پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سلام بشارت سلامتی کنکاشی پیرامون اهمیت و کارکردهای سلام و تحیت


سلام بشارت سلامتی کنکاشی پیرامون اهمیت و کارکردهای سلام و تحیت

سلام یکی از نام های خداوند و صفات اوست در حدیث است که هر کسی بتواند نود و نه اسم خداوند را در خود احصا کند به بهشت داخل می شود این احصا کردن به معنای شمارش آن ها نیست بلکه تخلق به آن اسما و صبغه گرفتن به آن نام هاست

در مقاله حاضر نویسنده ضمن بررسی معنا و مفهوم سلام و تحیت و ماهیت آن، کارکردها و آثار و برکات کاربرد این هنجار اسلامی و اجتماعی را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده که با هم آنرا از نظر می گذرانیم.

از کوزه همان برون تراود که در اوست

یکی از هنجارهای بسیار پسندیده اسلامی قرآنی، تحیت گفتن و سلام کردن است. هر مسلمانی باید در دیدار با دیگری بلکه حتی هنگام ورود به خانه و مکانی که کسی در آن نیست با صدای رسا سلام بگوید و افشای سلام را مستحب بشمارد.

در روایات برای سلام کردن آثار و برکات بسیار و پاداش های بی شماری ذکر کرده اند که موجب ترغیب و تشویق مردم به انجام آن می شود. هم چنین برای سلام کردن آدابی را بیان کرده اند که ذکر جزئیات آن خود کتابی پرحجم می شود.

خداوند در آیه ۶۳ سوره فرقان، در بیان شیوه های هنجاری عبادالرحمن می فرماید: و عبادالرحمان الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما.

ویژگی های بندگان خداوند رحمان، یکی آن است که سخنان ایشان با دشمنان نیز سالم و ناآلوده است، چه رسد به گفتارشان با دوستان.

عبادالرحمان به وسیله ریاضات و مجاهدت های نفس، به جایی رسیده اند که سخنان ایشان نیز بازتابی از طهارت و پاکی نفس آنها است و سلامت روح و روان آنان موجب شده که در اعمال و رفتار جوارح نیز سلامت پیدا کنند.

در آموزه های اسلامی بر این معنا تاکید شده که از کوزه برون همان تراود که در اوست؛ بنابراین گفتار پاک و سالم، نشان دهنده پاکی باطن آنان است؛ از این رو امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: المرء مخبوء تحت لسانه؛ آدمی و شخصیت او در پشت زبانش پنهان است. وقتی سخن می گوید باطن نفس خویش را آشکار می کند و سلامت و خباثت طبیعت و شخصیت خویش را نشان می دهد. شخص تا زمانی که خاموش است کفر و ایمان و زهد و حرص و فروتنی و خودبرتربینی اش نهان است؛ و چون به سخن آید حالش آشکار و روشن می شود.

برای عموم مردم، تنها راه شناخت دیگران، نگاه کردن به اعمال و رفتار آنهاست و لذا هرگاه در مجلسی سخن از حق و خداوند و آخرت می شود گروهی شاد می شوند و گروهی ناراحت می گردند؛ زیرا آثار گرایش باطنی خویش را این گونه در چهره و ظاهر خویش هویدا می سازند.

خداوند در آیه ۳۰ سوره محمد(ص) می فرماید بیماردلانی که گمان می کنند خداوند کینه هایشان را هرگز بیرون نخواهد ریخت، می توان ایشان را از آهنگ سخنانشان شناخت؛ چنان که گناهکاران و مجرمان را نیز می توان از چهره شان شناخت (الرحمن آیه ۳۰)؛ زیرا آثار خباثت و طیب بودن باطن، در ظاهر و نیز رفتارهای آدمی بروز می کند.

البته برخی از انسان ها در مرتبه و جایگاهی نشسته اند که خودشان به نور الهی، باطن ها را می شناسند پیش از آن که از راه چهره و رفتار، خودش را نشان دهد. از این رو در روایت آمده: اتقوا فراسه المومن فانه ینظر بنورالله؛ از هوشیاری و تیزبینی اهل ایمان اندیشه کنید؛ زیرا چنین انسانهایی با بصیرتی متکی به نور خداوند می نگرند و چیزی بر آنها پوشیده نیست.

به هر حال براساس آن که از کوزه برون همان تراود که در اوست، انسان نمی تواند باطن خویش را نهان دارد و به شکلی از اشکال، باطن، ظهور می کند. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: ما اضمر احدکم شیئا الا اظهره الله فی فلتات لسانه و صفحات وجهه؛ هیچ کس نیست که امری را در دل خویش نهان دارد مگر آن که خداوند آن را در گفتار ناخودآگاه و در صفحه رخسارش آشکار سازد.

● ویژگی قلب سلیم

از این رو رخساره و گفتار آدمی ویژگی قلب سلیم ترجمان باطن اوست. سلامت زبان بیانگر سلامت باطن شخص است. قرآن درباره سلامت قلب حضرت ابراهیم(ع) سخنان وی را بازگو می کند که گفت: خداوند آفریدگار و پروردگار اوست و او را از بیماری شفا می دهد آنگاه شش نیاز را از زبان آن حضرت مطرح می کند و می افزاید که او دارای قلبی سلیم بود. (شعراء آیات ۸۷ تا ۹۸)

قلب سلیم دارای خصوصیاتی است که از جمله آن ها پاکی در بینش و نگرش است. گرایش به دنیا به شکل حبی آن ندارد و از تسلط قوای غضب و شهوت و نفوذ شیطان ها در امان است. در حقیقت دل، آلوده به محبت دنیا و شهوت و غضب نیست و مانند مارگزیده در تشویش و اضطراب برای دنیا و مسایل آن نمی باشد(انبیاء آیه ۸۲) بلکه یتململ تململ السلیم یعنی همانند مارگزیده از خشیت خداوندی به خود می پیچد. این ترس، امری باطنی است و با قلب منیب به درگاه خداوند می شتابد.(ق، آیه ۳۳) و درونش از ماسوی الله خالی و تهی است. این گونه است که صاحب قلب سلیم در رفتارهایش تنها به خداوند توجه دارد و رفتارهایش بیانگر آن است از سلامت نفس در بینش و نگرش برخوردار می باشد.

بنابراین نیکی و راستی گفتار را می بایست در سلامت قلب جست وجو کرد. کسی که قلبش بیمار است به سی بیماری زبانی گرفتار می آید که از آن جمله می توان به دشنام و ناسزاگویی و غیبت و تهمت و مانند آن اشاره کرد.

پس کسی که می خواهد نیک گفتار باشد و سلامت زبان را به دست آورد می بایست سلامت قلب را با تقوا تحصیل کند. برای این مقصد مدیریت قوای غضبی و شهوانی و شیطانی ضروری است. در همین راستا برخی ها با افترا و تهمت و کذب و دروغ و غیبت و هجو، دیگران را می آزارند؛ زیرا نتوانسته اند غضب خود را کنترل کنند. عده ای دیگر مردم را مسخره می کنند و برای به دست آوردن مال و مقامی، حیثیت دیگران را لکه دار می سازند و یا این که برای به دست آوردن مال و منالی دروغ می گویند. (واقعه آیه ۲۸) گروهی هم اصولا اختیار خویش را به دست شیطان داده اند تا آن ها را به هر جایی که می خواهد بکشاند.جمعی نیز اسیر جهل خویش هستند و نمی توانند خوب را از بد تشخیص دهند و سود و زیان خود را بدانند. این ها نیز از سلامت زبان برخوردار نیستند. از این رو خداوند گفتار جاهلان را زننده و فسادآمیز و بیرون از دایره سلامت ارزیابی می کند.

برخی جهل را بدترین بیماری دل ها دانسته و وجود آن را در آدمی به معنای مرگ قلب شمرده اند؛ چنین شخصی کارها و گفتارهایی را بر زبان می راند که مناسب نیست. زیرا موقع شناس نیست و نمی داند چه سخنی را کجا بگوید.

امیرمؤمنان(ع) بیماری جهل در قلب را زیان بخش تر از بیماری جذام می داند. برخی از مسایل را نباید هر جایی گفت هر چند درست باشد؛ زیرا می بایست به قدر و اندازه عقل و فهم مخاطب سخن گفت. نخست مخاطب را بشناسد و سپس سخن بگوید تا متهم نشود. برخی مطالب مهم و عالی اگر به توده مردم گفته شود خود به معنای القای شبهات است و اسباب خرابی دین و دنیای مردم می شود.

اگر شخص، نکته سنج نباشد و از روی جهل به مخاطب، سخن بگوید موجبات کدورت و عداوت میان دو شخص یا مردم می شود.

● سلام، نام خداوند و سلامت بخش انسان

سلام یکی از نام های خداوند و صفات اوست.(حشر آیه ۳۲) در حدیث است که هر کسی بتواند نود و نه اسم خداوند را در خود احصا کند به بهشت داخل می شود. این احصا کردن به معنای شمارش آن ها نیست بلکه تخلق به آن اسما و صبغه گرفتن به آن نام هاست. انسانی می تواند به بهشت و دارالسلام درآید که خود را سالم و سلیم سازد و معنای سلام را در همه ابعاد وجودی خویش تحقق بخشد و از فساد راهی یابد.

● جایگاه های خطرساز

برای انسان سه جایگاه و موطن است که بسیار خطرناک و خطرساز است. مقام نخست هنگام زاده شدن و تولد است که دنیا برای او خانه مصیبت و مشقت و آزمایش است. از این رو برای امنیت بخشی در گوش کودک اذان واقامه می گویند تا شیطان از وی دور شود و از شر بلاهای خطرساز ایمن گردد. خداوند کسانی را که بخواهد مورد رحمت واسعه خویش قرار دهد در نخستین منزل از منازل، او را به اسم سلام از شر بلاهای هلاک کننده دین و دنیا حفظ می کند و امان می بخشد. از این رو می فرماید: والسلام علی یوم ولدت (مریم آیه ۳۳) سلام بر من آن گاه که زاده شدم.

مرتبه دوم هنگام مرگ است که آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت و موطن بس خطرناک است. (قیامت آیات ۶۲ تا ۹۲) در این منزل، شدت دنیا وآخرت به هم پیوسته است و شخص در وضعیت بحرانی قرار دارد و هول المطلع وی را می هراساند. در این جاست که انسان نیازمند امنیت و سلامت خاص است: والسلام علی یوم اموت (مریم آیه ۳۳) کسانی که در زندگی، سلامت بودند و اسمای الهی را تحقق وجودی بخشیده و احصا نموده اند اینان نیز مخاطب به سلام فرشتگان در هنگام مرگ می شوند و امنیت می یابند. (احزاب آیه ۴۴ و نحل آیه ۲۳)

مرحله سوم و جایگاه سخت دیگر بشر، هنگامه قیامت کبر است که امر بزرگی است (حج آیه ۱) وآدمی از خوابگاه خویش برانگیخته می شود. (یس آیه ۲۵) این جاست که سلامت بخشی الهی می تواند بسیار مفید باشد. از این رو خداوند این سه مرحله راتنها برای کسانی آسان و به سلامت دانسته که با کارهای خویش توانسته اند به وی تقرب جویند و از فضل و رحمت واسعه او برخوردار شوند: والسلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا (مریم آیه ۳۳)

بنابراین، سلام اسمی مهم از اسمای الهی است که آدمی را ازهرگونه فساد و تباهی وهلاکت حفظ می کند. کسی که دارای قلب سلیم است می تواند این مسیر را به سلامت بگذراند. این که سوره یس را قلب قران گفته اند به سبب این است که آیه مبارکه «سلام قولا من رب رحیم» در آن وارده شده که بیانگر سلامتی بهشتیان است که آسوده خاطر و به سلامت وارد بهشت و دارالسلام (یونس آیه ۵۲) می شوند.

انسان می بایست با پیروی از آموزه های وحیانی قرآن، خود را در مسیر ولایتی قرار دهد که حقیقت سلام در او تحقق می یابد و باطن وی از پلیدی ها پاک می شود. این همان تخلق به اخلاق الله یعنی صفات و اسمای الهی یافتن است.

کیفیت صفات هر کسی را می توان از رفتار اوبه دست آورد. اگر به گفتارها و رفتارها و اندیشه های شخصی مراجعه شود به خوبی دانسته می شود تا چه اندازه در سلامت است. ازاین رو انسان های سلیم النفس انسان هایی هستند که حتی به دشمن خویش سلامت می گویند و او را به نام سلام الهی حوالت می دهند و خواستار پاکسازی وجودی آنان از تباهی و فساد عقیده و رفتار و کردار و گفتار می شوند. آنگونه که حضرت ابراهیم (ع) با آزربت پرست کرد (مریم آیه ۷۴ و ۸۴) و مومنان نیز در هنگام مواجه با کافران و مشرکان جاهل این گونه رفتار می کنند.

در فرهنگ اسلامی و قرآنی، انسان مومن هم در آغاز دیدار و هم در هنگام خروج، سلام می کند و از مهم ترین آداب اسلامی سلام کردن در هنگام ورود و خروج است؛ زیرا هم یاد کرد خداوند است و هم این که اعلام می کند که در بود و نبود تو من به سبب سلامت نفس خویش، حافظ منافع تو هستم و درنزد تو تهمت و دشنام نمی دهم و در پشت سرت غیبت نمی کنم و عمل و یا سخنی به زیان تو انجام نمی دهم. این همان معنای روایت است که : المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه؛ مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از دست و زبان او در امان باشند؛ زیرا مومن و مسلم کسی است که خودش را در رنج می افکند ولی مردم از وی در راحت و آسایش هستند: المومن نفسه منه فی تعب و الناس منه فی راحه . (علی «ع»)

● سلام، بیانگر عشق و محبت به دیگری

چنانکه اشاره شد یکی از آموزه های اجتماعی اسلام، تحیت گفتن و درود فرستادن به یک دیگر در هنگام دیدارهاست. اگر معانقه میان برادران دینی و در آغوش گرفتن و گردن به گردن نزدیک ساختن، امری برای تقویت گرایش حبی و الفت میان آنان است و اسلام با تشریع آن کوشیده تا مومنان، اخوت و برادری خویش را اینگونه بروز و ظهور دهند، مساله سلام کردن به دیگری اعم از مومنان و غیر مومنان و حتی کافران و دشمنان ازآن روست که جلب دل ها و جذب قلوب به چهره و زبان خوش نشان دادن است و انسان اگر رفتارهای خویش را اصلاح نکند نمی تواند مدعی آن شود که در باطن، انسان سالم و صالحی است؛ زیرا رفتارهای آدمی بیانگر بینش ونگرش آدمی است. از این رو اگر شخصی دارای کینه و بغض است نمی توان حتی با ظاهرسازی در رفتار خویش آن رامخفی و نهان کند و به هر حال به شکلی در چهره و یا در رفتار و کردار خود، آن را نشان می دهد؛ چنان که محبت و عشق به دیگری به اشکال وانواع مختلف بروز و ظهور می کند.

خداوند در حوزه رفتارهای هنجاری اجتماعی، اصل تحیت را بر مسلمانان حکم کرده و به صراحت در آیه ۱۶ سوره نور می فرماید: فاذا دختلم بیوتا فسلموا علی انفسکم تحیه من عندالله مبارکه طیبه ؛ هرگاه وارد خانه ای شدید پس بر خودتان سلام و تحیتی مبارک و طیب از سوی خدا بفرستید. در آیه ۵۷ سوره فرقان نیز تحیت و سلام را درباره بهشتیان مطرح می سازد و می فرماید: یلقون فیها تحیه و سلاما؛ آنان که وارد بهشت می شوند با تحیت و سلام استقبال می شوند.

در آیه نخست تحیت (که از حیات به معنی زنده بودن است) را به مبارک و طیب مقید کرده است؛ زیرا هرگونه زندگی ای، مفید و سازنده نیست و آن چه مهم و اساسی است زنده بودن همراه با برکت و پاکی است. اما سلام این گونه مقید نشده است؛ زیرا سلام خود به معنای زندگی سالم است. بنابر این شخص در سلام گویی این درخواست را دارد که دیگری به سلامت بوده ازنقص و بیماری در امان ماند. این بیماری می تواند ظاهری و باطنی در حوزه تن و روان باشد. بنابراین سلامت خواهی به معنای درخواست برای کمال تن و جان و بدن و اندیشه است.

در دنیا انسان نیازمند آن است که به زندگی مبارک و طیب و پاکی دست یابد و سلامت خواهی باید به این معنا باشد و آن چه مهم تر است سلامت روح و جان و اندیشه است. از این رو حیات طیب خواست آدمی است که همان حیات معنوی و پاک می باشد. انسان هایی که به بهشت در می آیند از سوی فرشتگان به شکل اخباری و نه انشایی اطلاع داده می شوند که شما به آن زندگی جاودانه و سلامتی که می خواستید و آرزو داشتید رسیده اید؛ زیرا بهشت و دارالاخره به صراحت قرآنی حیات محض است: و ان الدار الاخره لهی الحیوان.

● زندگی طیب و سلامت ، آرزوی انسان

از آن جایی که بهشتیان به زندگی جاودانه آخرت به شکل سلامت وارد شده اند ازاین رو خداوند از آن به دریافت سلامتی از سوی فرشتگان یاد می کند. اما در زندگی دنیوی می بایست همواره در این اندیشه بود که به زندگی طیب و سلامت دست یافت. از این رو دغدغه هر کسی باید رسیدن به این دو امر باشد؛ زیرا مرگ امری ترسناک است و امید به زندگی جاودانه است که به آدمی حرکت می بخشد و افسردگی را از میان بر می دارد. دراین میان تنها زندگی دنیایی کفایت نمی کند بلکه زندگی آخرت با آن که برای همه جاودانه است برای بهشتیان سلامت و برای دوزخیان عذاب است. از این رو باید آن را مقید به زندگی جاودانه طیب و مبارک کرد.

هرکسی همواره و در هرحالی باید دراندیشه زندگی جاویدان پاک و مبارک باشد. لذا سلام کردن به خود که در آیه بالا اشاره شده به معنای آن است که خود می بایست همواره در اندیشه و کرداری از این دست باشد و از آن جا که درخانه خالی که کسی نیست، ترس اندیشه های باطل و کردارهای ناروا بیش تر است انسان می بایست هوشیارتر باشد تا از آسیب های هوای نفس و شیطان در امان باشد.

به هرحال تحیت و سلام یعنی زنده باد و سلامت یابی برای خود و دیگران به ویژه درامور بینشی و نگرشی امری است که خداوند آن را مورد تاکید و تایید قرارداده است. برای این مساله درحوزه عمل اجتماعی و روحی و روانی فواید و آثاری است که در ادامه مورد اشاره قرار می گیرد.

● سلام کردن به کافران

قرآن کافران را به عنوان جاهلان می شناسد؛ زیرا منظور از جهل به معنای نادانی نیست بلکه در برابر عقل به کار گرفته می شود و از نظر قرآن، عقل اسمی نیز فایده و اثری ندارد، زیرا بیانگر قوه ای از قوای بشری است بلکه آن چه مهم و اساسی است عقل به معنای فعلی آن است که موجب رهایی بشر از گرفتاری های دنیوی و اخروی می شود. از این رو عقل به معنای «ماعبدبه الرحمن و اکتسب به الجنان؛ یعنی آنچه خدا بدان عبودیت می شود و کمالات و بهشت به آن به دست می آید»، تعریف شده است.

براین اساس کافران به سبب عدم بهره گیری از عقل به این مفهوم انسان هایی جاهل دانسته شده اند که رفتار و کردار و گفتارشان بازتابی از بی عقلی آنان است. از این رو در هنگام برخورد با مومنان رفتارهای، زشت و نامناسب از خود بروز می دهند و گفتارهای زشت بر زبان می رانند.

واکنش های تند و نابهنجار آنان نسبت به آیات قرآنی و دعوت ایمانی مومنان موجب می شود تا این گونه ذات پلید خویش را نشان دهند. با این همه، مومنان موظف و مامور هستند تا به دو قصد و نیت هنگام رو به رو شدن با آنان در آغاز دیدار و پایان آن بر آنان سلام کنند: اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما؛ یعنی هرگاه از سوی جاهلان (کافران و مشرکان) مخاطب قرار می گیرند مومنان به ایشان می گویند:سلام (فرقان آیه ۶۳)

این سلام گفتن هم به قصد آن است که از سخنان جاهلان و شبهات و پرسش های چالشی آنان در امان باشند و هم این که بیان دارند که انسان جاهل کافر در نقص و فساد است و نیازمند دست یابی به سلامت می باشد.

مومنان موظف نیستند که به ایشان تحیت (زنده باد) بگویند. زیرا زندگی آنها برپایه فساد و تباهی است و از سلامت برخوردار نمی باشد؛ بنابر این چیزی که آنان نیاز دارند سلامت عقیده و بینش و نگرش است و لذا در آیات قرآنی هرگز تحیت برای غیر مومنان وارد نشده و تنها سلام مورد تاکید قرارگرفته است. سلامت خواهی درهنگام مواجه شدن با کافران و جاهلان به قصد ورود در دژ محکم و استوار خداوندی به نام سلامت است تا از آسیب های هنگام مواجهه با جاهلان درامان باشند؛ چنان که دعایی در حق جاهلان است تا به سلامت دست یابند و از نقص و فساد بینش و نگرش رهایی یابند.

‌● فواید و آثار سلام و تحیت

برای سلام، فواید و آثار چندی است که می توان به رهایی دیگران از شر و آسیب های سلام دهنده به عنوان نخستین اثر اشاره کرد. در روایت است:المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه؛ مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از دست و زبان او در امان باشند؛ زیرا مومن و مسلم کسی است که خودش را در رنج می افکند ولی مردم از وی در راحت و آسایش هستند:

المؤمن نفسه منه فی تعب و الناس منه فی راحه .

این زمانی اتفاق می افتد که مملکت بدن به دست قلب سلیم که همان پادشاه بدن است مدیریت شود؛ زیرا به حکم «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم بر دین پادشاهان خویش هستند»، در این صورت زبان نیز به دین قلب سلیم است و به خود اجازه دروغ و غیبت و تهمت نمی دهد و دست و پا نیز به خود اجازه نمی دهد کسی را بیازارد و به حقوق دیگری تجاوز کند.

وقتی انسانی به دیگری سلام می کند به این معناست که از سوی من در حضور و غیبت هیچ گونه آسیبی متوجه تو نیست و من به نام خداوندی با تو دیدار می کنم که او سلام است. شخصی که خود طالب سلامت است و در پی سلامت ابدی می باشد و می خواهد به حکم «ادخلوها بسلام آمنین» به بهشت سلامت و دارالسلام درآید، می کوشد رفتاری را انجام دهد که پاداشی چنین داشته باشد. از این رو چنین شخصی رفتارها و کردارها و گفتارهایش بر سلامت است. خداوند این سلامت را در آیات ۵۴ تا ۸۴ سوره حجر و نیز آیات ۱۳ تا ۴۳ سوره ق از آن کسی دانسته است که تقوا را پیشه زندگی خویش ساخته و رفتارهایش هنجاری است.

انسانی که مدیریت نفس خویش را به دست گرفت و توانست به جای اهل فجور اهل تقوا باشد درحقیقت انسانی عاقل است که ضد جاهل می باشد؛ بنابراین رفتارهایش به مفهوم واقعی، عقلانی است و می کوشد تا به دور از هرگونه فساد و تباهی رفتار کند و گفتارهایش را مدیریت نماید.

● سلام و ذکر کثیر

از دیگر فواید سلام این که با سلام کردن در زمره اهل ذکر کثیر وارد می شود؛ زیرا سلام اسمی از اسمای حسنای خداوند است و کسی که در هر زمانی حتی هنگام ورود به خانه های خالی بر خود سلام می فرستد و نام خدای سلام را بر زبان می راند در حقیقت خداوند را ذاکر است و از مصادیق کسانی می شود که خداوند در آیه ۲۴ سوره احزاب آنان را به عنوان اهل ذکر ستوده است.

یادکرد خداوند موجب دوری آدمی از شیطان و تقرب به حضرت دوست می شود. در روایات است که اگر بخواهید از شر شیطان در امان باشید و شیطان از شما دور شود ذکر خداوند داشته باشید و چون سلامت اسمی از اسمای الهی است، با سلام گفتن می توان از شر شیطان در امان مانده و او را از خود دور ساخت.

خداوند در آیه ۶۳ سوره زخرف به صراحت بیان می دارد که هرکسی از یاد خداوند غافل شود شیطانی را بر او چیره و مستولی می کنیم که همدم و هم نفس او باشد. بنابراین ترک ذکرالله موجب می شود تا نفس شخص به شیطان واگذار شود و او در غفلت فرورفته و همدم و قرین شیطانی خاص گردد. برای رهایی از این وضعیت می بایست انسان ذکرالله را د رهر حال بر زبان آورد تا به خداوند پناه برده از شر شیطان در امان ماند و شیطان نیز از او دورگردد. (مجادله آیه ۹۱ و حشر آیه ۹۱)

هر اسمی از اسمای الهی، کارکردی خاص دارد؛ به عنوان نمونه هرکسی شفا می خواهد نام شافی و هرکسی عزت می خواهد نام العزیز را بخواند. کسی که می کوشد تا دین و دنیای وی در امنیت و سلامت و به دور از فساد و تباهی باشد خداوند را به نام سلام بخواند. سلام کردن این خصوصیت را دارد که آدمی را ذیل این نام مبارک می برد.

سلام گفتن موجب تذکر نیز می شود؛ زیرا هنگامی که بر کسی سلام کنید او را به یاد خداوند می اندازید و همین اندازه نیز برای شما سود دارد؛ زیرا در روایت است که هم نشین خوب آن است که شما را به یاد خدا اندازد. در روایتی دیگر است که از حضرت عیسی(ع) پرسیدند: من نجالس؟ با چه کسی مجالست و هم نشینی کنیم؟ آن حضرت پاسخ داد»: من یذکرکم الله رویته»؛ کسی که دیدنش شما را به یاد خداوند اندازد. کسی که سلام می کند مصداق کسی است که دیدارش موجب یادکرد خداوند است.

آغاز دیدار و گفتار با سلام به معنای ورود شخص به جرگه کسانی است که خداوند آنان را به قول سدید وگفتار محکم، ستوده است: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید تقوای الهی پیشه گیرید و گفتاری محکم و استوار بر زبان رانید. (احزاب آیات ۰۷ و ۱۷)

کسی که کلام خویش را با سلام شروع می کند درحقیقت از کسانی است که قولا سدیدا را مراعات کرده است. همین کلام طیب و قول پاک است که انسان را بالا می برد؛ چنان که خداوند می فرماید: الیه یصعد الکلم الطیب، سخنان پاک و پاکیزه به سوی خداوند بالا می رود. کسی که آغاز کلام و دیدار و پایان آن را به سلام مجهز می کند. این عمل و کلام بالا می رود و موجبات ترقی روحی و معنوی شخص می شود.

● زوال کینه ها با سلام

سلام، کینه ها را می زداید و حسد و کبر و خودبرتربینی را از میان می برد و فروتنی و تواضع را جایگزین آن می سازد؛ زیرا با سلام کردن شخص فکر می کند که طرف دیگر با او در صلح و صفا است و کینه ای به دل ندارد و اگر باشد رفع می گردد و کبر را نیز از میان می برد و انسان را فروتن می سازد، چنان که موجب می شود تا نسبت به دیگری حسادت نورزد و از آن پرهیز کند. این همان کلام پاک و طیبی است که به سوی خداوند بالا می رود و انسان را نیز با خود بالا می کشد.

این سلام صدحسنه است که نود و نه تای آن به سلام کننده می رسد. این درحالی است که عملی مستحب شمرده شده و برای پاسخ آن یک حسنه و ثواب است که آن نیز به حکم واجب است که پاسخ دهد، این همه تشویق برای شروع به سلام برای آن است که اشخاص کبر و غرور و خودبزرگ بینی را کنار نهند و درسلام کردن بر یک دیگر پیش دستی کنند. البته در برخی از روایات سخن از هفتاد حسنه آمده که شصت و نه حسنه آن برای سلام کننده است و یک حسنه برای جواب دهنده می باشد.

سلام کردن به معنای درامان بودن طرف مقابل است. در میان اعراب این سنت بوده که شخص را با سلام گفتن امان می بخشیدند. بنابراین کسی که سلام می کند به طرف دیگر می گوید که از جانب من تو در امنیت هستی و غیبت و دروغ اذیت و آزار زبانی و بدنی نمی بینی.

البته سلام پیامبران و امامان(ع) دعای برکت و سلامت برای مردم است و انسان با سلام به ایشان خود را به درون برکت و سلامتی و دژ محکم و استوار آنان وارد می سازد.

این ها برخی از فواید سلام و آثار آن است که د راین نوشتار بدان اشاره شده و البته برای سلام آداب و برکات و آثار بسیاری است که بیان همه آنها در حوصله این مقال نمی گنجد.

مصطفی حقیقی