پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
نخستین مسلمان و مهاجر در اسلام که بود
احادیث در فضائل امام علی(ع) آن قدر بوده که با همه این سختگیریها در دوران بنی امیه، باز هم کتابها از آن پر است و این پیداست که خداوند سرّی در وجود این مرد بزرگ گذاشته که باید همه او را بشناسند، و گرنه با این وضع فضیلتی از او به یاد نمیماند.
امام علی(ع) در خطبه ۵۷ نهج البلاغه می فرمایند: از آینده شوم آگاه باشید؛ پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ بر شما مسلط خواهد شد. هرچه بیاید می خورد و در پی آن است که آنچه ندارد به دست آورد، او را بکشید ولی هرگز نمی توانید او را به قتل برسانید. آگاه باشید به زودی او شما را به بیزاری و بدگوئی بهمن وادار می کند،[۱] بدگوئی را در هنگام اجبار دشمن، به شما اجازه می دهم[۲] که این بر درجات و بلندی مقام من می افزاید و موجب نجات شماست. اما بیزاری و برائت، هرگز از من بیزاری مجوئید که من بر فطرت توحید تولد یافته ام و در ایمان و مهاجرت از همه پیش قدمتر بوده ام.[۳].
[۱]«الا و انه سیامرکم بسبی» معاویه پس از رسیدن به حکومت مطلق العنان، به عراق و شام و تمام شهرهای اسلامی دستور داد به امام(ع) ناسزا بگویند و از او بیزاری بجویند این سخن را بالای منبرها اعلام کردند و این کار بین جمعی از مردم به صورت رسم و عادت درآمد. معاویه خود نیز در آخر خطبه نماز جمعه بیشرمانه به مقام مقدس امام(ع) جسارت میکرد. ابو عثمان می گوید:گروهی از بنی امیه به معاویه گفتند به هر کجا میخواستی رسیدهای پس چه خوب است دیگر دست از جسارت به علی(ع) برداری. معاویه در پاسخشان گفت: «لا و الله حتی یربوا علیه الصغیر و یهرم علیه الکبیر و لا یذکر له ذاکر فضلانه: به خدا سوگند باید کودکان با این روش پرورش یابند و بزرگسالان به سن کهولت برسند و کسی از فضائل او سخنی به میان نیاورد!...»
این کار تا زمان «عمر بن عبد العزیز» ادامه داشت و او کسی بود که جسارت به علی(ع) را از میان برداشت و به جای آن آیه ۹۰ سوره نحل «انالله یامر بالعدل و الاحسان...» (که امام خود معمولا در نماز قرائت می کرد) قرار داد و برای تمام شهرهای اسلامی بخشنامه صادر کرد که همه خطبا به جای بدگوئی آیه مذکور را تلاوت کنند.(شرح ابن ابی الحدید، جلد ۴ از صفحه۵۶) ولی این سئوال مطرح می شود که انگیزه عمر بن عبدالعزیز در این مورد چه بوده است؟ در پاسخ باید گفت: اگر آدم خوش بینی نباشیم، باید علت آنرا در جنبه های سیاسی بدانیم، چنانچه غزالی در احیاء العلوم به آن اشاره کرده است که در آن زمان عمر بن عبدالعزیز، مردم از بنی امیه تنفر پیدا کرده بودند و عمر بن عبدالعزیز به این وسیله آبروی رفته را تا حدی باز گردانید.
ولی در حالات او نیز می یابیم که خود، علت آنرا دو چیز نقل کرده است: یکی اینکه روزی هنگام بازی با کودکان ناسزا به امام(ع) می گفته، استادش که یکی از فرزندان «عتبه بن مسعود» بود در همین وقت از کنارش گذشته و سخن او را شنیده است و به هنگام درس، استاد نمازش را طولانی کرده که علت آنرا نارضایتی از این شاگرد بوده است، پس از پایان نماز عمر بن عبد العزیز پرسیده است علت ناراضی بودن شما چیست؟ استاد در پاسخش با ناراحتی پرسیده: تو علی(ع) را ناسزا می گفتی؟عمر پاسخ داده است بلی. و استاد به او گفته: کی شنیدی که خداوند پس از رضایت بدر به آنها غضب کرده باشد و عمر پرسیده است: که مگر علی(ع) از اهل بدر است؟ و استاد پاسخ گفته که مگر در بدر جز علی کسی را می توان به حساب آورد؟ و عمر قول داده است که دیگر ناسزا را تکرار نکند.
و دیگر اینکه عمر بن عبدالعزیز گفته است: پدرم مردی فصیح و سخنور بود، اما در خطبه هنگامی که به بدگویی به امام(ع) می رسید زبانش لکنت پیدا می کرد، از او پرسیدم چرا چنین می شوی؟ در پاسخم گفت: اگر مردم شام که پای منبرم نشسته اند از فضائلی که من درباره علی(ع) می دانم، بدانند هرگز از ما متابعت نخواهند کرد. من به خاطر این دو جهت تصمیم گرفتم اگر به جائی برسم نگذارم کسی به امام(ع)جسارت کند. (شرح ابن ابی الحدید، جلد ۴ صفحه ۵۸) البته ممکن است گفته شود این دو قسمت علاوه بر جنبه سیاسی و زمینه های خاص فکری مردم در عصر او نسبت به علی(ع) هر سه در این موضوع دخالت داشته است.
[۲]چگونگی جعل احادیث در مورد امام(ع)؛ در این باره «ابو جعفر اسکافی» که از دانشمندان علم کلام و معتزلی است، می گوید: معاویه عده ای از صحابه و تابعین را خریده بود تا در مذمت علی ابن ابیطالب(ع) حدیث جعل کنند، او برای جعل هر حدیث مبلغ زیادی جایزه می داد از جمله کسانی که معاویه را در این کار یاری می کردند و پول دریافت می داشتند (ابو هریره) (عمرو عاص) (مغیرة بن شعبه) عروة بن زبیر و سمرة بن جندب بوده اند (نحل/۱۶، آیه۹۰) به عنوان نمونه: معاویه ۱۰۰ هزار درهم به سمرة بن جندب داد حدیثی از خود درست کند که آیه ۲۰۴ و ۲۰۵ سوره بقره(و من الناس من یعجبک)درباره علی بن ابیطالب نازل شده و آیه۲۰۷ این سوره (و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات الله...) درباره «ابن ملجم»، اما سمره ۱۰۰ هزار درهم را کم شمرد معاویه ۲۰۰ هزار درهم داد قبول نکرد آنرا به ۳۰۰ هزار رسانید باز نپذیرفت تا اینکه چهار صد هزار درهم بخشید، در این جا بود که تن در داد و روایتی در این باره جعل کرد.
چه خوب است بدانیم روایات افرادی را که برشمردیم از نظر واقع بینان اهل تسنن چه اندازه ارزش دارد، در اینجا یکی از آنها یعنی ابو هریره را معرفی می کنیم: «ابو جعفر اسکافی»درباره او می گوید:«ابو هریره» از نظر بزرگان ما بی ارزش است و روایتش قبول نیست عمر او را با تازیانه زد و گفت با این روایتهای زیاد، به رسول خدا دروغ می بندی. «سفیان ثوری» از ابراهیم تیمی نقل می کند که روایات ابوهریره جز آنها که درباره بهشت و دوزخ است مورد قبول مسلمانان نبوده است.
«ابو یوسف»از دانشمندان اهل تسنن می گوید: به «ابوحنیفه»گفتم آیا تمام روایاتی که از پیغمبر(ص) نقل می شود باید پذیرفت؟و از هر کس نقل شده قبول کنیم؟ در پاسخم گفت همه اصحاب پیغمبر(ص) عادلند جز چند نفر، ازجمله «ابو هریره» و «انس بن مالک»را نام برد. «ابوجعفر اسکافی» در این قسمت مطالب فراوانی نقل می کند و به رد این گروه از جعلکنندگان احادیث می پردازد و سرانجام می گوید: از آن طرف بنی امیه آنچنان از اظهار فضائل علی(ع) مانع می شدند و افراد را کیفر می نمودند که اگر کسی می خواست از علی(ع) روایتی نقل کند؛ گرچه در فضائل او هم نبود می گفت«سمعت ابا زینب» از ابو زینب شنیدم (منظور از زینب، زینب دختر علی(ع) است!) «ابو جعفر اسکافی»اضافه می کند اینها به ما می گوید: احادیث در فضائل امام آن قدر بوده که با همه این سختگیریها در دوران بنی امیه، باز هم کتابها از آن پر است و این پیداست که خداوند سری در وجود این مرد بزرگ گذاشته که باید همه او را بشناسند، و گرنه با این وضع فضیلتی از او به یاد نمی ماند، خیلی روشن است، اگر رئیس شهری بر کسی از اهل آن شهر خشم گیرد و مدتی مردم را از بردن نام وی منع کند، به زودی فراموش می شود در صورتی که می بینیم از «عبدالله بن شداد» نقل شده که حاضرم مرا آزاد بگذارند و از صبح تا شب فضائل علی(ع) را برشمارم و سپس گردنم را بزنند.(اقتباس از شرح ابن ابی الحدید، جلد ۴ صفحه۶۳-۷۳)
[۳]«سبقت الی الایمان و الهجره» در اینجا امام(ع) به پیشگام بودن خویش در ایمان و اسلام و هجرت اشاره کرده است، و ابن ابی الحدید فصلی در کتاب خود گشوده و روایات فراوانی در مورد سبقت امام(ع) بر همه از نظر ایمان آورده است. در ضمن به این قسمت که بعضی ادعا می کنند، ابوبکر بر دیگران سبقت داشته اشاره نموده و می گوید: اکثر اهل حدیث و اکثر محققان تاریخ گفته اند علی(ع) نخستین کسی است که اسلام را پذیرفته است و سرانجام اظهار نظر می کند که روایات و اخباری که مورخان و محدثان درباره سبقت اسلام علی(ع) نقل کرده اند با آنچه نسبت به ابوبکر در این مورد آمده است قابل مقایسه نیست، آن احادیث فراوان کجا و آنچه درباره ابوبکر گفته اند کجا؟
از جمله روایاتی که درباره امام(ع) آمده روایتی است که سلمان فارسی از قول پیغمبر(ص) نقل کرده که پیامبر(ص)فرمود: «اولکم واردا علی الحوض اولکم اسلاما علی بن ابیطالب» «ابن عبد البر» نویسنده کتاب «استیعاب» می نویسد: از«سلمان»، «ابوذر»، «مقداد»، «خباب ابن الارت»، «ابو سعید خدری» و «زید بن اسلم» نقل شده که علی(ع) اولین کسی است که اسلام آورده است. (ابن ابی الحدید، جلد ۴ ، صفحه۱۱۶-۱۲۴) خلاصه اینکه سبقت علی(ع) در ایمان به پیامبر به اندازه ای روشن است که نیاز به بحث ندارد.
و اما در مورد سبقت امام(ع) در هجرت سبقت امام(ع) بر سایر مسلمانان در پذیرش اسلام که گفتیم بسیار روشن است و نیاز به بحث ندارد، ولی در مورد هجرت می دانیم که علی(ع) اولین مهاجر نبود، بلکه مأموریت داشت در مکه به جای پیغمبر بماند و کارهای ناتمام حضرت را انجام داد، سپس به مدینه مهاجرت کند. با این حال گفته فوق چه مفهومی خواهد داشت؟ در اینجا دو نکته وجود دارد: نخست اینکه هجرت در اسلام منحصر به مدینه نبود بلکه همان طور که ابن ابی الحدید می نویسد: پیامبر بارها از مکه مهاجرت کرد و به سوی قبائل مختلف عزیمت نمود و حتی در میان بعضی از آنها روزهای متوالی برای تبلیغ اسلام ماند و در بعضی از این سفرها هیچ کس جز علی(ع) با پیغمبر نبود.
دیگر اینکه علی(ع) آماده بود در همان شب هجرت همراه پیامبر به مدینه حرکت کند و هیچ گونه تردیدی در این کار نداشت، ولی مأموریت مهمتری که از جانب پیامبر(ص) به او واگذار گردید او را مانع از این کار شد. بنابراین مهاجرت او بالقوه بر همه مقدم بوده است. «ولدت علی الفطرة» منظور از این جمله این نیست که اساس آفرینش من فطرت توحید بوده، زیرا این موضوع اختصاص به علی(ع) ندارد،همه افراد با فطرت توحید متولد می شوند، بلکه به نظر میرسد منظور از آن این است که: من از آغاز تولد در خانواده ای بودم که بت پرستی در آن راه نداشت و همگان خدا پرست بودند چنانکه عبدالمطلب، عبدالله و ابوطالب از موحدان بودهاند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی تهران پلیس قوه قضاییه پلیس راهور زلزله شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا کارگران تورم
سریال نمایشگاه کتاب جواد عزتی عفاف و حجاب تلویزیون فیلم سینمایی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین انگلیس اوکراین ترکیه نتانیاهو یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر تراکتور لیگ برتر ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی هواپیما تلفن همراه اپل اینستاگرام گوگل همراه اول واکسن تبلیغات ناسا عیسی زارع پور
کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن بیماری قلبی دیابت مسمومیت داروخانه