یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مهره های بازی در صفحه آسیا


مهره های بازی در صفحه آسیا

گاه مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک IISS به استراتژی کشورهای آسیایی در سال ۲۰۱۰

بحران مالی جهانی موجب شده بسیاری از کشورهای خارج از دنیای غرب در مورد جایگاه خود در جامعه بین الملل به نوعی اعتماد به نفس دست یابند. بر همین اساس، در شرایطی که بسیاری از کشورهای غربی با قدرت مالی تضعیف شده خود دست و پنجه نرم می کنند.

دیگر کشورهای عضو گروه ۲۰ و قدرت های بزرگ اقتصادی در نقاط مختلف جهان به فکر اتخاذ مواضع سیاست خارجی مستقل تری هستند. در تحقیقی که مؤسسه IISS به آن پرداخته، این مسأله مورد بررسی قرار گرفته که تغییر در قدرت مالی و اقتصادی کشورها دارای پیامدهای ژئوپلیتیک است و نهادهای جهانی یا منطقه ای توانایی مدیریت تغییرات پی در پی فعلی را در امور بین المللی ندارند.

● سیاست بین الملل و نگرش های ملی

بحران اقتصادی پس از سال ۲۰۰۸ در نگاه اول از روند رو به رشد چالشی جهانی خبر می داد. به دنبال این تهدید، لزوم ایجاد اتحادی جهانی برای جلوگیری از خطرات احتمالی ناشی از شکاف بین کشورها به شدت احساس می شد. اکنون، در اواسط سال ۲۰۱۰ کشورهای آسیایی به این رکود به عنوان شکست مالی "فرا آتلانتیک" اشاره می کنند و کشورهای گروه ۲۰ ناچار شده اند بپذیرند که هر کشور مجبور است خود تشخیص دهد که می تواند با بسته های محرک مالی همچنان دوام بیاورد یا باید بودجه ریزی های سختگیرانه را آغاز کند. این گرایش ژئواکونومیک بین المللی، ژئواستراتژی مشابهی هم داشت. همکاری های بین المللی در مورد پروژه های استراتژیک گسترده، کم کم تحلیل رفتند و نگرش برخی کشورها نسبت به چالش های امنیتی منطقه ای و جهانی بیشتر به سمت نگرش های ملی معطوف شد.

همین عامل باعث شد تا عملیات بین المللی در افغانستان تحت تأثیر مناقشات داخلی گسترده بر سر دوام پذیری آن قرار بگیرند. در مورد ایران، با وجودی که ترکیه و برزیل نگرش تازه ای اتخاذ کرده اند، اما این نگرش در نهایت از سوی اعضای دایمی شورای امنیت سازمان ملل نادیده گرفته شده و دیپلماسی در قبال ایران با چالش مواجه گردیده است. در عین حال از بُعد اقتصادی باید گفت بعد از بحران جهانی اخیر، درست است که خطر اولیه سیستم حمایت از تولید داخلی در عرصه اقتصاد تاکنون دفع شده، اما ریسک این سیستم به صورت استراتژیک در حال افزایش است، چرا که بسیاری از کشورها منافع ملی خود را در نظر گرفته و مطابق با آن عمل می کنند. این گرایش، اگر چه بیشتر در آسیا مطرح می شود، اما در مناطق دیگر هم مشهود و در حال افزایش است.

از طرف دیگر، اگر چه بیم کشورهایی نظیر هند و چین در مورد شکل دهی برنامه استراتژیک بین المللی در مقابل دفاع درست از منافع کشورهایشان، آنان را محافظه کار ساخته، اما رشد اقتصادی این کشورها همچنان به افزایش اطمینان به نفس استراتژیک در آنان تداوم می بخشد. به هر حال، هر کدام از این دو کشور به جاه طلبی ها و توانایی های استراتژیک دیگری آگاه است. این دو کشور، گاهی در مرزهای خود و به علت همسایگی با پاکستان، سریلانکا و میانمار در معرض روابط استراتژیک ناخوشایندی قرار می گیرند که این نوع تهدیدها بر نوع رفتارهای آنها اثر می گذارد. با این حال، هند و چین در برنامه های تغییرات آب و هوایی زمین و یا نیاز به دیدگاه های بین المللی متمایز در مورد اقتصادهای در حال توسعه با هم همکاری می کنند و می دانند که ساختار سیاسی و امنیتی آسیا تا حد زیادی به چگونگی عملکرد آنان بستگی دارد.

بر خلاف چین و هند، استرالیا، اندونزی و کره جنوبی ترجیح می دهند به عنوان "قدرت های متوسط" در نظر گرفته شوند تا اطمینان حاصل کنند منافعشان در آسیای چند قطبی حفظ می شود. این سه کشور در زمان خود و هنگام نشست های مهم آسیایی، نیروهایی دیپلماتیک و طرفدار سیاست دینامیک آسیایی تلقی می شوند که در این زمینه، گاهی به ژاپن و هند ملحق می شوند. استرالیا که همانند کلیه کشورهای آسیایی می خواهد بهترین روابط ممکن را با چین برقرار کند، با توجه به این که نمی تواند برای حفظ منافع و دفاع از ارزش های خود تنها به آمریکا متکی باشد، دیپلماسی خود را به سوی این منطقه از آسیا هدایت می کند. اندونزی به واسطه جایگاهش در گروه ۲۰ و موفقیت های داخلی، به پیشرفت قابل توجهی رسیده و در عین حال به پروتکل های دیپلماسی انجمن کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) پایبند است و نمی خواهد در توسعه روابط دوجانبه گسترده خود به این گروه ها محدود شود.

کره جنوبی، به طور خاص تلاش می کند عمل گرایی یک قدرت متوسط را فراتر از منطقه خود توسعه دهد. در واقع، باید گفت نتیجه مثبت پروژه ساخت نیروگاه هسته ای در امارات توسط کره ای ها، این کشور را به بازیگری استراتژیک در خاورمیانه تبدیل کرده است.

در اروپا، عمل گرایی دیپلماتیک و فردگرایی ترکیه چشم ها را خیره کرده است. آنکارا برای گسترش روابط خود با کلیه همسایگانش بسیار تلاش کرده و همچنین در دنبال کردن منافعش در خاورمیانه خط مشی کاملاً مستقلی دارد. بسیاری از کشورها، به ویژه در منطقه خلیج فارس، ترکیه را شریک استراتژیک مهمی برای خود می دانند. روابط این کشور با اروپا و آمریکا گاهی به دلیل موضع سرسختانه آن نسبت به مسایل خاورمیانه و روابط تیره و تار با اسراییل به چالش کشیده شده، اما این مسأله آنکارا را چندان نگران نمی کند، چرا که رهبران ترک مزایای برخورداری از یک قدرت مستقل را به محدودیت های اتحاد با این کشورها ترجیح می دهند.

قطعات بسیار زیادی از این پازل در سطح بین الملل همزمان با هم چیده می شوند و در این شرایط، کشورهای کوچک و بزرگ برای دفاع از منافع و پیشرفت اهداف خود، بیشتر به ابتکارات استراتژیک خود امید بسته اند تا روابط سازمانی و اتحاد با دیگر کشورها.