دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

مذاكره با آمریكا در شرایط برابر


مذاكره با آمریكا در شرایط برابر

یافتن راه حلی برای مسئله هسته ای كشور یكی از دغدغه های نخبگان سیاسی و مدیریتی كشور است كه در ماه های اخیر با بحرانی شدن پرونده هسته ای كشور صورت جدی تری به خود گرفته است و همه فعالان سیاسی و مدیران سابق و فعلی كشور به دنبال یافتن راه حلی برای خروج كشور از بحران در عین حفظ حقوق هسته ای كشور است

ـ گفتگو با علی شمخانی

مذاكره با آمریكا نیز یكی از راه حل های پیشنهادی است كه بحث های مشخصی در موافقت و مخالفت با آن در بین نخبگان انجام شده است. در همین خصوص علی شمخانی وزیر دفاع دولت اصلاحات معتقد است؛ مذاكره با آمریكا در صورتی امكان پذیر است كه ایالات متحده به صورت همتراز، بدون زیاده خواهی و بر اساس قوانین مورد پذیرش بین المللی بر سر میز مذاكره حاضر شود.

امیر دریابان علی شمخانی، رئیس مركز تحقیقات راهبردی دفاعی در گفت وگو با خبرگزاری مهر به بیان دیدگاه های خود در زمینه مسئله هسته ا ی، اوضاع داخلی و منطقه و نیز احتمال مذاكره ایران با آمریكا پرداخت كه مشروح آن در زیر می آید؛

● آقای مهندس شمخانی، برخی معتقدند دولت خاتمی برای حفظ حق هسته ای ایران از راه مذاكره پیش می رفت، اما احمدی نژاد معتقد است كه حق انرژی هسته ای را به هر قیمتی كه شده باید حفظ كرد، آیا انرژی هسته ای باید در خدمت كشور باشد یا كشور در خدمت انرژی هسته ای؟

نباید اینگونه فكر كرد كه دولت خاتمی، از طریق مذاكره به دنبال حفظ حق هسته ای ایران بود و احمدی نژاد بر این باور است كه به هر قیمتی كه شده باید این حق را حفظ كرد. هر دوی اینها معتقد بوده و هستند كه ما باید توانمندی غنی سازی و تكنولوژی كامل انرژی هسته ای را در حد صلح آمیز كسب كنیم. به نظر من مثلثی وجود دارد كه سه ضلعش مشخص می كند كه چگونه باید عمل كرد. ضلع اول شرایط حاكم بر اوضاع داخلی، منطقه و جهان است. ضلع دوم هدف و ضلع سوم نحوه عملكرد است. نحوه عملكرد تابع شرایط حاكم بر داخل و خارج و هدف است.

در برنامه ریزی برای نیل به یك هدف سه اصل اساسی وجود دارد؛ اصل اول سیاست تهاجمی، اصل دوم سیاست فعال و اصل سوم سیاست ابتكاری است، اما متاسفانه در ادبیات سیاسی ایران این مباحث با همدیگر اشتباه گرفته می شود در حالی كه كاملا واضح است كه سیاست تهاجمی در قبال سیاست تدافعی، سیاست فعال در قبال سیاست غیر فعال و سیاست ابتكاری در برابر سیاست ساده و خطی قرار دارد.

سیاست ابتكاری از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است چرا كه این سیاست مبتكرانه است كه مشخص می كند در چه شرایطی باید از چه نوع سیاستی (تهاجمی، تدافعی، فعال، غیر فعال) استفاده كرد. سیاست تهاجمی فاقد خصیصه ابتكار گل زدن به تیم خودی است، همانگونه كه مطرح كردن هولوكاست با ادعای اینكه سیاست ما فعال است چیزی جز گل زدن به دروازه تیم خودی نیست.

در هدف رسیدن به انرژی هسته ای صلح آمیز همه مسوولان نظام و مردم ما متحد و یكصدا هستند و هیچ دیواری اعم از اعتقادی، سیاسی، قومی، فرهنگی و سنی بین ملت ایران برای رسیدن به این حق مسلم وجود ندارد، اما مهم این است كه ما به این حق مسلم دست پیدا كنیم.

چرا كه بسیار ناگوار است كه پس از صرف هزینه های میلیاردی و امنیتی كردن فضای كشور ما را از رسیدن به این حق مسلم محروم كنند و اگر این محروم شدن به نام ما ثبت شود تلخ ترین ثبتی خواهد بود كه در تاریخ این كشور صورت گرفته است. دستیابی به توانمندی انرژی هسته ای صلح آمیز سیاست پایدار جمهوری اسلامی ایران است، شاید گروهی به منظور زیر سوال بردن اصل سیاست پایدار(داشتن توانمندی تكنولوژی صلح آمیز هسته ای) چنین تفكیكی را ناخواسته دامن می زنند.

● طرح پیشنهادی شما برای حل مسئله هسته ای چیست؟

با توجه به تعریفی كه از انرژی هسته ای ارائه شد باید ابتدا مشخص كنیم كه «استراتژی مادر» یا « grand sterategy» كشور چیست. به نظر می آید استراتژی ما، در جمهوری اسلامی ایران دستیابی به توانمندی انرژی صلح آمیز هسته ای است و برای دستیابی به این حق مسلم، توجه به سه نكته بسیار اساسی است.

اول اینكه اگر «استراتژی مادر» كشور مسئله هسته ای است پس نباید به استراتژی های پراكنده دیگری پرداخت كه این استراتژی مادر را تضعیف كند. اگر این را پذیرفتیم پس باید تمام سیاست های داخلی اعم از سیاست های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و نیز روابط خارجی در راستای تقویت این «استراتژی مادر» تنظیم شود.

از قرائن و بیانات مسوولان عالی رتبه نظام استنباط می شود كه استراتژی بزرگ كشور نیل به تكنولوژی صلح آمیزهسته ای است و اگر این یك انتخاب است باید تمام اقدامات داخلی و خارجی در تراز و سطح عالی ( استراتژی های دیگر )، موید، هم جهت و تقویت كننده استراتژی بزرگ باشند و این نیازمند انسجام و وحدت در حوزه داخلی و اعمال سیاست های كارآمد و سنجیده در حوزه خارجی و دیپلماسی است.

اجتناب از هرگونه سیاست داخلی و خارجی تضعیف كننده و حتی غیرهمسو و یا خنثی، نشانگر هنر مدیریت كلان و راهبردی خواهد بود و اعمال هرگونه سیاست داخلی و خارجی تضعیف كننده، غیرهمسو و یا خنثی نشان از فقدان این هنر به عنوان یكی از لوازم اساسی حاكمیت به حساب می آید.

پس از پذیرفتن این اصول و عمل در چارچوب این معنا(استراتژی بزرگ)، بنیاد هسته ای نیز باید بر پایه برآوردهای صحیح و مبانی اصولی پایه گذاری شود. شاید خواندن كتاب «برنامه شاه، جاه طلبی فراتر از حد » به عنوان یك تجربه در این رابطه قابل بهره برداری باشد.

نكته دوم این است كه خود استراتژی هسته ای نیز باید بر بنیاد صحیحی بنا شده باشد و گام هایی را برای رسیدن به آن برداریم كه تقویت كننده خود استراتژی هسته ای باشد ونكته سوم كه بسیار حائز اهمیت است این است كه نباید برساختار پیش برنده مسئله هسته ای اختلاف و آشفتگی وجود داشته باشد اما متاسفانه در مقطع كنونی ساختار پیش برنده مسئله هسته ای دارای اختلاف درون ساختاری و ناهماهنگی در اجرای سیاست هاست.

درمقطع كنونی هم بنیاد استراتژی انرژی هسته ای ما غلط است و هم می توانستیم در گام هایی كه برای رسیدن به این هدف برمی داریم صحیح تر عمل كنیم. ولی ما سیاست تهییج داخلی را به عنوان یك سیاست آسان و تاكتیكی در راستای تضعیف استراتژی هسته ای به كار گرفتیم. در مقطع كنونی برای رسیدن به حق مسلم ایران در دستیابی به انرژی صلح آمیزهسته ای گام هایی برداشته شد كه این حق را تضعیف و حتی شك برانگیز كرد. محتاط بودن اتفاقی سیاست های خارجی دولت خاتمی اجازه بروز و آشكار شدن این بنیاد غلط را نداد، اما سیاست تهاجمی فاقد ابتكار دولت نهم این بنیاد غلط را آشكار كرد، البته این به مفهوم ارزش داشتن مطلق هیچ یك از این روشها نیست. توجه عملگرایانه به این سه نكته موثرترین راه حل برای مسئله هسته ای است.

● به نظر شما آیا جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی باید تعلیق غنی سازی را بپذیرد یا نه؟

در خواست حریف از ما تنها تعلیق غنی سازی نیست، بلكه خواسته های بیشتری دارد و غنی سازی تنها بخشی از خواسته های حریف از ماست. او یك بازی را با جمهوری اسلامی ایران شروع كرده كه من آن را شبیه بازی «اسكواش» می دانم. در ابتدای این بازی به توپ هسته ای ایران به اشكال مختلف ضربه می زد و فشار را مطابق جایی كه می خواست توپ فرود آید تنظیم می كرد، اما در مقطع كنونی حریف بازی را از «اسكواش» به «پینگ پنگ» تبدیل كرده و به جای یك راكت دو راكت را در دست گرفته كه پتانسیل هر كدام از این راكت ها با دیگری متفاوت است.

به همراه راكت هسته ای یك اجماع علیه توپ هسته ای ایران وجود دارد كه همین قدرت ضربه راكت را چندین برابر می كند. از سوی دیگر، حریف میز این بازی را نیز در قالب یك خط كشی جدید و غیر استاندارد و در چارچوب یك قطعنامه علیه ایران خط كشی كرده و حتی با پذیرفتن تعلیق غنی سازی از سوی ایران نیز حاضر به پاك كردن این خط كشی نیست.

راكت دوم كه حریف در این بازی برای ضربه زدن به توپ هسته ای ایران به دست گرفته راكت اتهام دخالت ایران در امور عراق است. هر یك از این راكت ها در عین اینكه همزمان با همدیگر عمل می كنند از اصول خاصی برای عمل كردن پیروی می كنند و همین بازی را بسیار پیچیده می كند. این بازی بسیار پیچیده بوده و تعلیق غنی سازی تنها بخشی از یك سناریو است.

● برخی اینگونه القا می كنند كه غنی سازی با انرژی صلح آمیز هسته ای كاملا متفاوت است و اگر جمهوری اسلامی ایران به دنبال انرژی صلح آمیز هسته ای است پس چرا تا این اندازه بر غنی سازی تاكید می كند؟

چرخه سوخت و غنی سازی تنها قسمتی از سیكل انرژی هسته ای و انرژی، تنها بخشی از تكنولوژی هسته ای است. برای كشوری كه استعداد معدنی، تاریخ علمی گسترده و نیازمندی های توسعه ای فراوانی دارد دستیابی به چرخه كامل انرژی هسته ای یك امر كاملا حیاتی است. چرخه غیر كامل و ناقص انرژی هسته ای به معنای صرف هزینه های اضافی و وابستگی به قدرت های هسته ای است.

زمانی كه چالش هسته ای ایران شروع شد ایالات متحده آمریكا مخالف تكمیل نیروگاه بوشهر بود و حتی داشتن نیروگاه را برای ایران مجاز نمی دانست، اما در حال حاضر این مشكل رفع شده است.

● برخی ها بر این باورند از آنجا كه احمدی نژاد سیاست فعال را دخالت در امور مداخله گران می دانند مطرح كردن هولوكاست در شرایط فعلی اقدام صحیحی بوده است، نظر شما چیست؟

ما باید بدانیم كه «استراتژی مادر» كشور چیست و چه زمانی باید دخالت كنیم و اصلا چرا باید دخالت كنیم. برای انجام هر اقدامی باید در راستای تقویت استراتژی مادر عمل كرد. از طرفی در مدت ۲۷ سال كه از انقلاب می گذرد اگر بزرگان نظام مصلحت می دانستند هولوكاست را مطرح می كردند چرا كه هولوكاست یك كشف جدید نیست. ما باید بر اساس پتانسیل های مادی خود و پتانسیل های دشمن دست به اقدام عملی بزنیم و بدانیم كه خداوند به جز از مجرای طبیعی دست به امداد غیبی نمی زند. سوال این است كه آیا این گونه مسائل منجر به تقویت استراتژی بزرگ كشور شد و یا آن را تضعیف كرد؟ كه پاسخ ها و استدلال های متناقضی در این زمینه وجود دارد.

منبع:http://www.noandish.com/com


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.