پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
خدمتی که مردم به احمدی نژاد کردند

قبلا نوشته بودم که هر چقدر آرای یک رئیس جمهور بیشتر باشد، احساس مسئولیت وی در برابر مردم افزایش می یابد و به او این امکان را می دهد که با دلگرمی به حمایت گسترده مردم، جلوی هرگونه موضوع ناعادلانه ایستادگی کند و از موضع قدرت با دیگران صحبت کند. در قانون اساسی ایران به طور صریح ذکر شده است که رئیس جمهور مقام اول کشور در امور اجرایی است و تمام امور اجرایی کشور که به نحوی بر زندگی مردم تاثیر می گذارد باید تحت نظر مستقیم وی صورت بگیرد. به طور اجمالی می توان گفت که میزان آرای یک رئیس جمهور ارتباط مستقیمی با واقعی تر شدن این اصل قانون اساسی دارد.
گمان نمی کنم کسی در ایران زندگی کند ولی چیزی درباره لایحه هدفمند کردن یارانه ها نداند. نوروز ۱۳۸۷ بود که رئیس جمهور در پیام نوروزی خود که از تلویزیون پخش شد، خبر اجرای یک جراحی بزرگ اقتصادی در کشور را اعلام کرد و به مردم وعده داد که هر چه سریعتر و در عین حال با کیفیت کارشناسی بالا به اجرای این طرح بپردازد. وقتی این موضوع جدی شد، پای نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز به ماجرا باز شد. نمایندگان مردم معتقد بودند که دولت می بایستی این طرح را در قالب یک لایحه تنظیم و به مجلس ارائه کند تا بهارستان نشینان درباره مفاد مختلف آن تصمیم گیری کنند.
کارهای اولیه و مقدماتی این طرح به کندی پیش می رفت. نزدیک بودن به انتخابات ریاست جمهوری و همه مسائل جانبی آن، باعث عدم تمرکز بر روی این طرح می شد. گهگاه خبری مبنی بر بررسی کلیات لایحه به گوش می رسید اما با توجه به سابقه نه چندان مناسب کشور در اجرای طرح های مصوب، مردم احتمال اجرای این طرح را اندک می دانستند.
انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و محمود احمدی نژاد با یک رای بی سابقه در یک انتخابات بی سابقه مجددا به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. احمدی نژاد که سرمست از این پیروزی بود، از همان ابتدای کار نشان داد که با رئیس جمهور دولت نهم تفاوت های اساسی پیدا کرده است که مهمترین آن، تقویت مقام و جایگاه رئیس جمهور بود. نمود واضح این مساله در ماجرای رای اعتماد به وزرا دیده شد. جایی که اکثریت قریب به اتفاق وزرای پیشنهادی دولت توانستند از مجلس رای اعتماد بگیرند. بعد از این قضایا، دولت با یک اقدام سریع، مجلس را وادار به آغاز بررسی جدی لایحه هدفمند کردن یارانه ها کرد. مجلس هر روز در دو شیفت صبح و عصر به بررسی مفاد این لایحه می پرداخت. این روند ادامه داشت تا اینکه موضوع به نحوه در اختیار گذاشتن اعتبارات مالی این طرح به دولت رسید. بند ۱۳ لایحه ارائه شده از سوی دولت به مذاق بهارستانی ها خوش نیامد و زمزمه هایی مبنی بر تغییر آن به گوش می رسید. این زمزمه ها آنقدر شدید شد که رئیس جمهور شخصا وارد ماجرا شد و با یک اقدام انقلابی که فقط و فقط از احمدی نژاد بر می آید به مجلس رفت و درباره ضرورت تصویب خواسته های دولت سخن گفت.
تا اینجای ماجرا تقریبا همه چیز به صورت طبیعی پیش می رفت. اختلاف میان مجلس ها و دولت ها همواره وجود داشته است و مجلس هشتم و دولت دهم نیز از این مساله مستثنی نیستند. اما ناگهان همه چیز به هم ریخت: ((اگر بند ۱۳ به صورتی که دولت تنظیم کرده است، تصویب نشود، لایحه را پس می گیرم)). این جمله رئیس جمهور چنان شوک عظیمی ایجاد کرد که ترکش های آن حتی افرادی چون توکلی و لاریجانی را نیز بی نصیب نگذاشت. لاریجانی که ترجیح داد جایش را به ابوترابی بدهد و خودش به عراق برود و توکلی هم آنقدر دستپاچه شد که دولت را متهم به بهانه گیری برای عدم اجرای طرح متهم کرد، آن هم طرحی که خود دولت پیشنهاد اجرای آن را داده است!!!
اگر بخواهیم به طور کلی و مختصر به این ماجرا نگاه کنیم، یقینا باید حق را به دولت و شخص رئیس جمهور بدهیم. رئیس جمهور خود را در برابر مردم، موظف به ایجاد شرایط راحت زندگی می داند. همین احساس مسئولیت در مقابل مردم است که به او چنان شجاعتی می دهد که عیار منشانه در مقابل نمایندگان مجلس بایستد و آنها را تهدید به پس گرفتن لایحه کند. این شجاعت که ناشی از پشتوانه رای بالای رئیس جمهور است، به او این امکان را می دهد که به خاطر منافع مردم با سایر مسئولین مجادله کند (به تعبیر دقیق تر، احساس حمایت مردمی که رئیس جمهور را پشتیبانی می کند، باعث افزایش قدرت چانه زنی رئیس جمهور می شود). اجرای این طرح بر عهده دولت است و رئیس جمهور هم به عنوان رئیس دولت حق دارد که به عنوان مجری این طرح و کسی که در صدر این ماجرا قرار دارد، انتظار برآورده شدن خواسته های خود را داشته باشد. مطمئنا اگر این طرح به صورت بد اجرا شود و تاثیرات نامطلوب بر روی زندگی مردم داشته باشد، توکلی و لاریجانی و کواکبیان و تابش و ... مورد بازخواست مردم قرار نمی گیرند. بلکه این شخص رئیس جمهور است که وظیفه پاسخگویی را بر عهده دارد. مجلس نمی تواند خواسته های خود را به دولت تحمیل کند و سپس در صورت اثرات سو این طرح، دولت را بازخواست کند. در خواست دولت این است که اجازه بدهند کار بر منوال پیشنهادی آن طی شود و اگر ایرادی هم پیش آمد، دولت پاسخگو خواهد بود. مثلا می توان به ماجرای بودجه سال ۸۸ اشاره کرد که رئیس جمهور آن را اجرا ناشدنی خواند و پس از اصرار مجلس بر آن، هرگونه مسئولیت عواقب آن را از دولت سلب کرد.
مخلص کلام اینکه پشتوانه رای بالا برای یک رئیس جمهور، صرفا باعث تفاخر وی و هوادارانش نیست. بلکه این امر موجب هویت بخشی به مقام ریاست جمهوری می شود و تحکیم و تثبیت مناصب حکومتی در نظام مقدس جمهوری اسلامی را در پی دارد.
مهدی خانعلی زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست