سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
جوینده ای در بحربی کران اما سخت سرگردان
هنگامی كه میخواستم، كتاب تئاتر و نشانهها را از منظر نقد، بررسی كنم، یكی از دوستان بسیار عزیزم، كه عمری در عرصهٔ نقد و تئاتر این آب و خاك زحمت كشیده، به این حقیر گوشزد كرد كه كتاب آقای منصور خلج را صرفاً تحلیل و بررسی كنم و نه نقد. به عبارتی به معایب عمدهٔ كتاب. به دیدهٔ اغماض بنگرم. و قصد كردم كه چنین كنم، اما چه كنم، وقتی كه برگ به برگ كتاب را مطالعه میكردم بغض در گلویم میپیچید و به حال خود میگریستم كه این منِ دانشجو، روزگای را در كلاس آقای خلج گذراندهام؟ دست و دلم لرزید كه از كدام منظر باید به این كتاب نگاه كنم. چگونه میتوانم از اشتباهات فاحش كتاب بگذرم؟ نه یك یا دو اشتباه سهوی، بلكه...، چطور میتوانم از معایب كتاب كسی كه معلم دانشجویان تئاتر این مملكت بوده و هست چشمپوشی كنم؟ معلمی كه هنوز بعد از عمری ـ به قول خودش در گوشهٔ كتابخانه مشغول بوده ـ مفهوم پرولوگ Prologe را درنیافته و آن را با پیشگفتارهایی كه معمولاً مترجمین یا مؤلفین در كتابهایشان میآورند اشتباه گرفته است چه دانشجویی تحویل جامعهٔ تئاتری این مرز و بوم خواهد داد؟ صد سینه سخن دارم، هین شرح دهم یا نه؟! و البته میدانم، «كو آن كسی كه نرنجد ز حرف راست؟»
كتاب تئاتر و نشانهها، همانطور كه از عنوان آن پیداست، ظاهراً با تئاتر و نشانههای تئاتری سر و كار دارد. اما حقیقت آن است كه محتوای كتاب هیچ رابطهای با نشانههای تئاتری ندارد. و آنقدر پراكنده و بیارتباط با موضوع اصلیاش نوشته شده كه خواننده در همان برخورد اولیه با كتاب، گیج و سردرگم میشود. چرا كه مقدمهٔ كتاب چیزی را مطرح میكند كه با مباحث كتاب در تضاد است و آنچه كه در مقدمهٔ كتاب تئاتر و نشانهها، مطرح شده است حكایت دیگری است. اما متأسفانه مجبورم در همین ابتدا برای خوانندگان این نوشتار، رازی را فاش كنم كه بدانند، سالی كه نیكوست از بهارش پیداست. مقدمهٔ كتاب آقای خلج متأسفانه برگرفته و یا بهتر بگویم رونویسی به سبك مؤلف از پیشگفتار كتاب دیگری است یعنی؛ «دنیای درام» / مارتین اسلین، ترجمهٔ محمد شهبا كتاب دنیای درام با طرح پیشگفتار خود بهدنبال بحث و بررسی چیزی است كه اصلاً و ابداً در كتاب آقای خلج به آن پرداخته نشده است. بخشی از مقدمهٔ كتاب تئاتر و نشانهها را كه عیناً از روی پیشگفتار كتاب دنیای درام / نوشتهٔ مارتین اسلین/ ترجمه محمد شهبا/ انتشارات هرمس/ نوشته است در اینجا میآورم:
«اگر نمایش را عملی بدانیم كه نیازمند استفاده از نشانهها و نظامهای نشانهای است و نقش هر یك از این عناصر را در خلق معنای نهایی نمایش، به روشنی تبیین كنیم به ابزاری مفید و كارآمد دست خواهیم یافت این ابزار هم به كار آفرینندگان درام به مفهوم عام (اعم از نویسنده و بازیگر) و هم به كار هر یك از تماشاگران مشتاق كه بخواهند با هنر نمایش كشف و شهود كنند و آنچه را كه میبینند و درمییابند با آگاهی انتقادی بررسی و نقد نمایند.» (تئاتر و نشانهها / مقدمه، ص ۷)
و اینك اصل از كتاب دنیای درام:
[اگر اجرای دراماتیك (dramatic performunce) را عملی بدانیم كه نیازمند استفاده از نشانهها و نظامهای نشانهای است و نقش هر یك از این عناصر را در خلق معنای نهایی نمایش به روشنی تبیین كنیم، به ابزاری بسیار مفید و كارآمد دست خواهیم یافت. این ابزار هم به كار آفرینندگان درام میآید و هم به كار هر یك از تماشاگران كه بخواهد آنچه را میبیند و درمییابد با آگاهی انتقادی تماشا كند.۱] آنچه را كه مارتین اسلین در دنیای درام، مطرح میكند كاملاَ در ارتباط با نشانهشناسی درام است در حالیكه مطلب بیان شده با زبان قلم آقای خلج ارتباطی با نشانههای تئاتری ندارد. برای مثال، مسائلی مانند تراژدی، كمدی و ملودرام كه ژانرهای مهم نمایشیاند در كتاب تئاتر آقای خلج صرفاً، تعریف شدهاند و به هیچ وجه از منظر نشانهشناختی، به آن پرداخته نشده است. یا مثلاً پرولوگ، كه آقای خلج آن را غلط تعریف كرده است چه رابطهای با عناوین دیگر كتاب و ایضاً نشانهشناسی دارد؟ از همینجا پیداست كه كتاب تئاتر و نشانه صرفاً پراكندهگویی محض و جمعآوری برخی از مقالات مؤلف است كه سابقاً در جاهای دیگر به چاپ رسانده است. در ادامه به آنها خواهم پرداخت. (مختصری دربارهٔ عوامل تشكیلدهندهٔ نمایش) این عنوان اولین مبحث كتاب تئاتر و نشانههاست كه مؤلف برخی از عوامل تشكیلدهندهٔ نمایش را بررسی كرده است. در كتاب آقای خلج آمده است، عوامل تشكیلدهندهٔ نمایش عبارتند از: كارگردان، بازیگر، لباس، نور، گریم و وسایل صحنه، اگر عوامل مذكور تشكیلدهندهٔ نمایشند پس، جایگاه درامنویس یا نمایشنامهنویس در كجا قرار دارد؟ و، نیز نمایشنامه مؤلف هنوز به این مسئله واقف نیست كه لباس، نور و گریم و وسایل صحنه جزء عناصر فنی نمایشند. و در نهایت زیر مجموعهٔ نمایش برای مثال اگر عنصر گریم یا لباس را حذف كنیم دیگر نمایش بهوجود نخواهد آمد؟ در شرح و توضیح مبحث كارگردان، آقای خلج به اختصار وظایف كارگردان را توصیف میكند و با اشارهای كوتاه به پیدایش كارگردان به مفهوم امروزی آن مینویسد:
«تا قرنهای متمادی كارگردان، وجود خارجی نداشت، كسی كه مینوشت خودش بازی میكرد و با تنی چند، اثر نمایشی را آمادهٔ به صحنه رفتن میكرد. نویسنده در عین حال بازیگر و كارگردان اثر بود. اما از قرن نوزدهم تحولاتی چشمگیر در زمینههای مختلف علوم و فنون دیگر پدید آمد، از جمله حضور شخصی به نام كارگردان در عرصهٔ تئاتر مشخص شد» (تئاتر و نشانهها / صفحهٔ ۱۳) در گفتهٔ منقول، به روشنی مشخص نشده است كه منظور از قرنهای متمادی، كدام مقطع زمانی است و شامل كدام دوره از تاریخ تئاتر میشود. اما با اشارهای كه به (كسی كه مینوشت خودش بازی میكرد) شده است درمییابیم كه این مسئله مربوط به یونان باستان است. كه مؤلف، چون ذكر مأخذ نكرده، آن را در هالهای از ابهام قرار داده است. از طرفی نویسنده در یونان باستان وظیفهٔ كارگردان را انجام میداده است و به نوعی در جایگاه كارگردان قرار داشته است، همانطور كه در قرون وسطی شخصی وجود داشت به نام Metturdujeu ۲ كه معنای لغوی آن اوسّا یا استاد بازی است ـ و وظیفهاش نوعی كارگردانی و سازماندهی بود بنابراین نمیتوان گفت كه كارگردان وجود خارجی نداشته است بلكه وجود خارجی داشته است اما نه به شكل و مفهوم امروزی مؤلف در همین مبحث كارگردانی معتقد است كارگردان خالق نمایش است اگر چنین است آیا نباید كارگردان را یك سازماندهنده و هنرمند تلّقی كرد. و بین او و سایر عوامل تمیز قائل شد؟
در مورد عامل بازیگر نیز به تعاریفی مختصر، بسنده شده است و در برخی موارد توضیحات بسیار بدیهی و ابتدایی در مورد بازیگر و نقش او در تئاتر، آورده شده است. كه در نهایت راه به جایی نمیبرد. در مجموع بررسی عوامل نمایشی از جانب مؤلف كتاب تئاتر و نشانهها در نهایت ایجاز و اختصار است. در مورد لباس:
«... لباس روی خود بازیگر تأثیر بهسزایی دارد و نوع تناسب آن به او كمك میكند تا نقش خود را با درك و عمق بیشتری احساس كند و در قالب واقعیتر فرو رود و سرانجام، بازی بهتری ارائه دهد. (// / ص ۲۲)
مؤلف محترم در تشریح نقش لباس در نمایش به همین گفتار كوتاه بسنده كرده است، و از بیان كاركردهای اساسی و مهم لباس، به عنوان یكی از عناصر فنی نمایش غفلت ورزیده است. [لباس در تئاتر كاركردهای بسیاری دارد. از جمله میتواند؛ زمان و مكان را مستند سازد، كمك به تصویر شخصیتهای نمایش و بهصورت استعاری كمك به القای مضمون نمایش و حالت آن كند.۳] شدت اختصار و خلاصهنویسی در مورد عوامل تشكیلدهندهٔ نمایش آنقدر زیاد است كه امكان بررسی بیشتر را از نگارنده سلب میكند و از طرفی مؤلف از منظرهای نشانههای تئاتری، مباحث كتاب را بررسی و موضوع را برای خواننده روشن نكرده است. یك رونویسی محض و ابتدایی. در مورد عنوان دوم كتاب، یعنی بازی، مؤلف مسئله بازی را از منظری بررسی كرده است كه از مفهوم تئاتر بسیار فاصله دارد. و در نهایت هیچ نتیجهگیری درستی مبنی بر اینكه بازی نمایش به مفهوم تئاتری چیست ارائه نمیدهد؟
«بازی نمایش در واقع فعالیتی است كه به وسیلهٔ كودك یا نوجوان یا گروهی از آنها انجام و اجرا میشود برای اینكه تجربه مستقیم یا غیر مستقیمی را دوباره زنده كنند و بهصورت نمایش درآورد و در اجرای آن خود را با نقشهای اشخاص داستان یا تجربه یكی میسازند.» (همان كتاب / ص ۳۷) منصور خلج در بحث بازی نمایش آن را صرفاً كاری میداند كه مختص كودكان و نوجوانان است و از این زاویه به كل مبحث بازی میپردازد. بیآنكه توجهی یا اشارهای به بازی در عرصهٔ تئاتر كند وی در مبحث بازی علیرغم بیان تفصیلی كه دارد (البته از دیدگاه من بسیار خلاصه است) مسئلهٔ بازی نمایش را برای خواننده روشن نمیكند. و مقصود و منظور خود را در پشت پردهٔ كلیگویی و جیزهپردازیها قرار داده است. اگر قرار است كه مسئلهٔ بازی را با توجه بهعنوان كتاب یعنی (تئاتر و نشانهها) در دنیای تئاتر و با توجه به ضوابط بازی در صحنهٔ تئاتر بررسی كنیم چرا باید اینقدر به بیراهه برویم. مؤلف مسئلهٔ بازی را بهگونهای بررسی كرده است كه گویی همه بازیگرند و هر كسی میتواند در عرصهٔ تئاتر بازی كند. و بر این اساس بازی و بازی نمایشی را بسیار ساده انگاشته، و بازی كردن را امری چون راحتالحلقوم پنداشته است:
«اما آنچه مورد نظر است، هدایت این بازیها به سوی نمایش است. كه در اصطلاح به آنها، بازی نمایشی گفته میشود امروز بازی نمایشی این ـ (Dramatic. Play) در خیلی از كشورها جزو برنامهٔ دروس مدارس شده است.» (ص ۳۶) مؤلف در بخش بازی اصطلاح (Dramatic. Play) را بازی نمایشی دانستهاند در [حالی كه (Dramatic. Play) عبارت است از نمایش دراماتیك، نمایشنامهای كه مختص اجرا در صحنه باشد تا مصارف دیگر همچون سینما.] نظام نوشتاری كتاب، قاعدهای اساسی ندارد و خواننده در هر مبحثی با مباحث انحرافی زیادی، مواجه میشود و دست آخر نیز نتیجهای بهدست نمیدهد. زیرا خود نویسنده نیز از بدو تشریح مباحث بر سر دوراهی قرار گرفته است و مباحث بازی را از دریچهای شرح میدهد كه از محور اصلی بحث كتاب یعنی تئاتر و نشانهها، خارج است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست