سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مدیریت آهسته و پیوستگی منافع

در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند. این جمله نشأت گرفته از داستانی بدین شرح است؛ «روزی مردی ثروتمند با اتومبیل گران قیمت خود با سرعت زیاد از خیابان کم ترددی عبور می کرد. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، پسر بچه ای پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. آجر به اتومبیل خورد وصدمه ی زیادی وارد ساخت. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع از ماشین پیاده شد. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند. پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند. پسرک گفت: "اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من برای بلند کردنش زور کافی ندارم. "برای این که شما را متوقف کنم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم ". مرد متأثر شد و به فکر فرو رفت... برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ....»
● مقدمه
برای سریع بودن، نخست باید آهسته بود و همه چیز را درست دید. مفهومی که از مدیریت زمان در ذهنها نقش بسته، رسیدن به هدف در کوتاهترین زمان است. در هزاره ی سوم انسانها در همهمه، شتابزدگی و سرعت غوطه ورند؛ به هم توصیه میکنند که از این قافله پرشتاب عقب نمانند؛ و چنان بر همراهی این قافله تمرکز کردهاند که دیگر فرصتی برای درنگ و تأمل در این که به: کجا میرویم؟ باقی نمیماند. مدیران، سرعت را سرلوحه کار خود قراردادهاند؛ و جنبشهای کیفیت هم نتوانستهاند اولویتهای مدیران را در شتاب برای رسیدن به هدف ها، کنترل کنند. غلبه کمیت بر کیفیت در اولویت ها از همینجا آغاز میشود و در جهان تجارتمدار امروزی، سازمان هایی که عمر مدیریت مدیران آن ها کوتاه است، به این غلبه دامن میزنند.
● مفهوم مدیریت آهسته
مدیریت آهسته میکوشد ایده ی پیوستگی منافع را بر اقتصاد و جامعه مستقر سازد تا به اثر و نتیجه مطلوب برسد. مدیریت آهسته به دنبال تبیین این مفهوم است که تمام کار مدیریت دست یافتن به سود کوتاه مدت نیست بلکه باید به دنبال هدف های پیوسته بود. مطرحکنندگان مدیریت آهسته قصد دارند آن را در فعالیتهای روزمره به صورت مفید، اساسی و سازنده منعکس کنند. مدیریت آهسته (Slow Management) به عنوان راه حلی برای کاستن از تنش های شغلی و ابزاری برای خلق ارزش وبالا بردن قدرت ابتکار در حوزه کسب و کار، تاکید میورزد و تولید آهسته و سنجش آهسته را به عنوان ابزارهایی کاربردی در خدمت مدیریت برای شکل دادن به سازمان های آهسته که زمان استقرار طولانی و رشد نمایی سریع دارند، معرفی می کند.
● مدیریت آهسته در گذر زمان
کلماتی همچون: مدیریت آهسته، شرکت آهسته، شهر آهسته، غذای آهسته، کسب و کار آهسته، خبرنگاری آهسته و... یک به یک وارد ادبیات نوین اجتماعی میشوند. این مفاهیم شیوه زندگی و کار در دوره کنونی را به چالش میکشند و تضادهایی را در ذهن پدید میآورند. کارلو پترینی جنبش غذای آهسته را پایهگذاری کرد؛ و شاید آن زمان کمتر کسی فکر میکرد که فلسفه او الهامبخش جنبشهای گوناگون آهستگی شود. نگرشی که رویکردی دوباره به داستان مسابقه لاکپشت و خرگوش دارد و بار دیگر توانمندیهای لاکپشتها را به رخ خرگوشهای بازیگوش میکشد؛ گرچه تعلق داشتن به جنبش آهستگی به معنی همیشه آهسته بودن نیست. حدود ۲۲ سال پیش(۱۹۸۶) در ایتالیا، در اعتراض به تجاوز فست فودها یا غذاهای سریع به سبک زندگی سنتی نواحی مدیترانه، جنبش غذای آهسته بهوسیله یک رستوراندار به نام کارلو پترینی پایهگذاری شد. جنبش غذای آهسته در بیانیهای در سال ۱۹۸۹ وضعیت را اینگونه بیان کرد: «ما برده سرعت شدهایم و خود را در برابر ویروس خطرناکی که زندگی سریع نامیده میشود باختهایم، این ویروس عاداتمان را از بین برده، حریم خصوصی خانههایمان را مختل کرده و ما را مجبور ساخته که از غذاهای سریع استفاده کنیم». اصول جنبش پترینی انتخاب محصولات تازه محلی، آمادهسازی آن براساس شیوههای سنتی، و صرف غذا به همراه دوستان و خانواده بود؛ و شعار جنبش: مردم خواستار کاهش صرف زمان در آشپزخانههایشان هستند، اما دوست ندارند این کار به بهای از دست دادن طعم مناسب غذا و تغذیه درست تمام شود.کیفیت غذاهای سریع مورد پرسش بسیار است و علاوه بر آن، استفاده از آن ها نوعی اعتیاد به سریعتر و بیشتر خواستن را بهوجود میآورد. پترینی میگوید: در جهان مدرن، گاهی سرعت آن چنان بالا میرود که افراد نمیتوانند همپای تغییرات پیش روند. پرسش این است که چگونه میتوان برای زندگی بهتر، از وقت، هوشمندانهتر استفاده کرد؟ برپایه این انتقادها، جنبش غذای آهسته، پایه جنبش بزرگتری شد که توسط مجله بیزنس ویک طرح شــده و اروپای آهستــه نامیده شده است. این جنبــش اساساً حس شتاب و سرگشتگی ناشی از حرکت جهانی شدن را - که کمیت را جایگزین کیفیت در همه شئون زندگی کرده است مورد پرسش قرار میدهد و بر یادگیری دوباره هنر انجام دادن کارها به بهترین وجه ممکن و نه به سریعترین وجه ممکن تأکید دارد.
● مبانی اساسی دیدگاه مدیریت آهسته
با توجه به رشد روزافزون فعالیت ها، رهبران اعتماد به تجربهها، ذکاوت و شهودشان را از دست دادهاند؛ عواملی که بسیار شخصی است و علمی نیست. وقتی فشار بیامان برای بهبود عملکرد و انجام سریع کارها وجود دارد، اما ایده روشنی برای «چگونه انجام دادن؟» در دست نیست، ساختن عددها گزینه مطمئنتری به نظر میرسد؛ حتی اگر عددهای مورد نیاز گیج کننده باشند و یا مفهوم مهمی را نشان ندهند. مدیران، در تلاشی دامنهدار برای مدیریت علمی و یافتن اطمینان و پایههای کمی برای تصمیمشان، زمان، انرژی، افراد و پول خود را، صرف سنجشهایی میکنند که ارزشی در بر ندارند. مبانی اساسی دیدگاه اجتماعی مدیریت آهسته را میتوان به شرح زیر بیان نمود:
۱) تلاش در جهت مزیت های مناسب در فرایندها و تهیه کالاهایی برای ارتقای زندگی.
۲) شناخت سرچشمههای مواد و اینکه آیا آنها به محیط آسیب میرسانند یا خیر.
۳) تولید کالاهای بادوام که در مواقع لزوم به راحتی قابل تعمیراند.
۴) داشتن تعامل اخلاقی و رفتار منصفانه با همکاران، مشتریان، تامینکنندگان و فروشندگان.
۵) پرورش، استفاده و یادگیری مهارت هایی که فرایند ساخت را ارتقا میدهند.
۶) فراهم آوردن روش هایی برای لذت بردن و با رغبت انجام دادن ساخت آهسته.
● سخن پایانی
نباید تصور کرد که مدرنیته و آهستگی مخالف یکدیگرند؛ آهستگی، یک استراتژی برای هدایت و معنی دادن به مدرنیته است و میخواهد توازنی بین سنت و مدرنیته ایجاد کند. ذهن، هنگامی که در آرامش است، بینش خارقالعادهای به انسان میدهد. توجه به آهستگی، که همرا تدبیر و خردگرایی باشد، ما را زودتر به سرمنزل مقصود میرساند. در ادبیات کهن و غنی ما بیت معروفی وجود دارد: " رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود ". غذاهای سریع، نیایش های سریع، خواندن سریع، پیادهروی های سریع، رشد سریع و ... شمایی از زندگی در عصر مدرن هستند. بسیاری از واژگان و خطوط، صداها و نشانهها و بسیاری از نیازها و خواستهها در طول مسیر مسابقه به سوی موفقیت و به دست آوردن نتایج، نادیده گرفته میشود. آهنگ تند زندگی جایی برای تفریح، استراحت، تعمق، روابط معنیدار و بالاتر از همه، جایی برای ارتباط با خالق بی همتا بر جا نمیگذارد. در واقع زمانی که از راه زندگیِ سریع ذخیره میشود، پیش از آن هدر رفته می رود، چراکه در بسیاری مواقع اصلاح اشتباه هایی که براثر عجله زیاد حاصل شده، وقت بیشتری طلب میکند؛ و در پایان یک روز پرشتاب، افراد چنان خستهاند که نمیتوانند از لحظههای باقیمانده روز لذت ببرند. در دنیای رقابتی امروزی، فشار زیادی برای دستیابی سریع به نتایج و به تبع آن تصمیمگیری های سریع وجود دارد. مدیران درگیر یک سیر دایمی از تصمیم های طوفانی هستند که فقط تا بحران بعدی کارساز است و در واقع سازمان ها به سرعت از بحرانی به بحران دیگر می روند. در شرایطی که فلسفه مدیریت و تجارت، خلق ارزش است و این موضوعی نیست که به سرعت اتفاق بیفتد، آیا مدیران حق دارند به هر بهایی سریع باشند؟ در جهان آهسته، هدررفتن و زیان کمتری وجود دارد و زمان، قدرت ابتکار بیشتری را برای استفاده از منابع در اختیار قرار میدهد.
مهدی یاراحمدی خراسانی
توسط مهدی یاراحمدی خراسانی
http://athir.blogfa.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست