پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

و اینک سپیده دم


و اینک سپیده دم

نگاهی به قسمت چهارم سری فیلمهای گرگ و میش

سالهای متمادی است که غول فیلمسازی دنیا هالیود، با تکیه بر آثار ادبی که مورد اقبال عموم قرار گرفته است ، نسخه سینمایی آن آثار را تصویر سازی کرده و با این عمل نه تنها میدان جدی به آثار نوشتاری می دهد بلکه شیفتگان آثار ادبی را به سینماها میکشاند. در این بین هالیود در چند سال اخیر نگاه خاصی به دنیای نوجوانان و ادبیات خاص آثار آنها داشته و همین امر باعث ساخت آثار پر مخاطبی چون گرگ و میش بوده است .آثاری که به غیر از مقوله قهرمان پروری، جهان تازه ای هستند به دنیای خون آشامان.

هیولاهایی که در کمال تعجب نه تنها کاراکتری شیطانی ندارند بلکه با وسواسی خاص انسانهای به شدت دوست داشتنی هستند که بعد انسانیت انها تقویت شده است و همین امر سبب شده ژانر وحشت جای خود را به دنیای رمانتیکی بدهد که نه تنها نوجوانان بلکه بزرگسالان را مجذوب نماید .

استفنی مایر به عنوان نویسنده مجموعه آثار گرگ و میش پس از موفقیتی که در ترسیم جذاب دنیای خون آشامان و گرگینه ها در تقابل با عشق بلا داشت مورد اقبال هالیود قرار گرفت و این امر نه تنها زندگی او بلکه دنیای رمانتیک بسیاری از نوجوانان دنیا را تغییر داد و سری فیلم های گرگ و میش باب تازه ای شد برای ساخت فیلم هایی که شاید از لحاظ تکنیک سینمایی حرف خاصی برای گفتن ندارند اما به شدت مخاطب امروزی را جذب سالنهای نمایش می کنند .

سپیده دم در ادامه سه فیلم قبلی این مجموعه که از سال ۲۰۰۸ اکران شدند ساخته و داستان حول محور عشق بلا و ادوارد خون آشام می گذرد و در این قسمت ادوارد و بلا بالاخره بعد از کش و قوس های فراوان ازدواج خواهند کرد .همین امر سپیده دم را به فیلمی رمانتیک با صحنه های عاشقانه تبدیل کرده است . اگر یکی از نکات قابل قبول درفیلم های قبلی این مجموعه پرداختن به مقوله جنگ بین خون آشامان و گرگینه ها بود .دنباله جدید به چند سکانس محدود در انتهای فیلم بسنده کرده است که نه تنها مخاطبی که دوستدار این سکانس هاست را راضی نمی کند بلکه بیل کاندون به عنوان کارگردان از پس جلوه های ویژه این صحنه ها هم به خوبی بر نیامده است.

کمپانی تولید کننده فیلم تصمیم گرفت داستان آخر را به دو فیلم تبدیل کند که ضربه سنگینی به فیلم وارد کرد و حضور نویسنده به عنوان یکی از تهیه گنندکان نیز نتوانست مانع افت فیلم شود و عملا داستان ۱۱۷ دقیقه ای فیلم در صحنه های عروسی و ماه عسل خلاصه شده و دیگر حماسه ای باقی نمانده است.

مجموعه بازیگران این فیلم که به لطف محبوبیت این کاراکترها و تبلیغات وسیع به شهرت زیادی رسیدند در این قسمت با احاطه بیشتری در قالب شخصیت ها ظاهر شدند. کریستن استیوارت (بلا) اینبار توانسته است شخصیت قابل قبولی را به عنوان یک مادر جوان ارائه دهد علی الخصوص بازی او در سکانس های پایانی تاثیرگذار است. تیلور لاوتنر (جیک) و رابرت پتینسون (ادوارد) تکرار بازیهای خود در سه قسمت گذشته را تصویر کرده اند و نکته حائز اهمیتی در بازیهای آنها به چشم نمی آید.

در عین حال فیلم نه تنها در فیلمنامه و دیالوگ نویسی حرف خاصی برای گفتن ندارد بلکه کارگردان نیز سعی نکرده تلاش جدیدی در استفاده از جلوه های ویژه قابل قبول ارائه دهد و به همین دلیل اینبار نیز سپیده دم نمی تواند حرف خاصی در مورد جلوه های ویژه بزند.

با این همه مطمئناً مخاطبین وفادار این مجموعه با استقبال زیادی به دیدن این اثر در سراسر دنیا خواهند رفت. استقبالی که در نهایت پول چشمگیری را عاید کمپانی سازنده این اثر خواهد کرد در حالی که این دسته از فیلم ها حرفی برای گفتن در اسکار نخواهند داشت. در مجموع سپیده دم فیلمی است که نه تکنیک آنچنانی دارد و نه فیلمنامه و کارگردانی شاخص اما با محبوبیت در بین طرفدارانش گیشه های سینما در این فصل سرد را گرم خواهد کرد.

سیده مریم مطلب پور