دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
نویسنده قدیم,نویسنده جدید نویسنده بعد
تازه ترین اثر فیلمساز مشهور لهستانی «رومن پولانسکی»، «نویسنده شبح » Ghost writer نام دارد؛ «نویسنده شبح » که به معنای دقیق تر یعنی « کسی که به جای دیگران مینویسد» بر مبنای رمانی نوشته «رابرت هریس» ساخته شده است. فیلم به دور از هیاهو و سروصدا، نخستین بار در شصتمین جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد و موفق به دریافت جایزه اول جشنواره « خرس طلایی» شد. اما مشکلی که این روزها فیلمساز لهستانی به دوش خود میکشد، مسئله رسوایی اخلاقی است که سالها پیش در آمریکا آن را مرتکب شد و حالا نیز این موضوع گریبانش را گرفته و به یک مشکل اساسی برایش تبدیل شده است.
پولانسکی حتی نتواست برای دریافت جایزهاش در برلین حضور یابد. سیر زندگی «پولانسکی» اینک ۷۵ ساله، از همان دوران کودکی آبستن حوادث تلخی بوده است؛ از جان سالم به در بردن در نسل کشی هیتلر در حالی که مادرش را در همان موقع از دست داد تا بعدها و حادثه کشته شدن همسر باردار و عدهای از دوستانش و سپس به دنبال آن، وقتی که زندگی خصوصیاش جلوی دید عموم قرار گرفت؛ رنج و اندوهی فراوان شخصیتاش را در فرا گرفت، بهطوری که تا کنون نه تنها در زندگی خصوصیاش، بلکه در آثار سینماییاش نیز به شدت تاثیرگذار بوده است. اما حالا اگر این مسائل هر چند ناخوشایند را کنار بگذاریم و به «پولانسکی» به عنوان یک بازیگر،فیلمنامه نویس و کارگردان عاشق سینما نگاه کنیم که در کارنامه هنریاش فیلمهای خوبی همچون «چاقو در آب»۱۹۶۲،«نفرت» ۱۹۶۵،«بچه رزمری» ۱۹۶۸، «محله چینی ها»۱۹۷۴... را دارد، پی به یک شخصیت برجسته و نابغه میبریم.
«پولانسکی» اینک پس از سالها دوری از «حالا نه فیلمسازی» و بهتر است بگوییم دوری از دوران اوج فیلمسازیاش، موفق شده فیلم خوبی بسازد. آخرین ساخته «پولانسکی» یک تریلر سیاسی است که نشان دهنده بازگشت او به دوران اوج فیلمسازیاش در دهه ۷۰ است، زمانی که تریلرهای موفقی همچون «محله چینی ها» را میساخت. «نویسنده شبح » را میتوان هم ردیف آثار مهم «پولانسکی» دانست که معرف دیدگاه ناب و احساس عمیق او به عنوان یک فیلمساز مولف است. داستان فیلم «نویسنده شبح » درباره یک نویسنده است با بازی «ایوان مک گرگور» که به استخدام نخست وزیر سابق انگلستان «لانگ» با بازی «پیرس برازنان» در میآید تا کتاب زندگی نامهاش را تکمیل کند و این در حالی است که نویسنده قبلی «لانگ» در یک حادثه مشکوک جان خود را از دست داده است. فضای حاکم بر داستان فیلم یک فضای تاریک و نهیلیستی است. آسمان در فیلم «نویسنده شبح » همواره ابری و گرفته و دلگیر است.
در ابتدای فیلم شاهد مرگ یک نویسنده هستیم که امواج دریا جسدش را به کنار ساحل کشانیده ؛ به لحاظ میزانسن و چیزی که ما از تصویر میبینیم، مرگ مشکوک به نظر میرسد و احتمال اینکه قتلی صورت گرفته باشد در ذهن بیننده سوال میشود. اما فیلم زمانی شکل واقعیاش را به خود میگیرد که نویسنده جدید وارد داستان میشود و قراردادی سری را میبندد که جای نویسنده قدیمی، زندگی نامه «لانگ» را تکمیل کند. اما نویسنده جدید غافل از اینکه وارد چه بازی خطرناکی شده است به لحاظ حس کنجکاوی که در شخصیتاش وجود دارد، به زندگی خصوصی «لانگ» پر رمز و راز نزدیک میشود و به لایههای پنهان این شخصیت خطور میکند و در این بین به رازهایی پی میبرد که دانستن شان چندان صورت خوشی برای او ندارد. از جمله «راز کشته شدن نویسنده قدیمی» که او را به دردسر میاندازد. برملا شدن راز مرگ نویسنده قدیمی برای «لانگ» که یک شخصیت سیاسی معروف و به ظاهر محبوب است، اصلا جالب نیست و حالا نویسنده جدید جای خود را به نویسنده قدیمی داده است و اینجاست که علت مرگ نویسنده قدیمی را میفهمیم.
فیلم فضایی را خلق کرده که استعارهای است از دنیای تاریک و تهدید آمیز قدرت طلبان و سیاست مدارانی که جز برای به ثمر رساندن اهداف و اندیشههای خود به چیز دیگری فکر نمیکنند و برایش مهم نیست که هر کسی را از سر راهشان بردارند. « نویسنده شبح » فیلمی است معترضانه و از نگاه یک کارگردان معترض و تلخ اندیش.
اعتراض به سیاستهای آمریکا و حامیانش در قبال منافع خود، جنگ و مخصوصا جنگ عراق، به وضوح در فیلم دیده میشود؛ ترور نخست وزیر «لانگ» در صحنهای از فیلم، توسط یک نظامی بازنشسته انگلیسی که پسرش را در جنگ عراق از دست داده است، میتواند مهر تاییدی بر این گفته باشد. پایان فیلم بسیار غمانگیز است. نویسنده جدید، حالا پس از چاپ شدن کتاب زندگی نامه «لانگ» در حالی که نسخهای دستنویس از کتاب را در دست دارد، در یکی از صحنههای ناب فیلم «بیرون از قاب تصویر» توسط یک ماشین زیر گرفته میشود، وزش باد صفحههای کتاب را یکی یکی در خیابان پخش میکند و مرگ نویسنده را اعلام میکنند.
در پایان باید به نکات قابل توجهی، از جمله موسیقی فیلم اشاره کرد که به درستی در فیلم استفاده شده و کاملا در دل فیلم جای گرفته است و با فضای کار همخوانی دارد. بهطور مثال در صحنهای که (صحنه تعقیب و گریز)، «نویسنده جدید» سعی میکند از چنگ افراد ناشناسی بگریزد، موسیقی در این صحنه نقش بسزایی دارد و در حس تنش و نشان دادن اضطراب شخصیت و ایجاد یک فضای دلهرهآور به شدت موفق است. لازم به ذکر است، موسیقی «نویسنده شبح » برای آنان که موسیقی فیلمهای «آلفرد هیچکاک» را میشناسند، تا حدودی آشناست.
از نکات خوب دیگر فیلم حضور دو بازیگر فیلم، «ایوان مک گرگور» در نقش نویسنده جدید و «پیرس برازنان» در نقش یک نخست وزیر است که عالی ظاهر شده اند، و بهطور کلی بازیگرها در فیلم «نویسنده شبح» به درستی انتخاب شده اند، راحت بازی میکنند و باورپذیرند. فیلم را میبینیم و خرسندیم از اینکه هنوز فیلمسازانی در اقیانوس بیکران سینما وجود دارند و با آثاری که خلق میکنند به قلب سینما جان تازهای میدهند. زنده باد سینما.
حسن نیازی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست