جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آدم ها را با حق بسنجید


آدم ها را با حق بسنجید

گناه فتنه و فتنه انگیزی در منطق قرآن کریم, از گناه قتل بیشتر و فتنه گران از قاتلان بدترند

گناه فتنه و فتنه انگیزی در منطق قرآن کریم، از گناه قتل بیشتر و فتنه گران از قاتلان بدترند. فتنه هنگامی آغاز می شود که حق و باطل چنان درهم می آمیزند که شناخت هر یک از دیگری به آسانی امکانپذیر نیست. نویسنده مطلب کوشیده است که نگاهی به چگونگی شناخت حق از باطل در عرصه فتنه داشته باشد.اینک با هم مطلب را از نظر می گذرانیم:

● خداوند در زمان فتنه اهل حق را رها نمی کند

امام علی(ع) در خطبه ۵۰ نهج البلاغه درخصوص اینکه فتنه چگونه شروع می شود می فرماید: که شروع فتنه از دو جاست: یک بعد نفسانی دارد یعنی خودخواهی و دوم اینکه شروع فتنه از بدعت نظری در مفاهیم است. یک عده در اصول و مفاهیم بدعت می گذارند، آن را تحریف می کنند و عده ای هم برای قدرت طلبی و دنیاخواهی پیش می آیند؛ امام علی(ع) فرمود: فردی او را یاری می کند؛ فردی در مفاهیم بدعت می گذارد. ایشان می فرماید: اگر باطل باحق در نیامیزد و مخلوط نشود حق طلبان به راحتی آن را تشخیص می دهند و کار باطل پیش نمی رود ولی در فتنه، فتنه گران اندکی از حق و باطل را می گیرند و آن را مخلوط می کنند؛ یعنی زمانی که سخنرانی یا منبر آنها را گوش می کنید و یا مقاله و کتاب آنها را می خوانید متوجه می شوید که مباحث درستی در آن وجود دارد ولی درواقع مقداری از حق و مقداری از باطل با هم مخلوط و ارائه شده است؛ یعنی این مطالب باطل صریح نیست.

حضرت امیر(ع) می فرمایند: اینجاست که بازار شیطان گرم می شود و در جامعه یارگیری می کند. حضرت امیر می فرمایند: با این حال اینجا هم اگر کسی اهل حق باشد و تقوای حق داشته باشد، که خداوند رهایش نمی کند.

● در زمان فراگیری شبهه اگر حق و باطل را تشخیص نمی دهید بر جای خویش بمانید تا حجت پیدا کنید.

امام علی(ع) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه می فرمایند: مردم شما هدف گیری شده اید و مورد آماج بلا و امتحان هستید، بیدار شوید و از مستی وفور نعمت و از سختی عقوبت بترسید؛ آنگاه که غبار شبهه برانگیزد برجای خویش بمانید، حرفی نزنید و اقدامی نکنید و اگر نمی توانید حق و باطل را تشخیص دهید براساس تعصب و احساسات موضع نگیرید. فرمودند: وفتی نمی دانید حق و باطل چیست اگر تقوای حق طلبی دارید، آرام باشید. زمانی که متوجه نمی شوید و حجت عقلی و شرعی ندارید و بخواهید براساس احتمال، حدس، گمان، تبلیغات و تلقینات موضع بگیرید بیدار باشید و آنگاه که غبار شبهه برمی خیزد، برجای خویش بمانید تا حجت پیدا کنید. امام(ع) فرمودند: وقتی فتنه ها پیدا شود و راه کج پیش پای هر یک از شما بگذارد و آسیابش بچرخد، فتنه آغازش چون ابتدای جوانی، دلربا، فریبنده و جذاب است اما وقتی پایان یابد آثارش شوم و زشت است؛ چون نشانه های ضربت سنگ. حضرت امیر(ع) فرمودند: فتنه وقتی می آید در ابتدای آن نمی فهمید که فتنه است چرا که همه چیز مرتب، قشنگ، درست و تئوریزه شده است، فرمودند: اینجا جای صبر و دقت است. آغاز فتنه از افرادی است که بر سر قدرت، ثروت و ریاست مسابقه می گذارند و چون سگان این مردار را از دندان یکدیگر می ربایند و یکدیگر را می جوند و پس از مدتی پیروان از رهبران اعلام بیزاری و برائت می کنند و رهبرانشان از پیروانشان گلایه می کنند. هر یک تقصیر را برعهده دیگری می گذارد و چون دشمنان از یکدیگر جدا می شوند، هیچ یک مسئولیت آنچه کردند و مسئولیت فتنه را برعهده نمی گیرند و یکدیگر را با لعنت دیدار می کنند.

● مبادا امام حاکم خود را در این فتنه ها تنها بگذارید!

حضرت امیر(ع) می فرمایند: وقتی شبهه برمی خیزد برجای خویش بمانید، آنگاه که شبهه گردوغبار می کند، فتنه از رهگذرهای پنهان و غیرآشکار درمی آید، پس آنگاه به رسوایی و زشتی می گراید. امام علی(ع) در خطبه ۹۳ نهج البلاغه می فرماید: فتنه زمانی که می آید از روبرو شناخته نمی شود، وقتی که تمام می شود از پشت سر شناخته می شود یا در جای دیگری می فرماید: ای مردم! امام حاکم خود را در این فتنه ها تنها مگذارید تا بعدها خود را سرزنش کنید. خود را در آتش فتنه ای که پیشاپیش آن رفته اید بی اندیشه درمی آورید همانا من برای شما چراغم در تاریکی ! هرکس در تاریکی است و حق را از باطل نمی شناسد به این چراغ بنگرد، به من بنگرد و راه را بیابد.

● دشمنان علی(ع) در جمل از خوش سابقه ترین اصحاب پیامبر(ص) بودند.

حضرت امیر(ع) فرمود: در فتنه دل های سابقا مومن دو دل و سست می شوند، مردان سالم گمراه می شوند، رأی درست و نادرست درهم می آمیزد، فرزند با پدر کینه می توزد، پدر و فرزند علیه یکدیگر کینه می ورزند. در زمان امام علی(ع) یکی از مواردی که خود حضرت آن را فتنه نامیدند، شورش جمل بود که منتهی به جنگ جمل شد و این جنگ، اولین جنگی بود که بر علی(ع) تحمیل شد. حضرت در نهج البلاغه، شورش طلحه و زبیر را فتنه نامیدند و از مردم خواستند که آن را سرکوب کنند و طی نامه ای به مردم کوفه نوشتند که دیگ آشوب به جوش آمده و فتنه آغاز شده است؛ همه به سوی رهبر خود بشتابید و در جهاد علیه فتنه شتاب کنید که تأخیر خطرناک است.

دشمنان حضرت علی(ع) در جنگ جمل جزو خوشنام ترین، خوش سابقه ترین افراد و اصحاب پیامبر(ص) بودند؛ کسانی که حضرت می فرماید: ما از کودکی و خردسالی با هم بزرگ شدیم و در جبهه ها همیشه همه در کنار هم بودیم. طلحه و زبیر بارها در جهاد در خط مقدم بودند. شخص دیگر کیست؟ عایشه؛ ام المؤمنین و همسر پیامبر(ص). عایشه جزو نزدیک ترین افراد به پیامبر(ص) بود. عثمان خلیفه سوم کشته و پس از آن شورش شروع می شود. این شورش به حدی است که سه روز جنازه خلیفه روی زمین می ماند و هیچ کس حاضر نمی شود که او را دفن کند؛ یعنی فضای مدینه اینگونه بود. می دانید که جنازه عثمان، خلیفه سوم را در نیمه شب و بعد از سه روز آن هم با وساطت امیرالمؤمنین(ع) برای دفن بردند. ابتدا مردم مدینه نگذاشتند که او در قبرستان مسلمانان دفن شود و به همین خاطر عثمان را در مقبره و باغ یک کسی دفن و بعد روی آن دیوار خراب کردند تا کسی نبش قبر نکند که بعدها همانجا جزو قبرستان بقیع شد.

درواقع خود قضیه قتل خلیفه نیز یک فتنه بود و از مواردی بود که حق و باطل با یکدیگر مخلوط شده بودند.

حضرت امیر(ع) هم منتقد روش حکومتی عثمان بودند وهم درعین حال مخالف قتل خلیفه.

● انواع و اقسام رنگ ها و چهره ها و صداها

خلیفه کشته می شود و مردم به سمت حضرت علی(ع) هجوم می آورند. اصحاب، مهاجرین و انصار و همه به سمت علی (ع) هجوم می آورند که باید رهبری را برعهده بگیرید. درابتدا حضرت می فرمایند که من را رها کنید و سراغ افراد دیگری بروید. هستند افرادی که دلشان می خواهد و برای تحویل حکومت آمادگی دارند. از من بگذرید. من اگر درحاشیه باشم و کمک کنم ونظارت داشته باشم بهتر از این است که مسئولیت حکومت را برعهده بگیرم. آنچه که برای اجرای عدالت پیش رو داریم انواع و اقسام رنگ ها و چهره ها و صداها است. بعد از این خود شما درست تشخیص نخواهید داد و برخی از شما مقابل من خواهید ایستاد. عده ای از شما کنترل احساسات خود را از دست خواهید داد و ایمان قبلی تان خواهد لرزید و عقل هایتان ثبات نخواهد داشت.

همه شما قدرت تشخیص نخواهید داشت؛ یعنی این کار به لحاظ نظری هم ثبات عقلی یعنی تشخیص درست حق از باطل می خواهد و هم ایمان وقلب محکم؛ ولی اکثر شما این شرایط را ندارید؛ نه قلب های شما برای این کار محکم خواهد بود و نه عقل هایتان ثبات خواهد داشت تا حق را از باطل به درستی تشخیص دهید. من از همین حالا می بینم که آفاق تیره و نیمه تاریک و نیمه روشن خواهد بود و این را بدانید اگر من مسئولیت حکومت را قبول کنم دیگر گوشم بدهکار وراجی ها و سرزنش های دیگران نخواهد بود و به آنچه که خودم درست می دانم عمل خواهم کرد. بنابراین با چشم باز با من بیعت کرده و به من رأی دهید.

● بیعت کنندگان با علی (ع) سه جنگ را به ایشان تحمیل کردند

حضرت امیر(ع) می فرمایند: من نمی خواستم مسئولیت حکومت را قبول کنم ولی چنان جمعیت به سمت من هجوم آورد که لباسم از دو طرف پاره شد، دختران از فرط اشتباه حجاب خود را کنار گذاشتند و به سمت من می آمدند و پیرمردهایی که با عصا راه می رفتند چنان به سویم می آمدند که عصای خود را پرت کردند.

من وقتی دیدم مردم این چنین به سمت من آمدند و بیعت عمومی است و همه می گویند که ما پای تو ایستاده ایم، دیگر بهانه ای نداشتم که این مسئولیت را قبول نکنم وحجت بر من تمام شد. با این حال می دانستم که برخی از همین افراد با من چگونه رفتار خواهند کرد و زمانی که خلافت و رهبری را پذیرفتم، گروهی از همین افراد پیمان شکستند (ناکثین)، گروه دیگری از دین خارج شدند (مارقین) و دسته سوم ستم کردند (قاسطین) و همین ها سه جنگ را به من تحمیل کردند. گویا نشنیده بودند که خداوند در قرآن فرموده بود که آخرت از آن افرادی است که دردنیا دنبال فساد و برتری طلبی نباشند و این خانه و دار آخرت را مخصوص افرادی قراردادیم که اراده علو یعنی

برتری طلبی، ریاست و قدرت طلبی و اراده فساد نداشته باشند.

حضرت امیر (ع) می فرمایند: چطور شما در قرآن این آیه را می بینید ولی باز با من درگیر شدید. چرا این آیه در ذهن همه شما وجود دارد اما دنیا چشم شما را پرکرده است و به وقتش آیه های این چنینی را فراموش می کنید. علتش این است که منافع شما به خطر می افتد. سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید اگر آن گروه بسیار برای بیعت با من هجوم نمی آوردند و حجت بر من تمام نشده بود و اگر نبود که خداوند از عالمان و آگاهان پیمان گرفته است که بر گرسنگی ستمدیدگان و شکم بارگی ستمگران آرام نگیرند به خدا سوگند مسئولیت حکومت را قبول نمی کردم و مهار شتر حکومت را روی کوهان آن می انداختم تا هرجا دلش می خواهد برود و آب پایان آن را به جام آغاز آن می دادم، و می دانید و می دانستید که دنیای شما درنزد من بی ارزش تر است از عطسه بز. ابن عباس روایت می کند: در دومین روزی که مردم مدینه با علی بیعت کردند امام علی همان اول آمد و سخنرانی کرد که از همین سخنرانی جنگ ها بیرون آمد و فهمیدند که با علی نمی شود ساخت و باید با او جنگید و حکومت وی باید براندازی و ساقط شود.

ابن عباس روایت می کند: حضرت امیر (ع) در بخشی از سخنرانی خود گفت: مردم در روز اول حکومت به شما بگویم، ای مردم! بدانید که هر زمین و امکاناتی که از بیت المال در دوره قبل گرفتید و به شما داده شده، از اموال خدا و اموال مردم و بیت المال به هرکس دادند همه آنها بدون استثنا به بیت المال بازخواهد گشت. همه را مصادره می کنم و از شما پس می گیرم، هرکس هرآنچه را که از بیت المال بیش از سهم خود برداشته است به بیت المال باز می گردانم اولین قدم اول حکومت بنده است، بعد هم نگویید که برگذشته ها صلوات.

حضرت امیر(ع) فرمود: حقی که زمان بر آن گذشته است باطل نمی شود، حق و حقوق و عدالت مشمول عبور زمان نمی شود، اگر این اموالی را که از بیت المال برداشتید و رفتید و با آن ازدواج کردید و با مهریه همسرتان کردید همان را از شما پس می گیرم، واگر هم درنقاط مختلف سرمایه گذاری کردید همه را از شما پس خواهم گرفت چرا که اینها مال شما نیست. اینها مال خداست و متعلق به فقرا و محرومان است. هرکدامتان هم بگویید که عدالت سخت است، حضرت فرمودند اتفاقاً آسان است، دراجرای عدالت گشایش، سعه و راحتی است برای همه، اتفاقاً اگر عدالت اجرا شود همه راحت زندگی می کنند، اگر کسانی فشار عدالت را سخت می دانند بدانند که فشار بی عدالتی سختی بیشتری دارد.

حرف هایی را هم که بیان می کنم شعار نیست یعنی گردن من به آنچه می گویم گرو است. گردن من درگرو صحبت های من است و جانم را درراه صحبت هایم می دهم.

فرمودند: افرادی که تقوا داشته باشند در شبهات وارد نمی شوند، چرا که از این به بعد عده ای در افکار عمومی شبهه ایجاد می کنند آن هم با عنوان های قشنگ تا جلوی مرا بگیرند، ولی دراین میان افرادی که تقوا داشته باشند وارد شبهات نمی شوند و بازی نمی خورند ولی افرادی که دلشان می خواهد بازی بخورند بازی می خورند، آگاه باشید که بلاو آزمایش شما و آزمون بزرگ شروع شد عین روز اولی که پیامبر(ص) آمد.مانند ۳۰سال پیش، آن موقع بین اسلام و کفر انتخاب کردید دوباره کاری می کنم که مجبور شوید بین اسلام و کفر انتخاب کنید، دوباره سر دوراهی قرارتان می دهم، بازی تمام شد. نمی شود روش کفار را پیش بگیرید ولی با ظاهر مذهبی، نمی گذارم. باید بین عدل و ظلم انتخاب کنید، دوباره باید معلوم شود که چه کسی مؤمن است چه کسی کافر و فاسق. غربال می شوید، یا برمن با من یعنی یا با حق یا بر حق، تصمیم خود را باید بگیرید، انقلاب یاضد انقلاب، حق یا باطل، عدل یا فساد.

حسن رحیم پور ازغدی