سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

چگونه یک اقتصاددان نخاله همه را رنجاند؟


چگونه یک اقتصاددان نخاله همه را رنجاند؟

▪ تیم‌هارفورد
▪ مترجم: گلچهره پاکدل
در کنفرانسی که همین اواخر درباره‌ اقتصاد تجربی برگزار شده بود، جان لیست، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو، موقع صرف نوشیدنی به حاضران گفت: …

تیم‌هارفورد

مترجم:

گلچهره پاکدل

در کنفرانسی که همین اواخر درباره‌ اقتصاد تجربی برگزار شده بود، جان لیست، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو، موقع صرف نوشیدنی به حاضران گفت: «زمانی فکر می‌کردم منفورترین فرد در این رشته‌ام.» در حالی که خبر نداشت همان‌موقع همکارانش ته دل به او می‌گفتند: «هنوز هم هستی.»

اما چرا این‌قدر تنفر؟ خیلی ساده؛ چون توجه بی‌اندازه‌ لیست به فوت و فن روش تجربی، برخی از ستایش‌شده‌ترین یافته‌های اقتصاددانان رفتاری را به خاک و خون کشیده است.

به عنوان نمونه، یک شکل از بازی‌های تجربی را در نظر بگیرید که مخالفان مدل انتخاب عقلایی بسیار در بوق و کرنایش کرده‌اند. بازی اولتیماتوم. در این بازی به یک بازیکن (A) ده‌دلار داده شده و از او خواسته می‌شود که هر مقداری از این مبلغ را که مایل است به بازیکن B بدهد. B می‌تواند این پیشنهاد را بپذیرد یا رد کند؛ اما اگر رد کند، نه به A و نه به B هیچ پولی تعلق نمی‌گیرد. حال اگر A یک حداکثرکننده‌ عقلایی درآمد باشد، یک سنت به B پیشنهاد خواهد کرد و او هم آن را خواهد پذیرفت؛ زیرا از هیچی بهتر است؛ اما این امر هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد، پس A و B حداکثرکننده‌ عقلایی درآمد نیستند.

بازی دیگری هست به نام بازی دیکتاتور که توسط جک نتش، دانیل کاهنمان (برنده نوبل)، و ریچارد تیلر (به یک اعتبار پیشروترین اقتصاددان رفتاری جهان) مطرح شده است. در بازی دیکتاتور، A ده‌دلار را مثل سابق تقسیم می‌کند؛ اما B نمی‌تواند پیشنهاد او را رد کند و لذا امکان باخت اولی وجود ندارد. با این همه بازهم در عمل A دو یا سه‌دلار به B می‌دهد. بازی سوم، مبادله‌ هدایا، با پیشنهاد پرداختی از سوی B به A آغاز می‌شود. آن‌وقت A تصمیم می‌گیرد که چطور پاسخ دهد.

نتایج به طرز شگفتی‌آوری سازگارند: این بازی‌ها نوعی تمایل به انصاف را در میان افراد به نمایش می‌گذارند. افراد بیش از آنچه که الزام دارند می‌پردازند، پیشنهادهای نابرابر را رد می‌کنند و بزرگوارانه همکاری می‌کنند. این نتایج بیش از ۲۰ سال چون خاری در چشم اقتصاد مرسوم بوده است.

دستاورد لیست این بوده است که نشان داده چنین نتایجی از تدابیر پیش اندیشیده‌ تجربی نشات می‌گیرند. او در یکی از آزمایش‌های تجربی، تنها اندکی قواعد بازی دیکتاتور را تغییر داد. از A خواست که علاوه بر تقسیم ده‌دلار بین خودش و B، این اختیار را نیز داشته باشد که حتی پولی هم از B بگیرد. این اختیار تازه ظاهرا بی‌ربط است؛ چون از آنجا که A به B پیشنهاد پول می‌دهد، دیگر دلیلی ندارد که به سرش بیفتد جیب‌های او راهم خالی کند؛ اما در واقع، وقتی این گزینه اضافه شد، تعداد خیلی کمتری از افراد تصمیم گرفتند اصلا پولی به B بدهند و حتی یکی از آنها پول B را هم گرفت. آزمایشی دیگر نشان داد که تمایل A به دریافت پول B بسیار کم می‌شد اگر او فکر می‌کرد که B خودش این پول را به دست آورده است. لیست به عنوان یک آزمایشگر مشاهده کرد که می‌تواند با اندک تغییر در تدابیر آزمایش افراد را بخشنده یا ظالم کند.

یک آزمایش دیگر که لیست آن را بهترین آزمایش خودش می‌داند، در یک گردهمایی مجموعه‌داران کارت‌های بیسبال انجام گرفت. لیست بازی تبادل کارت‌های بیسبال را طوری ترتیب داد که بیشترین شباهت را به بازی مبادله‌ هدایا داشته باشد و ملاحظه کرد که مبادله‌کنندگان کارت وقتی بدانند کل مساله یک آزمایش تجربی است مثل نمونه‌های آزمایشگاهی رفتار می‌کنند؛ اما آنها که نمی‌دانستند اعمال شان زیر نظر است به شکل خودخواهانه رفتار می‌کردند.

آزمایش‌های لیست نشان می‌هد که عوامل روانشناختی مهم‌اند؛ اما اثرشان بسیار مبهم تر و پیچیده تر از آن چیزی است که آزمایشگران قبلی تصور می‌کرده‌اند. با این حال شاید کار او ارزش و اعتبار خیلی‌ها را پایین بیاورد؛ به هرحال هیچ کس هم نگفته بود که حرفه‌ آکادمیک جای ایثارگری و دگراندیشی است.