یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا

قهستان خاستگاه ساگارتی ها


قهستان خاستگاه ساگارتی ها

دیاکونوف تاریخ دان روسی که در مادشناسی ید طولایی دارد در مورد قوم ساگارتی این گونه اظهار نظر می کند: وی سرزمین جنوب شرقی دریاچه ارومیه را متعلق به مانایی ها می داند و ایالاتی …

دیاکونوف تاریخ دان روسی که در مادشناسی ید طولایی دارد در مورد قوم ساگارتی این گونه اظهار نظر می کند: وی سرزمین جنوب شرقی دریاچه ارومیه را متعلق به مانایی ها می داند و ایالاتی را که در نقطه شرقی تر دریاچه ارومیه در کنار سفیدرود و دره های واقع در جنوب شرق ارومیه قرار گرفته بود مانند زکرتو(ایالت ساگارتی ها؟) آندیا، ویشیدیش و غیره در تحت اطاعت مانایی ها بود.

او در ادامه می گوید: قبایل ساگارتی بعد از جنگ ۵۸۵ ق.م بین کیاکسار و آلیاتس جمعیت ها و گروه های نژادی در منطقه ممزوج یا جابه جا شدند، ماناها و مادها مخلوط شدند.

ساگارتی ها از شرق و جنوب شرقی دریاچه ارومیه به طرف غرب منتقل شدند به طوری که شهر آربل پایتخت آن ها شد و دشت های زاگرس به وسیله مادها اشغال گردید.

وی همچنین در شمارش قبایل پارسی و ایجاد دولت هخامنشی از قبیله ساگارتی یاد می کند و می گوید قبیله ساگارتی که در شرق بودند و با ساگارتی های ماد که در جنوب شرقی دریاچه ارومیه بودند متفاوت است.

ساگارتی ها به کوچ نشینی مشغول بوده اند، آن ها در دشت های خشک ایران مرکزی می زیسته اند.

همچنین معتقد است قبایل کوچ نشین خاورمیانه در سراسر نقاط ایران و خاورمیانه دیده شده و در تردد بوده اند.

فرای در بررسی تاریخ ماد آورده که اساس کار و پیدا کردن نام جای هایی که در کتیبه های آشوری آمده اند بر حدسیات استوار است و نه دلایل متقن.مثلا ناحیه ای به نام زکرتو را که شاید اینک در میان اردبیل و میانه در آذربایجان کنونی ایران باشد با قومی از مادها به نام ساگارتیان و در فارسی باستان اساگارتاست برابر دانسته اند.

وی در جای دیگر به تحلیل قبایل بیابانگردی که هرودوت در اقوام پارسی معرفی می کند(داهه ها، مردی ها، دروپیک ها و ساگارتی ها)، که در جاهای دیگر فلات پیدا شده اند یا در جاهای دیگر فلات هم می زیسته اند به جای آن که تنها در فارس بوده باشند، و این خود دلیلی است بر درستی گفته مورخان که اینان بیابانگرد بوده اند و نیز امکان وجود پیوند زبانی میان پارسیان و سغدیان در آسیای مرکزی بوده است.ساگارتاها گویا در کرانه بیابان مرکزی می زیسته اند، نزدیک یزد که هرودوت می گوید: در سخن گفتن مانند پارسیانند.

برخی از نویسندگان متاخر و معاصر جایگاه آنان را در آذربایجان دانسته اند، برخی در تبریز و برخی در شمال کوه زاگرس یا در دره های جنوب و مشرق ارومیه، یا در شمال ایران و برخی دراراضی نزدیک دریای کاسپی و نیمه سفلای دره قزل اوزن و برخی در اردبیل یا شهر سئرد(saerd) بر کناره دجله یا شرق جبال زاگرس در حدود پارتاکنی یا در همدان یا در زمستان جنوب شرقی ایران و در تابستان ماد یا بی جا و مکان و آواره.

موارد فرهنگی

روی قطعه سنگ های معروف به «لاخ معدن» در منطقه خوسف بیرجند و نیز بر بدنه صخره ای بزرگ در «تنگل استاد» بیرجند اشکالی در میان تصاویر بز کوهی و علایم و نشانه ها ایجاد شده که با توجه به خصوصیت ویژه ساگارتیان که کمند اندازی ذکر شده می توان احتمال داد که متعلق به آن قوم و دلیل دیگری بر حضور آنان در قهستان است.

اثر دیگر احتمالی متعلق به این دوره را می توان سنگ نگاره رامنیگان در شهرستان نهبندان دانست که مشابهت هایی با سنگ نگاره های تنگل استاد از لحاظ نقش دارد.

با توجه به شواهد و مدارک می توان گفت که ساگارتیان قومی بودند که از دو قسمت شرقی و غربی تشکیل شده و گروه شرقی به احتمال زیاد در منطقه قهستان و یزد سکونت داشته اند و شاخه غربی آن ها در ناحیه کردستان و منطقه آربل(اربیل در کردستان عراق) سکونت گزیده اند که در کتیبه بیستون از آن یاد شده است.

در دوران اسلامی و به خصوص قرون اولیه اسلامی در مورد گروه های شبانی که در منطقه جنوب خراسان یا قهستان از آن ها یاد کرده اند شغل این مردم دام داری بوده است و ابن حوقل و مقدسی از آن ها در کتب خویش یاد کرده اند، احتمال می رود گروهی که از آن ها یاد شده از نسل ساگارتیان گذشته باشند یا همان نام کورتی کم کم به این نام تغییر کرده باشد.

محمد فرجامی- کارشناس ارشد باستان شناسی