پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فضای مرده


فضای مرده

تجربه ای ایده آل برای طرفداران بازی های دونفره

عنوان: Dead Space۳ پلتفرم: Xbox۳۶۰، PS۳، PC ناشر: EA Games سازنده: Visceral Games سبک: اکشن امتیاز: ۵/۷

تازه‌ترین عنوانی که وادی دونفره (Co-Op) را تجربه کرده و در این راه بسیاری از ارزش‌ها را قربانی کرده قسمت سوم از سری فضای مرده است. بخش تک‌نفره بازی آن عمق همیشه را ندارد.

صحنه‌هایی که قسمت دوم بازی را کم و بیش به یک کلاسیک تبدیل کرده و همه را چشم انتظار قسمت سوم گذاشته بود، در این قسمت دیده نمی‌شود و گیم‌پلی (حداقل در بخش تک‌نفره) آنقدر کم‌و‌کاستی دارد که هر تازه‌واردی را از بازی منزجر کند. ناگفته نماند که قدیمی‌ها نیز به عشق هسته گیم‌پلی که از نسخه قبل به جا مانده آن را تحمل می‌کنند.

اگر نسخه قبل را بازی کرده باشید قطعا صحنه‌هایی مانند لحظه تبدیل شدن هم‌سلولی آیزاک کلارک به یک نکرومورف را ابتدای بازی به خاطر می‌آورید. معماهای فوق‌العاده‌ای نیز در بازی دیده می‌شد که خیلی از گیمرها را تا حدودی امیدوار کرد؛ امیدوار به این که گرچه کپکام از «شیطان مقیم» یک ماشین پول‌سازی ساخته، اما بالاخره یک عنوان قدرتمند برای احیای آن سبک وحشت‌آفرین و معماگونه قدعلم خواهد کرد.

در فضای مرده ۳ از این صحنه‌ها نخواهید دید. دو قسمت قبلی و جستجوی آیزاک کلارک به دنبال نامزد گمشده‌اش با پیدا شدن او، به یک مثلث عشقی تبدیل می‌شود. بقیه بازی از کلیشه‌های بشدت نخ‌نمای هالیوودی پر شده است. در صحنه‌های انتهایی بازی نیز شاهد قطع و وصل شدن سنگ‌ها و صخره‌ها و تشکیل پلتفرم‌هایی برای حرکت به سوی رئیس نهایی بازی هستیم که به سبک بازی‌های اکشن ‌ـ‌ ماجرایی مانند DMC طراحی شده است و هیچ جایی در یک عنوان علمی ـ‌ تخیلی ندارد. دیالوگ‌ها بشدت بی‌محتوا بوده و فقط در پیغام‌های ضبط شده می‌توانید کمی حرف‌های جالب پیدا کنید که همان‌ها نیز به واسطه اغراق و بی‌محتوا بودن داستان، جذابیت خود را از دست می‌دهند.

اگر بخواهیم تمام این حرف‌ها را در یک جمله خلاصه کنیم، می‌توانیم بگوییم الکترونیک آرتز دقیقا همان افتضاح داستانی را به مخاطب تحویل داده که کپکام در عنوان مضحک Resident Evil۵. (می‌گوییم الکترونیک آرتز، چون کاملا واضح است تصمیم دونفره کردن بازی از کجا آب می‌خورد) تمام بخش داستانی و تعدادی از ماموریت‌ها فقط به شکل دونفره قابل دسترسی است که به پس‌زمینه داستانی شخصیت تندخوی جان کارور می‌پردازند. از داستان که بگذریم، فضای مرده صلابت ظاهری گذشته خود را حفظ کرده است.

رنگ‌ها قابل تشخیص و واضح است. تقریبا هیچ بافت بدشکل یا ناقصی در بازی دیده نمی‌شود. صحنه‌های داخل فضا نیز عالی از کار درآمده‌اند، اما در این بین شاهد انیمیشن چهره بسیار بدی هستیم که مانند خروسی در دسته مرغ‌ها قابل تشخیص است! در مقابل صداپیشگان بهتر کار کرده‌اند. موسیقی اصلی بازی مانند همیشه برای مضطرب کردن بازیکن کم نمی‌گذارد و افکت‌های صوتی نیز بخوبی در دل کار جای گرفته است، اما طراحی مراحل ضعیف، باعث شده آن‌طور که باید نباشد. در چند جای بازی هم موسیقی‌های بی‌ربطی به گوش می‌رسد.

البته شلیک کردن در این عنوان و قطع عضو نکرومورف‌ها مانند قبل جذاب و خوشایند است. باوجود تمام کم و کاستی‌ها، سیستم تیراندازی بازی یک‌تنه می‌تواند تا حدودی ضعف بازی را جبران کند. سازندگان سیستم جالبی برای ترکیب اسلحه تدارک دیده‌اند که حسابی بازیکن را مخصوصا در حالت دونفره به وجد می‌آورد؛ هر چند بندرت سلاح تازه‌ای در این قسمت دیده می‌شود.

جداسازی اسلحه قدیمی و ترکیب دلخواه آنها کار بزرگی نیست و در این زمینه بازی Dead Rising۲ حق مطلب را خیلی بهتر ادا کرده است. اما به هر حال، جستجوی نقشه‌های مراحل و تحمل ماموریت‌های بشدت ملال‌آور و تکراری برای کسب قطعات تازه و ساخت سلاح دلخواه، خالی از لطف نیست. هر سلاح از یک دسته، دو قطعه اصلی (در برخی یکی) و یک‌سر برای هر یک تشکیل شده است. این قطعات و سرها متنوع بوده و با تنوع زیاد مهمات و حالت آتش، خلأ حضور سلاح جدید را پر کرده ‌است. می‌توانید دو قطعه خاص دیگر شامل انواع دوربین و تقویت‌کننده (مانند اسید و کند‌کننده) به سلاح خود بیفزایید.

همچنین اجازه افزودن حداکثر هشت تقویت‌کننده را که موجب افزایش خشاب، سرعت خشاب‌گذاری، قدرت آتش و... می‌شود، به سلاح خود اضافه کنید. یکی از انتقادات وارد به بازی مربوط به نداشتن تعادل است. دشمنان طوری به سمت شما یورش می‌آورند که انگار از قالب یکی از عناوین Devil May Cry فرار کرده‌اند و شما باید با کنترل کند آیزاک آنها را از پا دربیاورید. البته در سختی معمولی، خیلی دچار مشکل نخواهید شد. فقط باید حواستان جمع باشد که سر موقع سلامتی‌تان را تجدید کنید؛ اما قطعا در سختی‌های بالاتر دفاع به شکل نامعقولی سخت خواهد بود و این سیستم نامتعادل گیم‌پلی بشدت به آن جوّ وهم‌آمیزی که فضای مرده به خاطرش شناخته شده، لطمه می‌زند. حمله ناگهانی دشمنان از پشت سر نیز آنقدر رخ می‌دهد که دیگر از جا پریدن فقط جای خود را به عصبانیت و اعتراض می‌دهد.

اما این اوضاع در حالت دونفره حاکم نیست و اگر با یک دوست بازی را انجام دهید این تندخویی بازی در مقابل بازیکن به یک عنصر جذاب تبدیل خواهد شد. در حالت دونفره معماهای (ساده و ابتدایی) بازی تغییر می‌یابد و همکاری توامان هردو نفر را طلب می‌کند. همچنین بخش‌های پیدا شده نیز برای هرکس متفاوت خواهد بود تا از بحث‌های احتمالی جلوگیری شود.

قسمت‌هایی هم در بازی برای شکستن روتین کار شده که بیشتر به زمین خوردن آن می‌انجامند. کنترل ضعیف و تقابل‌های غیرمنطقی، از این سکانس‌ها و مبارزات با رئیس‌های بازی تجربه‌هایی ضعیف ساخته‌اند. در نهایت این‌که فضای مرده ۳ یک تجربه ایده‌آل برای طرفداران بازی دونفره بدون توجه به داستان است. اگر بازی را با دقت و برای کشف تمام بخش‌های آن بازی کنید، اتمام آن حدود ۲۰ ساعت زمان خواهد برد.

سیاوش شهبازی