یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آوازه ققنوس


آوازه ققنوس

پاره یی از شعرهای نیما که در طول سال های شاعری او اختصاص به بیان دردها و زندگی مذلت بار مردم فقیر و زحمتکش در شرایط دشوار و پر از ظلم و استثمار دارد نیز از «عشق به حق » مایه می گیرد

پاره‌یی‌ از شعرهای‌ نیما که‌ در طول‌ سال‌های‌ شاعری‌ او اختصاص‌ به‌ بیان‌ دردها و زندگی‌ مذلت‌بار مردم‌ فقیر و زحمتکش‌ در شرایط‌ دشوار و پر از ظلم‌ و استثمار دارد نیز از «عشق‌ به‌ حق‌» مایه‌ می‌گیرد. شعر محبس‌ در سال‌ ۱۳۰۳، خارکن‌ در سال‌ ۱۳۰۳، منظومه‌ نسبتا بلند خانواده‌ سرباز در سال‌ ۱۳۰۴، شمع‌ کرجی‌ در سال‌ ۱۳۰۵، جامه‌ مقتول‌ در سال‌ ۱۳۰۵، مادری‌ و پسری‌ در سال‌ ۱۳۲۳، ناروایی‌ به‌ راه‌، مانلی‌ در سال‌ ۱۳۲۴، کار شب‌ پا در سال‌ ۱۳۲۵، او به‌ رویایش‌ در سال‌ ۱۳۲۷ و در نخستین‌ ساعت‌ شب‌ در سال‌ ۱۳۳۱، از جمله‌ شعرهایی‌ هستند که‌ مستقیم‌ یا غیرمستقیم‌، مضمونشان‌ حمایت‌ از رنجها و زحمت‌ طاقت‌فرسای‌ مردمی‌ دارد که‌ در دست‌ هیچ‌ ندارند. تاثیر نیما از بیچارگی‌ و دردهای‌ مردم‌ گاهی‌ به‌ تصویر و تعبیر این‌ دردها می‌ انجامد و زمانی‌ نیز خشم‌ او را بر می‌انگیزد و در نتیجه‌ مردم‌ را تشویق‌ به‌ عمل‌ و مبارزه‌ برای‌ تغییر و تحول‌ این‌ شرایط‌ ظالمانه‌ می‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ است‌ که‌ از همان‌ آغاز شعرهایی‌ که‌ رنگ‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و مبارزه‌جویی‌ دارد نیز در کنار دیگر شعرها دیده‌ می‌شود.

شعرهایی‌ مانند: بشارت‌، از ترکش‌ روزگار، قلب‌ قوی‌، شهید گمنام‌، سرباز فولادین‌ که‌ همه‌ رنگی‌ از سیاست‌ و مخالف‌ با وضع‌ نابهنجار عصر نیما دارد، از جمله‌ شعرهایی‌ از این‌ دست‌ است‌ که‌ در سالهای‌ ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ سروده‌ شده‌اند. از سال‌ ۱۳۰۶ به‌ بعد با تحکیم‌ پایه‌های‌ قدرت‌ رضاخانی‌ و تنگتر شدن‌ جو اختناق‌ و ارعاب‌، حکایت‌های‌ تمثیلی‌ جای‌ شعرهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ دوباره‌ در زبانی‌ سمبلیک‌ ظاهر می‌شوند.

از سال‌ ۱۲۹۹ که‌ نیما اولین‌ شعر خود قصه‌ رنگ‌ پریده‌ را سروده‌ است‌ تا آبان‌ ۱۳۳۷ که‌ تاریخ‌ آخرین‌ شعر اوست‌، حوادث‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ مهمی‌ در ایران‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌ که‌ در شعر نیما انعکاس‌ مستقیم‌ اوضاع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ این‌ دوره‌ از تاریخ‌ پرآشوب‌ ایران‌ دیده‌ نمی‌شود و به‌ ندرت‌ می‌توان‌ به‌ شعرهایی‌ اشاره‌ کرد که‌ زمینه‌های‌ موضوعی‌ آن‌ را به‌ صراحت‌ حادثه‌یی‌ معین‌ تشکیل‌ دهد اما این‌ هرگز به‌ این‌ معنی‌ نیست‌ که‌ نیما به‌ حوادث‌ مهم‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ عصر خود بی‌اعتناست‌ و شعرهای‌ او از تاثیر عاطفی‌ این‌ حوادث‌ برکنار است‌. او مثل‌ شاعران‌ دوره‌ مشروطه‌، به‌ وقایع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ مستقیم‌ اشاره‌ نمی‌کند؛ عواطف‌ و اندیشه‌هایی‌ را که‌ تحت‌ تاثیر انگیزه‌های‌ مختلف‌ و از جمله‌ وقایع‌ و حوادث‌ تاریخی‌ مهم‌ در ذهن‌ عاشق‌ و حقیقت‌جوی‌ او تبدیل‌ به‌ عاطفه‌ و اندیشه‌های‌ سرشته‌ به‌ عاطفه‌ می‌گردد، می‌سراید. شخصیت‌ نیما به‌ سبب‌ همان‌ عشق‌ به‌ حق‌ و روح‌ آزاد و کوهستانی‌ او که‌ رخصت‌ نمی‌دهد بخاطر جاه‌، مال‌، شهرت‌، احترام‌، پا بر سر حق‌ بگذارد و حقایقی‌ را که‌ برای‌ او مسلم‌ است‌ ندیده‌ بگیرد، حساسیت‌ ذهنی‌ خاصی‌ در او ایجاد کرده‌ است‌ که‌ نسبت‌ به‌ پاره‌یی‌ از انگیزه‌های‌ خارجی‌ واکنش‌ سریعتری‌ نشان‌ می‌دهد. این‌ انگیزه‌ها عبارتند از: «فقر و گرفتاری‌ مردم‌، ناراستی‌ و تزویر ناشی‌ از جاه‌طلبی‌ و زرپرستی‌ عده‌یی‌ از شاعران‌ و ادیبان‌ معاصر نیما که‌ عده‌یی‌ از آنها حتی‌ به‌ دوستی‌ با او تظاهر می‌ کنند، سیاستمداران‌ و قدرت‌طلبان‌ که‌ مردم‌ بیچاره‌ را استثمار و به‌ ظاهر دم‌ از دلسوزی‌ و طرفداری‌ از مردم‌ می‌زنند؛ وقایع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ که‌ در جهت‌ زیان‌ یا نفع‌ مردم‌ در کشور اتفاق‌ می‌افتد؛ دخالت‌ دول‌ استعمارگر، حال‌ و روز خود به‌ عنوان‌ شاعری‌ که‌ در عین‌ تنگدستی‌ و تحمل‌ ناملایمات‌ و مخالفت‌ها همچنان‌ با جرات‌، همت‌ ، صبر و حوصله‌ به‌ تکمیل‌ و ادامه‌ کار خویش‌ اصرار می‌ورزد؛ و یاد و خاطره‌ دوران‌ کودکی‌ و محیط‌ سالم‌ و با صفای‌ روستا، نیز یاد انقلاب‌ مشروطه‌ و حمایت‌ مردم‌ از آن‌ پس‌ از استبداد صغیر و فتح‌ تهران‌.

تاثیر این‌ انگیزه‌ها است‌ که‌ تاثرات‌ عاطفی‌ و زمینه‌ معنایی‌ شعر او را تشکیل‌ می‌دهد و یاس‌ها و امیدها و غم‌ها و شادی‌ها و خشم‌ها و حسرت‌های‌ او را سبب‌ می‌شود.

اما از سال‌ ۱۳۱۶ که‌ سال‌ سرودن‌ اولین‌ شعر آزاد نیمایی‌ است‌، به‌ سبب‌ نگرش‌ خاص‌ به‌ جهان‌ و دیدی‌ تازه‌ و نیز جو اختناق‌ و ارعاب‌، مبهم‌ می‌شود. این‌ ابهام‌ که‌ از خصوصیات‌ اصلی‌ شعر نیما است‌، به‌ او امکان‌ می‌دهد تا در اواخر دوره‌ اختناق‌ رضاخانی‌ و بعد از آن‌ بتواند انتقادهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ خود را ادامه‌ دهد.

شعرهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ نیما بنا بر موقعیت‌های‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و وقایعی‌ که‌ پیش‌ می‌آید، زمینه‌های‌ معنایی‌ و عاطفی‌ مختلفی‌ پیدا می‌کند. به‌ ندرت‌ خوشبینانه‌ و توام‌ با امید و تغییر و تحول‌ است‌ و غالبا یاس‌ و دلسردی‌ و گاهی‌ نیز تردید و انتظار بر فضای‌ آنها حاکم‌ است‌. بارقه‌های‌ خوش‌بینی‌ و امید که‌ گاهی‌ در شعرهایی‌ مانند ناقوس‌ بهمن‌ ۱۳۲۳، خروس‌ می‌خواند آبان‌ ۱۳۲۵، پادشاه‌ فتح‌ ۱۳۲۶، سوی‌ شهر خاموش‌ ۱۳۲۸ و مرغ‌ آمین‌۱۳۲۰ برق‌ می‌زند دیری‌ نمی‌پاید و بزودی‌ جای‌ خود را به‌ تردید و انتظار و ناامیدی‌ می‌دهد.

امید و خوشبینی‌

زمینه‌ امید و خوش‌بینی‌ در شعرهای‌ نیما وقتی‌ حضور پیدا می‌کند که‌ او بنا بر موقعیت‌ احساس‌ می‌کند تغییر و تحولی‌ اجتماعی‌ در حال‌ ظهور است‌.

شعر ناقوس‌ از جمله‌ شعرهای‌ بلند اجتماعی‌ نیما است‌ که‌ زمینه‌ عاطفی‌ آن‌ را امید به‌ بهبود اوضاع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ رقم‌ زده‌ است‌. شعر دارای‌ مقدمه‌یی‌ است‌ که‌ در آن‌ «بانگ‌ دلکش‌ ناقوس‌» که‌ در خلوت‌ سحر طنین‌انداز شده‌ است‌ توصیف‌ می‌شود. بعد از این‌ مقدمه‌ شعر و دوازده‌ بند ادامه‌ می‌یابد که‌ هر بند با طنین‌ آوای‌ ناقوس‌ «دینگ‌ دانگ‌...» آغاز می‌شود.

شعر ناقوس‌ یکی‌ از خوشبینانه‌ترین‌ شعرهای‌ نیماست‌ که‌ در بهمن‌ ۱۳۲۴ پیش‌بینی‌ می‌کرده‌ است‌.

شعر خروس‌ می‌خواند، یکی‌ دیگر از شعرهای‌ حاکی‌ از خوش‌بینی‌ و امید نیماست‌ شعر با بانگ‌ خروس‌ آغاز می‌شود که‌ بشارت‌ از فرا رسیدن‌ صبح‌ روشنایی‌ است‌. این‌ شعر دو سال‌ پس‌ از ناقوس‌ سروده‌ شده‌ است‌.

بانگ‌ خروس‌، تجسم‌ امید نیما به‌ بهبود و تحول‌ اوضاع‌ اجتماعی‌ است‌. بانگ‌ خروس‌ در این‌ شعر همچنین‌ بسیار صمیمانه‌تر و واقعی‌تر و مناسب‌تر از بانگ‌ ناقوس‌ در شرایط‌ اقلیمی‌ و فرهنگی‌ ماست‌.

شعر خروس‌ می‌خواند همچنان‌ انتهایی‌ خودش‌ و سرشار از امید دارد. از بانگ‌ خروس‌ دل‌ و هوش‌ گشاده‌ می‌شود و مرغ‌ مانند زندانی‌ شب‌ چون‌ گور تنگ‌ و تاریک‌، از قفس‌ می‌جهد و باز این‌ سوال‌ تکرار می‌شود که‌ در این‌ حال‌ در بیابان‌ و راه‌ دور و دراز چه‌ کسی‌ مانده‌ و خسته‌ است‌؟ این‌ سوال‌ در این‌ وضع‌ موقعیت‌ خاص‌، بیشتر معنی‌ انکار و ترغیب‌ دارد، یعنی‌ نباید کسی‌ خسته‌ و مانده‌ و ناامید باشد وقتی‌ که‌ بانگ‌ خروس‌ برخاسته‌ و صبح‌ دمیده‌ است‌:

قوقولی‌ قو! گشاده‌ شد دل‌ و هوش‌

صبح‌ آمد، خروس‌ می‌خواند

همچون‌ زندانی‌ شب‌ چون‌ گور

مرغ‌ از تنگی‌ قفسی‌ جسته‌ است‌

در بیابان‌ و راه‌ دور و دراز

کیست‌ کو مانده‌؟ کیست‌ کو خسته‌ است‌


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید