یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دموکریت


دموکریت

استاد دموکریتوس, یک ایرانی بنام کوروش سپیدمه بوده که خود از آن به سیروس سپیتاما نام برده است

دموکریت یا ذیمقراطیس (Democritus) از فیلسوفان یونانی بود. دموکریت به سال ۴۶۰ قبل از میلاد در شهر آبدر به دنیا آمد. او سفرهای بسیار نمود و ۵ سال با مهندسان مصری کار کرد.

دموکریت نخستین کسی بود که از اتم سخن گفت و آن را جزو بخش‌ناپذیری دانست که دنیا از آن ساخته شده است. دموکریت از دوستان هیپوکریت بود ظاهراً در آتن زندگی می‌کرده است. اما سقراط را درک نکرد و افلاطون نیز در آثار خود نامی از او نبرده است.

دموکریت همیشه آماده استقبال از چیزهای خوب و محبوب زندگی بود. آفرینش را کامل می‌دانست و پیوسته در شکوه نبود. آثار دموکریت که در عهد عتیق شهرت فراوان یافته بود به دست ما نرسیده است تنها دیوژن عنوان چند اثر از آثار او را یاد کرده است: درباره آرامش روان، درباره طبیعت انسان، دوزخ‌ها، درباه سه نسل، علل زمینی هماهنگی و اعداد.

● استاد دموکریتوس

استاد دموکریتوس، یک ایرانی بنام کوروش سپیدمه بوده که خود از آن به سیروس سپیتاما نام برده است. کوروش پسر عمه دموکرتیوس بوده که در زمانی که در آتن سفیر ایران بود خاطراتش را برای دموکرتیوس تعریف کرد که حاصل نگارش آن کتابی شد که امروزه به نام آفرینش میشناسیم.[نیاز به ذکر منبع]

● فیلسوف خندان

در یونان باستان به عنوان " فیلسوف خندان " معروف بوده است چون بر ارزش شادمانی تاکید می‌‌کرده است. او یکی از دو بنیانگذار نظریه اتمی جهان قدیم به حساب می‌‌آید و نام وی بیشتر با این نظریه برای ما آشناست.

او نظامی فلسفی تأسیس کرده است که تبیینی مادی از جهان طبیعی به حساب می‌‌آید و در این راه البته وی از معلمش لئوسیپوس متأثر است. دموکریتوس اتم گرا معتقد بود جهان از ذراتی تشکیل شده که هر شیء دیگر شامل این ذرات می‌‌شود و این ذرات اما در فضای تهی بی نهایت حرکت می‌‌کنند. اتم گرایی وی و پیروانش در بین مکاتب مادی مسلک که برای تبیین جهانی مادی به نظم یا الهیات تکیه نمی‌کردند از تأثیر گذار‌ترین و معروفتر ین مکاتب به شمار می‌‌رود. حتی ارسطو که منتقد جدی این مکتب فلسفی به شمار می‌‌رفت دموکریتوس را به جهت تاملات ژرف در فلسفه طبیعی تحسین و ستایش می‌‌کرد.

● نظریه دموکریت

طبق این نظریه اجسام و اجرام محسوس تشکل یافته‏اند از مجموعه‏ای از ذرات بسیار ریز غیر محسوس و غیر قابل شکستن. به عقیده دموکریت هر جسمی که به وسیله شکستن یا بریدن و غیره دو تا می‏شود در واقع به این صورت است که ذراتی که در کنار هم قرار داشتند از یکدیگر دور می‏شوند ولی بر پایه دیدگاه بیشتر فیلسوفان وقتی که جسمی را دو قسمت می‏کنیم واقعا یک واحد واقعی را تبدیل به دو واحد می‏کنیم و نیز طبق نظریه دموکریت خود ذرات تشکیل دهنده اجسام محسوس نشکن و غیر قابل تقسیم می‏باشند یعنی منقسم شدن و دو پاره شدن آنها محال است بر خلاف نظریه دیگران که واحد جسم هر اندازه ریز و کوچک باشد خاصیت قابلیت انقسام از او سلب نمی‏شود بنابر نظریه دموکریت هر یک از ذرات تشکیل دهنده جسم خود دارای طول و عرض و عمق است و وحدت اتصالی دارد و در حقیقت جسم واقعی یعنی واحد جسم همان ذرات می‏باشند و اجسام محسوسه هر کدام مجموعه‏ای از عده‏ای از اجسام کوچک‌تر می‏باشند.

در حقیقت ذیمقراطیس از نظر فلسفی یعنی از آن نظر که مربوط است به حقیقت جسم با دیگران اختلافی ندارد و با آنها هماهنگ است که حقیقت جسم عبارت است از جوهر قابل ابعاد سه‏گانه اختلافش با سایر حکما در باره حقیقت جسم نیست در باره مصداق آن حقیقت ست‏یعنی از نظر علمی و حسی است که آیا اجسام محسوس هر کدام یک واحد جسم واقعی می‏باشند یا هر کدام مجموعه‏ای از واحدهای جسم می‏باشند اختلاف نظر دیگرش در قابلیت بخش شدن ذرات بوده است که به عقیده او ذرات بخش‌ناپذیر می‏باشند و به باور سایر فلاسفه واحد جسم هر اندازه کوچک باشد بخش‌پذیری آن همچنان محفوظ است این اختلاف نظر البته فلسفی است نه علمی.