همچنین ملتی غیور و مخلص جهت پاسداری و نگهداری آن وجود داشته باشد، زیرا افراد توانایی حفاظت این امر و حرکت بزرگ را ندارند. بنابراین، بر دولت و یا ملتی که فراهم آمده‌اند لازم است که مبادی و تعالیم اسلامی را علمی و عملی مطابق قرآن و سنت عمل نمایند.

اسلام را به صورت صحیح و درست مطابق آن دستوری که براساس آن استوار و محکم پایه‌ریزی شده، به مردم ارائه دهیم و علم و عمل ما قویترین حجت و واضح‌ترین دلیل و برهان برای استدلال و الزام دشمن معارض باشد.

همانا اسلام به ذات خود قوی است چون حق است، ولی احتیاج به توضیح و تفسیر دارد که حقیقت‌های آن روشن و نشانه‌هایش معلوم شود که البته هرچه در راه اسلام کوشش بشود خدمت به نفسِ انسانیت است.

و این صدها میلیون که به اسلام ایمان آورده‌اند و آن را قبول کرده‌اند و قسمت زیادی از زمین خدا را اشغال نموده‌اند، احتیاج ضروری به تعلیمات دینی و تبلیغات اسلامی دارند، چون استعداد و آمادگی قبول دین را دارند و دوست دارند انصار و لشکر مخلص دین خدا باشند.

دولت‌ها برای ترویج افکار و خواسته‌های مذهبی خود تمام امکانات را آماده کرده، وزارت‌خانه‌ها را تأسیس نموده و به وسایل جنگی ادبی و فنی خود را مجهز کرده‌اند، تا بتوانند طرف مقابل را به آن قانع کنند. اگر کشورها، این مخارج هنگفت را جهت توسعه‌ی افکار و اندیشه‌های بشریت صرف می‌نمایند، مسلمانان به بذلِ توجه و مخارج بیشتری، جهت حمایت و نگهداری و ارشاد و راهنمایی مردم به سوی دین مبین اسلام و شریعت غرّای محمّدی، برتری و اولویت دارند که این یک نوع جهاد است (جهاد زمانه) و از جهاد حربی کمتر نیست.

هر زحمتی در این راه باشد جهاد بسیار بزرگی است که دارای پاداش نیک و اجر عظیم می‌باشد، و وفا به دینی است که خداوند ما را به آن مشرّف کرده است.

در این رساله، توضیح قسمتی از حقایق اسلام را در سه جنبه تقدیم می‌داریم:

۱) جنبه‌ی روحی.

۲) جنبه‌ی اخلاقی.

۳) جنبه‌ی اجتماعی.

در این رساله‌ی اسلامی به غیر از قوانین و دستورات اصلی اسلام واقعی، هیچ زیاده‌روی و کم و کسری انجام نمی‌دهیم، و نمی‌خواهیم خودمان راه به دشواری بیاندازیم که مضمون صحیح و درست مطالب را از تأویل خارج نماییم. هدف اصلی ما این است که اسلام را با حقیقت و اصالت خود به مردم ارائه دهیم، تا ارزش و اعتبار و صلاحیت آن آشکار شود، چرا که اسلام روحِ حق و نورِ هدایت است.

وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ[۹]

«بدینگونه روحی از امر خودمان به سوی تو وحی کردیم، تو نمی‌دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است، ولی آن را نوری گردانیدیم که هرکه از بندگان خود را بخواهیم به وسیلۀ آن راه می‌نمائیم و به راستی که تو به راه راست هدایت می‌کنی، راه همان خدایی که آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آنِ اوست، هشدار که همه‌ی کارها به خدا باز می‌گردد».

نویسنده‌: استاد سیّد سابق- رحمه الله نعالی

مترجم: جعفر حسینی

ارجاعات:

[۱]- سوره‌ی رعد، آیه‌ی ۱۷.

[۲]- سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی ۲۶.

[۳]- سوره‌ی روم، آیه‌ی ۳۰.

[۴]- سوره‌ی فصلت، آیه‌ی ۴۱ – ۴۲.

[۵]- سوره‌ی حجر، آیه‌ی ۹.

[۶]- سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۱۵ – ۱۶.

[۷]- سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۱۸۵.

[۸]- سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۳۶.

[۹]- سوره‌ی شوری، آیه‌ی ۵۳.