پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سیاست پولی در صحنه عمل


سیاست پولی در صحنه عمل

بانک مرکزی انگلستان اختیار کنترل کردن تورم را دارد و این که آن را در محدوده یک درصد بالاتر یا پایین تر از ۵ ۲ درصد در سال نگه دارد

اسکاتلند باید یک نماینده در کمیته سیاست پولی داشته باشد. در ماه‌های اخیر شکایت‌هایی در اسکاتلند شنیده می‌شود که بانک مرکزی انگلستان سیاست پولی نامناسبی به اجرا گذاشته است و شرایط اقتصادی در اسکاتلند را در نظر نمی‌گیرد.

سپس چاره پیشنهادی این است که اسکاتلند باید یک «نماینده» در کمیته سیاست پولی داشته باشد. آن همچنین یک هدف بلندمدت‌تر حزب ملی اسکاتلند (SNP) است که اسکاتلند وقتی مستقل شد، باید به حوزه یورو بپیوندد. ابتدا خطای پشت نخستین درمان پیشنهادی را مطرح کرده و پس از آن خطای پشت هدف بلندمدت‌تر را می‌گوییم.

بانک مرکزی انگلستان اختیار کنترل کردن تورم را دارد و این که آن را در محدوده یک درصد بالاتر یا پایین‌تر از ۵/۲ درصد در سال نگه دارد. (استثناهای متعددی وجود دارد، برای مثال اگر تبیین رضایت بخشی داده شود انحراف بیشتر قابل قبول خواهد بود- اما اختیار اساسی همانی است که توصیف شد.) اکنون تورم یک اصطلاح تطبیقی جدید برای افزایش سال به سال در قیمت کالاها و خدمات است. سابق بر این چنین افزایش قیمتی را کاهش قدرت خرید پول می‌نامیدند. این دو اصطلاح آشکارا یک چیز معنا می‌دهند؛‌ اگر قیمت‌ها به‌طور کلی بالا رفته باشند، پس پول کالای کمتری خواهد خرید. اما این اصطلاح از مد افتاده در بستر کنونی مفید است.

دلیل آن این است که به ما گوشزد می‌کند از پول یکسانی در اسکاتلند و انگلستان استفاده می‌شود. بنا بر این اختیار بانک مرکزی انگلیس کنترل «قدرت خرید پول» در کل حوزه پولی است. بانک قدرت خرید پول را نه فقط در لندن، بلکه در بیرمنگام، در گلاسکو (یا حقیقتا در سوت‌اند و ابردین) و در واقع کل انگلستان کنترل می‌کند. قیمت‌ها برای کل این حوزه محاسبه می‌شود که در تعیین نرخ تورم نقش دارند.

به بیان دیگر، آنچه را بانک مرکزی کنترل می‌کند میانگین نرخ تورم برای کل کشور است. احتمال دارد برخی قیمت‌ها در لندن سریع‌تر از میانگین رشد کنند برخی دیگر مثلا در گلاسکو یا اینبورگ کندتر افزایش یابند. اما از جنبه اختیاراتی که به کمیته سیاست پولی بانک مرکزی انگلیس داده شده است اینها خارج از موضوع هستند و مهم‌تر - بسیار مهم‌تر- از بیم این که هر کسی این تصور را پیدا کند که تغییردادن اختیارات برای در نظر گرفتن «تفاوت‌های منطقه‌ای» ایده خوبی خواهد بود- تا زمانی که انگلستان از یک پول استفاده می‌کند، بانک مرکزی انگلستان «فقط» می‌تواند میانگین قدرت خرید در سراسر کشور را کنترل کند. این بانک از یک نرخ بهره استفاده می‌کند که برای تمام کشور به کار می‌رود. و شرایط پولی و بنا بر این ارزش پول را کنترل می‌کند. اصلا این امکان وجود ندارد که یک نرخ بهره برای انگلستان و نرخ بهره دیگری برای اسکاتلند تعیین کرد مادامی که هر دو کشور از یک پول استفاده می‌کنند.

اکنون اسکاتلندی‌ها احتمال دارد این را قبول کنند، اما هنوز شکایت دارند که باتوجه به وضعیت اقتصادی اسکاتلند، ‌سیاست پولی که برای انگلستان تعیین شده است و اسکاتلند هم بخشی از آن است زیادی انقباض و سختگیرانه است. این شکایت منطقا پذیرفتنی است، اما با واقعیات جور در نمی‌آید. برای این که تورم به هدف خود رسیده است. تورم فقط اندکی پایین‌تر از هدف تعیین شده است، به طوری که نمی‌توان ادعا کرد تقاضای ضعیف در اسکاتلند، قیمت‌ها را در چنان حدی پایین نگه داشته است که تورم انگلستان خیلی اندک است.

مشکل اسکاتلند- اگر که مشکلی در این‌باره دارد- را فقط می‌توان با داشتن پول مخصوص خود حل کرد.

درباره این استدلال که اسکاتلند مستقل باید به یورو بپیوندد چه می‌گوییم؟ این سیاست دقیقا همان مشکل را به وجود می‌آورد. زمانی که اسکاتلند یک بانک مرکزی ایجاد کند مدیر عامل آن بانک در شورای بانک مرکزی اروپا خواهد بود. اما مدیر عامل در آنجا حضور نخواهد داشت تا منافع اسکاتلند را نمایندگی کند و به دفاع از سیاست پولی برخیزد که مناسب اسکاتلند است. در عوض وظیفه وی این خواهد بود که یک سیاست‌ پولی بوجود آید تا ثبات قیمت برای کل منطقه یورو ایجاد نماید. این یک نسخه «بزرگ مقیاس» از همان وظیفه‌ای است که اکنون بانک مرکزی انگلستان برای مناطق مختلف این کشور با آن روبه‌رو است. همانقدر که برای بانک مرکزی اروپا شایسته نیست که سیاست خود را متمرکز بر یک منطقه و کشور خاص سازد به همان اندازه بانک مرکزی انگلیس نباید این کار را بکند و در واقع امکان آن را هم ندارد.

هواداران اتحادیه پولی اروپا برخی اوقات تشویق می‌شوند تا از شعار «یک بازار، یک پول» استفاده کنند. مفیدتر و همچنین معنادارتر و درست‌تر این است که بگوییم «یک پول، یک سیاست پولی.»

نظام فدرال رزرو در آمریکا این نکته را تقویت می‌کند. بانک مرکزی آمریکا که فدرال رزرو گفته می‌شود در واقع شبکه‌ای از بانک‌های فدرال رزرو است که در سراسر کشور پراکنده شده‌اند و هر کدام مسوولیت‌های بانکداری معینی در منطقه خود را دارند. اما این بانک‌ها سیاست پولی برای مناطق خود اجرا نمی‌کنند و روسای مربوط به هر کدام هنگامی که برای تعیین سیاست پولی در دفاتر مرکزی فدرال رزرو در واشنگتن گردهم می‌آیند استدلال نمی‌کنند که سیاست ملی باید در راستای مناطق خاص منطقه آنها ‌تعیین شود. آنها ‌تخصص و توان کارشناسی درباره اقتصادهای محلی خود را به آنجا می‌آورند؛‌ اما از اینها برای کمک به امکان قضاوت درباره سیاست پولی ملی استفاده می‌شود نه این که سیاست پولی برای مناطق آنها ‌تهیه شود.

خلاصه بحث این که، تا زمانی که اسکاتلند و انگلستان پول یکسانی دارند ‌باید سیاست پولی یکسانی هم داشته باشند و تا زمانی که نرخ تورم در محدوده هدف قرار دارد، نه اسکاتلند و نه هیچ منطقه دیگری نمی‌تواند شکایت کند که تاثیر شرایط اقتصادی در منطقه آنها ‌بر کل اقتصاد نادیده گرفته شده است.

جفری وود

مترجم: جعفر خیرخواهان