شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چهره اصلی اعمال انسان


چهره اصلی اعمال انسان

همه اعمال انسان ها در درون و در باطن است و هر کسی شب و روز در باطن خود مشغول کار است و لحظه ای هم آرام نمی گیرد و حرکات ظاهری او به مقتضای حرکات باطنی او و برای حرکات باطنی او است حقیقت هر عملی از اعمال ما, یک حقیقت کاملا درونی و باطنی است و حرکات ظاهری ما خارج از حقیقت عمل می باشد

همه اعمال انسان‌ها در درون و در باطن است و هر کسی شب و روز در باطن خود مشغول کار است و لحظه ای هم آرام نمی گیرد و حرکات ظاهری او به مقتضای حرکات باطنی او و برای حرکات باطنی او است. حقیقت هر عملی از اعمال ما، یک حقیقت کاملا درونی و باطنی است و حرکات ظاهری ما خارج از حقیقت عمل می‌باشد. در مقام تامل به خوبی و به صورت دریافت عینی به این نکته دقیق متوجه می‌شویم که اعمال ما یک سلسله حرکات درونی است و حرکات ظاهری برای تحقق همان حرکت‌های درونی می‌باشد به نحوی که بدون حرکات ظاهری، حرکات درونی هرگز تحقق نمی یابد و به عبارتی، نسبت حرکات درونی به حرکات ظاهری، همانند نسبت روح به بدن است.مثلا ما وقتی در باطن خود احساس تشنگی می‌کنیم و از تشنگی رنج می‌بریم، می‌خواهیم این احساس را که به ما رنج می‌دهد، نداشته باشیم و در مقابل، احساس سیرابی و آرامش بکنیم. مطلوب ما احساس سیرابی و آرامش و یا حالت سیرابی و آرامش است.

ما از این احساس به آن احساس و یا ازحالت تشنگی به حالت سیرابی و از حالت رنج به حالت آرامش و سکون، حرکت می‌کنیم. معشوق ما یک امر درونی و باطنی است و آن عبارت است از وضع روحی خاص که فاقد آن هستیم و عملی که می‌خواهیم انجام بدهیم عبارت است از حرکت درونی از وضع نامطلوب به سوی وضع و حالت مطلوب.هم مطلوب و معشوق و هدف شما یک حالت خاص روحی و درونی است، و هم عمل ما یک حرکت درونی و روحی است. آنچه از حرکات ظاهری انجام می‌دهیم، برای تحقق بخشیدن به این حرکت درونی و روحی است. حرکات ظاهری ما از قبیل، تلاش و جدیت برای بدست آوردن آب و سپس رسیدن به آن و خوردن آن، همه و همه برای این است که ما بتوانیم عمل حقیقی و عمل اصلی،و در حقیقت عمل خود را انجام بدهیم و از حالت تشنگی به سوی حالت سیرابی حرکت کنیم. در نظر سطحی و ابتدایی گفته می‌شود ما طالب آب هستیم و آب، مطلوب ما است و حرکات ظاهری ما برای رسیدن به مطلوب، یعنی آب است. در صورتی که این چنین نیست و مطلوب ما حالت روحی خود ما، یعنی حالت سیرابی و آرامش خاص است و ما می‌خواهیم به آن برسیم و نه به آب. به همین جهت، وقتی به مطلوب خود می‌رسیم دیگر به دنبال آب نمی رویم و آب برای ما اهمیتی ندارد.در نظر سطحی و ابتدایی گفته می‌شود به دنبال آب رفتن و آب بدست آوردن و آب خوردن، عمل ما است. در صورتی که این چنین نیست و عمل اصلی ما، حرکت درونی ما از حالت درونی تشنگی به سوی حالت درونی سیرابی است و یک امر کاملا درونی است.

همه عمل، یعنی همه ابعاد آن، در درون و باطن ما است مقدمات فکری و عقیدتی عمل، هدف و مقصد از عمل، شوق و اشتیاق به هدف و مقصد، اراده و تصمیم،و حرکت و نیل به هدف،همه و همه در درون ما و در باطن ما است.در مثالی که ذکر شد فکر و عقیده ما این است که باید رنج نبریم و آرامش و سکون داشته باشیم و اگر از چیزی رنج بردیم باید در رفع رنج و در تحصیل آرامش و سکون از هر راهی بکوشیم، اگر چه از طریق توسل به یک سلسله حرکات ظاهری و از طریق استفاده ازخارج از وجود خودمان باشد و نیز، فکر و عقیده ما این است که برطرف شدن حالت تشنگی یا درد و رنج تشنگی با بدست آوردن آب و خوردن آن بدست می‌آید و حرکت درونی ما از این حالت به حالت آرامش از این طریق به تحقق می‌رسد و امکان پذیرمی‌باشد. اینها افکار و عقاید درونی ما است.

و بالاخره عمل ما در همه ابعادی که دارد در درون و باطن ما است و ما همیشه در عالم باطن خود حرکت‌ها و کارهایی انجام می‌دهیم. همه اعمال به همین نحو می‌باشد، یعنی هم در باطن و هم در درون است و آنچه از حرکت‌های ظاهری داریم، از باب توسل و برای امکان پذیر نمودن حرکت‌های باطنی و از باب زمینه سازی به جهت انجام حرکت‌های درونی است و کار اصلی نیست و این بدان معنی نیست که حرکات ظاهری،هیچ است به طوری که گفتیم،تحقق حرکات درونی،با حرکات ظاهری است.آنجا که یک سلسله حرکات ظاهری را انجام می‌دهیم و منظور ما نائل گشتن به لذت‌ها است، بازآنچه مطلوب ما است همان حالت درونی خاصی است که لذت می‌نامیم. حرکت ما نیز در این موارد یک حرکت درونی است از حالتی به حالت دیگر که همان لذت است. حرکات ظاهری برای به‌دست آوردن مقام مثلا و نائل شدن به آن برای این است که ما از حالت فقدان که یک حالت درونی است به حالت وجدان و به لذت آن که درونی هستند برسیم.

یعنی ما فکر می‌کنیم و معتقدیم که داشتن مقام و ریاست، برای انسان و برای ما یک کمال است و فاقد بودن آن یک نقیصه و حرمان است. این فکر و عقیده ما است چه حق باشد و چه باطل باشد.آنچه مطلوب برای همه انسان‌ها است، حالت درونی و روحی خود آنهاست، چه بر اساس معیارهای درست باشد و چه منطبق با معیارهای صحیح نباشد،و آنچه انسان‌ها در حال فرار ازآن هستند، باز حالت درونی و روحی خود آنان می‌باشد. اعمال انسان‌ها هم جزحرکات درونی و باطنی، چیز دیگری نیست. همه اعمال انسان‌ها در درون و در باطن است. هر کسی شب و روز در باطن خود مشغول کار است و لحظه‌ای هم آرام نمی‌گیرد و حرکات ظاهری او به مقتضای حرکات باطنی او و برای حرکات باطنی او است.

عالم کار و فعالیت هر کسی در درون او بوده و هر کسی در درون خویش خلاصه می‌شود.بهترین راه برای نیل به این حقیقت،تامل عمیق در وضع خود و در حرکات و اعمال و احوال باطنی خود،و نیز در تامل در حرکات ظاهری و چگونگی آنها است که در این صورت این حقیقت را عینا در وجود خود خواهیم یافت.در نتیجه با تامل در حالات و حرکت‌های درونی و حرکت‌های ظاهری خود به این نتیجه می‌رسیم که حقیقت هر عملی از اعمال ما یک حقیقت درونی و صورت اصلی هر عملی یک صورت خاص درونی و روحی است و این همان صورت دنیوی عمل است که در این عالم وجود دارد.صور دنیوی همه اعمال در اصل عبارت است از صور درونی و روحی آنها و حرکات ظاهری برای تحقق بخشیدن به صور اصلی آنها است. اگر چه تحقق بخشیدن به صور درونی آنها بدون حرکات ظاهری امکان پذیر نمی‌باشد ولی اصل آنها همان صور درونی آنها است و به همین لحاظ است که اگر کسی صورت ظاهر نماز را تصویر بکند،یعنی حرکات ظاهری نماز را انجام بدهد ولی نظر او نظر دیگری باشد، فریضه نماز را انجام نداده است. چنین کسی در درون خود با عقیده دیگر و با فکر دیگر و برای هدف دیگر، حرکت درونی دیگری انجام داده و حرکات ظاهری هم برای تحقق بخشیدن به آنچه در درون داشته،انجام یافته است.



همچنین مشاهده کنید