شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
روشنفکری دینی
در این مقاله نویسنده با اشاره به سه مؤلفه تعقل، آزادی و اصلاحطلبی در تعریف روشنفکری، نسبت دین با روشنفکری را مورد بررسی قرار میدهد و تلاش میکند تا به نوعی میان روشنفکری و دینداری پیوند برقرار نماید.
● مقدمه
روشنفکری مقولهای جدید است. در تعریفی که از روشنفکری ارائه میشود میتوان به سه مؤلفه اشاره کرد: اگر این سه مؤلفه در فردی وجود داشته باشد میتوان او را روشنفکر دانست. مؤلفه اول خردگرایی است. روشنفکر به تعقل اهتمام جدی دارد و محور کارهای او را تعقل تشکیل میدهد. مؤلفه دوم آزادگی است. اعتراضهایی که از سوی روشنفکر در مقابل قیود آزادی ابراز میشود بر همین اساس است. مؤلفه سوم این است که روشنفکران عموما افرادی اصلاحطلب هستند و میتوان این اصلاحگری را تا حد یک انقلاب پیش برد.
وقتی که نسبت روشنفکری (با سه مؤلفه فوق) با دین و در جامعه ما با اسلام سنجیده میشود، موضوع کمی پیچیدهتر است. در مورد مؤلفه اوّل و دوم ممکن است این سؤال پیش آید که آیا روشنفکری اساسا با دین سازگار است یا نه؟ به این پرسش هم پاسخ مثبت و هم پاسخ منفی دادهاند. برخی گفتهاند این دو ناسازگار هستند و نمیتوان طرح عقلانیت را به انتها رسانید مگر اینکه نسبت به دین «لابشرط و لااقتضا» و بیتفاوت بود. جالب این است که این جواب را هم برخی از روشنفکر بیان کردهاند و هم برخی از دینداران.
در این میان جریان دیگری وجود دارد که فکر میکنم در نیم قرن اخیر در جامعه ما به شدت رشد کرده است. این جریان به نوعی سازگاری میان روشنفکری و دین، یا دین و عقلانیت، یا دین و آزادی یا به بیان عمومیتر، تجدد و سنت قائل است و معتقد است که میتوان این دو را سازگار کرد. میزان این سازگاری در میان این گروه که روشنفکر دینی نامیده میشوند متفاوت است. با این مقدمه میتوان روشنفکری دینی را تعریف کرد. در اینجا منظور ما از دین، اسلام است: روشنفکری دینی، روشنفکری است که آن سه مؤلفه مذکور (خردگرایی، آزادگی، اصلاحگری) را در خود دارد، ولی به مؤلفه چهارمی نیز معتقد است: دغدغه دین داشتن. پس دغدغه اصلی روشنفکری دینی، دنبال کردن اهداف دین و منافات نداشتن اقوال و افعالش با دین است. در نیم قرن اخیر افرادی در جامعه ما ظاهر شدند که این چهار مؤلفه را در خود جمع داشتهاند. اگر بخواهیم معرفت موجود دینی را با همه لوازم آن بپذیریم، در مواردی به تعارض با پروژه عقلانیت و روشنفکری میانجامد. روشنفکر دینی در هر دو منطقه تصرف کرده است. یعنی هم در حوزه روشنفکری تصرفاتی کرده و قیودی قائل شده و هم در حوزه معرفت دینی به تلقی گذشتگان از دین سوهانی کشیده و پالایشی انجام داده است. چنین است که او هم توانسته روشنفکر باقی بماند و هم دیندار.
دقت کنید که من نگفتم روشنفکر دینی در اصل دین تصرف کرده است. این داعیه بعضی از متدینان است. در آنچه که به عنوان فرهنگ دینی یاد میشود عرفیات فراوانی راه پیدا کرده است. روشنفکری دینی در مقام پالایش این عرفیات از تعالیم دینی به تمامی از ناحیه کتاب و سنت نیست؛ بلکه بخشی از این فرهنگ، برداشت انسانهای متأثر از مکان یا زمان خاص است که به تدریج به عنوان عرف دینی مطرح شده است؛ گرچه ممکن است به هیچ وجه ریشه و منشأ دینی هم نداشته باشد. آیا روشنفکر دینی میتواند خردورزی را تا به انتها پیش ببرد و به پروژه آزادی تا آخر وفادار باشد؟
روشنفکر دینی در بخش نظری، فارغ از اعتقادات شخصی و دینی خود میتواند تا به انتها در مورد هر امری بحث کند و بیندیشد. به تعبیر دیگر، در حوزه نظری، برای دیندار چه روشنفکر و چه غیرروشنفکر - به شرط اینکه عالم و متخصص باشد - هیچ مرزی وجود ندارد.
در هیچیک از متون دینی ما هیچ مرز ممنوعی در حوزه نظر و اندیشه مشاهده نمیشود. حتی در حوزه بیان در مجامع علمی نیز هیچ خط قرمزی به لحاظ دینی ندارد. بنابراین، اگر منظور از عقلانیت جواز نقادی همه سطوح و حوزههاست، میتوان گفت متخصص و عالم در هر امری میتواند چنین کند. برای عالم هیچ خط قرمزی در اندیشه وجود ندارد. به نظر من عقلانیت انتقادی در حوزه نظری و اندیشهورزی و برای متخصصان آزاد است و هیچ قید و بندی ندارد. شخص عالم حق دارد در مجامع علمی در مورد هر موضوعی - اعم از دینی و غیردینی - با رعایت ضوابط علمی سخن بگوید، تنها قید، رعایت موازین و زبان علمی است. همین و بس.
یک موضوع باقی میماند: آیا اینگونه بحثها را به حوزه عمومی کشاندن، به نحوی که متخصصان و غیرمتخصصان درباره آنها اظهار نظر کنند، مجاز است یا نه؟ اگر در متون و تعالیم دینی ما قیودی در مورد طرح اینگونه مباحث نظری وجود دارد، این قیود متوجه حوزه عمومی و طرح این مباحث برای توده مردم است. به میزانی که جامعه رشد کند، مهیای ورود به چنین مباحثی میشود و به همین میزان این مباحث به تدریج در جامعه امکان طرح پیدا میکند. اما اینکه آیا مصلحتی نیز برای طرح اینگونه مباحث در حوزه عمومی وجود دارد بحث دیگری است.
نکته دیگری نیز وجود دارد. آیا ما در پروژه عقلانیت، عقل را تنها منبع ادراک میدانیم یا نه؟ پاسخ این است که دیندار چه روشنفکر و چه غیرروشنفکر بر این باور نیست که عقل تنها منبع ادراک و داوری است. ما منبعی فراتر و اقوی از عقل نیز داریم. آنچه دیندار روی آن دست مینهد و با روشنفکر غیردینی در مورد آن تعارض منظر جدی پیدا کند، پذیرش منبعی فراعقلی - و نه غیرعقلی - است. این منبع عقلی، وحی است. اگر روشنفکری به معنای نفی هرگونه منبع ادراکی غیرعقلی باشد، قطعا روشنفکر دینی در این زمینه، با دیگران تفاوت و مناقشه جدی دارد. این همان مؤلفه چهارمی است که قبلا گفتم (دغدغه دینداری) باید در روشنفکر دینی باشد. معنی دغدغه دینداری این است که حاکمی به نام وحی، مدرکی به نام وحی و منبعی به نام وحی در امور خاصی حضور مستقیم دارد. پذیرش این امر گام اول در دینداری است. بنابراین ما منبعی غیر از عقل برای معارف خود داریم. این منبع فراتر از عقل انسان (جمعی و تاریخی) است. علاوه بر این داوریها نیز منحصر به داوری عقل (اعم از عقل جمعی و تاریخی) نیست. دینداری یعنی پذیرش این دو نکته در مورد وحی؛ یعنی ما هم منبع معرفتی فراعقلی داریم و هم منبع داوری فراعقلی.
گرچه چنانکه گفتم، این منبع نیز همچون منبع عقل، نقدپذیر است - البته با همان قیودی که گذشت: با ضابطه علمی، از سوی متخصصان، به تعبیر دیگر چنین نیست که تمام آموزههای وحیانی توقیفی و تعبدی باشد.
● اشاره
▪ سه ویژگی تعقل، آزادیخواهی و اصلاحگری، از دیرباز در میان انسانها و جوامع، خصوصا جوامع اسلامی وجود داشته و مورد توصیه و تشویق قرار گرفته است. البته علاوه بر این سه ویژگی فضایل مهم دیگری همچون حقجویی، حقطلبی، عدالتخواهی و بسیاری از فضایل دیگر نیز وجود داشته و دارد. از این رو باید گفت، بنإ؛ااظظ بر تعریف مذکور از روشنفکری در مقاله، روشنفکری نه تنها مقولهای جدید نیست، بلکه مقولهای ناقص است. مهم آن است که معنای عقل، آزادی و اصلاحطلبی در فرهنگ غرب، که زادگاه پدیده به اصطلاح روشنفکری است، با معانی این سه واژه در فرهنگ دینی، خصوصا فرهنگ اسلام، متفاوت است. عقل ابزاری در فرهنگ روشنفکری غرب برترین جایگاه را دارد و در هر تعارض و تزاحمی این عقل است که مقدم میشود. عقل، نقد هر چیزی غیر از عقل را جایز میداند؛ از این رو برخی از اندیشمندان غربی گفتهاند در پروژه روشنفکری که اساس آن محوریت انسان است، عقل (محدود بشری که مغلوب هواهای نفسانی نیز واقع میشود) بر جای خدای (حکیم و مهربان و قادر) نشسته است. از همین روست که نویسنده مقاله میگوید: «اگر بخواهیم معرفت موجود دینی را با همه لوازم آن بپذیریم، در مواردی به تعارض با پروژه عقلانیت و روشنفکری میانجامد» .
آزادی نیز در فرهنگ روشنفکری غرب معنایی متفاوت با فرهنگ دینی دارد. آزادی در فرهنگ روشنفکری غرب ثمره خودآیینی و خودمختاری فرد است؛ انسان یله و رها از همه تقیدات اخلاقی و دینی. تنها قید آزادی در فرهنگ غرب، عدم زیان به آزادی دیگران است. حال آنکه آزادی در فرهنگ دینی، ثمره وابستگی، عبودیت و مسؤولیت او در برابر خالق است. از همینجا تفاوت اصلاحطلبی در فرهنگ روشنفکری غرب با اصلاحطلبی در فرهنگ اسلامی روشن میشود. اصلاحطلبی غربی در بهترین شکل آن حاصلی جز توسعه آزادی غربی و فراهم ساختن امکانات هرچه بیشتر مادی نیست. در حالیکه اصلاحطلبی در فرهنگ اسلامی، حیات جاویدان و آخرت انسانها را در اصل مدنظر دارد و رفع موانع رشد معنوی و تکامل حقیقی انسانها را هدف قرار داده است. البته آنگاه که انسان و جامعه از نظر دینی اصلاح شد، زندگی مادی و دنیایی او نیز به بهترین شکل تأمین خواهد شد.
▪ روشنفکر دینی که بنا به ادعای نویسنده قصد دارد دین را از عرفیات متأثر از زمان و مکان خاص پیراسته سازد، اولا با کدام ملاک و معیار میتواند اثبات کند که به دین حقیقی غیرمتأثر از زمان و مکان دست پیدا کرده است؟ مگر او نیز به ادعای هرمنوتیستهای همرأی با نویسنده مقاله، در حلقه فرهنگ، زبان و زمانه خویش اسیر نیست؟ اگر نه چرا و چگونه؟ ثانیا کدام دلیل و برهان، عقل و وجدان و درک و عرفیات روشنفکر را برتر از عرفیات مفروض در دین قرار داده است و به چه وثاقت و حجیتی باید پندار و کردار او را برگزید؟
▪ این مطلب که نویسنده مقاله تنها قید مطرحساختن هرگونه اندیشه در مجامع علمی را رعایت موازین و زبان علمی دانستهاند، این پرسش را پدید میآورد که به چه دلیل موازین و زبان علمی باید رعایت شود؟ چه کسی یا چه منبعی با چه وثاقت و حجیتی این موضوع را تعیین میکند؟ پاسخ هرچه باشد (دین، عقل، وجدان، اخلاق، عرف، قرارداد و...) خود روشن میسازد که خطوط قرمز و مرزهای دیگری، غیر از آنچه نویسنده بیان کرده، نیز وجود دارد یا میتواند وجود داشته باشد؛ زیرا همان منبع با همان وثاقت و حجیت ممکن است موازین و ملاکها و خطوط قرمز دیگری را تعیین کرده باشد.
محسن کدیور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست