سه شنبه, ۲۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 11 March, 2025
سیره تفسیری صاحب المیزان

یکی از آثار ماندگار و جاودانه علامه طباطبایی ، کتاب شریف تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن است که آیتالله جوادی آملی درباره آن میفرماید: المیزان در میان تفاسیر چون کتاب قیم جواهر الکلام است در بین کتابهای فقه که هم کمبود گذشتگان را جبران نمود و هم زمینه تحقیق آیندگان را فراهم کرد. (شناختنامه علامه طباطبایی، ج ۲، ص ۷۳)
یکی از ویژگیهای مهمی که باعث برتری کتاب تفسیرالمیزان بر دیگر کتب تفسیری شده است، شیوه و سیره تفسیری علامه طباطبایی در سرتاسر این کتاب ارزشمند است که از آن به تفسیر قرآن به قرآن یاد میشود و در نوع خود، کمنظیر یا حتی به تعبیر برخی بینظیر است. شیوهای که علامه در تفسیر شریف المیزان از آن بهره گرفته، شیوه تفسیر قرآن به قرآن است یا همان تفسیر آیات به آیات. بدین معنا که قرآن را با خود قرآن تفسیر میکند. این شیوه هر چند میان مفسران چنان که گفته شد، کمنظیر یا بینظیر است، اما با این حال در صدر اسلام و در دوران ائمه معصومین(ع) سابقه داشته است؛ به گونهای که پیامبر اسلام(ص)، اولین پرچمدار این روش بوده که در تفسیر بعضی آیات از آیات دیگر کمک میگرفته است یا حضرت علی(ع) نیز وقتی در نهجالبلاغه قرآن را توصیف میکند، میگوید: بعضی از آیات به وسیله بعضی دیگر به سخن میآیند و بعضی بر بعضی دیگر شهادت میدهند و حتی بعدها نیز مفسّرانی همچون زمخشری، محکمترین معانی قرآن را آن دانستند که از خود قرآن فهمیده شود؛ هر چند این راه، ادامهدار نبود، اما علامه در دوره معاصر و در طول حدود ۲۰ سالی که این تفسیر را نوشتند، این مساله را رعایت کرده و منهج ائمه معصومین(ع) در بهکارگیری این شیوه از تفسیر را رعایت کردند.
اما پرسش مهم این است که چرا با توجه به این که پیش از علامه هم چنین شیوهای از تفسیر رایج بوده یا در میان برخی مفسران وجود داشته است، علامه میگوید تفسیر من، قرآن به قرآن است؟ آیتالله استادی پاسخ روشن و قانعکنندهای برای این پرسش دارند. این که علامه طباطبایی، عنایت بسیار فراوانی روی این روش داشته است، اما در تفاسیر دیگر شاید چند مورد بیشتر پیدا نکنیم که از این روش استفاده کرده باشند. به تعبیر ایشان، بنای تفسیرالمیزان بر این است که در هر آیه، چنین روشی پیاده شود؛ بنابراین میتوان گفت پایبندی علامه به این روش در طول تفسیرالمیزان باعث شده تفسیر ایشان به این عنوان، یعنی تفسیر قرآن به قرآن شهره گردد. به هر حال، میتوان ادعا کرد که شاید اساس این شیوه، همان باشد که قرآن کریم نیز بدان اشاره میکند: آیات قرآن، محکمات و متشابهاتی دارد... . در نتیجه، این اسلوب ایجاب میکند که بعضی از قرآن، بعضی دیگر را تفسیر کند و یک مفهوم در مجموعهای از آیات و مناسبتها تعریف و تبیین شود.
علامه طباطبایی نیز این اسلوب زیبا و روش نمونه در تفسیر را اساس کار خود در بیان معانی آیات قرار داده و در این تفسیر به گونهای، روش قرآنی را پیش گرفته که بیشترین استناد و استنباط از آیات و تعمق و تدبر در آنها برای کشف معانی قرآن و آگاهی از مضامین یا مفاهیم آن را داشته است. به گونهای که خود علامه طباطبایی، روش خود در تفسیر را چنین بیان میکند: تفسیر آیات با تدبر و دقت در آنها و در آیات دیگر و با استفاده از احادیث، روش اساسیای است که ما بدان تمسک جستهایم و این همان روشی است که پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او در احادیث خود بدان ترغیب نمودهاند. (قرآن در اسلام، ص ۶۵) همچنین ایشان در جای دیگری و در مقدمه کوتاه خود بر کتاب شریف تفسیرالمیزان درباره روش تفسیری خود مینویسد: روشی که ما در پیش گرفتهایم، این است که قرآن را با قرآن تفسیر کنیم و آیه را با تدبر در نظیر آن روشن کنیم و مصادیق را به وسیله خواصی که خود آیات به دست میدهند، بشناسیم. در ادامه، ایشان با بیان آیه شریفه ۸۹ سوره نحل: انا انزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی میفرماید: چگونه میشود پذیرفت که قرآن، بیان همه چیز باشد و بیانگر خودش نباشد.
بنابراین میتوان از فرمایشهای علامه طباطبایی چنین برداشت کرد که نقطه اوج کتاب المیزان، شیوه تفسیر قرآن به قرآن موجود در آن است که علامه به شایستگی از عهده آن بر آمده است. علاوه بر این ویژگی ممتاز در تفسیر شریف المیزان، یکی دیگر از مختصات بارز آن، اهتمام و توجه گسترده به نقل احادیث و اخبار صحیح از پیامبر و ائمه معصومین(ع) است، به گونه ای که در این تفسیر، پس از نقل آیات و توضیح لغوی و ادبی بیان مراد هر آیه با شیوه قرآن به قرآن، فصلی تحت عنوان بحث روایی دارد که علامه طباطبایی به نقل و نقد تیزنگرانه روایات در پرتوی قرآن پرداخته و از این راه به تبیین و تفسیر احادیث در پرتوی قرآن دست زده است. این ویژگی، چنان در این بزرگوار برجسته مینماید که یکی از شاگردان بزرگ علامه نقل میکند علاوه بر این که استاد بزرگوار ما در هر آیه به آیات مشابه استدلال میکرد، خداوند این خصیصه بزرگ را هم به ایشان عنایت فرموده بود که تأویل حدیث میکرد. گفتنی است خصیصه تأویل احادیث، یکی از معجزات حضرت یوسف صدیق است. تأویل حدیث، یعنی روایت و حدیث را به ریشهاش برگرداندن. به تعبیر شاگرد علامه، ایشان تأویل حدیث داشتند؛ یعنی روایاتی را که از بیت رسولالله صادر شده بود به قرآن باز میگرداندند و این کمال عجیبی بوده است که غیر از ائمه، در دیگر صلحا و فقها به حدی که علامه طباطبایی در این ارتباط علم داشت، کسی نداشته است.
از دیگر ویژگیهای تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبایی میتوان به مواردی همچون شناسایی آیات کلیدی و ریشهای در قرآن اشاره کرد، به گونهای که در پرتوی آن آیات کلیدی، درهای بسیاری از آیات دیگر گشوده و با شناخت آن آیات ریشهای این شجره طوبی، تفسیر بسیاری از آیات شاخهای روشن میشود، در ضمن جداسازی آیات ریشهای که ظواهر را تغذیه میکند از آیات کلیدی که بواطن قرآن را میگشاید و همچنین شناسایی آیات زیربنایی و آشنایی با آیات روبنایی و کیفیت ظهور آن آیات پایهای در این آیات و نحوه رجوع این آیات روبنایی به آن آیات. (آیتالله جوادی آملی در شناختنامه علامه طباطبایی، ج ۳، ص ۲۹۱ و ۲۹۲)
سیدجواد میرخلیلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست