دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

هرمنوتیك و تفسیر متون دینی


هرمنوتیك و تفسیر متون دینی

پیش از قرون وسطی, كلیسا در حوزه ی دین پژوهی و تفسیر كتاب, معتقد بود كه هر متنی, ویژگی های خاص خود را دارد و برای كشف یك متن باید بحثهای تفسیری مخصوص آن مطرح شود; بر این اساس, تفسیر كتاب مقدس, تفسیری ویژه و غیر مرتبط با تفسیر دیگر متون تلقی می شد

اصطلاح «هرمنوتیك» از فعل یونانی «هرمنوئین» مشتق شده و از نظر ریشه شناختی با «هرمس» خدای یونانی كه پیامبر خدایان و حافظ مرزها بوده است، ارتباط دارد. هرمس، علاوه بر ابلاغ پیام خدایان به انسان، آن را به گونه ای قابل فهم برای مخاطبان به تفسیر می گذاشت; بر این اساس، عمل تفسیر را دارای سه بخش اصلی دانسته اند:

۱) پیام،

۲) تفسیر مفسّر

۳) مخاطبان.

پیش از قرون وسطی، كلیسا در حوزه ی دین پژوهی و تفسیر كتاب، معتقد بود كه هر متنی، ویژگی های خاص خود را دارد و برای كشف یك متن باید بحثهای تفسیری مخصوص آن مطرح شود; بر این اساس، تفسیر كتاب مقدس، تفسیری ویژه و غیر مرتبط با تفسیر دیگر متون تلقی می شد.

دانشمندان، بعد از رنسانس، به جهت عواملی همچون عقلانی نبودن اصول كتاب های مقدس، مخالفت كتاب مقدس با علوم جدید و گزارشی بودن متون مقدس، در پی پایه ریزی ضوابط و اصولی برای تفسیر متون برآمدند كه شامل تمام متون ـ ادبی، هنری، دینی و... می شد. در سیر تحوّل این بحث، گرایش های گوناگونی پدید آمد كه اكنون از آنها تحت عنوان

۱) هرمنوتیك عام

۲) هرمنوتیك كلاسیك

نام می برند.

الف)هرمنوتیك عام:

هر بحثی است كه مربوط به تفسیر متن باشد و اصول و ضوابطی را در جهت كشف مراد مؤلف و رسیدن به معنای نهایی متن معرفی یا وجود چنین امری را انكار كند كه شامل همه نحله های تفسیری است.

ب) هرمنوتیك كلاسیك:

بر یك نحله خاص تفسیری اطلاق می شود كه می گویند: یك متن، در جریان فرهنگ ها و سنت ها، نمودهای مختلفی دارد و پیام های مناسب با آن فضای فرهنگی را تحویل مخاطبان خود می دهد.

در واقع، مخاطبان و فضاهای ذهنی و شرایط فرهنگی آنهاست كه به متن معنا می بخشد; از این رو، هر كس هر چه از متن فهمید، اگر متناسب با فضای فرهنگی او باشد، درست خواهد بود; چه بسا مخاطب از مؤلف فراتر رفته و به فهمی عمیق تر درباره متن دست یابد كه نقطه آغازین این اصطلاح و پیدایش این نحله در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بوده است.

گروه اخیر، از «فهم» به عنوان نوعی «وجود» و «واقعیت» یاد كردند كه مثل زبان همیشه در تحوّل است; بنابراین، درباره تحوّل هرمنوتیك به طور كلی باید گفت كه از نوعی معرفت شناسی (Epistemology) به گونه ای روش شناسی (Hethodology) و سپس نوعی هستی شناسی (Antology) یا «نظریه هرمنوتیك» تحوّل یافته است.

بعد از ذكر مقدمه، به طور اجمال به بیان روش و نظر مفسران درباره تفسیر قرآن، سپس به قواعدی كه قائلان به هرمنوتیك به آن اشاره كردند می پردازیم.

ـ در قرآن تحریفی صورت نگرفته و قرآن، عین وحی و اصول و مسائل اولیه اسلام عقلانی است و با قوانین عقل، قابل تبیین و متكلم و مؤلف قرآن (خدای متعال) زنده و حاضر است.

ـ خداوند (بنابر قانون محاوره بین عقلا) معانی خاصی را از كلمات و جملات اراده كرده است.

ـ هر متنی می تواند سه عنصر معنایی داشته باشد:

۱) معنای حقیقی;

۲) معنای مجازی;

۳) سایه های معنایی سخن و لوازم و آثار.

اگر الفاظ، صراحت، یا ظهور داشته باشند، نیاز به تفسیر نداریم و گرنه مفسر باید كشف نقاب كند.

▪ تفسیر یك متن یا كلام را به معنای كشف و بیان مراد متكلم، یعنی معنای حقیقی و مجازی سخن می دانند و دستیابی به سایه های معنایی سخن و بیان آنها را تأویل می نامند كه ـ اگر تأویل از سوی معصوم نرسیده باشد ـ قابل نقد و انتقاد است.

▪ مسأله صواب و خطا و رسیدن به واقع، نشانگر وجود واقعیتی به نام مراد گوینده در ورای متن است; پس انكار معنای نهایی متن، مستلزم انكار صدق و كذب فهم و غلتیدن در گودال نسبیت خواهد بود.

▪ چون زبان قرآن، زبان عربی است و زبان، مثل پدیده های دیگر در تحوّل است، فهم قرآن به آگاهی و به كارگیری قراردادهای زبانی، آشنایی با زبان عربی طبق استعمال زمان نزولش، در نظر گرفتن قراین پیوسته و ناپیوسته نیاز دارد (قراین لفظی و اصول بدیهی فضای نزول و شأن نزول) مراجعه به روایات، معیار قرار دادن امور یقینی (آنچه كه قطعی است و یا از دیدگاه دین و قرآن به منزله امر قطعی و یقینی است) در نظر گرفتن انواع دلالت های تضمنی، التزامی، مطابقی و... .

▪ با رعایت اصول محاوره زبان، بخش عظیمی از آیات را به درستی خواهیم فهمید و مواردی كه افرادی در اثر ذهنیت خاص خودشان از آیات برداشت می كنند: این برداشت به ذهنیات خود شخص مربوط است و ربطی به متن ندارد.

▪ استناد به علوم و معارف بشری در صورتی كه یقینی باشند، اشكالی ندارد و با ظنی بودن ـ كه غالباً چنین است ـ استناد به آنها و آنها را به عنوان مراد واقعی متن و گوینده بیان كردن صحیح نیست.

در مقابل مفسران، قائلان به هرمنوتیك، اكتفا به قواعد دلالت (سمانتیك) (Symantic) را در تفسیر متن كافی نمی دانند و در پی بیان قواعدی هستند كه تفسیر سنتی را به مبارزه فرامی خواند كه در این جا به برخی از نظریه ها و قاعده های عمده آنها اشاره می شود.

برخی، در باب معنا و تفسیر، قصد و مراد مؤلف را خارج از قلمرو معنای متن می دانند و متن را، مستقل از ویژگی های نویسنده آن، مورد بررسی قرار می دهند و عده ای (ژاك در یدا) معنای نهایی متن را طرد می كنند و معتقدند كه در جریان خواندن، معناهای بی شمار آفریده می شوند; به دیگر سخن، تفسیرگرایی مدرن، دست كم در دو محور اساسی، تفسیرگرایی سنتی را به مبارزه فراخوانده است: نخست در بی اعتنایی به مؤلف و قصد و نیت او در تدوین متن، و دیگری در باور به كثرت گرایی (Plurnlism) معنایی كه اعتقاد رسمی به نسبی گرایی (relatinism) در فهم متون را به دنبال دارد.

مفسران و متألهان در جواب این گروه می گویند: فهم متون دینی دارای ویژگی و خصوصیتی است كه لزوم توجه به قصد و مراد گوینده و مؤلف آن را كاملاً ضروری می نماید; از این جهت، حساسیت افزون تری بر سایر متون دارد. یك شعر یا یك داستان را می شود صرف نظر از اینكه چه كسی آن را سروده یا نوشته، مورد تفسیر و تجزیه و تحلیل قرار داد; امّا در باب متون دینی ما همواره در پی درك و فهم مقصود گوینده سخن و باری تعالی هستیم; چون دین داری، لبیك گفتن عملی و نظری به پیام پروردگار است و گوهر ایمانِ دینی، تصدیق حقایقی است كه خداوند از طریق وحی، تفهیم آنها را به انسان قصد كرده است; پس رویكرد مؤمنانه و عالمانه به متون دینی ـ بویژه متونی كه هیچگونه تحریفی در آنها رخ نداده است ـ به غرض درك و فهم و خواست خداوند متعال صورت می پذیرد، و با چنین غرضی، چگونه می توان پیوند متن را با مؤلفش نادیده انگاشت و متن دینی را همچون شعر یا نثری عادی پیش رو نهاد و به تفسیر آزاد آن ـ كه نوعی وارد شدن در بازی با متن است ـ پرداخت.

پانوشتها:

۱. مجله دانشگاه انقلاب علمی، پژوهشی، فرهنگی، ش ۱۱۰، ص ۸۳ ـ مجتهد شبستری، هرمنوتیك، كتاب و سنت، ص ۱۱ ـ ۳۳.

۲ . كتاب نقد، ش ۵ و ۶، ص ۶۵.

۳ . تفسیر تسنیم، آیهٔ الله جوادی آملی، ج ۱، ص ۲۲۴، نشر اسراء، چاپ اوّل، ۱۳۷۸.

۴. همان، ص ۲۱۴.

۵. معرفت دینی، صادق لاریجانی، ص ۱۲۹ و ۱۶۰، انتشارات مركز ترجمه و نشر كتاب.

۶ . تفسیر تسنیم، ص ۵۶ و ۱۹۶.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.