جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اصول فرهنگی در اسلام


اصول فرهنگی در اسلام

هیچ عرصه ای از جمله فرهنگ را نمی توان یافت که بر اصول مستحکمی استوار نباشد و تبادلات و تعاملات خویش را طبق آن به پیش نبرد

هیچ عرصه ای از جمله فرهنگ را نمی توان یافت که بر اصول مستحکمی استوار نباشد و تبادلات و تعاملات خویش را طبق آن به پیش نبرد. فرهنگ اسلامی از ابتدای ورود خود به سرزمین جزیره العرب توانسته است جوامع انسانی را به درستی رهبری کند و آنان را به سمت و سوی گوهر انسانی، هدایت نماید و این بی تردید بر اصولی بنیادین اساسی مستقر گردیده است؛ به طوری که می توان گفت اگر این اصول مستحکم نبود؛ این فرهنگ در طول تاریخ و در گذر زمان، از میان می رفت.

در این مقاله به بیان برخی از این اصول بسنده می کنیم و امید می رود فعالیت های فرهنگی متولیان امر فرهنگ بر آن مبتنی شده تا شاهد اقتدار فرهنگی در سطح جهانی باشیم. چرا که خداوند فرمود: «کلمه الذین کفروا السفلی و کلمه الله هی العلیا» توبه/۴۰ انشاءالله.

۱: برخورد با کفار و نیک رفتاری با یکدیگر

از جمله اصول بنیادین و راهگشای فرهنگی اسلام این است که مسلمین همواره باید دشمن شناس بوده و نیروهای خودی را از غیرخودی بازشناسند تا با خودی ها در تعامل و با غیر آنها در تقابل باشند. خداوند از این اصل اساسی چنین یاد می کند: «محمد رسول الله و الذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم» فتح/۹۲ پیامبر خداست، و کسانی که با او هستند بر کافران سختگیرند و با یکدیگر مهربان.)

این آیه به خوبی بیانگر این واقعیت است که اسلام نمی تواند تحت هر شرایطی با کسانی که قصد نابودی آن را دارند کنار آمده و با آنان نیک رفتاری نماید بلکه این رفتار نیکو، زمانی معنا می یابد که دشمنان دین برای ریشه کن کردن اسلام توطئه ای نداشته باشند. لذا است که مسلمانان نسبت به براندازان، موضعی واحد یعنی مبارزه و برخورد دارند که ضامن صیانت از دین خواهد بود.

۲: عدم توجه به خواسته های نامشروع دشمنان

یکی از مصائبی که همواره و در طول تاریخ، متوجه مسلمانان بوده است این که دشمنان اسلام در تلاش برای چهره پوشی از خویش بوده اند به این معنا که خواسته اند این گونه به مسلمانان وانمود و القاء کنند که خیرخواه آنان هستند و در پی خوشبختی و سعادت آنان بوده و قصد دشمنی ندارند. این در حالی است که در هیچ کجای تاریخ نمی توان این خیرخواهی را یافت نمود. بلکه تنها چیزی که در تاریخ مکتوب و غیرمکتوب بشر از آنان به یادگار مانده، چیزی جز خباثت و شرارت نبوده است.

از این رو خداوند سبحان این خطر را به پیامبر گوشزد کرده و می فرماید: «و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم قل ان هدی الله هوالهدی و لئن اتبعت اهواءهم بعدالذی جاءک من العلم مالک من الله من ولی و لانصیر» (بقره/۰۲۱ یهودیان و نصرانیان از تو خشنود نمی شوند، تا به آیینشان گردن نهی. بگو (ای پیامبر): هدایت، هدایتی است که از جانب خدا باشد. اگر از آن پس که خدا تو را آگاه کرده است از خواسته آنها پیروی کنی، هیچ یاور و مددکاری از جانب او نخواهی داشت.

بنابراین، جوامع اسلامی باید همواره به آنچه در این آیه آمده است توجه داشته باشند تا در مقابل زیاده خواهی ها و بداندیشی های فرهنگی بداندیشان، مقاومت کرده و در پی برآورده سازی خواسته های نامشروع آنان نباشند چرا که اینان به چیزی کمتر از تهی سازی فرهنگی مسلمین رضایت نخواهند داد.

۳: شروع از خویشتن

از دیر زمان موضوع فرافکنی مسائل و مشکلات فردی و جمعی، از جمله مسائلی بوده است که در میان مسلمین رایج بوده و کمتر کسی به بازیابی اشکالات و مشکلات خویش توجه کرده است در حالی که یکی از مسائل مهمی که خداوند صریحاً در ابتدای رسالت نبی مکرم اسلام(ص) به آن حضرت یادآوری می نماید همان توجه به خویش و خویشاوندان نزدیک ایشان می باشد: «و انذر عشیرتک الاقربین» شعراء/۴۱۲ خویشاوندان نزدیکت را بترسان.

از این اصل مهم می توان استفاده نمود که اولا در مسائل فرهنگی باید از خانواده و خویشان شروع کرد و ثانیاً مراکز و متولیان فرهنگی در گام اول باید مشکلات فرهنگی خویش را حل کرده تا در گام بعدی بتوانند به رفع مشکلات جامعه اقدام نمایند.

۴: تحول آفرینی

تحول و ایجاد تغییر در هر امری، از جمله ویژگی های ذاتی انسان بوده و هست بگونه ای که دنیای امروز سرشار از این مهم می باشد و بی شک باید اذعان کرد که اگر این خواسته فطری نبود چنین اتفاقاتی رخ نمی نمود.

خداوند طی اصلی کلی و اساسی به امت اسلامی این را یادآور گردیده است که اگر بخواهید هر اتفاق مبارکی در زندگی فردی و جمعی شما رخ نماید باید خودتان پیش گام شده و اقدام به تحول آفرینی نمایید وگرنه هیچ اتفاق مثبتی پدیدار نخواهد شد: «ان الله لایغیر مایقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» رعد/۱۱۱. خدا چیزی را که از آن مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند. یا این که: «لیس للانسان الا ماسعی» نجم/۹۳. برای مردم پاداشی جز آنچه خود کرده اند نیست؟

بنابراین اگر ما بخواهیم در مسائل فرهنگی جامعه اتفاقات میمون و مبارکی بیافتد لازم است خود باید تغییرات را آغاز نماییم و منتظر کسی نباشیم.

۵: اجازه نفوذ به دشمن ندادن

یکی از آسیب هایی که همواره متوجه مسلمانان بوده و هست این که دشمنان از راه های مختلف از جمله فرهنگ، بر جوامع اسلامی سلطه یافته و آنان را از حقیقت خویش که همان فرهنگ ناب اسلامی باشد تهی و بر منابع مادی ایشان غالب گشته اند که نمونه بارز آن را می توان «اندلس» دانست که در گذر زمان و با ورود مسیحیت به آن کشور دشمنان اسلام توانستند این سرزمین اسلامی را به سرزمینی به تمام معنا غربی تبدیل نمایند.

خداوند در بیانی اخطارگونه به مسلمانان، تمام انواع نفوذ دشمنان را بر جوامع اسلامی طرد و نفی کرده و می فرماید: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» نساء/۱۴۱ خداوند هرگز برای کافران به زیان مسلمانان راهی نگشوده است.

از این رو و در دنیای کنونی که دنیای تبلیغات و اطلاعات است ما نباید به دشمن اجازه راهیابی به درون فرهنگ خویش داده و عرصه را برای تاخت و تاز فرهنگی آنان بگشاییم چراکه در غیر این صورت در برابر خدا و نسل های آینده مسئول خواهیم بود.

۶: عدم ولایت پذیری از مخالفان

شاید در ابتدای امر، موضوع ولایت پذیری تنها به حوزه مسائل سیاسی محدود گردد و ذهن مخاطب، به این سمت و سو هدایت شود ولی نباید از خاطر دور داشت که چنین تفسیری از قرآن، بسیار سطحی و غیرقابل پذیرش است لذا یکی از مصادیق ولایت پذیری را باید در حوزه مسائل فرهنگی جست وجو نمود که برخی در این جهت نیز ولایت دیگران را بر ولایت خودی ها (مؤمنین) ترجیح داده و آنان را اطاعت می کنند. به عنوان مثال این که اگر نظام آموزشی یک کشور اسلامی برگرفته از یک نظام آموزشی غیردینی باشد یا این که برخی کتب مورد استفاده، ترجمه بوده و بعضاً مواد درسی، در عناد و تضاد با آموزه های دینی تدریس شود و یا این که الگوهای مد پذیری ما پوشش و منش دیگران باشد؛ مصداق ولایت پذیری از دیگران در حوزه فرهنگ قلمداد می شود.

خداوند برای رفع این نوع از ولایت پذیری در میان مسلمانان، می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری أولیاء بعضهم أولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین» مائده/۱۵. ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصارا را به دوستی برمگزینید. هر کس از شما که ایشان را به دوستی انتخاب کند در زمره آنهاست و خدا ستمکاران را هدایت نمی کند.

در این آیه به صراحت، پذیرش ولایت یهود و نصاری و... از جمله مصادیق ظلم دانسته شده که روا نیست جوامع اسلامی به آن گرفتار آینده و هزینه های گزافی بپردازند.

۷: دوری از سخت گیری بی منطق

موضوع سخت گیری های بی منطق و بی مورد هم از موضوعاتی است که گاه سدی بر راه توسعه اندیشه ها و آموزه های دینی ادیان الهی بوده است از سوی برخی متدینان و یا دین آشنایان اعمال گردیده است. هرچند که بی شک در همه امور (اعم از دینی و غیردینی)، رعایت خطوط قرمز و به تعبیری رعایت حریم ها، لازم و ضروری است ولی این به معنای سخت گیری لجام گسیخته نخواهد بود.

دین اسلام که در آسان سازی و آسان گیری در امور، بی همتا است، در مسائل مختلف از جمله مسائل فرهنگی بر این اصل که نباید جامعه را در تنگنا قرار داده و بر آنان سخت گرفت تأکید می نماید: «ما جعل علیکم فی الدین من حرج» (حج/۸۷) و برایتان در دین هیچ تنگنایی پدید نیاورد. لذا است که ما برای پیشبرد اهداف فرهنگی خویش نباید به برخی مسائل دست و پاگیری متوسل شویم که نه با دین و نه با منطق سازگار نمی باشد.

۸: حفظ یکپارچگی فرهنگی

تمام جوامع بشری برای دست یابی به اهداف مادی و معنوی خویش درپی این هستند تا در سایه ایجاد و حفظ یکپارچگی در میان خویش، گام های مثبتی در این راستا بردارند. دین اسلام که از همان ابتدای ظهور خود، بر یگانگی امت اسلامی در برابر دشمنان اصرار نموده است با توجه به این اصل و کار ویژه های آن توانسته است مردمان مختلف و متفاوت را با یکدیگر به یک سمت و سو رهنمون باشد و راه خود را تا به امروز تداوم بخشد.

خداوند متعال در دستوری، با صراحت به مسلمین، وحدت و ائتلاف نظر با یکدیگر را یادآور شده و می فرماید: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» (آل عمران/۳۰۱). و همگان دست به ریسمان خدا زنید و پراکنده مشوید. بدون تردید اگر جامعه ما بخواهد به سعادت فرهنگی نائل آید باید از امور پراکنده در عرصه فرهنگ، که در مواردی به کم کاری و موازی کاری و یا بی مسئولیتی نیز منجر می گردد پرهیز نماید و در یک منظومه منسجم فکری و فرهنگی به انجام مسائل حوزه فرهنگ بپردازد.

۹: اعتماد به نفس

اعتماد به نفس که در حقیقت، موتور محرکه تمام امور می باشد از دیگر اصولی است که اسلام برای دست یابی مسلمین به جایگاه شایسته خویش در درون و برون از مرزهای خود، بر آن تأکید می نماید. در واقع باید توجه داشت که اگر ما بتوانیم براساس واقعیات، به حس اعتماد به خویشتن برسیم خواهیم توانست در بسیاری از مسائل از جمله در توسعه کمی و کیفی فرهنگ اسلامی موفقیت های لازم را کسب نماییم. خداوند در راستای ایجاد و تعمیق اعتماد به نفس، در قرآن چنین می فرماید: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون ان کنتم مؤمنین» (آل عمران/۹۳۱). سستی مکنید و اندوهیگن مباشید، زیرا اگر ایمان آورده باشید شما برتر خواهید بود.

تحقیقاً باید گفت یکی از مسائلی که دشمنان درپی آن بوده اند این است که بگویند شما در هیچ عرصه ای از جمله فرهنگ نمی توانید مؤثر باشید و نیازمند فرد و یا افرادی هستید تا به هدایت شما اقدام نمایند. با تأسف هرچه تمام تر باید امروز به تحقق این نیت شوم در میان مسلمین اعتراف نمود چراکه موضوع «تهاجم فرهنگی» درپی این ماجراجویی بوده و همچنان به مرزهای فرهنگی جهان اسلام تجاوز می نماید، درحالی که اگر ما به آموزه های خویش توجه می نمودیم دیگر گرفتار این گرداب فرهنگی نمی شدیم.

۱۰: شدت برخورد با بیگانگان

عصر کنونی که عصر رسانه ها و ارتباطات جمعی است، در بسیاری از مسائل از جمله مسائل فرهنگی جنگ و نبردی به معنای واقعی کلمه برقرار می باشد. مبارزه و نبرد در حوزه مسائل فرهنگی از خطرناک ترین نبردها است.

خداوند در بیانی به پیامبر چنین می فرماید: «یا أیها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم» (تحریم/۹) ای پیامبر، با کفار و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر. و یا در جای دیگر خطاب به مؤمنین می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار و لیجدوا فیکم غلظه» (توبه/۳۲۱)

ای کسانی که ایمان آورده اید، با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید تا در شما شدت و درشتی یابند.

از این دو آیه چنین استفاده می شود که امت اسلامی در قبال متهاجمان فرهنگی در هر عصر و مصری که باشند نباید بامسامحه و بی توجهی برخورد کنند بلکه باید در عرصه مسائل فرهنگی نیز همچون صحنه مبارزات سخت نظامی، با دشمن با شدت و سرسختی هر چه تمام تر برخورد کرده تا این که دشمن احساس کند که نمی توان به این حوزه حساس تعرض نمود.

۱۱: رهبری فرهنگی جهان

از مهم ترین اصول فرهنگی ما این است که ما باید در دراز مدت بتوانیم رهبری دیگران را از جمله در حوزه مسائل فرهنگی برعهده بگیریم. در قرآن در این راستا چنین می خوانیم: «والذین یقولون... و اجعلنا للمتقین اماماً» فرقان/۴۷ و آنان (مؤمنین) که می گویند: ای پروردگار ما... و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان.

از این آیه بخوبی می توان برداشت کرد که هدف عالی و غایی مسلمین در فرهنگ باید این باشد که برای دیگران الگو و به تعبیری رهبر باشند تا آنان را به حقیقت انسانیت رهنمودن گردند.

۱۲: تعامل با دیگران

یکی از موضوعاتی که در باب فرهنگ مورد توجه است این که ما اصولا چه رویکردی باید در قبال دیگر فرهنگ ها داشته باشیم؟ آیا با آنان به تعامل و همکاری بپردازیم یا این که به تقابل و تخریب مبادرت نماییم؟ منطق قرآن اساساً بر این است که ما می توانیم بر مسائل مشترک و مورد اتفاق، با دیگر فرهنگ ها در تعامل باشیم نه این که با آنان بطور مطلق مبارزه کنیم.

خداوند به پیامبر اسلام(ص) نسبت به دیگر ادیان چنین می فرماید: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله» آل عمران/۴۶ (ای پیامبر) بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه ای که پذیرفته ما و شماست پیروی کنیم: آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سوای خدا به پرسش نگیرد.

از این آیه به درستی روشن می شود که ما همواره باید بر مشترکات توحیدی و انسانی در تمام فرهنگ ها تکیه کرده و به گسترش آن اقدام و با یکدیگر در تفاهم و تضارب فکری باشیم نه این که کاملا از همدیگر روی برتافته و اقدام به امور ناصواب نماییم.

بی شک این امر در درون جهان اسلام، معنای خاص و ویژه ای می یابد چرا که وقتی اسلام با دیگران می تواند روابط فرهنگی داشته باشد تحقیقا باید گفت مسلمانان در این جهت بهتر خواهند توانست به ایجاد و تداوم این رابطه اقدام نمایند و هر روز بر عزت و شوکت خویش (در برابر دشمنان مشترک)، بیافزایند تا این که برخی از گروهک های بی منطق، در درون مسلمین اقدام به تفرقه افکنی های نابجا و در تضاد با آموزه های دینی در میان مسلمانان مبادرت نکرده و هر روز بر طبل دوری از یکدیگر نکوبند.

حاجی حسن پور