چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

از آژانس شیشه ای تا به نام پدر


از آژانس شیشه ای تا به نام پدر

اگر به تعریفی از آنومی معتقد باشیم که قائل به حالتی است که در آن قواعد اجتماعی برای عاملا ن الزام آور نیستند و پیروی از آنها برای افراد مطلوبیتی ندارد و ناهنجاری سیاسی را عرصه آشفتگی ارزش و هنجار ها بدانیم, در ایران به واسطه روند توسعه و صنعتی شدن شتابناک است و به جهت تصادم مکرر ارزش های سنتی و مدرنیته تا حدودی غیر قابل پیش بینی است

۲۵ سال پس از تاجگذاری رضاشاه، دکتر محمد مصدق زمام دولت مشروطه را به دست گرفت و ۲۵ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انقلا‌ب اسلا‌می طومار نظام پادشاهی را در هم پیچید. ۱۹ سال پس از پیروزی مشروطیت، رضاخان وارث تاج و تختی شد که شاه در آن حکومت می‌کرد و نه سلطنت؛ از رحم مشروطه، فرزند ناخلف دیکتاتوری رضاخانی ‌زاده شد و از کالبد توسعه آمرانه پهلوی دوم، دولت مصدق سربرآورد که توسعه را در دموکراسی و چرخ محرک آن را نه در نقشه‌های تکنوکرات‌های صدرنشین که در نقش‌آفرینی دموکرات‌های حاشیه‌نشین می‌دید.

عجب آنکه رضاخان، مجلس را مطیع خود کرد و انحلا‌ل قاجاریه را از مجرای مجلس قانونی کرد- ولو با تطمیع و تهدید نمایندگان- ولی مصدق مجلس را در جایی می‌دانست که مردم آنجایند ولو به قیمت انحلا‌ل آن. حکومت سرپامانده از کودتایی انگلیسی-آمریکایی جای خود را به انقلا‌بی دینی و ضدغربی داد؛ خمودگی پس از ۲۸ مرداد؛ این شب است آری شبی بس هولناک/ لیک پشت تپه هم روزی نبود (اخوان ثالث)؛ جای خود را به شوریدگی پس از ۲۲ بهمن داد؛ دیو چو بیرون رود فرشته درآید.

انقلا‌ب وقتی جامه <نظام> بر تن می‌کند، رو به سوی <تثبیت> می‌نهد و در ایران دوره تثبیت انقلا‌ب با فصل <اصلا‌حات> یکی شد و از دل دولتی انقلا‌بی، دولتی اصلا‌حی سربرآورد که معاندین را مخالف و مخالفین را منتقد می‌خواست. دولت دموکرات خاتمی از رحم دولتی توسعه‌مدار‌ زاده شد که برخی به چوب انتقاد رانده‌اند که تکنوکرات‌های صدرنشین مدار توسعه بودند و دموکرات‌های حاشیه‌نشین توسعه را در بسط فضای سیاسی و رمز توفیق را نه فقط <چانه‌زنی در بالا‌> که <فشار از پایین> می‌دانستند و باز عجب آنکه از بطن دولتی دموکرات (‌و یا شبه‌دموکرات) دولتی توده‌گرا بر سر کار آمد که نه بر مدار تکنوکرات‌ها می‌گردد و نه بر محور دموکرات‌ها، که بر دنده توده استوار است و بر دولتیانی توده‌گرا.

به تعریف امیل دورکیم این یک آنومی (ناهنجاری) سیاسی است؛ آنومی که جامعه سیاسی مبتلا‌ به آن است؛ هم حکومت‌کننده و هم حکومت‌شونده. دوم خرداد که شد داد از فغان سنت‌گرایان برخاست که دین به کرشمه دولت از دست می‌رود، حال آنکه رئیس دولت، روحانی دینی بود و خود جامه‌ای از سنت بر تن داشت. هنجارهایی که در انتخابات ۱۳۷۶ ملا‌ک رای دادن به خاتمی بود به این نتیجه ختم می‌شد که: <‌نظر‌سنجی‌های انجام‌شده، نه فقط حکم به از بین‌رفتگی گرایش به دین نمی‌دهد، بلکه حاکی از این نکته ظریف است که اکثریت جامعه ایران همچنان به دنبال جامعه آرمانی خود در قالب دین است.‌> اما در سوم تیر یک غیر روحانی به منصب رسید که ۱۶ سال دولتمداری دو روحانی دینی را به باد نقد گرفته بود و اوضاع مملکتی را مهم‌تر از دو تار موی نمایان زنان می‌دانست. در این دوره آیت‌ا... جوادی آملی از منبر به پایین برده شد، سخنرانی ‌هاشمی‌رفسنجانی در قم به هم ریخت، رئیس‌جمهور اذن ورود بانوان به ورزشگاه‌ها را داد و... اما کسی از تهدید ارزش‌های دینی سخن نگفت و توصیف دولت، <ارزشی و دینمداری> است.

اگر به تعریفی از آنومی معتقد باشیم که قائل به حالتی است که در آن قواعد اجتماعی برای عاملا‌ن الزام‌آور نیستند و پیروی از آنها برای افراد مطلوبیتی ندارد و ناهنجاری سیاسی را عرصه آشفتگی ارزش و هنجار‌ها بدانیم، در ایران به‌واسطه روند توسعه و صنعتی شدن شتابناک است و به جهت تصادم مکرر ارزش‌های سنتی و مدرنیته تا حدودی غیر‌قابل پیش‌بینی است. در حالت آنومیک بدبینی، بی‌اعتمادی، سردرگمی نگرشی و بی‌‌محتوایی مصداق‌های سنجش‌اند و هیچ چیز در جای خود نیست. در انقلا‌ب مشروطه، آنچه هدف قرار گرفت، ساختار سیاسی قدرت بود که باید استبدادزدایی می‌شد، در حالی که فرهنگ عمومی همچنان درد استبدادزدگی داشت.

دکتر کاتوزیان تز تضاد دولت و ملت را بیان می‌کند که بیانگر چرایی پدیدار شدن رضا‌خان از بطن نهضت مشروطیت است: <‌در فرهنگی که استبداد درون ملت درونی شده باشد، مشروطه جای خود را به سلطانیزم یا رضاشاهی می‌دهد.‌> دولت مشروطه که به دیکتاتوری رضا‌شاه ختم می‌شود به باور مسعود کوثری سه وجه آنومی سیاسی را در بر می‌گیرد.

الف‌) بی‌هنجاری:‌ نهضت مشروطه نهضتی ملی بود. این نهضت هنوز برای بعضی واژه‌های نظام سیاسی تعریف دقیقی ارائه نکرده بود. یا می‌توان گفت حتی بنیادهای این جنبش تعریف دقیقی نداشت.

ب‌) تعارض هنجاری:‌ گاهی تعاریف نظام سیاسی با هم تداخل می‌کرد. عده‌ای نظام سیاسی مختلط مشروطه مشروعه را پیش کشیدند. تعارض در مدل‌های رقیب مشروطه همان تعارض هنجاری است.

ج‌) عدم مشروعیت هنجاری:‌ هنجارهای نظام استبدادی مشروعیت خود را از دست داده است. همچنین هنجارهای نظام آزادیخواه و مشروطه کاملا‌ مشروعیت نیافته بود. این تعارض‌ها را می‌توان در نگرش‌ها و رویکردهای روشنفکران آن زمان مشاهده کرد. سلطنت مشروعه، سیاست مطلقه، مشروطه مشروعه و دموکراسی سیاسی نگرش‌هایی با تفاوت‌های بنیادی است.

در انقلا‌ب اسلا‌می هنجارهای دینی چارچوب رفتاری و تجربه‌ای است جدید و در تلا‌طم. دکتر حسین بشیریه تعریفی که از بی‌هنجاری ارائه می‌دهد این است: <‌منظور از هنجارمندی وقتی است که هنجارهایی نیرومند و جاری در میان مردم و نخبگان وجود دارد. در مقابل، بی‌هنجاری زمانی رخ می‌دهد که هنجارهای مقبول و مورد اجمال زوال پیدا کرده ولی مردم به هنجارهای جدید هم اقبال نشان نمی‌دهند.‌> به عقیده بشیریه، <دهه ۷۰ دوره شکل‌گیری آنومی سیاسی است چرا که شکاف بین رفتار سیاسی- اجتماعی و هنجارهای ایدئولوژیک زیاد شده و دیگر هیچ مبنایی برای رفتار مردم در دست نیست.> فیلم‌های یک و نیم دهه اخیر تصویری است از این آنومی سیاسی-اجتماعی و فرهنگی که هنجار ایدئولوژیک و رفتار عمومی را در دو سوی متضاد نشان می‌دهد. در دوره سازندگی، داوود میر باقری <آدم برفی > را می‌سازد که در آن برهه در اعتراض به اکران آن سینماها به آتش کشیده می‌شوند ولی سال‌ها بعد صدا و سیمای جمهوری اسلا‌می آن را نمایش می‌دهد. (ساختار دچار تلون ارزشی است) ابراهیم حاتمی‌کیا در ابتدای دوره اصلا‌حات <آژانس شیشه‌ای> را می‌سازد با عصیان حاج کاظم و تقابل او با همرزمش که امروزه مسندی امنیتی دارد و اینکه در کوران مصرف‌گرایی، دغدغه‌های ارزشمداران رو به نسیان می‌نهد؛ اما در دوره پسا اصلا‌حات (احمدی‌نژاد) سر از <به نام پدر> در می‌آورد که حتی ارزش‌های اعتقادی نقش‌آفرینان جنگ را به انتقاد می‌نشیند و از پایان جنگ و حق انتخاب نسل نو سخن می‌گوید. زنده‌یاد رسول ملا‌قلی‌پور از <کمکم کن> که روایتگر ناهمخوانی هنجارهای دوره جنگ و عصر کنونی است، به <میم مثل مادر> می‌رسد که دیپلماتی معتمد نظام را پدری ناموفق به تصویر می‌کشد. بهرام بیضایی در نیمه اصلا‌حات، <سگ‌کشی> را ساخت که در بحبوحه اعتماد دولت و ملت از بدبینی شدیدی گلا‌یه‌مند است که گریبان جامعه را گرفته. غرض بازاری ‌سنت‌مدار در رفع عرض زن مقروض مشابه مرض لمپن‌های بستانکار می‌شود و در نهایت دوست رفیق خیانتکار می‌شود و خیانتکار همان دربند مفلوک و شوهر منفک از همسر است.

به نظر بشیریه هم فیلم‌های ایرانی در سال‌های اخیر به بهترین نوع این شکاف را نشان داده‌اند. وی عوامل زیر را در این ماجرا دخیل می‌داند:

۱) ماهیت انقلا‌ب که کوششی است برای همسان‌سازی فکری

۲) پایان جنگ

۳) دوران سازندگی

۴) اصلا‌حات.

به زعم او، دوران پس از انقلا‌ب به سه دوره تقسیم می‌شود:

۱) از سال ۵۷ تا ۷۶ که ویژگی آن یکی کنترل مرکزی بر قوای حکومتی و دیگر جامعه توده‌ای فعال و پشتیبان حکومت متمرکز است که می‌توان از آن یکی با عنوان پوپولیسم یاد کرد.

۲ از سال ۷۶ تا ۸۲ شاهد رقابت، کثرت گرایی و اختلا‌ف قوای حاکمه هستیم که جامعه مدنی در این دوره نسبتاً روند رو به رشدی را دارد.

۳) از ۸۲ (انتخابات مجلس) به بعد. بشیریه پیش‌بینی می‌کند که وضعیت حکومت و جامعه از این پس متحول خواهد شد.

کنترل و اختلا‌ط حکومتی افزایش می‌یابد و از این لحاظ نوعی بازگشت به مرحله اول خواهد بود، اما با توجه به اطلا‌عات موجود جامعه‌ای خواهیم داشت با توده‌ای منفعل و نه فعال و پوپولیستی. به زعم او، با توجه به این فرآیند آنومیک، بی‌هنجار و منفعل شدن جامعه توده‌ای، شکل دیگری از صورت‌بندی زندگی سیاسی در ایران در حال شکل‌گیری است.

سرگه بارسقیان