شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
حاشیه نشینی یك چالش اجتماعی
رشد جرائم در جامعه سیر فزایندهای به خود گرفته وبا توجه به جوان بودن جمعیت، میزان بیكاری، مشكل مسكن و ازدواج این روند رو به گسترش است. روشن است كه معضل بیكاری بیشتر گریبان مناطق پرجمعیت و فاقد رشد اقتصادی را میگیرد كه در این میان روستاها به دلیل میزان زاد و ولد بالاتر و امكان اشتغالزایی كمتر در بخش كشاورزی بیشتر مهاجرفرست هستند. بخش اعظم مهاجران روستایی وشهرهای كوچك برای سكونت ناگزیر از انتخاب مناطق ارزان و فاقد امكانات رفاهی هستند كه این شرایط در مناطق حاشیهنشین و فقیرنشین متمركز است با این مقدمه ارائه تعریفی از حاشیهنشینی ضروری است.
حاشیهنشینی، نوعی از سكونت است كه در آن افراد در مناطق مجاور شهر اقامت دارند واز حداقل امكانات وخدمات بیبهرهاند البته باید گفت قید مجاور شهر در مواردی نقض میشود به این دلیل كه شهركهای اقماری در نواحی مجاور شهر باعث میشود حاشیهنشینها بین نواحی شهری جای گیرند به این ترتیب آنچه میماند فقدان برخورداری از حداقل امكانات و خدمات شهری برای ساكنان این مناطق است این امر باعث میشود برخی مناطق درون محدودهٔ جغرافیایی شهر جزئی از حاشیهنشینها تلقی شود شاید چنین گفتهای در نظر اول نادرست و در تضاد با تعریف فوق قرار گیرد اما اگر خدمات و امكانات شهری را چیزی ورای جنبههای مادی (آب ، برق، جاده و ...) بدانیم صحت این ادعا روشن میشود.
▪براساس مقدمه فوق میتوان گفت: حاشیهنشینی عمر چندانی ندارد. در واقع دیرزمانی از آن ایام نمیگذرد كه فقرا و اغنیاء در منازلی چسبیده به هم سكونت داشتند و صرف زندگی در یك محله نشانهای از ثروت ، پایگاه اجتماعی وسایر شاخصهای برتری فرد نسبت به سایرین نبود آنچه حاشیهنشینی را به صورت یك مشكل اجتماعی شدید درآورد، اصلاحات ارضی ، اصلاحات ناشی از هراس امریكا از انقلابات دهقانی بود كه بسیاری از كشورهای جهان سوم را فراگرفته بود مطابق این نظریه با اجرای اصلاحات ارضی چند هدف تأمین میشد اولاً از میزان تجمع نیروهای بالقوه انقلابی و در مناطق روستایی كاسته میشد و بدینگونه خطر اعتراض و شورش رعایای فاقد زمین از بین میرفت در عین حال این نكته نیز اهمیت داشت كه چهره حكومت دستنشانده تا حدی بزك شود واشكال شدید و خشن بهرهكشی منافی این امر بود با توجه به اینكه دیرزمانی بود شیوه تولید ارباب و رعیتی به عنوان یك شیوه غیرانسانی در جوامع غربی محكوم شده بود لزوم اجرای چنین اصلاحات هدایت شدهای آشكارتر میشود ( اشرف ۷۵: ۱۳۶۲).
▪دوم اینكه : تولیدات صنایع كشاورزی نیاز به بازار داشت و وجود عده زیادی رعیت به عنوان تأمین كنندگان تقریباً رایگان نیروی كشاورزی با این امر همخوانی نداشت هرچه از نیروی كار در این بخش كاسته میشود نیاز به ادوات كشاورزی پیشرفته افزایش مییافت و این وضعیت مطلوب صنایع غربی تولید كننده چنین ادواتی بود .
▪سوم اینكه : صنایع مونتاژ و مصرفی شهرها از یك سو نیاز به كارگر داشت ( كه بنابر ماهیت این صنایع كارگران غیرتخصصی هم این نیاز را برآورده میكردند از سوی دیگر همین صنایع یك بازار مصرف وسیع میخواست كه با ماهیت خودكفایی جامعه روستایی هماهنگ نبود به هر حال با اجرای قانون اصلاحات ارضی بخش عظیمی از ساكنان روستا كه به نحوی با اقتصاد روستایی و كشاورزی فعال بودند، كار خود را از دست دادند و با تشكیل شركتهای زراعی (كه از سوی رژیم ترویج و حمایت میشد) این روند سیر فزایندهای یافت، در كنار این موضوع جاذبههای كار در نواحی شهری بود به طوری كه كارهای غیر مولد نظیر فروش بلیطهای بختآزمایی، دستفروشی، واكسی و .... درآمدی چند برابر یك كشاورز داشت كه با هزار مشقت بر روی زمین كار میكرد و معلوم نبود محصول تولیدی او خریداری داشته باشد چرا كه سیل محصولات كشاورزی مانند برنج، گندم، جو، پیاز و غیره به كشور سرازیر بود (رفیعپور ۱۳۷۷:۸۱).
این عوامل در كنار هم باعث آغاز سیل مهاجرت از سوی نواحی روستایی به نواحی شهری خصوصاً مراكز استانها و تهران شد از این زمان است كه پدیده حاشیهنشینی به صورت یك معضل جدی مطرح میشود سیل مهاجران فاقد توانایی تهیه مسكن متناسب با شهر بودند از آنجا كه این مهاجرت بدون برنامهریزی و به صورت خودبخودی بوده بخش مسكن با مشكل مواجه شد اجاره مسكن به نحو سرسامآوری بالا رفت و این مشكلی است كه تاكنون نیز دوام یافته است اما مهاجران باید به نحوی سكونت میكردند كه با وضعیت مالی آنان نیز تناسب داشته باشد و طبق همین اصل ساده تناسب مالی، نواحی مجاور شهرها مناسبترین محل بود با این مقدمه نسبتاً طولانی وارد جزئیات زندگی حاشیهنشینها میشویم واین كار با تقسیم زندگی آنها به اجزایی مانند مسكن می شود البته همانطور كه خواهیم دید این تقسیم بندی برای سهولت كار است و پاره ای موارد وضعیت اشتغال ، یا وضع مسكن است كه تعیین كننده نوع كار میباشد و همچنین در سایر موارد این امر صادق است .
●مسكن
با توجه به توان مالی اندك ، سطح سواد و تخصص مهاجران ، وضعیت مسكن ویژگی خاص خود را دارد .البته همانطور كه گفته شد حاشیه نشین ها یك طیف را تشكیل میدهند و از لحاظ وضع مسكن برخی از آنها در آلونك هایی زندگی می كنند كه مصالح آن با توجه به محیط عبارتند از :قوطی های حلب ، انواع بشكه ،لاستیك كهنه ،ماشین و سایر مواد اسقاطی كه به نحوی امكان استفاده از آنها در ساخت سرپناه وجود دارد پارهای دیگر ضمن استفاده از مصالح مرسوم در دستیابی به خدمات شهری با مشكل مواجه میشوند همین ویژگیها باعث نامگذاری تعدادی از این حاشیهنشینها شده است كه اسامی حلبیآباد ، حصیرآباد، شیلنگآباد و غیره (در شهرستان اهواز) بر همین مبناست، تأمین زمین مورد نیاز یك موضوع مناقشهانگیز دیگر است.
معمولاً زمینهایی كه اختصاص به تخلیه زباله و نخالههای ساختمانی دارند و یا به دلیل صعبالعبور بودن و پستی و بلندیهای متعدد فاقد كاربری مسكونی هستند مطلوب حاشیهنشینها است ولی عامل تعیین كننده مجاورت آن با شهر است.
●اشتغال
ساكنان حاشیهنشینها ، به دلیل وضعیت خاصی كه دارند ، قریب به اتفاق در مشاغل سطح پایین بوده و به اصطلاح پست انجام وظیفه میكنند در یك نمونهگیری از ۶۰ خانوار مقیم یكی از مناطق حاشیهنشین اهواز تنها معدودی مشاغل دولتی داشتند كه به ترتیب عبارت بود از نامهرسان اداره، نگهبان درب ورودی ، آبدارچی و كارگر شهرداری این نمونه شامل سرپرستان خانواری بود كه دراهواز به دنیا آمده بودند یعنی نسلی كه با روستا ارتباط چندانی نداشتند. اهمیت این نكته در این است كه برخی نظریهپردازان مشكلات حاشیهنشینها را به میراث روستایی آنها نسبت میدهند درحالی كه نسل دوم و سوم حاشیهنشینان نیز به دلیل وضعیت خاص آموزشی ، عمومی و عدم دسترسی به آموزش حرفهای از دستیابی به جایگاه خاص خود محروم میشود و در واقع بافت شهری همیشه با آنها به عنوان یك عامل خارجی مقابله كرده و سعی در دفع آنها (و نه جذب وحل آنها) دارد. در اینجا یك بار دیگر بر در هم تنیدگی عوامل مورد بررسی تأكید میشود چنانكه میبینیم وضعیت اشتغال ، مسكن و آموزش و سایر موارد به گونهای به هم مربوطند و كشیدن خط بین آنها تنها برای سهولت كار است وگرنه در عالم واقعیت اینها دانههای یك زنجیره متصلند . مشاغل نمونه فوق از این قرارند : تجزیه زبالهها، جمعآوری ضایعات، كارگر ساختمانی، راننده(بدون ماشین) راننده (مالك وانت) ، قصاب كشتارگاه، چوبدار، اجارهدار زمین كشاورزی، برقكار ماشین، لولهكشی و غیره.. به عنوان مثالی از زیر مجموعههای اشتغال و بهداشت تجزیه زبالهها مطرح میشود كه به دلیل عدم رعایت جنبههای بهداشتی در این كار باعث ایجاد انواع بیماریهای پوستی و عفونی در افرادی میشود كه با زباله سروكار دارند. ولی در عین حال تأكید میشود چنانچه این كار مطابق اصول بهداشتی و به گونهای منظم انجام شود فعالیتی مولد میباشد زیرا از طریق برگرداندان برخی مواد زائد به چرخه مصرف هم به سلامت محیط زیست كمك شده و هم به اقتصاد ملی كمك میشود. از دیگر پدیدههای قابل طرح وجود كارگاه آسیاب پلاستیكهای كهنه است كه ضمن لزوم فعالیت آنها باید تحت نظارت بهداشتی قرار گیرند.
●بهداشت
شرایط بهداشتی حاشیهنشینها به شدت متأثر از موقعیت جغرافیایی آنان است. حاشیهنشینانی كه اكنون در محدوده شهری قرار گرفتهاند، دارای آب، برق، شبكه فاضلاب ( حداقل به صورت كانال روباز) و از خدمات آموزشی هستند. گرچه رغبت چندانی به استفاده از آن ندارند و این یكی از وجوه اشتراك آنان با مناطقی است كه خدمات آموزشی وجود ندارد . اما حاشیهنشینانی كه در نواحی مجاور شهر زندگی میكنند از بسیاری امكانات (حداقل به صورت رسمی ) محرومند .فاضلاب در جویهای روباز كه به صورت خود به خودی مسیری مییابد ، جریان دارد. این امر باعث شیوع بیماریهای انگلی میشود كه به شدت بین حاشیهنشینان رایج است واین یك وجه اشتراك بین ساكنان حاشیهنشینها با روستاها است در یك بررسی همهگیر شناسی معلوم شد بیش از ۹۰ درصد از ساكنان یك حاشیهنشین به بیماریهای انگلی مبتلا هستند (جلالی ۱۳۷۰:۵۷) در برخی مناطق حاشیهنشینها به خدمات لولهكشی دسترسی دارند ولی عمدتاً به طریق قاچاق و غیررسمی از آب استفاده میكنند كه علت را میتوان در بیمیلی ارگانهای ذیربط به ارائه خدمات یا ناتوانی اهالی حاشیهنشینها از خرید چنین خدماتی جستجو كرد. در برخی مناطق حاشیهنشین خدمات بهداشتی و درمانی رسمی وجود دارد اما به دلایلی حاشیهنشینها تنها به عنوان آخرین راه حل به آنها مراجعه میكنند. مصرف شویندهها و مواد تمیز كننده در این مناطق به شدت پایین است به طوری كه از ۱۵ خانهای كه در یكی از حاشیهنشینها بازدید شد تنها در یك خانه صابون وجود داشت. بسته به توانایی مالی ساكنان حاشیهنشین ، شرایط توالتها تفاوت دارد. به طوری كه در یك مورد توالت به ارتفاع ۵۰ سانتیمتر از كف كاشی شده بود. اما اكثراً با مصالح موجود از قبیل بلوك، آجر و سنگچین فاقد ملات و در یكی دو مورد صرفاً اطراف آن را با گونی محدود كرده بودند ضمن اینكه كف آن از چوب بود از آنجا كه اكثر مناطق حاشیهنشین از خدمات شهرداری بیبهرهاند زبالهها به تناسب وضعیت در اطراف جاده رها میشود و یا در یك چاله بزرگ انداخته شده و یا صرفاً در یك محوطه انباشته میشود . در برخی مناطق كه تعداد احشام نگهداری میشود زبالهها به یك منبع آلودهكننده دائمی بدل میشوند و حیوانات موذی (از قبیل موش) آنجا را به صورت جولانگاه خود درآوردند.
بهداشت غذایی نیز جدای از این مقوله نیست مثلاً در یكی از حاشیهنشینها هر روزه فروشندهای یك گونی حاوی ضایعات كشتارگاه را به فروش میرساند كه علاوه بر فقدان ارزش غذایی نحوه عرضه و حمل و نقل آنها نیز به گونهای است كه باعث انتقال بیماری میشود.
منوچهر رستگارنیا
شورای تحقیقات زندانهای خوزستان
منابع:
- اشرف، احمد اصلاحات ارضی و مسائل آن انتشارات آگاه۱۳۶۲
- جلالی، محمدبررسی همهگیر شناسی بیماریهای انگلی در مناطق مختلف شهر اهواز پایان نامه دكترای پزشكی حرفهای ۱۳۷۰
- رفیعپور، فرامرزانقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی ایران شركت سهامی انتشار ۱۳۷۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست