سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

بررسی تطبیقی تجلی دین در نمایش شرق و غرب


بررسی تطبیقی تجلی دین در نمایش شرق و غرب

ادیان و مذاهب مختلف, هرچند در حقیقت و ماهیت وجودی خود دارای ریشه و جوهره ای مشتركند

‌ادیان و مذاهب مختلف، هرچند در حقیقت و ماهیت وجودی خود دارای ریشه و جوهره‌ای مشتركند اما در طول دوران حیات بشر و در جوامع گوناگون به فراخور زمان و شرایط محیطی و اجتماعی، همواره از زوایا و دیدگاه‌های خاص و متفاوتی به انسان و مسائل هستی نگریسته و آدمیان را به آن ارجاع داده‌اند.

از سوی دیگر درام و نمایش نیز از آنجا كه همواره بیان‌گر دیدگاه هنرمند خالق اثر نسبت به انسان و جهان پیرامون او‌ بوده، خواه ناخواه از جهان‌بینی و اعتقادات دینی و مذهبی جامعه تاثیر گرفته‌است. بنابراین، تفاوت دیدگاه دینی در هر جامعه‌ای، به‌طور طبیعی باعث تفاوت دیدگاه هنرمند گردیده و البته بیشترین تاثیر را در آثار مرتبط با دین و در موضوع مورد بررسی ما، نمایش مذهبی، داشته‌است. به‌طور مثال، تفاوت دیدگاه دینی و مذهبی در مسیحیت و جامعه غربی، نسبت به اسلام و یا بودیسم در جوامع شرقی، خواه‌ناخواه باعث ایجاد تاثیری متفاوت در شكل گیری و ساختار نمایش مذهبی در غرب، مثلاً نمایش‌های مذهبی قرون‌وسطی در انگلستان و فرانسه، تعزیه در ایران و یا تئاتر"نو" ژاپن گردیده‌است.

تاثیر تئاتر چه در شرق و یا غرب از بسیاری از آیین‌ها و مراسم دینی و مذهبی، به‌خوبی آشكار است. آیین عشای ربانی نه تنها یكی از منابع تئاتر سده‌های میانه و عصر نوزایی (ر‌ُنسانس) است، بلكه در ذات خود نیز تئاتری است. مراسم طواف در حج و سعی صفا و مروه، زیارت مرقد ائمه اطهار، برافروختن شمع، طعام‌های نذری، نمازهای جمعه و جماعت، اعتكاف در مساجد، عزاداری‌ها و دسته‌بری‌ها و... همه اجراهایی آیینی هستند، همچنان كه ذكرگویی‌های تقریباً خاموش هر گروه از راهبان بودایی گردآمده در زیارتگاه كیوتو(Kyoto) این‌چنین‌اند.

▪ اما به‌ لحاظ‌ تنوع‌، نمایش‌دینی‌ انواعی‌ دارد:

ـ نمایش‌دینی‌ شرقی‌(كه عمده نمایش‌های شرقی را در بر می‌گیرد)

ـ نمایش‌دینی‌ یونان‌ (برخی تراژدی‌های‌ یونانی‌)

ـ نمایش‌ قرون ‌وسطایی‌ (میراكل‌ و میستری)‌

ـ نمایش‌دینی‌ جامعه‌ی‌ معاصر

ـ و سرانجام‌ نمایش‌دینی‌ یگانه‌ی‌ِ شرق‌: تعزیه‌.

از سوی دیگر نمایش‌های دینی به‌شدت نمادگرا هستند. این نمادگرایی نه تنها در مضامین بلكه در شخصیت‌ها، فضا‌، گفتگو‌ها و سایر عناصر شكل‌دهنده به این نمایش‌ها به‌خوبی قابل لمس هستند. بدون شك نمایش‌های دینی، نمادگرایی خود را مرهون خاصیت نمادین دین در زندگی بشر‌ند. نمایش به عنوان الگویی تمام عیار از زندگی یكی از بهترین محمل‌ها برای استفاده از نماد برای نگاهی دگرگونه و متفاوت نسبت به رابطه انسان با جهان پیرامون‌اش بوده‌است.

اما آیا هر درامی‌ كه‌ موضوعی‌، یا شخصیتی‌ و یا داستانی‌ از میان‌ انبوه‌ موضوعات‌، شخصیت‌ها و رویدادهای‌ تاریخ‌ ادیان‌ را دستمایه‌ی‌ خود قرار داد، الزاماً نمایش‌دینی‌ است‌؟ پاسخ‌ منفی‌ است‌. این‌گونه‌ درام‌ درنهایت‌ در ژانر دینی‌ جای‌ خواهد گرفت‌. درحالی‌كه موضوع در نمایش‌های مذهبی، با یك دید كلی، متضمن رابطه انسان و نیروهای مافوق الطبیعه از یك سو‌، ستیز دائم بین نیروهای خوب و شرور از سوی دیگر و نیز استناد به اخلاقیات برای رسیدن به سعادت است. نكته قابل توجه در این موضوعات تأكید بر موضوعات جدی و بنیادین زندگی بشر است.

از سوی دیگر هر دینی، آئین و اصولی هنری دارد كه مبتنی بر این دین است و از این اصول جدا نیست. هنر بودیسم را با اصول دین بودایی می‌سنجیم و هنر مسیحیت و یهود را نیز همین‌طور و در اسلام هم به همین صورت است. بنابراین برای مطالعهٔ آثار دراماتیك هر دوره از ادوار تاریخ بشر ما باید شرایطی را كه تحت آن درام به وجود آمده بررسی كنیم. در مورد ترویج نمایش‌های مذهبی قرون ‌وسطی باید گفت كه كلیسا یك عامل مهم و مؤثری به‌حساب می‌آمد و این همان كلیسائی بود كه چند قرن پیش از آن نمایش‌های انحطاط یافته رومیان را تقبیح و طرد كرد ولی در این زمان نمایش‌های مربوط به آئین پرستش را مورد حمایت قرار داد.

آن چه كه تئاتر قرون‌وسطی را مشخص و متمایز می‌كند، در درجه اول این است كه در آن تقسیم "گونه‌های نمایشی‌"، ‌كه در عصر كلاسیك بسیار مهم بود، وجود ندارد. هنگامی كه رمانتیك‌ها، آزادی اختلاط كمدی و تراژدی را اعلام كردند، كاری جز این كه یكی از اصول مشخصه تئاتر قرون‌وسطائی را زنده كنند انجام ندادند. چون درام‌های مذهبی كه به مضامین بسیار والائی می‌پرداختند، حاوی قطعاتی از"فارس" نیز بودند. در همین راستا "بو سوئه" می‌نویسد : "این اختلاط جدی و شوخی "خود جوهر درام قرون وسطائی است.

از سوی دیگر "آندرزیج ویرث" معتقد است: "در مورد تعزیه باید گفت كه عملی مذهبی و هنری است كه میان مؤمنان [شیعیان]، بر اساس پیمان نانوشته‌ای كه همان اعتقاد مشترك آن‌هاست، به وجود می‌آید." اما آنچه مسلم است تعزیه، بر خلاف نظر بعضی ازمنتقدان گذشته و حال، پدیده فرهنگی ساده یا مشخصی نیست كه در مقطع تاریخی خاصی به ظهور رسیده باشد؛‌ بلكه به‌تدریج با گذر سده‌ها به واسطه عوامل مختلف اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، هنری و فلسفی پدید آمد.

به اعتقاد دكتر شهیدی، "ابعاد تعزیه را می‌توان به صورت سه مقوله از هم جدا كرد. خط داستانی تعزیه تاریخی است(مثل تعزیه مسلم و علی) یا افسانه‌ای محض(مثل دیو بئرالعلم) و یا تركیبی از هر دو(مثل بیشترین تعزیه‌ها). وسایل و اسباب نمایش را نیز می‌توان به سه دسته تقسیم كرد. بعضی از اسباب، ‌مثل شمشیرها و اسب‌ها واقعی هستند، در حالی كه بقیه، مثل تشت آب، ‌تور و نقاب‌های سیاه، نمادین اند اسباب و وسایلی هم هستند كه صرفاً جنبه تزئینی دارند مثل حجله‌ها و علم‌ها. شخصیت‌ها را نیز می‌توان به سه دسته تقسیم كرد: اولیا،‌ اشقیا، ‌و اشخاص فی ما بین."

مهم‌ترین مشخصات دیگر تعزیه نامه‌ها از نظر بیضایی: "آگاه بودن اشقیا نسبت به شقی بودن خود و معصوم بودن خاندان پیامبر[ص] است. از طرفی به هر حال تماشاگر از قبل اشقیا را با قضاوتی ناشی از معلومات پیشین خود، و مطلقاً به بدی می‌شناسد و بنابراین دیگر پنهان كردن از او موردی ندارد؛ ‌به همین دلیل گاه اشقیا در همان بدو ورود خود را برای تماشاگر معرفی می‌كنند و نقشه‌های خود را شرح می‌دهند."

اساساً تئاتر شرق پر است از رمز و نشانه‌گان فرامتنی كه ریشه در اساطیر و تفكرات آیینی- مذهبی دارد. وسوسه شناخت و یادگیری و در نهایت روش‌مند ساختن این اشكال در كاربرد روز صحنه‌ای در تئاتر ما نیز كه پیوندی دیرین در نوع نگاه به مقوله فرهنگ، هنر و دین و آیین دارد، دارای اهمیت ویژه و خاصی است. در این میان تئاتر ژاپن شاید متنوع‌ترین، پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین گونه‌های نمایشی، سنتی و آیینی را با نگاهی اساطیری و معنا شناسانه، باستانی و ارگانیك خاصه در شكل و زیبایی شناسی صحنه به خود اختصاص داده‌است.

"زآمی" بنیان‌گذار نمایش "نو" تلفیقی بین ماسك، بازی، حركت‌های صورت و بازی‌های سنتی ژاپن ایجاد می‌كند و به این صورت تئاتر سنتی ژاپن را به این تئاتر"نو" تغییر می‌دهد. تئاتر"نو" كه با بهره‌گیری از رقص و آواز در محوطه‌ای كوچك اجرا می‌شده‌است نمایشی است عموماً دارای مضامین پیچیده و فلسفی.

سهیلا نجم معتقد است: "اجرای نمایش برای بازیگر"نو"، در حكم انجام آئین‌های مذهبی ذِن است، او قبل از ورود به صحنه در مكانی مقدس به نام"اطاق آینه" كه در آن آئینه بزرگ مخصوص قرار دارد به راز و نیاز و عبادت می‌پردازد. كف صحنه جهت پاك شدن از آلودگی‌ها تطهیر می‌شود. و در چنین فضایی است كه بازیگر و تماشاگر بار دیگر برای یادآوری و احترام به معتقداتی مشترك گردهم می‌آیند.

بهرام بیضایی معتقد است: "نظم و تمركز حیرت انگیز "نو" از طریقه‌ی "ذن‌" می‌آید، كه در آن دست یافتن به حقیقت از طریق مراقبه‌ی شخصی ممكن است، و نهایتاً هدف‌اش آنست كه "پیرو" به عالم درون متوجه شود... به این ترتیب "نو" تماشاگر را از روزمره جدا می‌كند تا با گذر از مراقبت فردی خود با حقیقت پنهان یكی شود."

با نگاهی دقیق به تمامی اشكال نمایش شرقی چه در حوزه دین و غیر آن، مشاهده می‌كنیم كه این نمایش‌ها دارای نكات مشترك فراوان‌تری نسبت به اشكال مشابه آن در غرب هستند. از جمله این نكات مشترك می‌توان به دارا بودن ساختاری مبتنی بر روایت (‌روایی بودن‌) ‌به‌سبب وجود سنت دیرینه نقالی در این نواحی‌،‌ اهمیت بیشتر اجرا نسبت به متن نمایش در ‌آن‌ها و مبتنی بودن همگی آنها بر قرارداد‌هایی مشخص‌‌، از پیش تعیین شده و مرتبط با نگرش پدیدآورندگان‌‌‌شان‌‌،‌ اشاره كرد.

از سوی دیگر "شبیه‌خوانی" هر چند كه از سبك بازی روایی بهره می‌جوید اما به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران، ‌"نه مانند "تئاتر حماسی" داستانی را باز می‌گوید و نه آن ‌را نمایشی (‌دراماتیزه‌) می‌كند،‌ از این‌رو اجرای آن نه حماسی و نه نمایشی (‌دراماتیك‌) بلكه اقراری یا اعترافی است." اصولاً در فرهنگ آسیای غربی، روال داستان‌‌های سوگ‌آور چنین است كه یك شخصیت معصوم در برابر یك شخصیت ستمگر قرار می‌گیرد‌. شخصیت ستمگر آگاهانه یا نا‌آگاهانه و از سر عناد شخصیت معصوم را می‌كشد‌. از آغاز هم سرنوشت شخصیت مظلوم مشخص است‌. تعزیه‌‌های شهادت امام حسین(ع) هم از این نوع است‌. البته شهادت امام حسین(ع) واقعیتی تاریخ و مسلم است‌‌،‌ لیكن بعدها به‌ آن شاخ و برگ نمایشی داده‌اند.

سید حسین فدایی حسین


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.