یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اقوام روزگار به اخلا ق زنده اند


اقوام روزگار به اخلا ق زنده اند

بررسی اهمیت بحث های اخلاقی

این بحث ازمهمترین مباحث قرآن است و ازیک نظر مهمترین هدف انبیای الهی را تشکیل می‌دهد زیرا بدون اخلاق نه دین برای مردم مفهومی دارد ونه دنیای آنها سامان می‌یابد. همان گونه که گفته‌اند :

اقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند .

قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است! اصولا زمانی انسان شایسته نام انسان است که دارای اخلاق انسانی باشدو در غیر این صورت حیوان خطرناکی است که بااستفاده از هوش سرشار انسانی همه چیز را ویران می‌کند وبه آتش می‌کشد، برای رسیدن به منافع نامشروع مادی جنگ به پا می‌کند و برای فروش جنگ‌افزارهای ویرانگر تخم تفرقه ونفاق می‌پاشد وبی‌گناهان را به خاک وخون می‌کشد!

آری! او ممکن است به ظاهر متمدن باشد ولی در این حال حیوان خوش علفی است که نه حلال را می‌شناسد و نه حرام را! نه فرقی میان ظلم وعدالت قائل است ونه تفاوتی درمیان ظالم ومظلوم!

با این اشاره به سراغ قرآن می‌رویم واین حقیقت را از زبان قرآ‌ن می‌شنویم. در آیات زیر دقت کنید:

۱) هو الذی بعث فی‌الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین ( سوره جمعه ،‌آیه ۲)

۲) لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتوا علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب و الحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین(سوره آل عمران، ۱۶۴)

۳) کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون( سوره بقره، آیه ۱۵۱)

۴) ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب والحکمه ویزکیهم انک انت العزیز الحکیم (سوره بقره، آیه ۱۲۹)

۵) قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها( سوره شمس، آیات ۹ و ۱۰)

۶) قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی( سوره اعلی، آیات ۱۴ و ۱۵)

۷) و لقد آتینا لقمان الحکمه ان اشکرلله(سوره لقمان ،آیه ۱۲)

▪ ترجمه:

۱) او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را برآ‌نها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب و حکمت می‌آموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!

۲) خداوند برمومنان منت نهاد( و نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که درمیان آ‌نها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را برآنها بخواند و آنان را پاک کندو کتاب و حکمت به آنها بیاموزد هر چند پیش از آن درگمراهی آشکاری بودند.

۳) همان‌گونه( که با تغییر قبله نعمت خود را بر شما ارزانی داشتیم) رسولی ازخودتان در میانتان فرستادیم تا آیات ما را برشما بخواند وشما را پاک کند وکتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد دهد.

۴) پروردگارا! در میان آ‌نها پیامبری ازخودشان برانگیز! تا آیات تو را بر آ‌نان بخواند و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند زیرا تو توانا و حکیمی (وبر این کار قادری!)

۵) هر کس نفس خود را پاک وتزکیه کرد رستگار شد- و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخت، نومید و محروم گشت!

۶) به یقین کسی که پاکی جست( وخود را تزکیه کرد) رستگار شد- و (آن کس) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند !

۷) ما به لقمان حکمت( ایمان واخلاق) آموختیم ( و به او گفتیم) شکر خدا را به جا آور!

چهار آیه نخستین در واقع یک حقیقت را دنبال می‌کند و آ‌ن اینکه یکی از اهداف اصلی بعثت پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله تزکیه نفوس وتربیت انسان‌ها و پرورش اخلاق حسنه بوده است.

حتی می‌توان گفت تلاوت آیات الهی وتعلیم کتاب و حکمت که در نخستین آیه آمده مقدمه‌ای است برای مسئله تزکیه نفوس و تربیت انسان‌ها همان چیزی که هدف اصلی علم اخلاق را تشکیل می‌دهد.

شاید به همین دلیل« تزکیه» در این آیه بر « تعلیم »پیشی گرفته است چرا که هدف اصلی ونهایی «تزکیه» است هر چند در عمل « تعلیم » مقدم بر آن می‌باشد.

و اگر در سه آیه دیگر( آیه دوم و سوم وچهارم از آیات مورد بحث‌) «تعلیم» بر«تزکیه اخلاق» پیشی گرفته ناظر به تربیت طبیعی وخارجی آ‌ن است که معمولا «تعلیم» مقدمه‌ای است برای «تربیت و تزکیه» بنابراین آیه اول و آیات سه گانه اخیر هر کدام به یکی از ابعاد این مسئله می‌نگرد.( دقت کنید)

این احتمال درتفسیر آیات چهارگانه فوق نیز دور نیست که منظور از این تقدیم وتاخیر این است که این دو (تعلیم و تربیت) در یکدیگر تاثیر متقابل دارند یعنی همان‌گونه که آموزش‌های صحیح سبب بالا بردن سطح اخلاق تزکیه نفوس می‌شود وجود فضایل اخلاقی در انسان نیز سبب بالابردن سطح علم ودانش اوست چرا که انسان وقتی می‌تواند به حقیقت علم برسد که از «لجاجت»‌،«کبر»، « خودپرستی» و « تعصب کورکورانه» که سد راه پیشرفت‌های علمی است خالی باشد در غیراین صورت این ‌گونه مفاسد اخلاقی حجابی بر چشم و دل او می‌افکند که نتواند چهره حق را آن چنان که هست مشاهده کند و طبعا از قبول آن وا می‌ماند.

این نکات نیز در آیات چهارگانه فوق قابل دقت است:

اولین آیه قیام پیغمبری که معلم اخلاق است به‌عنوان یکی از نشانه‌های خداوند ذکر شده ونقطه مقابل«تعلیم وتربیت » را«ضلال مبین» وگمراهی آشکار شمرده است ( و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین) و این نهایت اهتمام قرآن را به اخلاق نشان می‌دهد.

دردومین آیه بعثت پیامبری که مربی اخلاقی و معلم کتاب و حکمت است به‌عنوان منتی بزرگ و نعمتی عظیم از ناحیه خداوند شمرده است این نیز دلیل دیگری بر اهمیت اخلاق است.

در سومین آیه که بعد از آیات تغییر قبله( از بیت‌المقدس به کعبه) آمده واین تحول را یک نعمت بزرگ الهی می‌شمرد می‌فرماید: این نعمت همانند اصل نعمت قیام پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و‌آله است که با هدف تعلیم وتربیت وتهذیب نفوس و آموزش اموری که وصول انسان به آن از طرق عادی امکان‌پذیر نبود انجام گرفته است.(۱)

نکته دیگری که در چهارمین آیه قابل دقت است این است که در اینجا با تقاضای ابراهیم و دعای او در پیشگاه خدا روبه‌رو می‌شویم او بعد از بنای کعبه و فراغت از این امر مهم الهی دعاهایی می‌کند که یکی از مهمترین آنها تقاضای به وجود آمدن امت مسلمانی از «ذریه» اوست و بعثت پیامبری که کاراو تعلیم کتاب و حکمت و تربیت و تزکیه نفوس باشد.

این نکته نیز در پنجمین آیه جلب توجه می‌کندکه قرآن پس از ذکر طولانی‌ترین سوگندها که مجموعه‌ای از یازده سوگند مهم به خالق ومخلوق و زمین و آسمان و ماه وخورشید ونفوس انسانی است و می‌گوید:«آن کس که نفس خویش را تزکیه می‌کند رستگار شده و آن کس که آن را آلوده سازد مایوس و ناامید گشته است(!قد افلح من زکاها و قد خاب من دساها)

این تاکیدهای پی در پی و بی‌نظیر دلیل روشنی است بر اهمیتی که قرآن مجید برای پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است وگویی همه ارزش‌ها را در این ارزش بزرگ خلاصه می‌کند و فلاح و رستگاری ونجات را در آن می‌شمرد.

همین معنی با مختصر تفاوتی در آیه ششم آمده و جالب اینکه «تزکیه اخلاق» در آن مقدم بر نماز و یاد خدا ذکر شده که اگر تزکیه نفس و پاکی دل و صفای روح در پرتو فضایل اخلاقی نباشد نه ذکر خدا به جا می‌رسد ونه نماز روحانیتی به بار می‌آورد.

و بالاخره در آخرین آیه از معلم بزرگ اخلاق یعنی لقمان سخن می‌گوید و از علم اخلاق به « حکمت» تعبیر می‌کند و می‌گوید:« ما ( موهبت بزرگ) حکمت را به لقمان دادیم سپس به او دستور دادیم که شکر خدا را در برابر این نعمت بزرگ به جا آورد «! و لقد آتینا لقمان الحکمه ان اشکرلله»

با توجه به اینکه ویژگی «لقمان حکیم» آن چنان که از آیات سوره لقمان استفاده می‌شود تربیت نفوس و پرورش اخلاق بوده است به خوبی روشن می‌شود که منظور از « حکمت» در اینجا همان « حکمت عملی» و آموزش‌هایی است که منتهی به آ‌ن می‌شود یعنی« تعلیم» برای» تربیت»!

باید توجه داشت که حکمت همان گونه که بارها گفته‌ایم در اصل به معنی« لجام» اسب و مانند آن است سپس به هر« امر بازدارنده» اطلاق شده است و از آنجا که علوم و دانش‌ها و همچنین فضایل اخلاقی انسان را از بدی‌ها و کژی‌ها باز می‌دارد این واژه بر آن اطلاق شده است.

● نتیجه

آنچه از آیات بالا استفاده می‌شود اهتمام فوق‌العاده قرآن مجید به مسائل اخلاقی و تهذیب نفوس به‌عنوان یک مسئله اساسی و زیربنایی است که برنامه‌های دیگر از آ‌ن نشات می‌گیرد و به تعبیر دیگر بر تمام احکام وقوانین اسلامی سایه افکنده است.

آری! تکامل اخلاقی در فرد و جامعه مهمترین هدفی است که ادیان آسمانی بر آن تکیه می‌کنند و ریشه همه اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با مفاسد و پدیده‌های ناهنجار می‌شمرند.

اکنون به روایات اسلامی باز می‌گردیم واهمیت این مسئله را درروایات جستجو می‌کنیم.

● اهمیت اخلاق در روایات اسلامی

این مسئله در احادیثی که از شخص پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وهمچنین از سایر پیشوایان معصوم علیهم السلام رسیده است با اهمیت فوق‌العاده‌ای تعقیب شده که به‌عنوان نمونه چند حدیث پرمعنای زیر را ازنظر می‌گذرانیم:

۱) در حدیث معروفی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌خوانیم:

« انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق »(من تنها برای تکمیل فضایل اخلاقی مبعوث شده‌ام.»(۲)

و در تعبیر دیگری :« انما بعثت لاتمم حسن الاخلاق»آمده است.(۳)

و در تعبیر دیگری :« بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها»آمده است .(۴)

تعبیر به « انما» که به اصطلاح برای حصر است نشان می‌دهد که تمام اهداف بعثت پیامبر صلی‌الله علیه‌و آله در همین امر یعنی تکامل اخلاقی انسان‌ها خلاصه می‌شود.

۲) در حدیث دیگری از امیرالمومنان علی علیه السلام می‌خوانیم که فرمود: «لو کنا لا نرجو جنه و لانخشی نارا و لا ثوابا و لا عقابا لکان ینبغی لنا ان نطالب بمکارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح» (اگر ما امید وایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ وانتظار ثواب و عقابی نمی‌داشتیم شایسته بود به سراغ فضایل اخلاقی برویم چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.()۵)

این حدیث به خوبی نشان می‌دهد که فضایل اخلاقی نه تنها سبب نجات در قیامت است بلکه زندگی دنیا نیز بدون آن سامان نمی‌یابد(! در این باره در آینده به خواست خدا بحث‌های مشروح‌تری خواهیم داشت.)

۳) در حدیث دیگری از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و آله آمده است که فرمود:« جعل الله سبحانه مکارم‌الاخلاق صله بینه و بین عباده فحسب احدکم ان یتمسک بخلق متصل بالله »(خداوند سبحان فضایل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده همین بس که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند که او را به خدا مربوط سازد.()۶)

به تعبیر دیگر خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام فضایل است و قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهی امکان‌پذیر نیست!

بنابراین هر فضیلت اخلاقی رابطه‌ای میان انسان و خدا ایجاد می‌کند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیک‌تر می‌سازد.

زندگی پیشوایان دینی نیز سرتاسر بیانگر همین مسئله است که آ‌نها در همه جا به فضایل اخلاقی دعوت می‌کردند و خود الگوی زنده و اسوه حسنه‌ای در این راه بودند و به خواست خدا در مباحث آینده در هر بحثی به نمونه‌های اخلاقی آنها آشنا خواهیم شد و همین بس که قرآن مجید به هنگام بیان مقام والای پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آ‌له می‌فرماید:« وانک لعلی خلق عظیم » ( تو اخلاق عظیم وبرجسته‌ای داری!»(۷)

سید رضا علوی

پی‌نوشتها:

۱ -در جمله « ویعلمکم ما لم تکونوا تعلمون» (به شما اموری تعلیم می‌دهد که امکان نداشت خودتان آن را بدانید )! دقت کنید که سخن از تعلیم علومی به میان می‌آورد که وصول به آن برای انسان از غیرطریق وحی غیرممکن است!

-۲ کنزالعمال، حدیث ۵۲۱۷۵ ( جلد ۳ ، صفحه ۱۶)

-۳ همان مدرک، حدیث ۵۲۱۸

-۴ بحار، جلد۶۶، صفحه ۴۰۵

-۵ مستدرک الوسائل ،‌جلد ۲ ، صفحه ۲۸۳( چاپ قدیم)

-۶ تنبیه الخواطر، صفحه ۳۶۲

-۷ سوره قلم، آیه۴

اخلاق در قرآن جلد اول صفحه ۱۶ آیت‌الله مکارم شیرازی



همچنین مشاهده کنید