جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

نقش زنان در توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی کشورها


نقش زنان در توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی کشورها

برای بیان چگونگی دستیابی به توسعه باید بیان داشت که اقتصادانان و جامعه شناسان, جملگی این واقعیت را پذیرفته اند که تنها عاملی که سرانجام جهت سرعت وآهنگ رشد و توسعه اقتصادی اجتماعی هر کشوری را تعیین می کند نیروی انسانی آن جامعه است نه سرمایه فیزیکی ویا منابع طبیعی و مادی آن; بنابراین شرایط اساسی شکوفایی و بالندگی هر جامعه در توسعه سرمایه های انسانی و تربیت نیروی کار نهفته است

برای بیان چگونگی دستیابی به توسعه باید بیان داشت که اقتصادانان و جامعه شناسان، جملگی این واقعیت را پذیرفته اند که تنها عاملی که سرانجام جهت سرعت وآهنگ رشد و توسعه اقتصادی - اجتماعی هر کشوری را تعیین می کند نیروی انسانی آن جامعه است نه سرمایه فیزیکی ویا منابع طبیعی و مادی آن; بنابراین شرایط اساسی شکوفایی و بالندگی هر جامعه در توسعه سرمایه های انسانی و تربیت نیروی کار نهفته است. توسعه سرمایه انسانی که از راه آموزش فراهم می شود ،موجب خواهد شد انتقال تکنولوژی وپیشرفتهای صنعتی به آسانی صورت پذیرد. در این راستا زنان که نیمی از جمعیت و نیروی انسانی را تشکیل می دهند در دهههای اخیر نقش به سزایی را در رشد و توسعه جوامع غرب بازی کرده اند; در توضیح باید گفت که انقلاب صنغتی در غرب که موجب ایجاد اصلاحاتی در زمینه اشتغال و قوانین مربوط به آن شد به ظهور فرایند توسعه در غرب کمک کرد.

انقلاب صنعتی باعث شد که مردان و سیاستگذاران به این مساله پی ببرند که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل داده اند و بدون استفاده از این نیروی کار عظیم ره به جایی نمی برند; در نتیجه برای استفاده ازاین نیرو اصلاحاتی را انجام داده اند و در پی آن با شروع جنگ جهانی و حضور بیشتر مردان در صحنه جنگ فعالیتهای زنان در کارخانجات ومراکز صنعتی بیشتر شده و در طی زمان با نیاز پیدا کردن به تحصیلات ویژه، زنان نیز بیشتر تحت آموزش قرار گرفتند و این رابطه موجب بالا رفتن سطح تحصیلات و فعالیتهای بیشتر زنان در سطح جامعه شده است. به طور کلی می توان این فرایند را از قبل از شکل گیری اینگونه توضیح داد که: تا قبل از آنکه در طی تحولاتی از جمله رنسانس، انقلاب صنعتی و جنگهای جهانی اول و دوم نگرش جوامع غرب نسبت به جایگاه زنان تغییر کند.

زن به سبب آنکه بخش فعال و مهم عمر خود را صرف خانواده با اهداف رسیدگی به امور فرزندان. کارها و وظایف سنتی و... سپری می کرد مطرود شناخته شده ومحکوم به ضعف عقلانی گردیده بود. فشار صنعت ورشد فرهنگ علمی زن را واداشت تا برای اثبات توانایی فکری خود به میدان تفکر عقلانی وعلمی روی آورد و زن خود را با نیازهای علمی جدید تطبیق دهد. رشد نمودار آموزشی زنان، آنان را به عنوان قویترین نیروی تعلیم پذیر مطرح نموده; به گونه ای که که پژوهشگران به پیشرفت درسی آنان از سطوح اولیه تا دانشگاه اعتراف کرده اند، سطوح تخصصی با رفع اتهام تاریخی زن، توان و استعداد او را پذیرفت وبا حضور بیشتر زنان در فعالیتهای اقتصادی غرب موجب بالا رفتن سطح تولید ودر نتیجه ایجاد روابط بازرگانی با دنیای خارج، کسب ثروت و بالاخره توسعه یافتگی در غرب شد وبه دنبال اتمام دهه ۸۵-۱۹۷۵که تحت عنوان دهه بین المللی زن نام گرفته بود، بخشی تحت عنوان «زنان در توسعه» در برنامه عمران سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۷ تاسیس شد...

مطالعات متعددی از سوی ILO و UNO در مورد تجزیه وتحلیل موقعیت زنان در سطوح منطقه ای و ملی و میزان اشتغال آنان و عوامل بازدارنده فعالیت زنان و نقش زنان در توسعه انجام شد که سعی در آماده سازی افکار عمومی ملتها و سیاست گذاران و برنامه ریزان جهت حل مشکلات مربوط به دستیابی زنان به اشتغال بیشتر را داشته است. همانطور که گفتیم از آنجایی که در بررسی عوامل موثر بر توسعه اقتصادی، اجتماعی توجه به نیروی انسانی وتخصصی مطرح است، لذا سخن از اشتغال زن و رابطه با توسعه نیز ضروری می نماید. چنانچه در گزارش از شاخصهای توسعه انسانی سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ میزان مشارکت زنان در بخشهای مختلف از جمله شاخصهای توسعه مورد نظر واقع شده است. در ایران یک سوم شاغلین زن هستند که از این تعداد۸۰درصد آنها در سه وزارتخانه آموزش وپرورش، آموزش عالی و بهداشت ودرمان وآموزش پزشکی مشغول به کار هستند. از این آمار معلوم می شود که تمرکز فعالیت بانوان در ابعاد تخصصی بیش از کارهای دیگر است.

افزایش فعالیتهای تخصصی بعد از انقلاب اسلامی ۴۰درصد می باشد. اما یک زن شاغل در جامعه ایران که روابط و مناسبت های آن سنتی است ولی فضای آن یک فضای مدرن می باشد با بحرانهایی روبرو است. در چنین جامعه ای، عوارضی از مواجهه سنت ومدرنیسم ناشی می شود و موجب پیامدهای بحران زایی می گردد. مثلا" وقتی صحبت از مشارکت در اجتماع می شود، از یکسو فشار مدرنیسم برای مشارکت زن ومنزلت اجتماعی اش دچار افراط می شویم واز سوی دیگر تحت تاثیر سنتهای مرد سالارانه دچار تفریط.

عوارض ناشی از این منازعه بین سنت و مدرنیسم بیش از پیش به زن لطمه می زند وتحت فشار فزاینده ای قرار می دهد. به عبارت دیگر می خواهیم بیش از گذشته بارهای جدید اقتصادی و اجتماعی را به دوش زنان بگذاریم در حالی که هنوز ملزومات و امکانات و زمینه های خانوادگی و اجتماعی و فرهنگی تسهیل کننده این مشارکت در جامعه وجود ندارد. براساس آمار موجود، در جوامع پیشرفته بیش از ۵۰درصد زنان در فعالیتهای اقتصادی سهم دارند در ایران این رقم ۱۲درصد آمارگیری شده است. البته نقش پنهان زنان در اشتغالات غیررسمی بدون مزد در این آمارگیری مورد توجه قرار نگرفته است.

به طور کلی می توان گفت یکی از معیارهای توسعه یافتگی که از همان میزان اشتغال زنان در جامعه می باشد در ایران بسیار ناچیز است و همچنان نیز رو به کاهش می باشد چرا که بسیاری از مراکز دولتی واداری از استخدام زنان با وجود تحصیلات بالای آنان سر باز می زنند که شاید یکی از اصلی ترین دلایل این مساله آن باشد که بینش سنتی جامعه ما مرد را نان آورخانه می داند که نداشتن شغل برای آنان نسبت به زنان مهمتر است. در این میان زنان که در پی کسب استقلال و مشارکت بیشتر در امر امرار معاش و همراهی مرد خانواده هستند. جذب مراکز خصوصی و با حداقل درآمد و ساعات کار بالا البته بدونه دارا بودن حداقل تسهیلات اجتماعی شده اند. این درحالی است که جوامع غربی سعی در دخیل کردن هرچه بیشتر زنان در محیط خارج از خانه دارند. مثلا" دولت نروژ مهلت دو ساله ای در اختیار کارخانجات و شرکت هایی که در زمینه صادرات و واردات فعالیت دارند قرارداده است تا زنان را به استخدام درآورند ودر غیر این صورت به دلیل اجرا نکردن قوانین جدید با پلمپ شدن درهایشان مواجه خواهند شد.

نتیجه کلی آنکه: با وجودی که نیروی انسانی اصلی مهم برای رسیدن به توسعه می باشد در کشور ما وبه طور کلی در کشورهای جهان سوم همچنان به دلیل وجود بعضی نگرشهای سنتی سعی در محدود کردن آنها برای اشتغال در خارج از خانه می شود در صورتی که می توان گفت وجود همین زنان به عنوان نیمی از نیروی انسانی وحتی در دوران جنگهای اول و دوم شمار بالایی از نیروی کار را تشکیل می دادند که موجب توسعه یافتگی ملل غرب گردیده است. در این صورت برای توسعه یافتگی کشورهای در حال توسعه یکی از مهمترین اصول، تغییر نگرش جامعه و همین طور دولتمردان آن برای ایجاد شرایطی می باشد که مشارکت فعال بانوان را در جامعه تسهیل می کند.

نویسنده : بتول رحیمی