سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
شرح سلوک گام به گام مولانا
زندهیاد دکتر عبدالحسین زرینکوب ازجمله بزرگترین و پرآوازهترین کاوشگران وادی فرهنگ در روزگار معاصر به شمار میآید. پشتکار بیوقفه و به تقریب نیمسدهای این فرهنگمرد نامدار در زمینههای تدریس و تالیف، نام او را با فرهنگ ایران پیوندی ناگسستنی و مانا بخشیده است.
نگاهی هرچند گذرا به سیاهه بلندبالای آثار به یادگار مانده از دکتر زرینکوب، پژوهشگر را به این نکته رهنمون میسازد که او در شاخههای گوناگون علوم انسانی از فلسفه و تاریخ گرفته تا ادب و عرفان، واجد تخصص و کاردانی افزون بوده است.
ناگفته پیداست که این کوتاه جستار را مجالی برای واکاوی تمامی ابعاد زندگی علمی و معرفی تمامی آثار پرشمار دکتر زرینکوب فراهم نیست. از اینرو، آنچه در این مختصر مورد نظر قرار گرفته، ارائه شرحی مختصر درباره کتاب ارزنده وی - پله پله تا ملاقات خدا - است که مشتمل بر شرح زندگی شاعر و عارف نامی ایرانزمین، مولانا جلالالدین محمد بلخی است و در آن خط سیر زندگی و مراحل مختلف سلوک روحانی مولوی نشان داده شده است.
کتاب پلهپله تا ملاقات خدا، به جز قسمت پایانی که مشتمل بر ارجاعات، یادداشتهای حاشیهای و کتابنامه است، ۱۰ بخش را شامل میشود. دو بخش نخست که تحت عناوین بهاولد و خداوندگار و هجرت یا فرار نگاشته شده، دربرگیرنده روزگار کودکی مولانا است. دورانی که به باور زرینکوب، مولوی «خود را در یاد الله و در عشق پدر که مستغرقالله بود غوطهور مییافت».
بخش سوم کتاب که لالای پیر در قونیه نام دارد، درباره وقت جوانی مولاناست. دورانی که مولانا پدر خویش، بهاولد را از دست داد اما برهانالدین ترمذی، شاگرد دیرینه و مرید وفادار بهاولد، او را به تحصیلی که هفت سال به طول انجامید، تشویق و ترغیب نمود. عهدی که در پایان آن مولوی فقیهی برجسته و در عین حال عارفی سالک همتای پدر شد اما همواره تشویش ناشناختهای ضمیر او را برآشفته میساخت.
چهارمین و پنجمین بخش کتاب که عنوانشان به ترتیب عبارت است از طلوع شمس و غیبت بیبازگشت، مشتمل است بر چگونگی آشنایی و رابطه مولانا با شمس تبریزی و تاثیری که شمس بر او نهاد و البته به فراخور سخن توضیح مفصل درباب اندیشه و مرام شمس نیز گفته آمده است. به باور زرینکوب، مولوی در پی آشنایی با شمس راه تشویشزدایی درون را آموخت و برای از هم دریدن حجابهای تعلق جرات یافت:
«به او آموخت که علم و حتی زهد و حال آمیخته به تظاهر و ریای اهل خانقاه حجاب او است و تا این حجاب تعلقات را ندرد، ملاقات خدا که در کتاب وی از آن به لقای رب تعبیر رفته است برایش ممکن نخواهد بود».
نکته: زرینکوب به نقد و ارزیابی مختصر دو اثر ماندگار مولانا - دیوان شمس و مثنوی معنوی - پرداخته و بر آن ایده است که با وجود ارزش فراوان شعر و هنر، مولانا را نباید تنها شاعر و هنرمند پنداشت زیرا این کار در حقیقت چیزی جز «فرود شان او» نیست
البته غیبت بیبازگشت شمس و پدیدار گشتن سایه ابر غمبار جدایی بر زندگی مولوی نیز از منظر زرینکوب به هنگام بوده است، زیرا «اگر صحبت دوام مییافت مولانا همچنان دربند شمس میماند و شاید تعلقی که به شمس داشت، او را از سیر در مراتبی که جز با رهایی از هرگونه تعلقی برایش دست نمیداد بازمیداشت».
رقص در بازار و حسامالدین و قصه مثنوی، نامی است که زرینکوب به بخشهای ششم و هفتم کتاب داده است. در این دو بخش زرینکوب حکایت دوستی مولوی با دو فرد تاثیرگذار بر منش و روش او را آورده است. نخست، صلاحالدین زرکوب، که در او مولانا «تجسم جدید شمس گمشده خود را یافت» و آن دیگری حسامالدین چلبی که «تجسم خاطره شمس و جانشین واقعی صلاحالدین» بود و مولانا به اصرار وی مثنوی معنوی را پدید آورد. شایسته یادآوری است که در این بخشها زرینکوب از سماع مولانا و ویژگیهای آن و همچنین اوضاع سیاسی ـ اجتماعی آسیای صغیر مقارن آن احوال نیز سخن به میان آورده است.
در بخش هشتم که عنوان عبور به ماورای شعر دارد زرینکوب باور مولانا درباره شعر و سرایش آن را بیان داشته و اذعان کرده که قول شایع تذکرهنویسان، مبنی بر آنکه مولوی«در فراق شمس و در پی غیبت او ناگهان شاعر شد» اشتباه است. از دیگر سوی، به نقد و ارزیابی مختصر دو اثر ماندگار مولانا، دیوان شمس و مثنوی معنوی نیز پرداخته و اذعان داشته «نه مجرد شیوه فکر و بیان عطار و سنایی، شعر مولانا را توجیه میکند و نه نشانیهایی که از شعر امثال انوری و ظهیر فاریابی و خاقانی گهگاه در کلام او به نظر میرسد، معرف شیوه فکر و بیان اوست». به دیگر سخن زرینکوب بر آن ایده است که با وجود ارزش فراوان شعر و هنر، مولانا را نباید تنها شاعر و هنرمند پنداشت زیرا این کار در حقیقت چیزی جز «فرود شان او» نیست.
از مقامات تبتل تا فنا، عنوان بخش نهم کتاب است و در آن اندیشه، عرفان و جهانبینی مولانا مورد کنکاش قرار گرفته است. زرینکوب که معتقد بود «سلوک مولانا طریقت را از شریعت جدا نمیساخت» در این بخش مطالب ارزندهای را واگویه نموده است. از آن جمله میتوان به تبیین مراتب مختلف عرفان و تشریح مفاهیمی چون حقیقت انسان، ضرورت ادب، عشق مجازی و حقیقی، فنا و... از دیدگاه مولانا اشاره کرد.
واپسین بخش کتاب، سالهای پایان نام دارد. این بخش دربردارنده مطالبی درباره کردار مولانا و رفتار او با خانواده، مریدان، عامه، غیرمسلمانان، دانشمندان و فرمانروایان است. صفحات پایانی این بخش نیز به مرگ مولانا اختصاص دارد و البته برآیند سخن زرینکوب را نیز در آن میتوان دید. به باور او، مولانا پلهپله نردبان نورانی سلوک را یک نفس تا ملاقات خدا طی کرد، اما در طول مدت یک عمر ۶۸ ساله که برای عمر تاریخ یک نفس هم نبود. از وقتی این نفس کوتاه فانی به ابدیت متصل شد، نفس باقی و سرمدی که جان جانهاست، همراه با صدای شعر او و همراه با آهنگ نی جادویی او عالم را در هر نفس از عطر نفحههای حیات پر نمود و روحهای مستعد را به افقهای متعالی کشاند.
امیر نعمتی لیمائی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست