پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
«ارتشبد نعمت الله نصیری»
نصیری رئیس ساواك و مسئول مستقیم شكنجه هزاران زندانی، و ایجاد رعب و وحشت در جامعه در بخش اعظم سالهای حكومت شاه بود. او عامل كشتار متهمان بسیاری در بازداشتگاهها بوده ولی پس از دستگیری از وجود هرگونه آزار و شكنجه در زندانها اظهار بیاطلاعی كرد و فقط گفت «در دو روزی كه در بازداشت هستم متوجه شدم در زندانهای شاه شكنجه هم وجود داشته است!»
□□□
ارتشبد نعمتالله نصیری (كه از بهمن ۱۳۴۳ تا خرداد ۱۳۵۷ بر ساواك ریاست میكرد) فرزند محمد نصیری در مرداد ۱۲۸۹ در بخش سنگسر از توابع سمنان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در سمنان سپری كرد و دورهی متوسطه را در مدرسه نظام در تهران گذرانید و در سال ۱۳۱۱ ش در رسته پیاده نظام وارد دانشكده افسری شد. در ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل گردید و خدمات نظامی خود را در لشكر یك مركز آغاز كرد.
نصیری كه در دوران تحصیل در دانشكده افسری هم دوره محمدرضا پهلوی بود در آغاز به فرماندهی گروهانی منصوب شد كه محمدرضا در آن خدمت میكرد. نصیری طی سالهای آتی حضورش در ارتش به عنوان فرمانده دسته مسلسل سنگین، فرمانده دسته و گروهان دانشكده افسری، معاون دانشكده تكمیلی، فرمانده گروهان ۲ هنگ ۱۸ كرمان، فرمانده گردان مستقل سیرجان، فرمانده گردان پیاده دانشكده افسری، فرمانده دوره تكمیلی و معاون رسته پیاده نظام دانشكده افسری، رئیس ستاد دژبان مركز و فرمانده دانشكده پیاده خدمت میكرد. بنابر نوشتههای عیسی پژمان، نصیری با درجه ستوان یكمی به دانشكده افسری منتقل شده و به سمت فرمانده رسته یكم گروهان دوم كه سروان فولادوند آن را فرماندهی میكرد منصوب شد. سپس فرماندهی گروهان اول تهیه در دانشكده افسری را به دست گرفت و پس از مدت كوتاهی به شعبه دروس منتقل و در دایره امتحانات خدماتش را ادامه داد. سپس با ارتقاء به درجه سرگردی به كرمان رفت و با درجه سرهنگ دومی فرمانده هنگ پیاده كرمان شد. سرهنگ نعمتالله نصیری در سال ۱۳۲۸ ش به فرماندهی هنگ آموزشی منصوب شد. این هنگ جمعی لشكر یك به فرماندهی سرتیپ حسینی منوچهری بختیاری معتمد گرجی (آریانای بعدی) بود و ریاست ستاد آن را سرهنگ تیمور بختیار بر عهده داشت. نصیری تا سال ۱۳۳۰ در این سمت باقی بود. در این زمان شاه كه از عملكرد و رفتار سرهنگ امیرقلی ضرغام فرمانده گارد سلطنتی رضایتی نداشت، علیالظاهر از سرهنگ دوم حسین فردوست كه از دوستان دوران كودكیاش بود و بر گارد جاویدان فرماندهی میكرد خواست تا فرد مناسبی را برای فرماندهی گارد سلطنتی معرفی كند و چنانكه از خاطرات فردوست بر میآید او نیز پس از مشورت با سرهنگ حسن اخوی رئیس وقت ركن ۲ ارتش سرهنگ نصیری را كه مهمترین وجه ممیزه او وفاداری به شخص شاه بود. برای این سمت پیشنهاد كرد و بدین ترتیب سرهنگ نعمت الله نصیری در سال ۱۳۳۰ در رأس گارد سلطنتی قرار گرفت. (گارد سلطنتی بعدها به گارد شاهنشاهی تغییر نام داد). نصیری كه از نقش فردوست در انتصابش به فرماندهی گارد سلطنتی اطلاع داشت مراتب قدردانی خود را به وی اعلام كرده و تصریح كرد كه تا پایان عمر این نیك رفتاری فردوست را فراموش نخواهد كرد. بدین ترتیب میان نصیری و فردوست دوستی پایداری شكل گرفت.
هنگامی كه نصیری به فرماندهی گارد سلطنتی منصوب شد، دكتر محمد مصدق بر دولت ریاست میكرد و میان او و دربار اختلافاتی حل ناشدنی در حال شكلگیری بود كه در تمام سالهای ۱۳۳۰ ـ ۱۳۳۲ روندی رو به گسترش پیدا كرد. در این میان سرهنگ نصیری البته وفاداری و حمایت بدون چون و چرایی از شاه و دربار داشت و در اختلاف فیمابین دولت و دربار اساساًَ از دربار و شخص شاه حمایت میكرد. با این احوال فقط از ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ كه سرهنگ نصیری از طرف شاه مأمور ابلاغ فرمان عزل مصدق از نخستوزیری و انتصاب فضلالله زاهدی به این مقام شد، نام او در محافل سیاسی، اجتماعی و رسانهها بر سر زبانها افتاد. در حالی كه كشورهای امریكا و انگلیسی با كمك عناصر داخلی واپسین مراحل به اجرا گذاردن طرح كودتا بر ضد دولت مصدق را پشت سر میگذاشتند، سرهنگ نصیری فرمانده گارد سلطنتی در شامگاه ۲۴ مرداد و سحرگاه ۲۵مرداد چنانكه طراحی شده بود ابتدا فرمان انتصاب زاهدی به نخستوزیری را كه از سوی شاه امضا شده بود در مخفی گاهش در اختیاریه به او رسانید و سپس در رأس گروهی از واحدهای نظامی تحت امرش روانه خانه دكتر مصدق نخستوزیر شد تا فرمان شاه مبنی بر عزل او از نخستوزیری را به او ابلاغ كند. در همان حال واحدهای دیگری از وفاداران به دربار و عوامل كودتا برخی وزرای دولت را دستگیر كرده و خود را مهیای اقدامات آتی بر ضد دولت مصدق میكردند. در این میان درخواست نصیری برای ملاقات خصوصی با دكتر مصدق (در نخستین ساعات بامداد روز ۲۵ مرداد) از سوی نخستوزیر رد شد و سرهنگ ممتاز رئیس گارد محافظت از منزل مصدق، پاكت ممهور حاوی فرمان شاه را از نصیری گرفته و تسلیم نخستوزیر كرد. مصدق پس از اطلاع از محتوای پاكت به سرهنگ ممتاز دستور داد نصیری و همراهان نظامی او را دستگیر بازداشت كند. دستور مصدق به سرعت توسط ممتاز اجرا شد و نصیری و نیروهای تحت امرش روانه زندان شدند. در همان حال آشكار شد كه كودتای بی سر و صدایی بر ضد دولت در حال شكلگیری است و در حالی كه كودتاگران در تهران و نیز شاه در كلاردشت با نگرانی به نتیجه مأموریت نصیری چشم دوخته بودند، در ساعت ۷ صبح روز ۲۵ مرداد رادیو بیانیهای را از طرف هیأت دولت مصدق قرائت كرد كه نشان میداد نصیری دستگیر و روانه زندان شده و كودتای در دست اقدام نیز خنثی شده است. شاه كه از شنیدن این خبر به شدت نگران شده و از بیلیاقتی نصیری سخت، عصبانی گشته بود، به سرعت كلاردشت را به طرف رامسر و سپس بغداد و رم پایتخت ایتالیا ترك كرد و چنانكه میخوانیم نهایتاً كودتای موفق ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به عمر دولت دكتر مصدق خاتمه داد و شاه در آخرین روز مرداد ۳۲ وارد تهران شد و به دنبال آن بازداشت شدگان روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۳۲ و از جمله نصیری فرمانده گارد سلطنتی آزاد شدند.
نصیری پس از كودتا بار دیگر مورد تفقد شاه قرار گرفته و به عنوان نشانی آشكار از وفاداری نسبت به شاه و رژیم پهلوی با ارتقاء درجه سرتیپی كماكان در فرماندهی گارد شاهنشاهی ابقا شد. نصیری كه فردی بیسواد، بیرحم و در عین حال فاسد ولی سخت وفادار به شاه بود، پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نظیر بسیاری دیگر از افسران و نظامیان حامی شاه به سرعت پلكان ترقی و پیشرفت را در مدیریتهای نظامی، انتظامی و امنیتی پشت سر گذاشت. او دو بار ازدواج كرد. نخستین بار دردورهی فرماندهی ارتش بر گارد شاهنشاهی بود. در این دوره با پروین خواجوی كه مادری آلمانی داشت ازدواج كرد و پس از چند سال او را طلاق داد و در حالی كه گفته میشد شاه و فرح قصد داشتهاند فریده دیبا مادر فرح را نامزد نصیری كنند، او كه تمایلی به این زناشویی نداشت به سرعت با دختر جوان و كم سن و سال سرهنگ خلوتی (زلیخا خلوتی) ازدواج كرد و از او دو فرزند ذكور یافت برغم اختلاف سنی و اخلاقی فیمابین، این ازدواج تا پایان عمر نصیری دوام یافت و از ثروت و مكنت هنگفتی كه نصیری عمدتاً به خارج از كشور منتقل كرده بود زن و فرزندانش زندگی متمولانهای را در اروپا (پاریس) از سرگرفتند. زلیخا خلوتی پس از اعدام نصیری بار دیگر ازدواج كرد. از قِبل حضور نصیری در رأس مدیریتهای مهم نظامی، امنیتی و انتظامی خانواده و بستگان او نیز از مواهب سیاسی و مادی قابل توجهی برخوردار شدند. به خاطر نفوذ نصیری بود كه سمنان از شهرهای دور افتاده به عنوان مركز استان جدیدی به همین نام به سرعت توسعه پیدا كرد و پیشرفت نمود. برخی آشنایان، دوستان و بستگان او در سنگسر و سمنان موقعیتهای مطلوبتری برای زندگی پیدا كردند، تا جایی كه گفته میشد هژبر یزدانی، سرمایهدار معروف سنگسری تحت حمایتهای نصیری كه خود نیز از سرمایهگذاریها و ثروتاندوزیهای او سود میبرد، در عرصه اقتصادی و تجارتی كشور به موقعیت بلامنازعی دست یافت.
نصیری به پاس خدمات و وفاداری بدون شائبهاش به شاه و رژیم پهلوی در سال ۱۳۳۷ به درجه سرلشگری ارتقاء یافت و در مهر ۱۳۳۹ علاوه بر فرماندهی بر گارد شاهنشاهی كه از سالیان طولانی گذشته ادامه یافت به سمت معاونت آجودانی شاه و در آذر ۱۳۳۹ به ریاست شهربانی كل كشور منصوب گردید و تا بهمن ۱۳۴۳ كه به ریاست ساواك رسید در این مقام باقی بود. نصیری در سال ۱۳۴۱ به درجه سپهبدی ارتقاء یافت و از خرداد ۱۳۴۲ كه مقارن با اوجگیری قیام «۱۵ خرداد» بود، علاوه بر ریاست شهربانی كل كشور به سمت فرماندار نظامی تهران و حومه نیز منصوب شد. نصیری در طول دوران خدمات نظامی و امنیتی بارها به دریافت نشان افتخار مفتخر گردید. وی در دوران ریاست بر شهربانی با برخی تغییر و تحولات مدیریتی و اداری و گماردن افراد ناشایست در رأس برخی دوایر مهم كه به اقدامات فسادآور نیز مبادرت میكردند، موجبات نارضایتی بسیاری از افسران و نظامیان شاغل در شهربانی را فراهم آورد. ریاست نصیری بر شهربانی مقارن با گسترش ناآرامیهای سیاسی، اجتماعی در اقصی نقاط كشور بود. نصیری در مقام فرماندهی شهربانی بالاخص در سركوب قهرآمیز مخالفتهای سیاسی، اجتماعی جامعه نقش درجه اولی ایفا كرد و در حالی كه عملكرد ساواك تحت ریاست سرلشكر پاكروان چنانكه باید، رضایت خاطر شاه را فراهم نمیكرد، نصیری در ریاست شهربانی كل كشور مهره دلخواه و مطلوب شاه در سركوب مخالفان بود. به ویژه با شدت گرفتن مخالفتهای روحانیون و علما با رژیم پهلوی كه از نیمه دوم سال ۱۳۴۱ شدت بیشتری به خود گرفته بود عملكرد نصیری بیش از ساواك و دیگر نیروهای نظامی مورد توجه شاه و نخستوزیر وقت اسدالله علم قرار گرفت. در تمام درگیریهای ماههای پایانی سال ۱۳۴۱ شهربانی تحت مدیریت وی بیش از دیگر نیروهای نظامی و امنیتی نقشآفرینی میكرد و شاه از عملكرد نصیری رضایت تامی داشت. بر همین اساس هم بود كه در آستانه قیام ۱۵ خرداد ۴۲ نصیری علاوه بر ریاست شهربانی كل كشور، فرمانده انتظامی تهران و حومه شد تا سركوب مخالفتها را با فراغ بال و ابتكار عمل بیشتری دنبال كند. بدین ترتیب در تمام دوران ریاست نصیری بر شهربانی كه در عین حال با ساواك و ژاندارمری نیز رقابت پیدا و پنهانی داشت، نقش شهربانی در سركوب مخالفتهای سیاسی، اجتماعی چشمگیر بود. براساس رضایتمندیهای شاه از عملكرد نصیری بود كه پس از ترور حسنعلی منصور نخستوزیر وقت، شاه پاكروان را از ریاست ساواك بركنار و او را به عنوان معاون نخستوزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور به كابینهی امیرعباس هویدا تحمیل كرد.
شهرت ساواك به عنوان سازمان جانی و تبهكار ناشی از دوران ریاست نصیری بر این سازمان بود كه از بهمن ۱۳۴۳ آغاز و تا نیمه خرداد ۱۳۵۷ قریب به ۵/۱۳ سال به طول انجامید. هنگامی كه نصیری در ریاست ساواك قرار گرفت این سازمان به سرعت گسترش كمی و كیفی پیدا كرده و به ویژه با توسعه همكاری و ارتباط با موساد سرویس اطلاعاتی اسرائیل، با شدت هر چه بیشتری به سركوب و قلع و قمع مخالفان پهلوی پرداخت. در همان حال دامنه نفوذ و فعالیت خود را در تمام وزارتخانهها و دوایر حكومتی ودولتی و در جامعه گسترش داد. در طول دوران ریاست نصیری بر ساواك بود كه این سازمان در شكنجه، بازجویی، ترور، قتل، پرونده سازی و محاكمه مخالفان و متهمان سیاسی مشهور شد و تبعات سوء بسیاری را متوجه مجموعه حكومت و رژیم پهلوی ساخت. در دوران نصیری ساواك هیچگونه ارتباطی با دولتهای وقت نداشت. عملكرد این سازمان صرفاً از سوی شاه ترسیم و تعیین میشد و نصیری جز شاه از هیچ مقام دیگری حرفشنوی نداشت. در طول دهه ۱۳۴۰ ارتشبد حسین فردوست كماكان قائممقام تحمیلی ساواك بود كه به ندرت با نصیری دچار مشكل و اختلاف میشد. ناصر مقدم هم كه در واپسین ماههای عمر رژیم پهلوی در رأس ساواك قرار گرفت، مدیر كل اداره كل سوم ساواك (امنیت داخلی) بود. با این احوال برخی آگاهان به امور بر این باور بودند كه نصیری جز وفاداری مطلق نسبت به شاه نقش قابل اعتنای دیگری در مدیریت و سازماندهی و تصمیمسازیهای مهم ساواك نداشت و اعتقاد تردید ناپذیر او در برخورد خشونتآمیز و سركوبگرانه با مخالفان حكومت از دیگر دلایل حضور طولانی اودر رأس ساواك بود. ساواك در دوران ریاست نصیری سخت منفور شد و شخص او نیز كه در برخورد با مخالفان هیچگونه مدارائی را تجویز نمیكرد و حتی برپایه خواسته او شاه قبول كرده بود كه هیچگونه ابراز ندامت و پشیمانی از متهمان و مخالفان حكومت پذیرفته نشود، بیش از سازمان تحت مدیریتش مورد نفرت بود. كمیته مشترك ضد خرابكاری در دوران ریاست او بود كه ساواك تأسیس شد در همان حال پرویز ثابتی مدیر كل اداره سوم ساواك كه همانند نصیری از اهالی سنگسر سمنان بود و در ضمن بهایی نیز بود، به دنبال تصمیم برای در پیش گرفتن سیاستهای باز هم سركوبگرانه تر در ساواك در آغاز دهه ۱۳۵۰ جایگزین ناصر مقدم شد و در طول هفت سال مدیرتش بر اداره كل سوم ساواك در سركوب و دهشتآفرینی در عرصه سیاسی و اجتماعی كشور شهرتش بر نصیری پیشی گرفت. از جمله رخدادهای دوران ریاست نصیری بر ساواك ترور منجر به قتل بختیار نخستین رئیس ساواك در عراق بود كه نصیری این اقدام را به نام خود ثبت كرده و به پاداش آن به درجه ارتشبدی ارتقاء پیدا كرد.
مظفر شاهدی
پانوشتها:
۱. فریدون زندفرد، ایران و جهانی پرتلاطم، صص، ۱۶۱ـ ۱۶۲.
۲. ح. پاكباز، در آینه ۳۷ روز، صص ۲۲۱ ـ ۲۲۴.
۳. مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، جمهوری اسلامی ۱۰، ص ۲۷۷ ـ ۲۸۰.
۴. صادق خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، جداول، چاپ اول، تهران، نشریه سایه ۱۳۷۰، صص ۳۵۹-۳۶۷
منابع و مآخذ
۶۱۴۸۵; مركز اسناد (آرشیو) مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد ساواك)
۶۱۴۸۵; مصطفی الموتی ایران در عصر پهلوی، جلد ۱۰، لندن، پكا، مهر ۱۳۷۰/ اكتبر ۱۹۹۱.
۶۱۴۸۵; روزشمار انقلاب اسلامی، جلد ۷، چاپ اول، تهران، حوزه هنری تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹.
۶۱۴۸۵; فریدون زندفرد، ایران و جهانی پرتلاطم، خاطراتی از دوران خدمت در وزارت امور خارجه (۱۳۲۶ ـ ۱۳۵۹)، چاپ اول، تهران، نشر شیرازه، ۱۳۷۹.
۶۱۴۸۵; ح. پاكباز، در آینه ۳۷ روز، مروری بر روزنامههای اطلاعات و كیهان (از ۱۶ دی تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)، تهران، نهضت مقاومت ملی ایران، بیتا.
۶۱۴۸۵; صادق خلخالی گیوی، خاطرات آیتالله خلخالی، جلد اول، چاپ اول، تهران، نشر سایه، ۱۳۷۹.
۶۱۴۸۵; مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریكا، ج: ۱۲، چاپ اول، تهران، مركز نشر اسناد لانه جاسوسی (دانشجویان پیروان خط امام)، ۱۳۶۳.
۶۱۴۸۵; محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج ۱، تهران، نشر علم، ۱۳۷۲.
۶۱۴۸۵; مایكل لدین، شاه و كارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، انتشارات دنیای كتاب و دبیر،۱۳۷۱.
۶۱۴۸۵; عمادالدین باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران: مجموعه برنامه داستان انقلاب از رادیو بیبیسی، قم، نشر تفكر، ۱۳۷۳.
۶۱۴۸۵; پرویز راجی، خاطرات پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه ح.ا.مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۴.
۶۱۴۸۵; مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، انتشارت اطلاعات، ۱۳۶۸.
۶۱۴۸۵; محمود طلوعی، داستان انقلاب، چاپ اول، تهران، نشر علم، ۱۳۷۰.
۶۱۴۸۵; ویلیام شوكراس، آخرین سفر شاه: سرنوشت یك متحد آمریكا، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر البرز، ۱۳۶۹.
۶۱۴۸۵; احمد سمیعی، طلوع و غروب دولت موقت تهران، انتشارات شباویز، ۱۳۷۱.
۶۱۴۸۵; انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواك، ج ۵، چاپ اول، تهران، مركز بررسی اسناد تاریخی ۱۳۷۸.
۶۱۴۸۵; دزموند هارنی، روحانی و شاه، گزارش یك شاهد عینی از انقلاب ایران، ترجمه كاوه و كاووس باسمنجی، تهران، كتابسرا، ۱۳۷۷.
۶۱۴۸۵; روزشمار انقلاب اسلامی، ج ۳، چاپ اول، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸.
۶۱۴۸۵; عبدالمجید مجیدی، خاطرات عبدالمجید مجیدی، ویراستار: حبیب لاجوردی، هاروارد، دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۷ ش/ ۱۹۹۸ م.
۶۱۴۸۵; مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۹.
۶۱۴۸۵; روزشمار انقلاب اسلامی، ج ۶، چاپ اول، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸.
۶۱۴۸۵; محمود طلوعی، صد روز آخر (۱۳ آبان ـ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)، تهران، نشر علم، ۱۳۷۸.
۶۱۴۸۵; امانالله اردلان، خاطرات حاج عزالممالك اردلان، به كوشش باقر عاقلی، چاپ اول، تهران، نشر نامك، ۱۳۷۲.
۶۱۴۸۵; احمد سمیعی، معماران تمدن بزرگ، چاپ اول، تهران، نشر روایت، ۱۳۷۲.
۶۱۴۸۵; جلال عبده، خاطرات جلال عبده، جلد اول، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۸.
۶۱۴۸۵; ابراهیم صفایی، زندگینامه سپهبد زاهدی، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۳.
۶۱۴۸۵; ماروین زونیس، شكست شاهانه: روانشناسی شاه، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، ۱۳۷۰.
۶۱۴۸۵; جمشید لاریجانی، دوقلوی میرپنج، چاپ اول، تهران، نشر علم، ۱۳۷۶.
۶۱۴۸۵; محمود طلوعی،چهرهها و یادها: خاطراتی از گذشته، تهران، نشر علم، ۱۳۸۱.
۶۱۴۸۵; ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، جلد دوم، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۷.
۶۱۴۸۵; عیسی پژمان، اثر انگشت ساواك، چاپ اول، فرانسه (پاریس)، انتشارات ژان، ۱۳۷۲ ش / ۱۹۹۴ م.
۶۱۴۸۵; یحیی افتخارزاده، نظمیه در دوره پهلوی، تهران، انتشارات اشكان و هیرمند، ۱۳۷۷و
۶۱۴۸۵; محمدعلی سفری، قلم و سیاست، [۴ جلد] جلد سوم، چاپ اول، تهران، نشر نامك، [از ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۰]
۶۱۴۸۵; محسن مبصر، پژوهش: نقدی بر كتاب خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، آمریكا، كتابفروشی ایران، ۱۳۵۷ش / ۱۹۹۶ م.
۶۱۴۸۵; شعبان جعفری، خطرات شعبان جعفری، به كوشش هما سرشار، تهران، نشر ثالث،۱۳۸۱/
۶۱۴۸۵; فاطمه پاكروان، خاطرات فاطمه پاكروان، چاپ اول، تهران، انتشارات مهراندیش، ۱۳۷۸.
۶۱۴۸۵; ابوالحسن ابتهاج، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، جلد دوم، به كوشش علیرضا عروضی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۱.
۶۱۴۸۵; مسعود بهنود، ۲۷۵ روز بازرگان، تهران، انتشارات علم، ۱۳۷۷.
۶۱۴۸۵; فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال ۶، ش ۲۴، زمستان ۱۳۸۱.
۶۱۴۸۵; مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریكا، جلد اول، چاپ اول، تهران، مركز نشر اسناد لانه جاسوسی (دانشجویان مسلمان پیرو خط امام)، ۱۳۶۳.
۶۱۴۸۵; عبدالامیر فولادزاده، شاهنشاهی پهلوی در ایران، ۳ جلد، قم، كانون نشر اندیشههای اسلامی، ۱۳۶۹.
۶۱۴۸۵; منصور رفیعزاده، شاهد: خاطرات منصور رفیعزاده، ترجمه اصغر گرشاسبی، چاپ اول، تهران، اهل قلم، ۱۳۷۶.
۶۱۴۸۵; منوچهر فرمانفرمائیان، خون ونفت: خاطرات یك شاهزاده ایرانی، ترجمه مهدی حقیقتخواه، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۷.
۶۱۴۸۵; ستاره فرمانفرمائیان، دختر پارس، ترجمه اردشیر روشنگر اصغر اندرودی، تهران، نشر البرز، ۱۳۷۷.
۶۱۴۸۵; مازیار بهروز، شورشیان آرمانخواه، ناكامی چپ در ایران، ترجمه مهدی پرتوی، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۰.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست