پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
داستانی برای ایمان
«زندگی پای» انگلی، کارگردان تایوانی موفقیتی خاص از داستانگویی و نمونهای در استفاده استادانه از جلوههای تصویری است. این فیلم از کتابی پرفروش در سطح جهان اقتباس شده است که بسیاری از خوانندگان آن را غیر قابل فیلمبرداری میپنداشتند. همین مسئله از جمله موفقیتهای کارگردان در ساخت این فیلم محسوب میشود.همینطور این فیلم را میتوان به یک تجربه معنوی تکان دهنده تعبیر کرد، فیلمی که میتوان عنوانش را تنها به «زندگی» تقلیل داد.
داستان مشتمل بر ۲۲۷ روز است که قهرمان نوجوان آن در عرض اقیانوس آرام با یک قایق نجات به همراه یک ببر بنگال همراه میشود. آن دو خود را پس از پیشدرآمدی جذاب و رنگارنگ در یک قایق تنها مییابند، مقدمهای که به خودی خود میتوانست با شرح و بسط تبدیل به یک فیلم خانوادگی خوب شود. سپس تبدیل به یک داستان مبارزه برای نجات جان، پذیرش شرایط موجود و سازش با آن میشود. فکر میکنم که حتی یان مارتل، نویسنده کانادایی و فرانسویزبان داستان نیز از دیدن اینکه چگونه خشونت و بدسلیقگیهای هالیوود در برداشتهای سینمایی از فیلمها، با ایدهآلیسم شاعرانه لی برطرف شده خشنود باشد.داستان در پاندیچری هند و در یک باغوحش کوچک خانوادگی آغاز میشود، جاییکه پسری به نام «پایسین» در آن بزرگ شده است. ترجمه پایسین از فرانسوی «برکه» است، اما چون در هند بیشتر مردم انگلیسی بلدند تا فرانسه، همبازیانش او را بین خودشان «پی» صدا میکنند. برای اینکه به این قضیه خاتمه دهد، او نام اختصاری «پای» را برای خود برمیگزیند.نامی که نشاندهنده توانایی عجیب او در نوشتن آن عدد ثابت ریاضیاتیای است که با ۳.۱۴ شروع میشود و هرگز پایان نمییابد. اگر ۹۶۰; یک عدد بیانتهاست، پس باید برای پسری که به نظر هیچ محدودیتی را نمیپذیرد نامی مناسب باشد. باغوحش ورشکست میشود و پدر پای خانوادهاش را به همراه چند حیوان ارزشمند سوار کشتیای میکند که در حال عزیمت به سوی کاناداست. در پی یکسری اتفاقات یک گورخر، یک اورانگوتان، یک کفتار و یک ببر به همراه این پسر در قایقی پرت شده و با امواج دریا از کشتی دور میشوند. خانوادهاش دیگر در فیلم دیده نمیشوند و آخرین چیزی که از کشتی میبینیم نور چراغهای آن است که رفته رفته در اعماق دریا ناپدید میگردد. تصویری تاثیرگذار که یادآور قطار در حال غرق شدن فیلم «خانهداری» (۱۹۸۷) اثر بیل فورسیت بود.
شرایط خطرناکی برای پسر(سوراج شرما) ایجاد شده است چون فیلم مصرانه در برابر جلب شدن احساسات و محبت ببر مقاومت میکند(که از سر تفنن «ریچارد پارکر» نام گرفته است). یک صحنه مهم در باغوحش در ابتدای فیلم نشان میدهد که حیوانات وحشی واقعا هم حیوان هستند و هم وحشی، و این به عنوان اخطار برای کودکانی قلمداد میشود که ممکن است مخاطبین این فیلم باشند و نباید به این اشتباه بیفتند که ممکن است این ببر یک ببر دیسنی باشد.
جوهره فیلم متمرکز بر سفر دریایی تمرکز دارد، که طی آن آدمی ثابت میکند که میتواند ماهرانه فکر کند و ببر هم نشان میدهد که میتواند بیاموزد. قصد آن را ندارم که برایتان شرح این ماوقع را داده و اتفاقات فیلم را برایتان فاش کنم چون شرایط پیش آمده شما را شگفتزده خواهد کرد. آنچه فیلم را متمایز کرده استفاده استادانه «زندگی پای» از تکنولوژی سهبعدی است. پیش از این هرگز هیچ فیلمی در سینما به این خوبی از تکنولوژی سهبعدی استفاده نکرده بود، حتی «آواتار» کامرون. لی هرگز از سهبعدیسازی برای غافلگیری یا ایجاد حس و شور وشعف به فیلم استفاده نکرد، بلکه تنها جهت تعمیق حس و هوا و وقایع فیلم از آن استفاده نمود.بگذارید یک بخش از فضای فیلم را برایتان توصیف کنم. دپربین در دریا واقع شده است و به قایق نجات و فراسوی آن نظر دارد. سطح دریا مانند پوششی است افسونگر که قایق روی آن شناور است. هیچ کلام مشخصی برای تعریف آن وجود ندارد؛ جز اینکه...آها! این تصویری از یک قایق شناور روی اقیانوس نیست. بلکه تصویری است از اقیانوس، قایق و آسمان به عنوان مکانی بسیار شکوهمند. همچنان سعی دارم که چیزی را لو ندهم: پای و ریچارد پارکر ببر، تنها فضای موجود روی قایق و اطراف آن را دارند که باید در آن با هم شریک شوند. البته این چالش صراحتا مطرح نمیشود چون توانایی پای در گسترش فضای استفاده از قایق و اطراف آن باعث افزوده شدن بر احترام ببر نسبت به او میشود. حیوان به این موضوع خو گرفته است که میتواند بر تمام منطقه اطرافش حکمرانی کند و انسان نیازمند این است که حیوان در این مطالبهاش تجدید نظر نماید.
البته اکثر صحنههای مربوط به ببر CGI هستند، اما با خبر شدم که در بعضی صحنهها از ببر واقعی استفاده شده است. بازیگر جوان فیلم، سوراج شرما عملکردی چشمنواز از خود ارائه داد، بیشتر برداشتهای از او به نحوی مداوم گرفته شد که پوست تنش سوخت، شدیدا کمبود وزن پیدا کرد و در انتها میشد نور خرد و فرزانگی را در چشمانش مشاهده نمود.این فیلم دربرگیرنده سنتهای مذهبی مختلفی است که داستانش را با آنها در شگفت از زندگی روایت میکند. چه عالی است که در این فیلم دو پستاندار، با ماهیهای زیر پایشان و پرندگان بالای سرشان همگی در یکجا قرار دارند و وقتی که به یک جزیره شناور میرسند که جمعیتش تشکیل شده از میرکتهاست(نوعی پستاندار کوچک که بر دو پا ایستاده و به اطراف نگاه میکند)، لی صحنه زیبایی را در ادامه آن خلق میکند.
این جزیره سوال دیگری را باعث میشود: آیا جزیره واقعی است؟ آیا کل این داستان واقعی است؟ من از پاسخ دادن به این سوال اجتناب میکنم. لحظه به لحظه، دقیقه به دقیقه «زندگی پای» واقعی است، و تصمیمگیری درباره مابقی آن دیگر برعهده خود بیننده است. به باور من این فیلم یکی از بهترینهای امسال است.
احسان محمدزاده
راجرایبرت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رئیسی انتخابات دولت رئیس جمهور دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی سید ابراهیم رئیسی انتخابات مجلس رافائل گروسی مجلس حجاب
تهران هواشناسی بارش باران قتل شهرداری تهران پلیس سیل آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
گاز قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی خودرو نمایشگاه نفت مسکن مالیات حقوق بازنشستگان بازار خودرو سایپا
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون کتاب زنان سپند امیرسلیمانی سینمای ایران محمدمهدی اسماعیلی تئاتر سریال دفاع مقدس سینما
اینوتکس
رژیم صهیونیستی روسیه فلسطین غزه جنگ غزه حماس مصر حمله به رفح نوار غزه رفح ترکیه ولادیمیر پوتین
فوتبال استقلال رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا پرسپولیس بایرن مونیخ لیگ برتر باشگاه استقلال دورتموند ذوب آهن بازی باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فیبرنوری فناوری اپل آب هواوی گوگل سامسونگ ناسا ایلان ماسک
تخم مرغ شیر آسم روغن زیتون سنگ کلیه بیمه افسردگی کمردرد