چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
روشنایی
![روشنایی](/web/imgs/16/96/dkhq61.jpeg)
سالها پیش در یک شب تاریک و سرد پائیزی با یک کرجی از روی رودخانه ترسناکی در سیبری عبور می کردم. از پیچ رودخانه که می گذشتم از ورای شبح مبهم کوههای اطراف نور خیره کننده ای به چشمم خورد.نور مسحور کننده، جذاب بود و کاملا نزدیک به نظرمی رسید.با خوشحالی فریاد زدم: «خدا را شکر ، به مقصد رسیدیم»
کرجی بان صورتش را بر گرداند، به نقطه نورانی خیره شد و با بی تفاوتی گفت: « خیلی دور است!» و سر گرم پارو زدن شد . بی تفاوتی کرجی بان آزارم داد. نمی توانستم حرف او را باور کنم ، زیرا رو شنایی بسیار نزدیک به نظر می رسید به طوری که تیرگی و ظلمت شب را شکافته و شعاع آن تا دل تیرگیها نفوذ کرده بود. اما بعد دریافتم که حق با کرجی بان بود. او درست گفته بود . در حقیقت روشنایی در فاصله ای بسیار دورتر از آن بود که که من پنداشته بودم.
این از ویژگیهای روشنایی های شبانه است که وقتی از میان تاریکی می در خشند شعاع نورانیشان نوید بخش و امیدوار کننده است . انگار به مقصد نزدیک شده ایم ! و وقتی با قایق سفر می کنیم انسان فکر میکند که مختصری تلاش کند و با سرعت بیشتری پارو بزند و به پایان سفر خواهد رسید . در حالی که روشنایی بسیار بسیار دور است و برای وصول به مقصد راهی طولانی در پیش است!
آن شب نیز سفر ما روی آبهای قیر گون رودخانه همچنان ادامه داشت؛ راهی بی پایان که گویی هرگز به انتها نمی رسد . پرتگاههای هولناک و صخره های عظیم از برابر چشمانمان رژه می رفتند. نزدیکمان می آمدند، دور میشدند و سپس پشت سرمان در ظلمت بی پایان سقوط می کردند و بلافاصله از نظر ناپدید می شدند. ولی نور خیره کننده همچنان می درخشید و پرتو در خشان آن به مسافران خسته بشارت میداد که مقصد نزدیک است. در حالی که در واقع هنوز راه درازی در پیش بود و این روشنایی قریب و در عین حال دلگرم کننده در ظلمت شب از مکانی دور دست همچنان پرتو افشانی می کرد.
اکنون نیز گاهی به یاد آن شب تاریک و آن رودخانه خطرناک می افتم . که در بستر صخره ای خود آرامیده بود و به یاد آن روشنایی دور دست که فریبم داده بود . در زندگی من و دیگران بسیاری روشنایی ها از این دست چه در گذشته و چه در حال و آینده، همه ما را با نوید نزدیکی مقصد امیدوار کرده و خواهد کرد. ولی زندگی ما مانند همان رود تیره در بستر ترسناک صخره ای خود جاری است و امید همان پرتو نوید بخش است که نزدیک می نماید و لی در دور دستهایی واقع است که برای رسیدن به آن باید راه دور و درازی پیمود و با تلاش و کوشش همچنان به پارو زدن ادامه داد.
و هنوز... هنوز هم روشنایی ها در آن دور دستها در برابر ماست!
نویسنده: ولادیمیر کارولنکو
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت سیزدهم دولت چهاردهم پزشکیان دولت محمدجواد ظریف علی باقری رهبر انقلاب ترور رئیس جمهور انتخابات
تهران قتل شهرداری تهران تب دنگی تعطیلی ادارات پشه آئدس تیراندازی زلزله شاهچراغ عزاداری محرم شورای شهر تهران سازمان تامین اجتماعی
واردات خودرو خودرو اربعین قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو حقوق بازنشستگان بازار خودرو بازنشستگان سایپا مالیات سهام عدالت
فرهاد مشیری سینما تلویزیون سینمای ایران وزارت ارشاد دفاع مقدس لیلی رشیدی شورای عالی انقلاب فرهنگی تئاتر مختارنامه سینمای جهان بازیگر
فناوری آزمون سراسری ماه درمان و آموزش پزشکی
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ غزه ترامپ جنگ غزه اسرائیل فلسطین آمریکا روسیه ترور ترامپ چین جو بایدن
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس رئال مادرید نقل و انتقالات لیگ برتر نقل و انتقالات یورو 2024 تیم ملی اسپانیا مهدی طارمی
سرعت اینترنت تیک تاک هوش مصنوعی اینترنت ناسا گوگل گرمایش جهانی اپل شیائومی ربات
دیابت گرمازدگی کاهش وزن افسردگی صبحانه